پدیدارشناسی اخلاق تنها رشته ای است که می تواند جنبه های تجربی یا کیفی قلمرو ارزش ها را بررسی کند و همانند روان شناسی اخلاق صرفاً به جنبه های کارکردی آن محدود نیست. پدیدارشناسی یا تجربه پدیداری به چند معنا به کار می رود و آنچه در این جا مورد نظر است، پدیدارشناسی به معنای از سرگذراندن حالتی ذهنی به صورت اول شخص است، اما در مورد این که کدام حالات ذهنی می توانند تجربه پدیداری داشته باشند، اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی برای آن خصیصه پدیداری را لازم می دانند و برخی نمی دانند؛ کسانی هم که لازم می دانند، یا خصیصه پدیداری را مختص به ادراکات حسی می دانند یا در مورد حالات ذهنی غیرحسی هم قائل به خصیصه پدیداری اند. در این مقاله به چگونگی امکان پدیدارشناسی اخلاق بر اساس این سه دیدگاه و مسئله اشتراک و تمایز میان تجربه های اخلاقی می پردازیم و در پایان، به دو اشکال که درباره امکان پدیدارشناختی اخلاق مطرح شده می پردازیم.