در جستار پیش رو، سعی کرده ایم با توجه به نظریۀ «نابرابری قدرت در دیالوگ» فرکلاف، با بررسی دیالوگ های بین شخصیت های متضاد و هم تراز، در رمان آتش بدون دود نادر ابراهیمی، به شناخت شخصیت های قدرت مدار یا منفعل بپردازیم و از نگاه و جانب داری های ایدئولوژیک نویسنده رمز گشایی کنیم . برای نظم بیشتر این چارچوب نظری، از پرسش های مطرح شده در مدل پیشنهادی شورت ( 1996 ) برای شناخت قدرت در دیالوگ نیز استفاده شد، تا نوع روابط و نحوۀ تسلط قطب های شخصیتی داستان «گالان پهلوان متکی بر قدرت بدنی» و « آلنی قهرمان متکی بر قدرت فکر و اندیشه» تجزیه و تحلیل شود. تجزیه و تحلیل داده های بررسی شده، حاکی از آن است، نحوۀ برخورد دو شخصیت محوری رمان، در دیالوگ با دیگران، نسبت مستقیم با فراز و نشیب های دوران زندگی آنان دارد. دیالوگ های گالان با اطرافیانش به افراد خاصی محدود است و به مرور این دایره تنگ تر می شود و به همراه آن، از قدرت او نیز کاسته می شود و با مرگش، هژمونی زورگویی و تسلط قهری و اجباری او پایان می پذیرد. در حالی که، آلنی نه تنها با همۀ مردم به خصوص، زنان و اقشار طبقۀ پایین اجتماع وارد گفت وگو می شود؛ بلکه آنان را وادار می کند تا محور گفت وگو با اطرافیانشان قرار بگیرند. این عمل، باعث افزایش پذیرش مرام فکری و سیاسی او می شود و بعد از مرگش نیز تفکراتش در سخن و عمل نسل بعدی به سرعت تکثیر می شود.