مقدمه: مادر به عنوان چهره دلبستگی اصلی تاثیر غیر قابل انکاری در تحول عاطفی کودک دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه و پیش بینی مشکلات دلبستگی دختران از طریق سبک دلبستگی مادران انجام شده است.
روش: نمونه مورد بررسی در این تحقیق 388 نفر از دانش آموزان دختر مقطع دوم و چهارم دبستان بودند که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه به منظور سنجش مشکلات دلبستگی دختران، پرسشنامه اختلال دلبستگی کودکان راندولف ((RADQ بود. سبک دلبستگی مادران نیز از طریق پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (AAS) ارزیابی شد. داده های به دست آمده از طریق روش همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان دهنده رابطه معنا دار بین سبک دلبستگی اجتنابی، دوسوگرا و ایمن در مادران با ضریب همبستگی 32/0، 28/0 و 16/0- و مشکلات دلبستگی دختران بود. نتیجه نهایی تحقیق نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی مادران بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی را برای ایجاد مشکلات دلبستگی در دختران دارد. بر این اساس دلبستگی اجتنابی مادر توانایی پیش بینی 10 درصد از مشکلات دلبستگی در کودک را دارد. از سوی دیگر سبک های دلبستگی دوسوگرا و ایمن مادران نیز هر یک به میزان 3 درصد توان پیش بینی ایجاد مسائل و مشکلات دلبستگی در دختران را دارا هستند.
نتیجه گیری: یافته های حاضر با حمایت از نظریه دلبستگی، اهمیت تعامل مادر- کودک را نشان می دهند. دلبستگی اجتنابی مادران می تواند پیش بینی کننده مهمی برای ایجاد مشکلات دلبستگی در دخترانشان باشد. درمان های مبتنی بر دلبستگی می توانند روش های مفیدی برای کمک به بهبود مشکلات دلبستگی باشند.