آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۸

چکیده

در بیشتر رشته های علوم انسانی تحلیل ها مبتنی بر نظریه ها صورت می گیرند و اساساً تحلیل خارج از نظریه اتقان و اعتبار کافی را ندارد. در نوشتار پیش رو به این پرسش پرداخته می شود که در حوزه مطالعات تمدنی - به عنوان یکی از حوزه های مطالعاتی نظری علوم اجتماعی - چگونه می توان از تمدن به مثابه یک سطح تحلیل و یا یک چارچوب نظری در تحلیل پدیده های اجتماعی بهره برد؟ به بیان دیگر، کاربست تمدن به مثابه یک نظریه چیست؟ از این رو، پرسش فرعی دیگر در این زمینه آن است که در استفاده از تمدن به عنوان یک سطح تحلیل، بر چه مفاهیمی باید توجه شود و هر مفهوم به کدام نیازمندی یا پرسشی پاسخ می دهد؟ در این مقاله تلاش می شود تا ضمن بررسی ماهیت تمدن، نقطه کانونی و قلب تمدن، چگونگیِ ساخت یک تمدن (فرایندی یا وضعیتی) و نیز حوزه اعتبار تمدنی، چارچوبی نظری برای تبیین و تحلیل در تمدن پژوهی به دست داده شود.

تبلیغات