رویکرد اتمیستی در فهم نصوص دینی در اجتهاد، نظامی فقهی به بار می آورد که احکامی اجرا نشدنی دارد، ملاک مندی احکام را به تعارفی تجملی فرو می کاهد، ربط روشنی با مقاصد شریعت ندارد، به نصوص مراجعه گزینشی می کند و بسیاری از نصوص دینی را وامی نهد. در مقابل، رویکرد زمینه گرا به نصوص، منظومه ای فقهی به بار می آورد که هیچ حکم اجرا نشدنی ا ی ندارد، ملاک محور است، تحقق مقاصد شریعت را هدف می گیرد، همه آموزه های دین را در مقام استنباط در نظر می گیرد، بحران های جاری در فقه را حل می کند و ادامه مشی اصولی در مقابل مشی اخباری است. در این مقاله، پس از تبیین زمینه گرایی و ابعاد آن، نشان می دهیم که زمینه گرایی ادامه همان مشی اصولی است.