آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۸

چکیده

افلاطون در رساله <em>فایدون</em> برای اثبات جاودانگی نفس پس از مرگ سه برهان اقامه می کند. بیان دو برهان اول، بیانی اسطوره ای فلسفی است که بر چرخه های متوالی زایش مبتنی است. برهان سومی که افلاطون برای بقای نفس پس از مرگ اقامه می کند، برهان بساطت نفس است. او معتقد است چیزی که جزء ندارد فساد نمی پذیرد و از آنجا که نفس جزء ندارد با مرگ بدن جاودان خواهد بود و از بین نخواهد رفت. در فلسفه اسلامی یکی از مهم ترین مباحث درباره نفس، اثبات جاودانگی و بقای نفس پس از مرگ است. ابن سینا فیلسوف بزرگ مشائی برای اثبات جاودانگی نفس براهینی را اقامه کرده است. به نظر نگارنده مهم ترین این برهان ها، برهان اثبات جاودانگی نفس از طریق بساطت است که افلاطون، قبل از ابن سینا آن را اقامه کرده است. این مقاله در صدد آن است تا براهین بقای نفس از دیدگاه افلاطون و تأثیر آن در برهان بساطت ابن سینا را از لحاظ تاریخی بررسی و تحلیل کند. روش بحث در این مقاله یک سیر تاریخی و با استناد به عبارات خود فیلسوفان به ویژه ابن سینا خواهد بود. پاسخ اجمالی که این مقاله به این مسئله می دهد این است که اثبات جاودانگی نفس از راه بساطت در فلسفه ابن سینا از لحاظ تاریخی صبغه افلاطونی دارد.

تبلیغات