در پس هر نظام آموزشی جریانی از قدرت وجود دارد و این قدرت به دو شکل آشکار و پنهان اعمال می شود؛ در این راستا دولت ها تلاش می کنند تا از نظام آموزشی برای تبلیغ نظام ارزشی خود بهره برده و از این طریق هژمونی خود را بازتولید کنند.
پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که کانون اصلی قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران در چه حوزه هایی قرار دارد و نظام آموزشی دانشگاه چه نقشی در مشروعیت بخشی به قدرت در نظام جمهوری اسلامی دارد؟ فرضیه اصلی نیز چنین است: «ساختارهای قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر مفهوم منتشر شده ای از فرهنگ است که درون تمام ساختارهای سیاسی و اجتماعی حضور دارد. این نوع از فرهنگ با نظام آموزشی و نوع خاصی از تعلیم و تربیت در پیوند است».
در این مقاله تلاش بر این است که ابتدا به بررسی رابطه فرهنگ (به عنوان زمینه اصلی صاختار قدرت و نظام آموزشی در جمهوری اسلامی)، قدرت و نظام آموزشی دانشگاه پرداخته شود و سپس نظام معنایی که گفتمان فرهنگ محور جمهوری اسلامی سعی دارد از طریق نظام آموزشی تثبیت کند مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.