توانایی خودتنظیمی یکی از عاملهای مهم در رابطه با بسیاری از پیامدهای مثبت روانشناختی است ازاینرو ارتقا و آموزش آن به دانشآموزان یک ضرورت است. هدف اصلی پژوهش حاضر آزمون اثربخشی آموزش ارتقای کارکردهای اجرایی بر خودتنظیمی بر اساس نقش واسطهای برنامهریزی بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان مقطع 2 شهر تهران میشد و شرکتکنندگان در پژوهش شامل 40 دانشآموز میشد که در سال تحصیلی 98-1397 در مدارس دولتی ثبتنام کرده بودند. شرکتکنندگان از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در گروه آزمایش 20 دانشآموز 8 جلسه 90 دقیقهای آموزش دریافت کردند. درحالیکه اعضای گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه کارکردهای اجرایی (BRIEF) است. برای تحلیل دادهها از مدلهای ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در قالب الگوی MIMIC استفاده شد. از یافتههای قابلتوجه این پژوهش میتوان به برازش مدل مفهومی و نیز تأثیر مستقیم و غیرمستقیم آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیمی اشاره کرد. درمجموع برازش مدل نشاندهنده آموزش پذیری خودتنظیمی و نقش متغیر واسطهای است.