جنبش جلیقه زردها در فرانسه معرف نوعی کسری دموکراتیک و بحران نمایندگی دولت است. شاید کاربرد عبارت «بحران در نظام نمادین» برای توصیف وضعیت کنونی فرانسه مناسب تر باشد. این مفهوم توسط «پیر بوردیو» مطرح شد. کنش اجتماعی در معرفت شناسی بوردیو در وهله اول تحت عنوان دوگانه «هیسترسیز» و «دوکسا» صورت بندی می شود و در وهله دوم ماهیت طبقاتی دارد. حال پرسش این است که بحران نظام نمادین چگونه منجر به شکل گیری جنبش جلیقه زردها در فرانسه شد؟ می توان این فرضیه را طرح کرد که تضعیف قدرت نمادین سبب تردید در دوکسا به عنوان عنصر مشروعیت دولت از یک سو و پیدایش هیسترسیز در جامعه از سوی دیگر شد؛ که ماحصل آن جنبش جلیقه زردها بود. این پژوهش در قسمت چارچوب نظری و روش شناسی از نظریه پراکسیلوژی بوردیو بهره برده است. طبق نظریه بوردیو، خصلت، سرمایه و میدان شاخص های اصلی نظام نمادین هستند و بحران در نظام از میان آن ها آغاز می شود. پس از بررسی سه شاخص مذکور، مشخص شد که سرمایه نمادین در فرانسه تضعیف شده و این مسئله توان دولت در اعمال خشونت نمادین را تحت تأثیر قرار داه است. این کاستی، دوکسا را که در فرانسه در قالب نئولیبرالیسم ظاهر شده است؛ نزد شهروندان زیر سوال برده و منجر به پیدایش و تداوم جنبش گردیده است. روش گردآوری داده ها در این پژوهش کتابخانه ای و مشاهده میدانی است.