اختلاف نگرش میان طبیعت گرایان و مخالفان آنان، پیدایش رهیافت های روش شناسانه متفاوت در فهم روابط و پدیده های اجتماعی را به ارمغان آورد و در قلمرو مطالعات روابط بین الملل به صورت خاص، این تنوع رهیافت ها در مناظره چهارم رخ نشان داد. با این وجود، وجه اشتراک تمامی این دیدگاه ها که سربرآمده از خصلت علم مدرن است، غفلت از تبیینی مبتنی بر رابطه علت فاعلی و غایی است. سئوال مطرح این است که آیا می توان با تبیینی بر پایه کشف رابطه این دو نوع علت به فهم مناسب تری از تحلیل پدیده ها و رفتارها در علوم اجتماعی و از جمله روابط بین الملل دست یافت؟ سئوال مدعای این نوشتار آن است که توجه به این پیوند، که از آن به تبیین غایی تعبیر خواهیم نمود، نوع ویژه ای از تبیین را رقم خواهد زد، به گونه ای که از یک سو کاستی های فهم تفسیری و سازه انگارانه را جبران ساخته و سهم بسزایی در فهم و تحلیل مسایل مهم این قلمرو از جمله علل منازعه و همکاری خواهد داشت و از سوی دیگر، توجه به ابعاد تکوینی و تأمّلی این رابطه و تاثیر غایات در برساخت هویت بازیگران، عمق و گستردگی قواعد بازی، ساختار کنشگری، فرایند اقدام و تعیین محدودیت های اخلاقی و هنجاری آن به ارتقای فهم این حوزه خواهد انجامید. این مقاله با استفاده از روش برهانی به تشریح تبیین غایی پرداخته و دلالت های آن در مطالعات روابط بین الملل و تاثیر آن بر تحلیل در این حوزه مطالعاتی را بررسی می نماید