هدف پژوهش حاضر بررسی و تعیین شاخص های یادگیری کتاب های آموزشی گروه های مطالعاتی پیگیر سواد بود. بدین منظور از تکنیک تجزیه و تحلیل کمی کتب علمی بهره گرفته شد. بدین منظور سه کتاب آموزشی، یک کتاب چاپ نشده و دو کتاب چاپ شده، به عنوان نمونه برگزیده شد. قسمت های محتوا و متن، تصاویر، سؤال های آخر، خلاصه و فعالیت های پیشنهاد شده برای اجرای فراگیران تجزیه و تحلیل شدند. فعالیت های یادگیری دانش آموز محور و معلم محور این اجزاء در هر سه کتاب با شاخص های یادگیری مبنا و حد مطلوب آن ها مقایسه شد. با توجه به نتایج شاخص یادگیری محتوا و متن هر سه کتاب در حد انتظار و شیوه تدوین آن ها به صورت غیرفعال انجام شده بود. شاخص یادگیری اشکال و تصاویر کتاب «آشنایی با زندگی گیاهان» در حد انتظار و شیوه تدوین آن فعال و شاخص یادگیری اشکال و تصاویر «کتاب حقایقی برای زندگی» کمتر از حد انتظار و شیوه تدوین آن غیرفعال بود. شاخص یادگیری سؤال های آخر کتاب های مذکور در حد انتظار و شیوه تدوین آن ها به صورت فعال بود. شاخص یادگیری خلاصه هر سه کتاب مذکور کمتر از حد انتظار و غیرفعال شناخته شد. شاخص یادگیری فعالیت های پیشنهاد شده برای اجرا به وسیله دانش آموزان در کتاب «آشنایی با زندگی گیاهان» کمتر از حد انتظار، شیوه تدوین آن غیر فعال و در کتاب «حقایقی برای زندگی» در حد انتظار و شیوه تدوین آن فعال بود و سایر اجزای کتاب اصول تغذیه(میوه ها و فایده های آن) چون تولید نشده بود شاخص یادگیری آن محاسبه نشد. با توجه به نتایج، به تحلیل محتوای کتاب های آموزشی باید هم قبل از چاپ و هم بعد از چاپ توجه و دامنه مطلوب شاخص های یادگیری این گونه کتاب ها مشخص شود. بدین معنی که چنانچه کتاب دارای شاخص یادگیری(ضریب درگیری) پایین چاپ نشده باشد، به گونه ای اصلاح شود تا شاخص یادگیری آن در دامنه مطلوب قرار گیرد و اگر چاپ شده باشد برای تقویت و بهبود شاخص یادگیری آن از معلمان و مدرسان خواسته شود تا در طرح درس خود آن را به گونه ای تنظیم کنند که شاخص یادگیری(ضریب درگیری) سوادآموزان افزایش یابد و شرکت فعال تری در کلاس درس داشته باشند.