پژوهش های عقلی نوین

پژوهش های عقلی نوین

پژوهش های عقلی نوین سال هفتم پاییز و زمستان 1401 شماره 14 (مقاله پژوهشی حوزه)

مقالات

۱.

نقد نظریه «عدم امکان و عدم صدق گزاره های ترکیبیِ پیشین در ایدئال عقل محضِ کانت» بر اساس حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۲۱
جایگاه خدا و براهین اثبات واجب، یکی از مهم ترین مباحثی است که کانت می بایست بر اساس مبانی معرفتی-اش، موضع خود را نسبت به آن معیّن کند. کانت، شناخت را تنها در قلمرو امور مادی معنادار می داند، به همین دلیل در نظرگاه وی بحث از اموری چون نفس یا خدا که زمان مند و مکان مند نیستند، اساساً اشتباه است. او برای نشان دادن این اشتباه، در بخش دیالکتیک استعلایی کتاب نقد عقل محض، ایده «خدا» را ایده استعلایی عقل محض می نامد و به زعم خود اثبات کرده است که عقل را نه از راه تجربی و نه از طریق استعلایی، توفیقی برای رسیدن به این ایده نیست. این دیدگاه، پیامد چگونگی رویکرد کانت در شناخت شناسی و هستی شناسی است. کانت در رویکرد شناخت شناسی، به تفصیل به امکان و صدق قضایای ترکیبی پیشین می پردازد و بر این باور است که امکان دانش های پیشین در متافیزیک و فیزیک، به امکان قضایای ترکیبی پیشین بستگی دارند. در مقابل این دیدگاه، دیدگاه فلسفه صدرایی است که نه تنها قائل به تعطیلی عقل نظری در ما بعد الطبیعه نیست، بلکه بر این باور است که بسیاری از موضوعات فلسفی، از جمله مسئله اثبات وجود خدا، از طریق به کارگیری صحیح عقل نظری قابل حل است. به نظر میرسد فلسفه صدرایی هم در بُعد شناخت شناسی و هم در بُعد هستی شناسی، توانایی رفع تعارض ها و مغالطات را از ایدئال عقل محض دارا است. از این رو در این نوشتار، کوشیده ایم دیدگاه کانت را بر اساس فلسفه صدرایی نقد کرده و اشکالات وی را پاسخ گوییم.
۲.

نحوه تشکّل قاعده بسیط الحقیقه مبتنی بر دور هرمنوتیکی میان قرآن و اصول فلسفی ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۲۱
هدف این نوشتار مطرح کردن دو پرسش و یافتن راه حلی شدنی و بایسته برای آن ها است. پرسش نخست این است که آیا ملاصدرا در اندیشه های فلسفی خود به دور هرمنوتیکی قائل بوده است؟ پرسش دیگر این که ملاصدرا چگونه با به کار بستن دور هرمنوتیکی از قرآن و مکاشفات شهودی در برداشت قاعده بسیط الحقیقه یاری جسته است؟ این پژوهش برای یافتن پاسخی بایسته و روشن نخست به کالبدشناسی مفردات پرسش های پیش گفته پرداخته، سپس به رویکردهای اصحاب هرمنوتیک و ملاصدرا درباره دور هرمنوتیکی اشاره کرده است. نویسندگان سرانجام روش ملاصدرا در چگونگی به کار بستن قرآن و مکاشفه شهودی در چارچوب دور هرمنوتیکی و دستیابی وی به قاعده نغز بسیط الحقیقه در یک دستگاه شناخت شناسی را به گفتمان گذاشت اند. نگارندگان در جستار پیش رو با گواه گرفتن اندیشه های برجسته ملاصدرا، در پی بازگفت این مدعا هستند که وی افزون بر این که در آثار خود به دورهرمنوتیکی اشاره دارد، با به کارگیری دانش های قرآنی و شهودی به عنوان پیش فرض، با روش دور هرمنوتیکی به دیدگاه های نوین فلسفی دست یافته است.
۳.

بررسی رهاورد جنسیت پذیری اخلاق از منظر فمنیسم با سنجه مبانی حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۴۱
نگره «جنسیت پذیری اخلاق» از مسائل چالش برانگیزی است که از اواخر قرن هجدهم و با اوج گیری فعالیت های فمینیست ها، در حلقه های فکری باورمندان به این جریان مطرح شد. فمینیست ها در موضع گیری برابر این انگاره، به دو دسته تقسیم شدند؛ گروهی با ادعای برابری کامل زن و مرد، هرگونه تفاوت میان ایشان را انکار کرده و دسته ای با سراب پنداشتن آرمان جنسیت واحد، انگشت تأکید بر برتری جنس زن نهادند. گرچه پرسش از جنسیت پذیریِ اخلاق، در سنت اسلامی، سابقه ای ندارد، اما با توجه به مطالعات دقیق و موشکافانه ای که اندیشمندان مسلمان (به طور خاص فیسلوفان) پیرامون مسأله نفس داشته اند، می توان از دل مبانی و مباحثی که طرح کرده اند، پاسخی سلبی یا ایجابی به این پرسش داد. به همین منظور در این نوشتار، با تکیه بر مبانی حکمت صدرایی، به استنطاق این مکتب در پاسخ به «جنسیت پذیری اخلاق» مبادرت ورزیده ایم و ضمن نمایاندن نقص فمینیست ها در بی التفاتی به مبانی انسان شناختی و نفس شناختی مسأله، به مقایسه تطبیقی میان پاسخ برآمده از مبانی صدرایی با انگاشته های فمینیست های اخلاق گرا پرداخته ایم و به این نتیجه رهنمون گشته ایم که دیدگاه جنسیت پذیری نفس به صواب نزدیک تر است. البته این به معنای نادیده انگاری تفاوت هنجارهای اخلاقی میان مرد و زن نیست. روش ما در این پژوهش، توصیفی_تحلیلی است.
۴.

تبیین گستره علم امام با تکیه بر برهان حکمت بر اساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۹۳
درک گستره علم امام، نقشی مهم در شناخت امام و جایگاه والای شان دارد.محققین از راه های مختلف عقلی و نقلی، مسئله علم امام را واکاویده اند، اما یکی از راه ها و براهینی که مورد غفلت قرار گرفته و می توان با استفاده از آن گستره علم امام را بررسی نمود، تبیین آن بر اساس برهان حکمت است. براساس دیدگاه حکمای اسلامی در حکمت متعالیه، مراتب وجودی انسان در عالم هستی از مرتبه عقل هیولانی شروع شده و به مرتبه عقل مستفاد ختم می گردد؛ در این مرتبه نفس با اتصال به عقل فعال شبیه او بلکه با او یکی می گردد. صور جمیع موجودات به صورت انفعالی در عقل مستفاد موجود است؛ همچنان که در عقل فعال جمیع صور موجودات به صورت فعلی وجود دارد. از منظر حکمای الهی کمال نهایی انسان رسیدن به مقام عقل مستفاد است. بر این اساس، قابلیت رسیدن به این مقام و دستیابی به علمی که دربرگیرنده همه حقایق عالم به صورت گسترده و بی انتهاست برای انسان موجود است. از سوی دیگر، حکمت الهی اقتضاء می کند که در عالم تکوین هیچ خلقتی، بیهوده و عبث نباشد؛ زیرا خلقت امر عبث، فعلی قبیح بوده و با حکمت خداوند مخالف است. ظرفیت تکوینی و بی انتهای علمی موجود در بشر اگر در هیچ فردی از افراد انسانی به فعلیت نرسد، مستلزم عبث است. پژوهش حاضر بعد از توضیح و تبیین مقدمات استدلال، نشان می دهد وجود چنین قابلیتی در انسان بیهوده نیست؛ زیرا دست کم در برخی انسان ها این قابلیت به فعلیت رسیده است. امام معصوم7 مصداق اتم کسانی است که به مقام عقل مستفاد رسیده و دارای علم گسترده و بی انتها می باشند.
۵.

ارزیابی این باوری از منظر استدلال های فیلسوفان تحلیلی معاصر در دفاع از این بودگی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۱۸
برخی از فیلسوفان تحلیلی معاصر استدلال هایی برای اثبات این بودگی در موجودات ارائه کرده اند که می توان آن ها را به دو دسته کلی تقسیم کرد. دسته نخست، استدلال های موسوم به تصورپذیری و  دسته دوم استدلال های مشهور به پارادوکس چیزم است. تمام این استدلال ها به دنبال اثبات ویژگی ای غیر کیفی در اشیا یا هر یک از جهان های ممکن هستند که این ویژگی می تواند به نحوی منحصر به فرد آن شیء یا جهان ممکن را از دیگر اشیا یا جهان های ممکن متمایز سازد. این ویژگیِ غیرکیفیِ خاص، همان این بودگی است. در این مقاله ضمن بررسی هر دو دسته از استدلال هایی که تاکنون برای این باوری ارائه شده، نقد هایی را که بر این استدلال ها وارد است، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده ایم که هیچ یک از آن ها از منظر مخالفت با این باوری خدشه ناپذیر نیست. از سوی دیگر، با بیان تبعات و چالش هایی که مخالف این باوری با آن مواجه است به این ارزیابی کلی دست یافته ایم که این باوری ورای غیرقابل قبول بودن و یا دست کم قابل مناقشه بودن تمام استدلال هایش، ایده ای قابل پذیرش است؛ زیرا حتی با صرف نظر از چالش هایی که مخالفان این باوری با آن مواجه هستند، این باوری برای فهم تمایزات موجودات از یکدیگر تبیینی قابل قبول تر از ضداین باوری به نظر می رسد.
۶.

شبهه خدا به مثابه پندار (نقد و بررسی الحاد زیست شناختی داوکینز)(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۲۳
شبهه خدا به مثابه پندار که اخیراً توسط ریچارد داوکینز، زیست شناس و رفتارشناس انگلیسی مطرح گردیده از شبهات بسیار مهم در عصر جدید است. بر پایه این شبهه اگرچه نمی توان مشکل نامحتملی حیات را با سر انگشتان تصادف حل کرد، اما معنای این امر غلطیدن به دامن نظریه طراح هوشمند (که مورد حمایت الهی دانان است) نیست؛ زیرا برای تصادف، جایگزین مناسب تری وجود دارد و آن چیزی جز نظریه انتخاب طبیعی نیست. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی سامان یافته است، کوشیده ایم ابتدا شبهه داوکینز و مبانی آن را به گونه منصفانه و با تکیه بر آثار خود او تبیین کنیم و سپس به نقد آن با تکیه بر آراء و اندیشه الهی دانان و فیلسوفان مسلمان بپردازیم. از منظر اندیشمندان مسلمان نه تنها مبانی دیدگاه داوکینز از استحکام لازم برخوردار نیست، بلکه هم چنین برخی از مقدمات مورد استفاده در استدلال او نیز کارایی لازم را ندارد. 
۷.

نقد و بررسی تجربه گرایی افراطی در نفی و اثبات گزارهای دینی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۲۵۰ تعداد دانلود : ۱۲۸
پوزیتیویسم یا تجربه گرایی افراطی، نظام فلسفی و معرفت شناسی حسی است که با ورود به گزاره های دینی و مابعدالطبیعی، آن ها را فاقد واقعیت عینی و خارجی می داند. از نظر تجربه گرایان افراطی، انتظار معرفت بخشی، حقانیّت و اثبات گزاره های دینی کاری بیهوده است. چنین برداشتی، بسیاری از حقایق عالم هستی همچون خدا، معاد، وحی، معجزه و روح را افسانه می پندارد. مقاله پیش رو، تفکر تجربه گرایی را با دلایل درون دینی و برون دینی و با رویکرد «توصیفی، تحلیلی و انتقادی»، بررسی و نقد نموده، بر این باور است کسب حقایق علمی و معرفت بخش تنها در حوزه رویکرد تجربی صِرف نیست، بلکه این رویکرد در محدوده حقایق طبیعی و مادّی ارزیابی و سنجش می گردد. از سوی دیگر، گزاره های دینی و ماورایی از یک اتقان علمی به معنای عام و معرفت بخش برخوردار است که حتی به طور قطعی می توان ادعا کرد حقانیت امور مادی و طبیعی، بهره وجودی و معنایی خود را از حققیتی ماورایی به نام حقیقت هستی بخش (خدا) کسب نموده است . قرآن کریم و روایات اسلامی نیز از طریق تعدیل روش تجربی به اثبات برخی گزاره های ماورایی و در قالب روش تجربه گرایی اعتدالی یا تجربه گرایی شبه فلسفی یا شبه علمی می پردازند.
۸.

خوانشی بر کیفیت طی الارض در نگاه عرفانی مولوی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۱۵۷
عرفان یک جریان معرفتی مبتنی بر شهود و برخاسته از تهذیب نفس است که مبانی نظری آن در متون دینی و آث ارعرفانی و ادبی تجلی یافته است.مسئله طی الارض در عرفان به عنوان یکی از اقتضائات برخاسته از مراتب کشف صوری در راستای  تجلی اسماء و صفات الهی تحلیل و ارزیابی شده است. مراحل کمال آدمی از نگاه مولوی براساس تحول و تبدیل وجود انسان از نقص به سوی کمال نامنتاهی شکل می گیرد. ای ن تبدیل و تحول، افزون بر تأثیر باطنی ، در کالبد ج سم مادیّ او نیز اثر گذار است. ازاین رو از دید مولوی کیفیت طی الارض در این حوزه قابل تبیین می باشد.  بر این اساس، باطن انبیاء و اولیاء الهی دارای صفات و قابلیت های خاصی است که جسم آنان را از دیگر افراد متمایز می کند و با توجه به تکامل و تعالی  جسم در اثر  سیر و سلوک، زمینه لازم ب رای پذی رش کراماتی همچون طی الارض را فراهم م ی کند. در این جستار پس از بررسی مفهوم طی الارض و مبانی طرح این مسئله در نگاه مولوی، به تشریح و تبین کیفیت تحقق آن می پردازیم.
۹.

بررسی و نقد کارکرد هنر اسلامی در خداشناسی و معنویت از دیدگاه سیدحسین نصر(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۱۸۵
هدف اصلی پژوهش پیش رو تبیین، تحلیل و نقد نسبت و پیوند واقعی میان هنر اسلامی و معنویت و خداشناسی بر اساس رویکرد دکتر نصر است. روش پژوهش در این نوشتار، تحلیلی- اسنادی است و در جمع آوری داده ها از شیوه کتابخانه ای استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد از نگاه نصر، هنر اسلامی افزون بر این که معنویت بخش است، می تواند به عنوان تجلی غایت الهی نیز به شمار آید؛ زیرا سبب می شود انسان درباره زیبایی های هنر تفکر نموده و با کمک آنها همواره خدا را یاد کند. مهم ترین نقد بر دیدگاه نصر، به نوع نگاه ایشان نسبت به ماهیت هنر و همچنین نقش آن در کارکردهای معنوی و خداشناسانه وارد است. وی با تقسیم هنر به دینی، قدسی و سنتی، ملاک و معیار قدسی بودن هنر را جوامع و نه انسان، دانسته است و هنر قدسی را نیز هنری می داند که از یک جامعه سنتی سرچشمه گرفته است. دیگر اشکال نظریه وی در باب هنر، تطبیق اندیشه های خود با آثار هنری در تمدن اسلامی است که در ادامه پژوهش به آنها اشاره می شود.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶