هدف نوشتار حاضر بررسی رابطه ی بین احساس تعلق و حق به شهر است. چارچوب نظری مورد استفاده، نظریه ی حق به شهر هنری لوفر است. روش پژوهش پیمایشی و جامعه آماری شهروندان 18 سال به بالای شهر یزد در سال 1397 است، که تعداد 365 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزار مطالعه پرسشنامه ی مُحقّق ساخته بوده که اعتبار آن از طریق صوری و پایایی آن از طریق محاسبه آلفای کرونباخ به دست آمده است. یافته ها نشان داد که میزان احساس تعلق به شهر از حد متوسط بالاتر و حق به شهر از حد متوسط پایین تر می باشد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بین حق به شهر، احساس تعلق و ابعاد آن دسترسی به سرگرمی، احساس امنیت، حمل و نقل راحت، سهم فیزیکی و کنترل و مالکیت رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. هم چنین بین ناحیه های شهری، حق به شهر و احساس تعلق نیز رابطه معنی داری وجود دارد. نهایتاً با توجه به مدل رگرسیونی، دو متغیر جنسیت (17/0) و حق به شهر(37/0) مجموعاً 16 درصد از واریانس احساس تعلق را تبیین می کنند.