این مقاله کنکاشی درخصوص جنبش جهان سوم گرایی در عرصه روابط بین الملل است. درحالی که تاریخچه این حرکت ارائه خواهد شد محدودیت ها و فرصت های فراسوی آن نیز مطرح می شود. این جنبش به عنوان یک پدیده تاریخی دارای نسل های گوناگونی است که می توان گفت زاییده ایده ها و فعالیت های مختلف ملی گرایانی است که پیشقراول جنبش های ضداستعماری بودند. در این برهه تفاسیر گوناگونی از سنت ها و هنجارهای فرهنگی قبل از استعمار آمیخته با مارکسیسم و سوسیالیسم ارائه شد مضافاً اینکه دیدگاه های غربی مبتنی بر نوگرایی و توسعه نیز مورد استفاده قرار می گرفت. در این نوشتار نشان داده خواهد شد که چگونه این جنبش به دلیل پارادوکس های موجود در پاردایم استعمارزدایی و اقتصاد سیاسی دوران جنگ سرد رو به افول گذاشت. ایده اصلی این است که اگرچه ایده جنبش جهان سوم گرایی با فراز و نشیب های زیادی مواجه شده است اما هنوز در روند تنازعات شمال ـ جنوب در قرن حاضر تأثیرگذار می باشد.