نظریه پردازان روابط بین الملل به مفهوم جهانی شدن به صورت روابط بین المللی اندیشیده اند بدون آنکه توجه داشته باشند که دنیای جهانی شده صرفاً رابطه بین «انسان با انسان» نیست و رابطه بین «انسان با محیط» و«محیط با محیط» در فهم ما از جهانی شدن نیز حائز اهمیت است. این معضل آنجایی بیشتر رخ می نماید که بدانیم به طورکلی در نگاه پژوهشگران به جهانی شدن، روندها و فرایندها دارای اشکال و محتوای ناقصی است که به «فراگیرنمایی» مفاهیمی تبدیل شده است که آن را به عنوان جهانی شدن معنا می کنیم. این پژوهش ضمن بررسی و نقد نظریه های مرتبط با جهانی شدن و به ویژه نگاه متفکران علم روابط بین الملل به آن، نواقص، کاستی ها و تقلیل گرایی های خودساخته را بررسی کرده و از برآیند چنین دیدگاهی به مفهومی نوین، تحت عنوان «نوجهانی شدن» دست می یابد.