آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۰

چکیده

نظریه انتقادی با تکیه بر قدرت تجویزی در عرصة روابط بین الملل، خواستار رسیدگی به رهایی انسان ها از تمام بندهای ساختاری و هویتی است که تحت لوای مفاهیمی مسلط، مقدس پنداشته شده اند. این قصد با تکیه بر شکلی از معرفت شناسی صورت می گیرد که نظریه پردازان نسل اول و دوم مکتب انتقادی فرانکفورت، در مقابل معرفت شناسی پوزیتیویسم صورتبندی کرده اند. باتوجه به اهمیت و ضرورت بررسی این معرفت شناسی و تأثیر آن در نظریه های روابط بین الملل این مقاله تلاشی از یک منظر خاص برای نشان دادن تاثیر معرفت رهایی بخش در نظریه های روابط بین الملل است از دیگر سو، بررسی سهم نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت در حوزه روابط مدّتوجه می باشد. از این رو سئوال نگارندگان این مقاله این است که ویژگی های معرفت شناختی نظریه انتقادی چه تأثیری در نظریه های روابط بین الملل داشته است؟ و فرضیه ای که در قالب پاسخ به این سئوال مدنظر قراردادیم این است که این تأثیر، طیف گسترده ای از مسائل از قبیل هویت دولت، جنسیت، فقر و نابرابری، جنگ و صلح و... را در قالب نظریه های مختلف شامل شده است

تبلیغات