قاعده مهمی در فلسفه اسلامی وجود دارد: هر امری که در زمان حادث شود نیازمند به ماده است. رویکرد ابن سینا و ملاصدرا در سازگارساختن نظریه شان - در حوزه نفس - با این قاعده، کاملاً متفاوت است. از آن جا که ابن سینا نفس را حادث مجرد می داند و نسبت امر مجرد با همه امور زمانی یکسان است، او به ناچار حصول مزاج خاص در بدن را موجب ترجیح حدوث نفسی بر نفس دیگر دانسته که مشکلات بزرگی برای وی به بار آورده است. از جمله این مشکلات، حصول استعداد امری مجرّد در امری مادی است. ملاصدرا با لحاظ این اشکال و با توجه به مبانی خاص فلسفی که در حوزه اصالت وجود و تشکیک در وجود و به تبع آنها حرکت جوهری دارد توانسته است نفس را در حین حدوث، امری جسمانی بداند و از این معضل و مشکلات دیگری که نظریه حدوث روحانی با آن مواجه است رهایی یابد.