آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۸

چکیده

دین داری و شبکه معرفت دینی، شامل اعتقاد و عمل به نظام و شبکه ای از باورها، اخلاق و اعمال عبادی می شود که میان آنها رابطه علّی تشکیکی برقرار است. همچنین در میان باورها، احکام و اعمال عبادی نیز رابطه شبکه ای برقرار است؛ به گونه ای که هرچه باورها، امور اخلاقی و اعمال عبادی به هسته مرکزی دین نزدیک تر باشند، دارای ثبات، کلیت و گاه عقلانیت بیشتری هستند و در مقابل، آن دسته از باورها، اخلاقیات و اعمال عبادی که از هسته مرکزی دین دورتر می شوند، به حاشیه دین داری و شبکه معرفت دینی نزدیک تر شده، تماس بیشتری با اجتماع، فرهنگ و معیشت مردم دارند. دراینجا فرهنگ در معنای عام آن، شامل مهم ترین دستاوردها و عوامل معرفتی و غیرمعرفتی است که بر حاشیه های دین داری و شبکه معرفت دینی تأثیر می گذارد. درواقع براساس نوع فرهنگی که دین در آن بسط می یابد، می توان از نوعی دین داری فرهنگی نام برد؛ یعنی دین داری، رنگ فرهنگ مربوطه را به خود گرفته و کارکرد آن مبتنی بر خصیصه های آن فرهنگ، تعریف می شود. البته پذیرش تأثیرات فرهنگ بر حاشیه های دین داری و شبکه معرفت دینی، به معنای تغییر ماهیت دین داری نیست؛ زیرا برخلاف تصور هواداران عرفی شدن دین داری در جامعه، گرچه رنگ پذیری دین داری از فرهنگ مربوطه، در حاشیه شبکه دین داری بسیار قابل توجه است، هرچه به سمت هسته مرکزی این شبکه پیش می رویم، از تأثیر پذیری های فرهنگی کاسته می شود و درواقع از دین داری، غبارروبی شده، زلال درونی آن بیشتر نمایان می گردد. در این مقاله، نشان داده می شود که تأثیرپذیری های هسته مرکزی ادیان الهی، از چنین تأثیرات فرهنگی ای بسیار ناچیز بوده و قابل مدیریت توسط دین داران است.

تبلیغات