تحوّلات دهه های اخیر در حوزه روابط بین الملل، حاکی از اهمیّت یافتن نقش و جایگاه فرهنگ در روابط میان جوامع و کشورها است. در این دوره، دولت ها تلاش می کنند به جای توسّل به شیوه ها و ابزارهای سخت افزاری خشونت آمیز و نظامی، از روش ها و اهرم های نرم فرهنگی و هویّتی برای دستیابی به منافع و اهداف خود در عرصه های منطقه ای و بین المللی استفاده نمایند. از این روست که امروزه با اهمیّت یافتن و گسترش کاربرد واژه ژئوکالچر در عرصه روابط بین الملل شاهد انواع جدیدی از رقابت ها در عرصه گسترش نفوذ فرهنگی قدرت های منطقه ای و جهانی هستیم.
ایران، با توجّه به تحوّلات اخیر و اهمیّت یافتن ژئوکالچر در عرصه بین الملل و مناسبات میان کشورها، می تواند با به کارگیری بهینه موقعیّت، جایگاه، امکانات، فرصت ها و ظرفیت های فرهنگی خود، از وضعیّت موجود برای گسترش نفوذ فرهنگی و قلمرو تمدّنی خویش در مناطق وسیعی از جهان به ویژه در شبه قارّه هند استفاده نماید. جغرافیای فرهنگی ایران بسیار گسترده تر و فراتر از مرزبندی های جغرافیایی و رسمی کنونی است و شعاع بسیار وسیعی را دربرمی گیرد. طی قرن های متمادی، بخش های وسیعی از آسیای صغیر تا بین النّهرین، هند و آسیای میانه، تحت تأثیر فرهنگ و تمدّن ایران زمین بوده اند و سیطره تمدّنی ایران هنوز هم می تواند در بخش های وسیعی از جهان، ظرفیت قابل توجّهی را در پیشبرد اهداف نظام جمهوری اسلامی و دیپلماسی عمومی و فرهنگی آن فراهم آورد.