مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
ادبیات کودک
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
101 - 121
حوزههای تخصصی:
گرچه ادبیات تعلیمی کودکان واژه ای متأخر به حساب می آید و به طریق اولی نزد پیشینیان نیز جایگاهی نداشته است، اما ردّ پای کودکان و نوجوانان در مباحث مربوط به ایشان چه در دوران کهن و چه در دوران نو کاملاً مشهود است. آرای تربیتیِ حاکم بر ادبیات امروزین ایران و دیگر کشورها وامدار عقاید بزرگانی در عرصه های عقلی و ادبی می باشد. هدف ما بررسی شکل گیری و نشو و نمای نظام تربیتی از دوران کهن تا کنون، و نیز بررسی برخی مایه های مشترک در ادبیات کودکان ایران و آلمان می باشد.
بررسی تطبیقی مفهوم طبیعت در شعر کودک (مطالعه موردی: اشعار سلیمان العیسی و مصطفی رحماندوست)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
39 - 75
حوزههای تخصصی:
ادبیات کودک عبارت است از هر گونه متنی که با کمک اصول فنی و ادبی خاص و محتوایی متناسب با رده سنّی کودک نوشته یا سروده می شود، به طوری که کودک بتواند به خوبی با آن ارتباط برقرار کند. در نتیجه باید گفت آثاری که برای کودکان نوشته یا سروده می شوند هم باید اصول فنی خاصی در آن ها رعایت گردد و هم اینکه از نظر بُعد عاطفی و روانی به گونه ای باشند که روح زیبایی طلب کودک را تحت تأثیر قرار دهند و عواطف و احساسات وی را برانگیزند. در ادبیات عربی «سلیمان العیسی» و در ادبیات فارسی «مصطفی رحماندوست» از جمله شاعرانی هستند که بخش اعظمی از اشعار خود را به موضوعات مربوط به کودکان اختصاص دادند و آثار ارزشمندی را در این زمینه از خود بر جای نهادند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتاب خانه ای نوشته شده است، مظاهر طبیعت آسمانی و زمینی را در اشعار کودک دو شاعر مذکور مورد بررسی قرار داده و چنین استنتاج کرده است که هر دو شاعر پدیده هایی مانند آسمان، باران، باد، دریا، رودخانه، درخت و ... را در اشعار خود مورد توجه قرار دادند و ضمن ترسیم آن ها، به ذکر پاره ای اصول اخلاقی و تربیتی متناسب با آن ها برای کودکان نیز پرداخته اند.
پژوهشی تطبیقی در مبانی نظری ادبیات کودک و نوجوان (با تکیه بر سه کتاب دانشگاهی فارسی و عربی)
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
21 - 38
حوزههای تخصصی:
پرداختن به مبانی نظری ادبیات کودک و نوجوان دستاورد جامعه مدرن است. کتاب های مختلفی در حوزه مبانی نظری ادبیات کودکان نوشته شده است که برخی از این آثار قابلیت تدریس در دانشگاه را داشته اند. در این پژوهش به بررسی تطبیقی سه کتاب در مبانی نظری ادبیات کودک و نوجوان که به زبان های فارسی و عربی نوشته شده پرداخته و نقاط قوت و ضعف این آثار دانشگاهی را با یکدیگر مقایسه کرده ایم. این آثار به محققان ادبیات کودک و نوجوان، ثریا قزل ایاغ، علی اکبر شعاری نژاد و انور عبدالحمید الموسی تعلق دارد. مقاله به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و بررسی های تطبیقی ذیل آن صورت گرفته است. یافته های نشان می دهد «تعاریف»، «چیستی» و «تاریخچه» ادبیات کودک و نوجوان و مبحث «ترویج خواندن» به سبب تکیه هر سه منبع به تئوری های غربی مشابه یکدیگرند. تکامل دانشگاهی تعاریف نظری ادبیات کودک و نوجوان در کتاب های فارسی و عربی تحت جریان تأثیر و تأثر شکل پذیرفته است. با اینکه از نظر تقومی، انور عبدالحمید الموسی و ثریا قزل ایاغ در یک بازه زمانی، کتاب خود را به چاپ رسانده اند. کتاب الموسی نسبت به قزل ایاغ و شعاری نژاد، تنوع موضوعی بیشتر و مبانی نظری کامل تری دارد. به علاوه مراجع و منابع به کاررفته در کتاب الموسی نشان می دهد که نویسنده در تبیین برخی مبانی نظری تحت تأثیر مستقیم مبانی علمی غربی قرار گرفته است. در هر سه اثر، تاریخ ادبیات کودکان تحت تأثیر جریان تأثری ادبیات جهانی نوشته شده است؛ اما در تبیین چیستی ها و ترویج خواندن نگاه های ملی بر آثار غلبه دارد.
تحلیل کیفی عناصر ارتباطی موثر بر انتقال پیام های داستان های کودکان برمبنای دیدگاه کاربردشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات کودک ابزاری برای کسب شناخت از جهان انتزاعی است که مطالعات اندکی از آن براساس دیدگاه های شناختی انجام گرفته است. پژوهش حاضر به تحلیل پیام های داستان های پنج گروه سنی پرداخته تا نه تنها آنها را از دیدگاه کاربردشناسی شناختی مقایسه نموده بلکه دریابد که پیام های داستانی چگونه بیان می شوند. بدین منظور، پانزده کتاب به شیوه تحلیل کیفی قیاسی با حصول اشباع نظری ارزیابی شدند. پیام ها در ماتریس مقوله بندی براساس دیدگاه کاربردشناسی شناختی، طبقه بندی شده اند. طبقه بندی برپایه دو شیوه انتقال پیام یعنی استاندارد و غیراستاندارد و عناصر مرتبط (غیرکلامی، بهره برداری، فریب و ناکامی) انجام گرفت. پیام های داستانی نونهالان بیان احساسات و واکنش های هیجانی و شناختی، و گروه خردسالان واکنش های هیجانی در تعامل با پیرامون شان است. در گروه الف محور پیام ها، احساسی- شناختی تحت تاثیر محیط است و نویسندگان در تلاش برای گره زدن آنها به واقعیت های زندگی هستند تا تصویر واقعی تر برای کودک ترسیم نماید. در گروه ب با پیام های انگیزشی مواجه هستیم که هدف از پرداختن بدانها کمک به کودکان برای تقویت اعتمادبه نفس و غلبه بر ناامیدی ها و دشواری های زندگی است. در گروه ج پیام های اخلاقی مورد نیاز برای زندگی جمعی، هسته اصلی پیام های داستانی بوده که استفاده از مضامین استعاره ای به انتقال عمیق تر آنها کمک بیشتری نموده است. براساس یافته ها، مبادله پیام در داستان های نونهالان و خردسالان بیشتر مبتنی بر تعامل غیرکلامی، در دو گروه الف و ب عمدتا استفاده از عبارات طنز و تمثیلی یا کاربرد بهره برداری و در گروه سنی ج نیز تعامل غیرکلامی می باشد.
افسانه های ایرانی و تأثیر روان درمانی آن بر کودکان (مطالعه موردی: چهل افسانه مشهور ایرانی)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۳ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵
105 - 127
حوزههای تخصصی:
کودکان از دیرباز از مخاطبان اصلی افسانه ها و قصه های عامیانه بوده اند. افسانه ها با پاسخگویی غیرمستقیم به نیازها و پرسشهای کودکان و بارورساختن قوه تخیل آنها الگوی تربیتی مهمی در امر آموزش و درمان محسوب می شوند. این پژوهش برآن است تا ضمن اشاره به برخی کارکردها و تأثیرات افسانه های ایرانی، تأثیر روان درمانی آن را بر کودکان بررسی نماید. به همین منظور چهل افسانه ایرانی که دارای بیشترین بن مایه ها و کارکردهای آموزشی، تربیتی و روان درمانی هستند انتخاب شدند. با اتخاذ شیوه توصیفی - تحلیلی، جنبه های روانشناختی و روان درمانی موجود در این افسانه ها براساس مؤلفه هایی همچون اضطراب درمانی، فکرآفرینی و توانایی حل مسئله، پرخاشگری، اعتماد به نفس، پرورش عواطف و احساسات، تخیل، تصمیم گیری، غلبه بر ترس، سازگاری با شرایط، روابط خانوادگی و اخلاق محوری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان میدهند که افسانه ها، ابزار مناسبی در درمان مشکلات و اختلالات روحی و روانی کودکان هستند؛ اگرچه گهگاه برخی کارکردهای منفی نیز در افسانه ها دیده می شود. اما بطور کلی افسانه ها و قصه های عامیانه ایرانی در فرایند روان درمانی جایگاه ویژه ای در شکل گیری شخصیت کودکان، پرورش اندیشه، کسب تجارب جدید در مواجهه با مشکلات، تخلیه هیجانی و تعادل روانی آنها دارند.
بررسی مفهوم مرگ در گزیده از آثار ترجمه شده ادبیات کودک(مطالعه موردی شش کتاب داستانی-تصویری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تفکر و کودک سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
303 - 330
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مفهوم مرگ در کتاب های ترجمه شده ادبیات کودک در ایران می پردازد. داستان های مورد بررسی در این پژوهش شامل شش کتاب داستانی- تصویری مناسب برای گروه سنی ب و ج (دوره دبستان) است که با مشورت تعدادی از متخصصان ادبیات کودک انتخاب شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است که به تحلیل متن داستان می پردازد و سپس با بهره گیری از تحلیل تأملی، تصاویر و درونمایه داستان ها مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرند. براساس یافته های پژوهش، می توان گفت مفهوم مرگ در این داستان های منتخب را می توان در سه مقوله بعد زیست شناختی مرگ، بعدعاطفی مرگ و بعد متافیزیکی مرگ، بازشناسی کرد. این مقوله های اصلی، از تقلیل و ترکیب 13 مقوله فرعی یافت شده از متن داستان ها و تصاویر آنها به دست آمده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد بیشتر داستان ها، به ابعاد زیست شناختی و عاطفی ناظر به مرگ پرداخته اند و کمتر به مقوله متافیزیکی ناظر به مفهوم مرگ توجه داشته اند.
برهم کنش سه وجهیِ «عنوان» در طرح روی جلد سه کتاب تصویری کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
49 - 60
حوزههای تخصصی:
در کتاب های کودک کارکرد عنوان به اسم گذاری محدود نمی شود. اسم گذاری، کارکرد زبان شناختی عنوان به شمار می آید. عنوان می تواند فضای نسبیِ محتوای کتاب را پیش از خواندن بازنمایی کند. عناوین پیش از اینکه خوانده شوند، دیده می شوند. از همین رو، عناوین می توانند با استفاده از شگردهای تایپوگرافیک کارکرد زیبایی شناختی خود را نیز به منصه ظهور برسانند. افزون بر این، برهم کنشِ عنوان کتاب و تصویر روی جلد نیز عامل مهمی در مفهوم سازی طرح روی جلد است. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به چگونگی برهم کنش مثلثِ «عنوان» (بعد زبان شناختیِ عنوان)، «تایپوگرافی» (بعد زیبایی شناختی عنوان) و «تصویر روی جلد» در ساختار مفهومیِ طرح روی جلد است. این پژوهش به لحاظ گردآوریِ داده، کتابخانه ای و به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی است. جامعه هدف، کتاب های تصویری گروه سنی «الف» و «ب» است؛ نمونه مورد مطالعه به سه کتاب سؤال بزرگ (ارلبروش، 1388)، شیره دانایی (پیومینی، 1396) و کارآگاه آفتابی (بهاری سعدی، 1396) محدود شده است. علت انتخاب کتب مذکور، سبک های متفاوت در شیوه عنوان دهی و تایپوگرافی کلماتی است که در عنوان کتاب به کار رفته است. پژوهش های پیشین بین عنوان و تصویر روی جلد دنبال رابطه ای تک وجهی بوده اند؛ پژوهش حاضر برای عنوان هویتی دوبعدی قائل است؛ از همین رو، برهم کنشِ عنوان با تصویر را در قالب رابطه ای سه وجهی واکاوی می کند.
بررسی تطبیقی آموزه های تعلیمی در اشعار ابراهیم ابوطالب و ناصر کشاورز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی آموزه های تعلیمی در اشعار ابراهیم ابوطالب و ناصر کشاورز چکیده پژوهش حاضر با ماهیتی تطبیقی و میان رشته ای درباره ی آموزه های تعلیمی در آثار «ابراهیم ابوطالب» شاعر برجسته ی کودک از یمن و «ناصر کشاورز»، شاعر نامور معاصر ایران در زمینه ی کودک است. هدف این پژوهش شناخت و بررسی اشعاری است که به آموزش موضوع خاص علمی و کاربردی پرداخته اند. در این جُستار با روش توصیفی تحلیلی و براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به مؤلفه هایی چون مفاهیم و آموزه های دینی، احترام به پدر و مادر، اخلاق نیکو و رعایت ادب و آموزش نکات بهداشتی در اشعار هر دو شاعر پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، «ابوطالب» و «کشاورز» کودکان را سازنده ی فردای جامعه می دانند که باید برای آموزش آن ها سرمایه گذاری شود و با این دیدگاه مفاهیم تربیتی و اخلاقی را با زبان شیوای کودکانه و به گونه ای غیرمستقیم در اشعار خود به کار برده اند. در زمینه ی زبان هرکدام سبک ویژه ی خود را دارا هستند. زبانِ شعری «کشاورز» نسبت به «ابوطالب» از سادگی و روانی بیشتری برخوردار است. و هر دو از دریچه ی چشم کودکان به مسایل نگریسته اند. واژه های کلیدی : ادبیات تطبیقی، ادبیات کودک، آموزه های تعلیمی، ابراهیم ابوطالب، ناصر کشاورز.
کارکرد استعاره های مفهومی در شعر جعفر ابراهیمی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
93 - 118
حوزههای تخصصی:
استعاره های مفهومی (Conceptual metaphors) که شامل استعاره های جهتی و فضایی، هستی شناختی و ساختاری است، از زمره بحث های نو در زبان شناسی شناختی محسوب می شود. نظریه استعاره مفهومی، درک یک حوزه معنایی برحسب حوزه دیگر است که بر اساس تناظر (نگاشت) بین دو مجموعه مبدأ و مقصد انجام می شود. در این جستار، به روش توصیفی- تحلیلی، استعاره های مفهومی برای شناخت نگاشت بین قلمرو مبدأ و مقصد در شعر جعفر ابراهیمی بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد: در تبدیل زبان در ادبیات کودکان از معانی واقعی به معانی مجازی و صورت های مختلفی که اقسام مجاز نامیده می شوند، استعاره های مفهومی، بسیار مورد توجه آفرینندگان آثار ادبی قرار گرفته است. این پژوهش در پی نشان دادن انواع استعاره های مفهومی در شعر جعفر ابراهیمی است؛ یعنی حوزه های مبدأ مورد توجه شاعر برای ملموس و محسوس سازی مفاهیم انتزاعی و ذهنی چیست؟ دیگر آنکه او از استعاره های مفهومی تا چه حد بهره برده و اهمیت این استعاره ها در شعر او چقدر است؟ یافته های پژوهش حاکی است که ابراهیمی به خوبی دریافته است که نوجوانان می توانند استعاره هایی مانند «زندگی، سفر است» را درک کنند و این استعاره ها در نشان دادن شیوه زندگی و هویت بخشی به آنان بسیار آموزنده است. مهم ترین حوزه مبدأ در شعر جعفر ابراهیمی، طبیعت و وابسته های آن است. شاعر با این حوزه مبدأ به عینی سازی مفاهیمی چون پاکی و صمیمیت پرداخته است. بخش وسیعی از استعاره های مفهومی در اشعارش برپایه حوزه مبدأ رنگ هاست، وی بر طبق استعاره «مفاهیم، رنگ هستند» به مفهوم پردازی مفاهیمی چون «شادی، سرخ است» و «امید، سفید است» دست زده است.
بررسی تطبیقی اسطوره در ادبیات کودک ایران و ترکیه با تکیه بر داستان «مهمانان ناخوانده» و آثار کوزیک اوغلو
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
26 - 47
حوزههای تخصصی:
کودکان با دنیای حیوانات و عناصر طبیعت، ارتباط تنگاتنگی دارند، ادبیات کودک، از این مهم، سود برده و بسیاری از شخصیت ها و فضای داستانی را از میان حیوانات و عناصر طبیعت انتخاب می کتد. از سوی دیگر، آنیمیسم، شاخص برجسته اسطوره پردازی است که با جاندارانگاری حیوانات، عناصر طبیعت و پدیده های تولید شده توسط انسان، اسطوره را وارد عرصه ادبیات کودک می کند. این مقاله به شیوه تحلیلی- توصیفی، به بررسی و مقایسه چگونگی بازتاب اساطیر در آثار کوزیک اوغلو و فریده فرجام پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر دو نویسنده با جاندارانگاری حیوانات و عناصر طبیعت در آثارشان، اسطوره پردازی کرده اند و در این شیوه، ملهم از ادبیات شرق بوده اند. افعال انسانی و احساسات آدمی دو ویژگی هستند که شخصیت های حیوانی داستان ها از آن ها برخوردار هستند و بدین وسیله به مرز اساطیر نزدیک شده اند. آب و باران نیز از عناصر برجسته طبیعت هستند که به ترتیب در آثار کوزیک اوغلو و فریده فرجام در قالب اسطوره مطرح شده اند. شباهت اساطیر در حوزه ادبیات کودک ایران و ترکیه، بیانگر تأثیر و تأثر نویسندگان در پرداخت اسطوره ها در آثار داستانی کودکان در سراسر جهان است.