موضوع هویت و بحران های مرتبط با آن، در مقاطع مختلف تاریخ ایران مطرح بوده است. به نظر برخی محققان هر گاه سخن از هویت ایرانی به میان می آید، نوعی دوگانگی و تقابل میان هویت دینی و ملی ایرانیان مشاهده می شود، که ریشه در وقایع تاریخی ندارد. این مقاله با هدف بررسی چگونگی پذیرش اسلام توسط ایرانیان و تأثیر آن بر هویت مذهبی و زبانی به عنوان اجزاء هویت ملی ایرانیان نوشته شده است.
سؤال تحقیق آن است که: تغییرات عناصر تشکیل دهنده هویت ایرانیان (به خصوص دین) در دهه های نخست هجری درچارچوب هویت پایداری چگونه تعریف می شود؟ مدل نظری تحقیق، تلفیقی از به کارگیری مفاهیم نظریه ساخت یابی گیدنز، نظریه هویت مقاومت کاستلز و نظریه جامعه شناسی تاریخی، در بررسی رفتارهای هویت جویانه جنبش های اجتماعی ایرانیان در دو قرن نخست هجری است.
نتایج تحقیق نشان می دهد که تغییرات هویتی ایرانیان متأثر از پذیرش خوانش برحق اهل بیت علیهم السلام از اسلام بوده، و نه از سر تهدید، تحمیل و اجبار ناشی از شکست دولت ساسانی و ایرانیان، از اعرابی که پس از رحلت پیامبر(ص) عزم رجعت به اصالت های پیشین دارد؛ و طی فرایندی طولانی و در پی انتخابی سرنوشت ساز و بنیادین از سویِ ایرانیان و در مخالفت و پایداری در برابر سلطه و تحمیلات حاکمان عرب ایران به انجام رسیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که انتخاب هویت شیعی و زبان فارسی جدید از سویِ ایرانیان علاوه بر حقانیت شیعه، حاصل انتخاب هوشمندانه و اصیل جامعه ایرانی آن روز بوده است.