تجربه دینی یکی از مسائل مهم در فلسفه غرب پس از رنسانس است که تحولاتی را در اندیشه معرفتی برخی از نواندیشان مسلمان ایجاد نمود. محمد مجتهدشبستری نیز متأثر از همین تحولات، تجربه دینی را به عنوان هسته اصلی همه ادیان قرار می دهد و معتقد است عقاید، اعمال و احکام دینی تابعی از تجربه های دینی هستند. تجربه دینی از نگاه او دارای معقولیت و معرفت بخشی است و آیات قرآن نیز باید با رویکرد تجربه دینی فهمیده شود. از آنجا که این رویکرد تأثیر قابل توجهی در برداشت از قرآن کریم دارد، بررسی دیدگاه مجتهدشبستری ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با هدف تحلیل و ارزیابی تجربه دینی از دیدگاه مجتهدشبستری و با روش تحلیلی انتقادی ضمن بررسی ادعای او به این نتیجه دست یافت که تجربه دینی محصول فلسفه مسیحیت است و تطبیق آن بر اسلام نادرست است. وحی نبوی بر خلاف تجربه دینی امری اختصاصی است و با آن تفاوت ماهوی دارد. داده های احساسی به دلیل خطاپذیری، حجیت و معرفت بخشی ندارند. تجربه های دینی مقید به سنت ها هستند و خود نمی تواند مبنایی برای معقولیت باورهای دینی باشد. تجربه های دینی به دلیل ماهیت احساسی در قالب مفاهیم قرار نمی گیرد و نمی تواند معیاری برای فهم قرآن باشد.