مبحث زبان دینی که در واکنش به آرای پوزیتیویستها پدید آمد، از مسائل مهم فلسفه دین است. در این میان، یکی از رویکردها در معناشناسیِ زبان دین، رویکرد غیرشناختی است که گزارههای دینی را توصیف امر خارج نمیداند. دی. زد. فیلیپس از مهم ترین فیلسوفان غیرشناختی است که با اعتقاد به تفکیک ساحتهای مختلف انسان، بر آن است که هر یک از این ساحتها را باید در بافت خود آن فهم کرد. از این رو، کارکرد فلسفه دین اثبات گزارههای دینی نیست، بلکه صرفاً روشنگری مفاهیم دینی است. به باور وی، سخن گفتن از واقعیت خارجی خدا امری خطاست و خدا صرفاً تصویر ذهنی است. مهم ترین نقد بر دیدگاه غیرشناختی وی، تناقض نهفته در آن است و نیز اینکه تحلیل فیلیپس از گزارههای دینی جنبه تحمیلی دارد و در ارائه تفسیری از نظریه دین داران از گزارههای دینی ناکام است. همچنین تلاش وی اگرچه با هدف رهانیدن گزارههای دینی از معیار پوزیتیویستهاست، در نهایت همچنان در دام پوزیتیویستها گرفتار می شود.