آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۸

چکیده

سقراط بر آن بود که معرفت و شناخت نیکی ها و بدی ها نه تنها برای عمل اخلاقی و کسب فضیلت ضروری است، بلکه تنها علت آن نیز شناخته می شود؛ یعنی معرفت علت لازم و کافی عمل اخلاقی و کسب فضیلت است و کسی با آگاهی و معرفت (خواسته و دانسته) مرتکب بدی نمی شود. بدین ترتیب رابطه ضروری میان معرفت و عمل اخلاقی برقرار است. افلاطون با پذیرش این دیدگاهِ استاد خود، آن را بر مبانی معرفت شناختی خاص خود و ایده مُثل استوار می کند. این نظریه، طبق مبانی ای که افلاطون برای آن ترسیم می کند، لوازم، آثار و نتایج خاصی دارد که علی رغم وجود شباهت هایی میان این دیدگاه و نظریه های دیگر، باز هم از سایر نظریات متمایز بوده و بحث های بسیاری را متوجه خود کرده است. مهم ترین انتقادات وارد شده بر این دیدگاه از سوی ارسطو طرح شده است. در  عین  حال، ارسطو در پایان بررسی های خود، تا حدودی به این دیدگاه نزدیک می شود و با شرایطی آن را تلقی به قبول می کند، اما این دیدگاه همچنان منتقدان فراوانی دارد.

تبلیغات