مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ادبیات کودک
حوزه های تخصصی:
استفاده از عناصر پسامدرن در داستان های کودکان با دشواری هایی همراه است؛ زیرا ممکن است مخاطب کم تجربه فهم درستی از این عناصر نداشته باشد و روند درک داستان برایش کند شود. با این اوصاف، بسیاری از شاخصه های پسامدرن را در داستان های کودکانه محمدرضا شمس و سیامک گلشیری می توان دید. مانند: گسست در پیرنگ، خلق دنیایی دیگر، شخصیت های تخیلی و توهمی، راوی غیر قابل اعتماد و تعلیق آگاهانه ناباوری. در این پژوهش برای آنکه نشان دادن تمایز داستان های پسامدرن در برابر داستان های متعارف، داستان های پسامدرنی محمدرضا شمس («من، زن بابا و دماغ بابام» و «من من کله گنده») و تهران کوچه اشباح از سیامک گلشیری را در مقابله با اندیشه های روایت شناختی ماریا نیکولایوا بررسی می کنیم. نیکولایوا با گرایش های پساساختارگرایی، ابزاری را که روایت شناسی می تواند برای بررسی ادبیات داستانی کودکان در اختیار ما بگذارد، به ما نشان می دهد. روایت همزمان سه داستان در آثار شمس و تجویف در داستان گلشیری، نمونه ای برای گسست و شکاف در روایت است. در پایان داستان نیز شاهد روزنه ای به آغاز یک داستان تازه ایم.
ادبیات کودک و ایدئولوژی های معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کودک، سابقه چندانی در ایران ندارد و توجه به کودک و ادبیات آن به دوره مشروطه و تجددخواهی ایرانیان بازمی گردد. آنچه مشخص است، تجدد/ مدرنیته و ایدئولوژی های آن چون لیبرالیسیم، ناسیونالیسم و مارکسیسم در این پیدایش و گسترش بی تأثیر نبوده است. ایدئولوژیک بودن معروف ترین آثار کودک در این دوره («کتاب احمد» و «ماهی سیاه کوچولو») می تواند دلیل درستی این مدعا باشد. به همین خاطر اصلی ترین پرسش در پژوهش حاضر چیستی نسبت میان ایدئولوژی های معاصر و ادبیات کودک است؛ برای نیل بدین هدف، دو اثر داستانی کتاب احمد (1311 ه.ق) و ماهی سیاه کوچولو (1347 ه.ش) و همچنین اشعار کتاب های درسی ادبیات فارسی دوره پهلوی اول (1320-1304) که هر یک متعلق به یکی از ایدئولوژی های اصلی تاریخ معاصر ایران پیش از انقلاب هستند، بررسی شده اند.ایدئولوژی های معاصر به دلیل فهم متفاوتی که از کودک دارند، هنجارها و الگوهای متفاوتی را نیز برای ادبیات کودک ارائه می کنند. به عنوان نمونه، لیبرالیست ها - که کتاب «احمدِ طالبوف» را با کمی تسامح می توان انعکاس-دهنده این ایدئولوژی دانست - ادبیاتی را شایسته کودک می دانند که جنبه انتقادی ذهن او را شکوفا سازد. حال آنکه ناسیونالیست ها - اشعار کتاب های درسی کودکان در دوره پهلوی متناسب با این ایدئولوژی گزینش شده اند - از کودک سرسپردگی می خواهند و می کوشند حس فداکاری و ازخودگذشتگی (و نه نگاه انتقادی) را در کودک نهادینه سازند. مارکسیسم و طرفداران آن به عنوان انقلابی ترین ایدئولوژی معاصر نیز ادبیاتی را شایسته کودک می دانست که با آگاه ساختن کودکان (آگاهی طبقاتی و...) آنها را آماده مبارزه و نبرد نهایی برای دگرگون ساختن جامعه سازد.
هویت گرایی فرهنگی در ادبیات کودک با ورود عناصر بومی در تصویرگری ( با تاکید بر آثار پرویز کلانتری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهه چهل شمسی، یکی از دوره های مهم و تأثیرگذار بر فرهنگ و هنر ایران است. در این دهه، روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان در محافل خود برای یافتن هویّت ملّی، مذهبی تلاشی وافر داشتند، زیرا به واسطه روشنگری های این دوران ضرورت بازگشت به خویشتن یک نیاز اجتماعی بود. حامیان خصوصی و ناشران کتب کودکان نیز، از تصویرگران می خواستند تا با استفاده از عناصر هویّت مدار آثاری همسو با این تقاضا خلق کنند. در این مقاله این فرضیه ارائه شد که ورود عناصر بومی در تصویرگری کتب کودکان دهه چهل در راستای ضرورت اندیشه هویّت گرا ایجاد شده است. و پرویز کلانتری، بومی گرا ترین تصویرگر این دهه، توانست آثاری از خود به جای گذارد که بیش از نیم قرن بر فرهنگ و هنر جامعه ایرانی تأثیرگذار باشد. روش تحقیق این مقاله براساس اطلاعات گردآوری شده، تحلیلی توصیفی بوده و مبتنی بر گردآوری اسناد و منابع کتابخانه ای و به شیوه استقرایی به استنتاج رسیده است. یافته ها نشان داد که پرویز کلانتری با شناخت ویژگی های بومی و بهره گیری از تزئینات، آرایه ها، آرایش چهره ها و پوشش ها به شخصیت سازی هویّت مدار پرسناژهای آثار خود اقدام کرده است. موفقیت او در تصویرگری هویّت مدار خود منتج به این امر شد که یادآوری خاطرات قومی و بومی گرای آثارش طی چندین دهه تأثیری ژرف بر تصویرگری ایران داشته باشد.
بررسی چگونگی توجه به حقوق کودک در داستان بچه های قالیبافخانه «با تأکید بر حقوق کاردر نظام حقوقی ایران و اسناد بین المللی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کار کودکان یکی از اساسی ترین معضلات اجتماعی عصر حاضر است. این پدیده هرچند درگذشته نیز وجود داشته،اما امروزه به دلیل تغییرات نظام های اقتصادی،اجتماعی و خانوادگی بیشتر مورد توجه است. در این میان ادبیات کودک به عنوان یکی از ابزارهای مهم نشر و القای نیاز های کودکان می تواند مخاطب را با حقوق کودک تشویق کند . داستان «بچه های قالیبافخانه» نوشته ی هوشنگ مرادی کرمانی تلاش کرده است از این زاویه به کودک و حمایت های حقوقی او توجه کند. این مقاله در پی آن است که با تبیین مولفه های حقوقی کودکان کار در این داستان، شیوه های خلاقانه نویسنده در ترویج حقوق کودکان کار را آشکار نماید. و لزوم توجه به حقوق کودکان در کارگاه های فرش بافی را یادآور شود. همچنین مقاله در پی آن است که میزان تأثیرپذیری وقایع این داستان از قوانین حمایت کننده کودکان را با روش توصیفی-تحلیلی موردمطالعه قرار دهد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های حقوق کودک همچون سن کار،شرایط کار،دستمزد کودک، فضای کارگاه و کودک آزاری و منع از تحصیل در داستان به خوبی بیان شده است. نویسنده با استفاده از تکنیک طنز به ویژه گروتسک که در عناصر شخصیت و مکان به وضوح دیده می شود، عنصر تعلیق، زبان عامیانه، و بحران های پی درپی در داستان توانسته است توجه مخاطب را به موضوع اصلی داستان جلب کند. .
لذت و اقتباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی پژوهش های انجام شده در زمینه ی اقتباس، نشان گر آن است که هرچند پژوهشگران به ساده نویسی و به کارگیری عنصرهای داستانی در بازنویسی ها توجه کرده اند و بازنویسان نیز کم و بیش از این ملاک ها در کار خود بهره جسته اند، اما در مجموع، اقتباس متن های کهن برای کودکان جز در موردهایی پیشرفت چشمگیری نداشته است. درواقع خالی بودن این اثرها از ویژگی های لذت آفرین ادبیات کودک به کم رونقی بازار محبوبیت آن ها انجامیده است. به نظر می رسد آن چه تاکنون اهمیت داشته آشناساختن کودکان با متن های کهن بوده و نه آفرینش متنی جذاب برای ایشان؛ این در حالی است که نودلمن با کنکاش در ویژگی هایی که داستانهای کودکان را لذت بخش کرده و مخاطبان را به درون متن می کشد، راه تازه ای پیش روی نویسندگان نهاده است. نودلمن با برشمردن شاخص های لذت به این نتیجه می رسد که اگر متن ادبی کودک خالی از این شاخص ها باشد، لذتی برای مخاطب کودک ندارد. این پژوهش با بهره گیری از چنین روی کردی به بررسی پنج اثر اقتباسی با تنوع در ساختار پرداخته و آشکارساخته که اقتباس چگونه و با چه شگردهایی می تواند در گستره ی ادبیات کودک قرار گیرد و برای مخاطبان خود لذت بخش باشد. عدم قطعیت حاصل از دوسویگی متن کهن و متن نو و نیز آگاهی دوگانه ای که این متن ها به مخاطب خود می دهند مهم ترین دلیل های لذت بخشی در این متن ها هستند که با شگردهایی هم چون تضاد و تقابل، سپیدنویسی و تلمیح نمایان می شوند.
راه های تعلیم خداشناسی به کودکان در شعر کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی گمان تعلیم گزاره های بلند و متعالی قرآنی به کودکان آن هم به شیوه ای پویا و مؤثر ظرافت خاصی می طلبد. این مقاله با هدف بررسی راه های تعلیم اندیشه دینی خداشناسی در ادبیات کودک در پی پاسخ به این پرسش هاست که تعلیم خداشناسی در شعر کودک چه اهمیتی دارد؟ شاعران ادبیات کودک با چه شگردهایی تلاش می کنند که کودک را بیشتر با خدا آشنا کنند تا تعلیم این اندیشه اساسی دینی جذاب و مؤثر واقع شود؟ روش تحقیق، تحلیل محتواست که پس از مطالعه مجموعه های شعری شاعران ادبیات کودک که با موضوع خداشناسی مرتبط بودند، شگردهای تعلیم خداشناسی به کودک استخراج شد. معرفی صفات خداوند، آشنا کردن کودک با پدیده های طبیعی، یادآوری و برجسته کردن نعمت های الهی، آموزش دعا و نیایش از جمله راه های شناساندن خدا به کودک در شعر کودک است.
ارزیابی میزان تطابق استعاره های مفهومی کلامی و غیر کلامی حوزه های غم و شادی در اشعار دوره ابتدایی از منظر زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر شناختی، استعاره روشی در درک معناست که حوزه ای ذهنی بر اساس حوزه ای دیگر که اغلب عینی تر و ساده تر است، مفهوم سازی و درک می شود. این فرایند، استعاره های کلامی و غیر کلامی را شامل می شود. پژوهش حاضر به بررسی میزان کاربرد استعاره های غم و شادی و نیز مطابقت استعاره ها در سطح کلام و تصویر در اشعار دوره اوّل ابتدایی می پردازد. داده های مطالعه از مجموع 26 شعر به همراه تصاویر آنها از کتاب های بخوانیم پایه های اوّل تا سوّم ابتدایی استخراج و مورد مطالعه قرار گرفت. مقایسه داده های متعلّق به دو حوزه احساس، نشان داد که در پیکره یادشده، مفاهیم مرتبط با حوزه شادی به طرز قابل ملاحظه ای بیشتر از حوزه غم بوده، به علاوه از لحاظ مطابقت سطح کلام و تصویر، از میان این مجموعه، تعداد 8 شعر از تطابق کامل، 17 شعر از تطابق نسبی و یک شعر از تطابق بسیارکم برخوردار بود. نتایج پژوهش بیانگر یک نقطه قوّت و یک نقطه ضعف در کتاب های درسی است؛ کاربرد قابل توجّه استعاره های شادی در مقابل غم، نکته مثبت مطالب یادشده بوده و از دیگرسو، به دلیل عدم مطابقت کامل میان استعاره های کلامی و غیر کلامی، به دقّت و توجّه بیشتر در بهبود تصاویر نیاز است؛ لذا می تواند برای تصویرگران حوزه شعر کودک مفید باشد.
بررسی تطبیقی مینی مالیستی داستان های کودکانه زکریا تامر و صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش فرمالیسم (1920) مغرب زمین، باعث شکل گیری منشور مینی مالیسم، با شعار «کم، زیاد است» در ادبیات گردید و نویسندگان از این رویکرد استقبال کردند، چنان که داستان های کودکانه تامر و هدایت متأثر از اصول فرمالیسم است. داستان های تامر شکل دهنده آغاز راه صحیح برای کودکان و نوجوانان و مبلغ ارزش های انسانی است و نیز هدایت در داستان های کودکانه خویش توجه ویژه ای به نکات اخلاقی و تربیتی دارد. این دو نویسنده، گاه فضا را برای بیان ارزش ها آماده می کنند و زمانی نتیجه گیری و درک آن را به مخاطب وامی گذارند. بیشتر داستان های مورد بحث، از طرحی ساده؛ یعنی خرده پیرنگ برخوردارند و زبان آن ها برای همگان قابل فهم است. شخصیت ها در این داستان ها نماینده افکار، رفتار و گفتار جامعه سوری و ایرانی هستند و زمان داستان ها بر گذشته و حال دلالت دارد؛ اما به مکان وقوع حوادث، اشاره ای نشده است و تنوع مکانی نیز در آن ها وجود ندارد. این مقاله، عناصر مینی مالیسم را در داستان های تعلیمی زکریا تامر و صادق هدایت با هدف تبیین مشخصه های مینی مالیسم و انگیزه نویسندگان از توجه به این شگردها در رویکردی توصیفی- تحلیلی وبا تکیه بر مکتب تطبیقی آمریکایی بررسی کرده و نشان داده است که بسیاری از داستان های این دو نویسنده، مشخصه های مینی مالیستی مانند: محدودیت شخصیت ها، گفت وگوی زیاد، جملات کوتاه و... را بازنمایی کرده اند.
قالب، زبان و مضمون شعری در ادبیات کودک کشور ایران و الجزایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ادبیات کودک و جایگاه آن در مجموعه موضوعات ادبی، توجه بسیاری از ادیبان و ادب پروران این حوزه را به خود در جهان جلب کرده است. در ادبیات کودک و نوجوان، ایجاد لذت از متن مقدمه ایجاد ارتباط نویسنده یا شاعر با کودک است. در این میان شعر به دلیل آهنگین بودن و ایجاد لذت شنیداری، برای خردسالان و کودکان جذابیت دارد. کتاب های شعر کودک، نه تنها در ایران بلکه در دنیا، مخاطبین بسیاری دارد و پرداختن و توجه به شعر، میان خالقان اثر و جهان کودکان تعمیم پیدا کرده است. ادب پروران کشور الجزایر همچون شاعران و نویسندگان کشور ایران در نیم قرن اخیر به شکل جدی به ادبیات کودک و نوجوان به خصوص، به شعر کودک توجه داشته اند و تا کنون مجموعه های بسیاری از اشعار کودک در این دو کشور چاپ و منتشر شده است تا در اختیار مخاطبین قرار بگیرد. در این مقاله با توجه به گسترش حوزه ادبیات کودکان در جهان، به منظور مقایسه کیفی کاربرد شیوه ها و عملکرد شاعران شعر کودک در دو کشور ایران و الجزایر، نمونه هایی از اشعار را انتخاب کرده ایم، سپس آن را از منظر قالب های شعری، زبان گفتاری و نوشتاری و مضامین مورد قیاس قرار داده و شباهت ها و تفاوت های احتمالی موجود را سنجیده ایم. یافته ها نشان می دهد، شعر کودک در دو کشور الجزایر و ایران با توجه به قالب، کاربرد زبانی و مضامین، وضعیتی نسبتا مشابه دارد.
بررسی و تحلیل اشعار تعلیمی سلیمان العیسی در حوزه ادبیات کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کودک رویکرد جدیدی است که در سالهای اخیر بسیاری از نویسندگان و شاعران کشورهای جهان به آن پرداخته اند، اینان معتقدند که کودکان به عنوان قشر بنیادی و مهم جامعه، نقش حیاتی در سرنوشت جوامع ایفا میکنند. از این رو، بسیاری از ادیبان این گونه ی ادبی را، ابزاری برای آماده ساختن کودکان و اجتماعی نمودن آنها برای بر عهده گرفتن نقش های اجتماعی در آینده می دانند و معتقد هستند که آگاه سازی و تربیت درست کودکان، ضامن پیشرفت کشورها خواهد بود. در جهان عرب، بعد از جنگ ژ وین 1967 ، شاهد فعالیت های گسترده ای در زمینه ادبیات کودک هستیم. یکی از پیشگامان این حوزه، سلیمان العیسی، شاعر معاصر سوریه است که تمام توان خود را در زمینه آشنا ساختن کودکان به مسایل آموزشی، تربیتی، فرهنگی و ملی به کار میگیرد. وی، در به کاربردن کلمات، در اشعار خود، دقت کافی کرده تا از یک سو، گنجینه لغوی کودک غنی شود و از سوی دیگر، کودکان به واسطه آشنایی با کلمات فصیح، حافظ میراث کهن عربی باشند. واژه، نقش اساسی در زندگی اجتماعی انسان دارد و تجارب نسل ها را بر دوش می کشد . سلیمان العیسی، معتقد است که دنیای امروز، دنیای آموزش کودکان است، زیرا کلید موفقیت جامعه در دستان کوچک آنان است. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، سعی شده است با بررسی اشعار سلیمان العیسی در حوزه ادبیات کودک، مضامین و راهکارهایی که وی در زمینه تربیت و آموزش و آگاهسازی کودکان به کار گرفته، مورد تحلیل و پژوهش قرار گیرد.
اسطوره در متل کودکان (با نگاهی به متل دویدم و دویدم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها یا همان سلوک و مذاهب منسوخ اقوام و ملّت ها که خواب و خیال گونه در ذهن و رفتار ناخودآگاه فردی و جمعی حاضرند پیوندهایی عمیق و دیرپا با ادبیات و هنر دارند. در حقیقت، اسطوره ادبیاتی است غیر تاریخی که در انواع ادبی؛ یعنی شفاهی و مکتوب، سرود ه ها و نوشته ها، حماسه ها و مانند آن به چشم می خورد. ادبیات کودک و نوجوان نیز از شاخ و برگ های انبوه و در هم تنیده و در عین حال استواری است که ریشه در فرهنگ و ادبیات عامّه دارد. ردّ پای گذر اسطوره از گذرگاه این بخشِ ادبیات، در پیکره ترانه ها، متل ها، حکایات و قصّه ها عمیق و ماندگار است. متل ها با درون مایه های لطیف و سرگرم کننده به شعر و یا نثرِ خوش آهنگ، بخشی از این ادبیات خوانده می شوند. در این پژوهش اسنادی کتابخانه ای برای نشان دادن وابستگی میان اسطوره و ادبیات کودک و نوجوان، به بررسی و تحلیل متل «دویدم و دویدم» و عناصر اساطیری آن پرداخته شده است.
مقایسه انسجام واژگانی در شعر جعفر ابراهیمی و عرفان نظر آهاری
منبع:
رخسار زبان سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
۹۳ – ۷۴
حوزه های تخصصی:
انسجام امکانی است که عناصر زبانی را با قبل و بعد از خود پیوند می دهد. انسجام واژگانی یکی از انواع انسجام است که در اثر انتخاب واژه های مربوط به هم به دست می آید و شامل تکرار، هم آیی، شمول معنایی یا جزء و کل، هم معنایی یا ترادف، تضاد یا تقابل، هم آوانویسی، جزء واژگی و... است. در این مقاله نگارندگان تلاش کرده اند که ابزارهای انسجام واژگانی را در منتخبی از اشعار گروه سنّی کودک و نوجوان از عرفان نظرآهاری و جعفر ابراهیمی بررسی کنند. به این منظور دو اثر از شاعران یادشده با عنوان روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس و صلح مثل چای تازه دم- که تعداد واژگان به کار رفته در آن ها تقریباً یکسان است- انتخاب و به ارزیابی کمّی و کیفی کاربرد ابزارهای انسجامی در شعر این دو شاعر پرداخته شد. این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از نظریات هلیدی و حسن در زمینه انسجام انجام شده، بیانگر به کارگیری ابزارهای انسجام واژگانی در اشعار کودک و نوجوان در هر دو شاعر است و نشان می دهد که ابزارهای انسجام واژگانی تکرار و هم آیی بیشتر مورد توجّه این شاعران کودک و نوجوان بوده است.
سنتز پژوهی مطالعات بین رشته ای ادبیات کودک از منظر نظریه مخاطب محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: هدف این پژوهش تعیین میزان توجه به مخاطب-کودک در مطالعات بین رشته ای انجام شده در حوزه ادبیات کودک و پیشنهاد معیارهایی برای پژوهش های آینده است. به منظور نیل به این هدف، جایگاه مخاطب در اجزاء ساختاری پژوهش، یعنی هدف، مؤلفه ها، روش، و نمونه، توصیف و تحلیل شده است. با استفاده از روش سنتز پژوهی، 38 گزارش پژوهش بین رشته ای، شامل مقالات علمی-پژوهشی و پایان نامه های ارشد و دکترا، انتخاب و سپس اجزاء ساختاری پژوهشی آن ها استخراج و در جداول توصیفی ثبت و تحلیل شدند. براساس یافته ها، سه هدف عمده در این پژوهش ها مدنظر بوده است: بسامد، بازنمایی، و مقایسه مؤلفه ها. مؤلفه های بررسی شده نیز در سه حوزه دانش روانشناسی و علوم تربیتی، جامعه شناسی و فرهنگ، و اخلاق و دین قرار می گیرند؛ تعداد مؤلفه های مربوط به حوزه روانشناسی و علوم تربیتی بیشتر از دو حوزه دیگر است. روش پژوهش همه مطالعات، روش تحلیل محتوا و نمونه همه آن ها نیز آثار ادبیات کودک است که با توجه به معیارهای سال انتشار و گروه سنی، نام نویسنده یا اثر خاص، نوع داستان، موضوع خاص، و آثار برگزیده تعیین شده اند و دراین بین، معیار اول بیشترین کاربرد را داشته است. درمجموع، نتایج حاصل از تحلیل این یافته ها بر مبنای دانش و نظریه های مخاطب محور در حوزه ادبیات کودک، حاکی از توجه ناچیز به مخاطب-کودک در پژوهش های بین رشته ای ادبیات کودک است که برای تقویت این جایگاه پیشنهاد هایی در هر چهار عنصر پژوهشی ارائه شده است.
جایگاه مفاهیم تربیتی فردی و اجتماعی در داستان های کوتاه علی حجازی با تکیه بر کتاب «النعاس و أمیر العواصف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل متعددی در شکل دهی شخصیت کودک تأثیر دارد؛ از جمله می توان به خانواده، اجتماع، مدرسه، رادیو و تلویزیون، کتاب و دیگر وسایل ارتباطی اشاره کرد. یکی از گونه های ادبی که تأثیر به سزایی در شکل گیری شخصیت کودک دارد ادبیات کودک است. کودکان از زمانی که صحبت کردن را یاد می گیرند در مرتبه اول از طریق دیگران و در مرتبه دوم به وسیله خودشان با کتاب های داستان و شعر آشنا می شوند در این میان داستان و قصه به دلیل قابلیت خاصی که دارد در انتقال مفاهیم تربیتی به کودک تأثیر به سزایی دارد. آنچه به عنوان فرضیه این پژوهش مطرح است این است که داستان به عنوان یکی از ابزارهای آموزشی غیررسمی به طور نیمه مستقیم و غیرمستقیم تأثیر مهمی در انتقال مفاهیم تربیتی به کودکان دارد. بر پایه این فرضیه این سؤال مطرح می شود که مهم ترین مفاهیم تربیتی بکار رفته در داستان های کودکانه چیست؟ نگارندگان در این پژوهش بر آن هستند تا با استفاده از شیوه توصیفی – تحلیلی مهم ترین مفاهیم تربیتی داستان های کوتاه لبنان را با تکیه بر کتاب «النعاس و أمیر العواصف» اثر کودکانه نویس لبنانی علی حجازی مورد بررسی قرار دهند. در پایان این نتیجه گرفته می شود که این کودکانه نویس لبنانی ضمن رعایت زیبایی های هنری در قالبی خاصی مفاهیم تربیتی همچون وفاداری، اجتناب از تکبر و غرور، تقویت حس وطن دوستی، دوراندیشی و اجتناب از سستی؛ تقویت روحیه شکرگزاری از دیگران و ... را در کتاب خود به کودکان منتقل می کند.
نقد کتاب نظر بر نظر، مجموعه بررسی کتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
103-127
در این مقاله، کتاب نظر بر نظر ، نوشته سیدعلی کاشفی خوانساری متشکل از دوازده بررسی کتاب، یک آسیب شناسی نشر کتاب های نظری ادبیات کودک، و جوابیه ای به جوابیه نقد در دو بخش بررسی و نقد شده است: در بخش اول، کلیت ساختاری و محتوایی کتاب و در بخش دوم، همه مقالات به تفکیک، برمبنای اصول بررسی کتاب. درنهایت، فقدان مقدمه جامع، ایراد شماره صفحات نمایه، مستدل و منطقی نبودن بخش عمده ای از مدعاهای مطرح شده در کتاب، ذکرنکردن نمونه ها و مصادیق مدعاها و نقدها در هنگام ضرورت، غالباً فقدان و گاهی نقص ارجاع به منابع، استفاده از زبان و اصطلاحات غیرتخصصی در نقدها، و برخی اغلاط و ایرادهای نگارشی و تایپی اشکالات عمده کتاب اند. نقاط قوت مقالات بررسی کتاب عبارت اند از: معرفی تاریخچه و حوزه موضوعی کتاب ها و جایگاه آن ها درمیان آثار مشابه در اغلب مقالات، گاهی فراتررفتن از نقد صرف، طرح مباحث جدید، طبقه بندی و عنوان بندی یا شماره گذاری نقدها و محورهای نقد در برخی مقالات که دریافت مفاهیم را آسان تر می کند، و در کل کتاب هم ظاهر و شمایل ساده و مناسب آن. درنهایت، کتاب مناسب پژوهش و آموزش دانشگاهی تشخیص داده نشد.
بررسی تطبیقی کهن الگوی کودک در قصه های کامل کیلانی و صمد بهرنگی بر مبنای نقد کهن الگویی (نمونه موردی 10 داستان از هر نویسنده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد کهن الگویی که برگرفته از آرای روان شناسانه ی کارل گوستاو یونگ است، در دوران معاصر از روش های مدرن نظریه ی نقد ادبی تطبیقی بر پایه ی نقد روان شناختی به شمار می رود که توجه بسیاری از منتقدان معاصر را به خود جلب کرده است. این گونه ی نقد ادبی در پی یافتن ارتباطی میان ذهن نویسنده و ساختار کهن الگویی است. کهن الگو، صورت نوعی موجود در حافظه ی ناخودآگاه بشری است که در ابعاد متعدد زندگی افراد در قالب افکار، اعمال و رفتار های گوناگون بروز می کند. کهن الگوی کودک به منزله ی یکی از انواع کهن الگو ها، خود، قابلیت تقسیم به انواع دیگری دارد و به بررسی جنبه های مختلف کودکی درون افراد می پردازد. نویسندگان در مقاله ی حاضر به بررسی این کهن الگو در داستان های دو تن از نویسندگان مشهور ادبیات عربی و فارسی یعنی کامل کیلانی و صمد بهرنگی می پردازند و تلاش می کنند تا جنبه های مختلف بازتاب کهن الگوی کودک را در آثار این دو بررسی نمایند و بدین نکته دست یابند که کهن الگوی کودک در بسیاری از داستان های آنان بروز یافته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد بسیاری از جنبه های مختلف کهن الگوی کودک در قصه های دو نویسنده، نزدیکی و همسانی اندیشه ی آنان را بازمی نماید و داستان های آنان می تواند تجلّی بخش روحیات و زندگی فردی و قومی آنان باشد.
بازتاب اوضاع اجتماعی در لالایی های عصر حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لالایی ها یکی از شاخه های ادبیّات عامه محسوب می گردد که از حیث پرداختن به مسایل کودکانه و مخاطب خردسال، در زیرمجموعه ی ادبیّات کودک نیز قرار می گیرد. لالایی ها را می-توان نخستین نغمه های مختص کودکان در نظر گرفت که قدمتی به اندازه پیدایش بشر داشته اند. انعکاس مسایل سیاسی، فرهنگی، مذهبی و اجتماعی در قرون متمادی در لالایی ها مشهود بوده است، تا جایی که همین مطلب را می توان یکی از علل اساسی ماندگاری لالایی ها تلقّی نمود. تغییرات محتوایی لالایی-ها متناسب با مسایل هر دوره سبب پیدایش بستری مناسب برای آگاهی از مسایل غالب در زمان سرایش این زیر ژانر گردیده-است که نمود مسایل اجتماعی نیز از این امر مستثنی نیست. تجلّی مسایل اجتماعی در لالایی های نوین که شاعران زمام دار سرایش لالایی ها گردیده اند، بیش از لالایی های قدیمی است که مادران سرایش را برعهده داشته اند، همین امر بر ضرورت بررسی بازتاب مسایل اجتماعی در لالایی های نوین می افزاید. پژوهش صورت گرفته نشان می دهد که در لالایی های نوین بنا به تغییرباورها و ساختارهای حاکم بر جامعه، محتوای لالایی ها در همه ی ابعاد به روز شده است. جدا از عوامل بیرونی چون توسعه ی صنعت یا عوامل جمعیّتی، ایدئولوژیک، عاملی شتاب دهنده در جهت تغییر اجتماعی در جامعه محسوب می شود که در لالایی های شاعران معاصرنیز نفوذ یافته و سبب تغییر در محتوا و مضمون، موتیف های رایج در لالایی ها و فضای حاکم بر لالایی های معاصرشده است. در این پژوهش در پی آن هستیم که با روش توصیفی تحلیلی لالایی های عصر حاضر را از منظر اجتماعی مورد بررسی قرار داده و به تاثیرات این مسایل بر محتوای لالایی ها بپردازیم.
بررسی سبک شناختی آثار عرفان نظرآهاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵
56 - 76
حوزه های تخصصی:
به گواه تاریخ، آشنایی با عرفان و اخلاق در بهبود روابط انسان با خدا و اعضای جامعه بسیار نقش آفرین و تأثیرگذار است. حتّی اخلاق فردی و اجتماعی نیز تحت تأثیر عمیق و گسترده ی عرفان و به خصوص عرفان اسلامی است. در عصر کنونی، نویسندگان زیادی در تلاشند تا با آموزه های عرفانی بر قشر آینده ساز؛ یعنی کودک و نوجوان، تأثیرگذار باشند و به نحوی ارتباط آن ها را با اینگونه مفاهیم ناب، محکم تر سازند.«عرفان نظر آهاری» از موفّق ترین نویسندگان معاصر است که با وجود حجم کم آثارش به خوبی توانسته این خلأ را پر کند و مفاهیم عمیق عرفانی را در قالب ادبیّات کودک و نوجوان بگنجاند. این نویسنده ی معاصر با استفاده از تعابیر ساده و روزمره و بدون وارد شدن به دنیای پیچیده ی الفاظ و تعابیر عرفانی، سعی داشته مفاهیم مرتبط با خداشناسی را با زبانی ساده تر برای کودک و نوجوان بازگو نماید. نگارنده در این پژوهش ضمن معرّفی شیوه های منحصر به فرد نویسنده در تبیین آموزه های عرفانی برای نسل جدید، به ارائه ی نمونه هایی از این هنرنمایی می پردازد. به نظر می رسد با توجّه به خلّاقیّتی که نویسنده از آن برخوردار بوده، به خوبی توانسته زمینه ی لازم را برای آشنایی نسل کودک و نوجوان با پروردگار هستی فراهم و در این مسیر مقدّس توفیقاتی را کسب کند.
کاربست نظام گفتمانی شناختی در تحلیل نمایشی از مجموعه کلاه قرمزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
103 - 128
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت بحث «آزادی» و «اقتدار» که یکی از مهم ترین مسائل فلسفه ادبیات کودک به شمار می رود، هدف از این پژوهش، بررسی نمودهای آزادی و اقتدار از منظر تبیین فرایند روایی در گفتمان نمایشی کودکانه از مجموعه کلاه قرمزی است که با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی در چارچوب الگوی نشانه معناشناسی واکاوی و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نویسندگان مجموعه کلاه قرمزی به خوبی توانسته اند در این نمایش با ایجاد تقابل هایی خلاق میان ساختارهای قدرتی، بستر مناسبی را برای تنفس و آزادی عامل های کودک و نوجوان از قواعد خشک و بی روح دنیای بزرگ سال فراهم سازند. در این میان: 1. نوع کنش عامل های کلامی؛ 2. ارزش قدرتی افعال مؤثر؛ 3. جایگاه انتظار در گفتمان از منظر میزان استقلال یا وابستگی عامل های کلامی به یکدیگر؛ 4. تجلی ساخت های شناختی در روایت نظیر استعاره ها و شبکه های انضمام مفهومی؛ 5. میزان پایبندی عامل های کلامی به مهارت خودتنظیمی ازجمله مواردی است که تبیین معناشناختی نمودهای آزادی و اقتدار را در گستره کلام تسهیل می سازد.
تطبیق نظام های خنده معنایی ادبیات عامه و ادبیات کودک: از منظر نشانه معناشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گِرمَس در نشانه شناسی روایی خود دو نظام معنایی «برنامه مدار» و «مُجابی» را مطرح می کند. لاندوفسکی، علاوه بر این دو نظام، قائل به دو نظام معنایی تعاملیِ «تطبیقی» و «تصادفی» نیز هست. نظام های چهارگانه مذکور (برنامه مدار، مجابی، تطبیقی، و تصادفی) به ترتیب مبتنی بر نظم، نیت مندی، تعامل حسی، و شانس هستند. با توجه به اینکه نشانه معناشناسی اجتماعی نظریه تولید و دریافت معنا در کاربرد است، پژوهش پیشِ رو بر آن است که در چارچوب نظام های چهارگانه لاندوفسکی، با شیوه تحلیلی توصیفی نشان دهد که قصه های طنز کودکِ معاصر به مثابه خرده بافت های موقعیتیِ خنده داری هستند که راهبردهای معناسازِ بیناسوژه ایِ خود را از کلان بافت های تاریخی فرهنگی ای مانند قصه ها، مثل ها و لطیفه ها به ارث می برند. مسئله پژوهش چگونگی کاکرد روابط بیناسوژه ای (روابط میان شخصیت ها) در تسرّی این شگردهای خنده معنایی است. منظور از «شگردهای خنده معنایی» راهبردهای شکل گیری فرایند خنده در چارچوب یک نظام معنایی است. این پژوهش برای نخستین بار نظام های معنایی طنز را معرفی و رده بندی می کند.