نظریه دو عاملی، مهارت تفکر انتقادی را ترکیبی از توانایی شناختی و آمادگی های شخصیتی تعریف می کند. هدف این مطالعه، تعیین نقش توانایی های شناختی و ویژگی های شخصیتی بر تفکر انتقادی دانشجویان بوده است. برای این منظور 134 دانشجوی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه تبریز با روش تصادفی طبقه ای نسبتی از رشته های مختلف روان شناسی، علوم تربیتی، تربیت بدنی و کتابداری و علوم اطلاع رسانی انتخاب شدند و به پرسش نامه شخصیتی نئو، آزمون هوشی وکسلر بزرگ سالان و تست تفکر انتقادی کالیفرنیا پاسخ دادند. از بین عوامل مختلف شخصیتی و شناختی، ادراک کلامی (340/0 = ß)، باز بودن به تجربه (322/0 = ß) و برون گرایی (255/0- = ß) بر تفکر انتقادی مؤثر بوده است. نتیجه دیگر این پژوهش نشان داد که 33 درصد واریانس مشترک تفکر انتقادی از طریق یک ترکیب خطی مشترک از سه عامل ادراک کلامی، باز بودن به تجربه و برون گرایی تعیین می شود. نتایج این پژوهش می تواند جنبه های کاربردی برای آموزش تفکر انتقادی در فراگیران داشته باشد. این یافته ها شواهد روشنی بر پرورش منش و گرایش در کنار مهارت و توانایی های شناختی در تفکر انتقادی است.