مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تداعی
حوزه های تخصصی:
یکی از قابلیتها یا شایستگیهای لازم برای موفقیت در عرصههای رقابت، برخورداری از دانش و مهارت بازاریابی در بنگاههای اقتصادی است. به وضوح میتوان دریافت که یکی از عوامل تأثیرگذار بر کم فروغ بودن بنگاههای کشور از لحاظ رقابتپذیری در عرصههای بینالمللی، وجود مشکلات از لحاظ توسعه ی علمی و عملی بازاریابی در بنگاههای اقتصادی است.عوامل زیادی میتواند در عدم موفقیت برنامههای بازاریابی بنگاههای اقتصادی نقش داشته باشد که ما در این مقاله با توجه به نقش بسیار حیاتی نام و نشان تجاری به تحلیل نقش ارزش ویژه برند میپردازیم. در این مطالعه از مدل ارزش ویژه ی برند مبتنی بر مشتری با عنوان آکر استفاده شده است. هم چنین بیان میشود که مدیران بازاریابی باید در ارزیابیهای کلی خود در مورد ارزش ویژه ی برند به اهمیت نسبی ابعاد ارزش ویژه ی برند توجه داشته باشند. در پایان با استفاده ازمدلسازی معاملات ساختاری (SEM)به بررسی روابط علی بین ابعاد ارزش ویژه ی برند و خود ارزش ویژه ی برند در صنعت کفش ورزشی پرداخته می شود و میزان تطابق مدل آکر در صنعت مذکور مورد سنجش قرار می گیرد.
در آمدی بر پیوند قصه ها و محور طولی ابیات مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر سبک قصه پردازی مولانا به دلیل ساختار روایی خاص و مبتنی بودن آن بر تداعی معانی و جریان سیال ذهن، مورد توجه مثنوی پژوهان بوده است. در این مقاله، نخست به برخی از گونه های ابهام، گسست، تناقض و ناهمگونی توجه شده است. در این موارد بین دو یا چند قصه یا تمثیل، در صورت در نظر گرفتن محور طولی ابیات،گسست ها و ناهم خوانی هایی دیده می شود. در ادامه با تکیه بر سه مقوله تداعی، ساختار و اندیشه، به بحث اصلی مقاله، یعنی چگونگی وحدت و انسجام در مثنوی، پرداخته شده است. مطالعه این سه مقوله نشان می دهد که عناصر و اندیشه هایی مشابه، مثنوی را اثری دارای بن مایه هایی مشترک، هدفی یگانه و انسجامی متفاوت و از گونه دیگر درآورده است.
تداعی و فنون بدیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی ۱۳۸۸ شماره۱
حوزه های تخصصی:
فنون بدیعی از دیرباز مورد توجه علمای بلاغت قرار داشته و تقسیم بندی های مختلفی از آن صورت گرفته است. ابن معتز، قدامه بن جعفر، ابن رشیق و ابن سنان خفاجی، از جمله کسانی هستند که در این زمینه تلاش نموده اند. در قرن هفتم، سکاکی پس از تفکیک علوم بلاغی محسنات کلام را به محسنات لفظی و معنوی تقسیم می کند که تا قرن ها مورد توجه و استفاده قرار می گیرد. در دوران معاصر نیز شاهد تقسیم بندی ها و ملاحظات دیگری هستیم که اغلب بر پایه گذشته صورت گرفته، غیر از مواردی که مبتنی بر دستاوردهای جدید دانش زبان شناسی است. با این همه، شعر نو و بررسی بدیع در آن، ما را به طبقه بندی دیگری هدایت کرده است و آن تقسیم بندی فنون بدیعی بر اساس انواع تداعی است که در سه محور تشابه، مجاورت و تضاد شکل گرفته است. در این مقاله، پس از بررسی تاریخی تقسیم بندیهای موجود، صنایع بدیعی بر اساس انواع تداعی طبقه بندی شده است.
مجلس گویی و شیوه های آن براساس مجالس سبعه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجلس گویی از شیوه های کهن تعلیم و تبلیغ موضوعات دینی و عرفانی در میان مردم عامه است. متصوفه نیز این شیوه را در خانقاه ها به کار می بسته اند. از آن جا که بسیاری از صوفیان بزرگ اهل وعظ و منبر بوده و کتاب هایی نیز تالیف کرده اند، بی شک این شیوه در تدوین آثارشان تاثیر داشته است. در این مقاله، شیوه مجلس گویی در مجالس سبعه مولوی بررسی شده است. خطابی بودن نثر، به کار بردن شیوه گفتگو، ترجمه آیات و احادیث، آوردن دعا و مناجات در جای هایی از سخن، استناد به داستان و حکایت و مثال و تمثیل در توضیح و تبیین مطلب، استناد به شعر، توصیف صحنه ها و حالات به شیوه داستان نویسان و استفاده از سجع از ویژگی های مجالس است. آن چه مطالب را در مجالس به هم پیوند می دهد، اصل تداعی ذهنی است. در مجالس مولوی از شیوه های بلاغی مانند تکرار و تاکید و پرسش و امثال آ ن ها نیز در القای مطلب به مخاطب استفاده شده است. به کار بستن بیشتر شیوه های مذکور براساس رعایت مقتضای حال است
سیر معنی از توصیف به سوی تداعی؛ در باب انواع ادبی (اصل مقاله به زبان فرانسوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادامه راه یاکوبسن که اصل تشابهات و توازی را به عنوان خصوصیت اصلی کارکرد شعر معرفی می کند، مارک دومینیسی نظریه خود را از دیدگاه پست یاکوبسنی با تمرکز بر مسأله تعامل شکل و محتوا در متن شعری تعریف می کند. بر اساس این نظریه، تشابهات صوری در شعر از طریق تداعی الگوهای اولیه (پروتوتیپ ها) در فهم معنی عمل می کنند. در این راستا، ویژگی های ظاهری شعر جهت تحرک بخشی فرآیند تفسیر شعری لازم است.
این مقاله با تکیه بر «تئوری تداعی» مارک دومینیسی و از خلال دو متن از آثار تئوفیل گوتیه رابطه ای را که شعر میان زبان و واقعیت پدید می آورد بررسی کند و نشان دهد که چگونه فهم شعر بر پایه جریان تداعی است.
همچنین می کوشیم تحولاتی را که بیان شعری در عبور از فرم روایی به فرم شعری متحمل می شود مطالعه کنیم.
بررسی حوزه های معنایی واژگان زبان فارسی و ارائة معیار های جدید در تعیین حوزه های معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهة اخیر، ارتباطات واژگانی و روابط معنایی میان واژگان، مورد توجه بسیاری از فلاسفه، روانشناسان و زبانشناسان قرار گرفته است. در این تحقیق سعی شده است تا با یک بررسی میدانی و آزمایش های زبانی، چگونگی ارتباطات واژگانی زبان فارسی و حوزه های معنایی که این واژگان می توانند در آنها جای بگیرند مشخص گردد. داده هایی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته اند با دقت زیاد و مطابق با اصول نظریه های غالب در باب درک و پردازش واژگان و همچنین بر طبق شیوه های تأیید شدة آزمون سازی گردآوری شده است. افراد شرکت کننده در این پژوهش، تعداد 400 داوطلب دختر و پسر از گروه سنی 25-18 سال می باشند. در این پژوهش، بر اساس یک آزمون گسترده بر روی 400 واژة پرکاربرد زبان فارسی و با شرکت 400 داوطلب، حدود 40000 (چهل هزار) دادة زبان فارسی به دست آمده است که با استفاده از این داده ها و با شیوه های خاصی سعی شده است حوزه های معنایی واژگان زبان فارسی مشخص گردد. از نتایج کاربردی این تحقیق می توان در زمینه های آموزش زبان، آزمون سازی و همچنین در انتخاب مواد درسی، به خصوص در سطوح پایین تر تحصیلی استفاده نمود.
بازخوانی حافظه و هویت در معماری یادمانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر بر محور سه مفهوم کلیدی بازخوانی حافظه و هویت در معماری یادمانی ایران تدوین شده است. مفهوم بازخوانی در مباحث پیش رو نه به تصادف و نه از سر ذوق بلکه با اتکاء به هدفی مشخص و با ابتناء به روش شناسی و رویکردی معین گزیده شده و مورد بحث قرارگرفته است.
هر اثر یادمانی در بستر جاری و شرایط تاریخی و مقتضیات و ملزومات فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی، اقتصادی و سیاسی دوره ای که در آن پدید می آمده برای گروه های اجتماعی و مردمانی که آن را پدید می آورده اند در زمانه خود چونان واقعیتی زنده و فعّال بر صحنه تاریخ و فرهنگ و زندگی مردم آن جامعه حضور داشته، نقش خود را بر شانه می کشیده و ایفا می کرده است. تأثیر این بناهای یادمانی نیز بر روان و رفتار و اندیشه و خرد و خیال و ذوق و ذایقه گروه های اجتماعی و مردم جامعه ای که با چنین آثاری هم عصر بوده اند بلاواسطه بوده است. لیکن همان اثر یادمانی برای مردمان جامعه و تاریخ عصری که هزاره های بعد آن را به حضور دوباره فرا خوانده اند، موضوعیتی از جنس دیگر می پذیرفته که اصطلاحاً از آن به بازخوانی و بازاندیشی و بازنمایی تعبیر شده است. به سخن دیگر، آنچه برای مردمان یک دوره چونان واقعیتی زنده و زیستنی و خواندنی تجربه و زیسته می شده برای مردمان اعصار و ادوار بعدی که وارد سپهر دیگری از مناسبت ها و رابطه ها و مقتضیات و شرایط دیگر تاریخی می شده اند هم بازخوانی می طلبیده هم بازنمایی از نوعی و از منظری دیگر. لکن نسبت ذوقی و زیباشناختی مشمول این قاعده نمی شود. زیبا همیشه زیباست و فراسوی زمان تاریخی ایستاده است. مصریان عهد باستان، هم طراحان هم معماران و مهندسان و آفرینندگان معماری یادمانی اهرام بودند هم آنکه نسبتی زنده و فعّال با آثارشان داشتند و در بستر جاری فرهنگ و زندگی خود، آنها را فعّال بر صحنه می دیدند و می زیستند. بر همین سیاق ایلامیانی (عیلامیان) که معبد چغازنبیل و ایرانیانی که معماری پرشکوه تخت جمشید و آتنیانی که معماری معبد پارتنون و مجموعه های پیرامون آن را روی آکروپولیس در قلب شهر آتن عهد پریکلس پدید آورده بودند، حضور زنده و فعّال آنها را بر صحنه فرهنگ وزندگی خویش احساس می کردند و می زیستند. آنچه بود خوانش بود و گفتمان زنده و نسبت و رابطه بلاواسطه. آنچه ما می کنیم بازخوانی و بازنمایی است از منظری دیگر. مصداق این نوع و نحوه رابطه زنده و فعّال را در حرم های مطهر مسلمانان شیعه یا در اجرای مراسم حج و طواف مسلمانان برگرد کعبه به خوبی می توان مشاهده کرد. نه معبد چغازنبیل دیگر آشیانه ایزدستان عیلامیان است، نه معبد پارتنون دیگر پرستشگاه الهه آتنا و نه تخت جمشید کانون فعّال امپراطوری هخامنشی. آنها یادمان هایی هستند که در دوره جدید بار دیگر به حضور فراخوانده شده اند تا بازخوانی و بازاندیشی و بازنمایی های آرکئولوژیک شوند. البته از منظر «آرخه» و«لوگوس» دوره جدید،که مبادی و مبانی فکری و نظام معرفتی اش متفاوت از مبانی و مبادی فکری پدیدآورندگان چنین آثاری است.
معماری یادمانی که در نوشتار حاضر کانون توجّه و بحث قرارگرفته به طور اخص و معماری به طور کلّی و اعم، یک پدیده چندوجهی و چندگون و چندکارکردی است که با جنبه های دیگر فرهنگ و زندگی و روان و رفتار و نحوه نگاه و نحوه بودن و نوع بیان و گفتمان و در یک کلام جهان بینی و هستی شناسی جوامع در ادوار مختلف سخت و استوار درهم تنیده است. لذا وقتی از معماری چونان نوعی زبان در گروه و چارچوب زبان فرهنگ مادّی سخن گفته می شود، به دنبال قواعد و دستور زبان خوانش یا بازخوانی و نشانه شناسی و تفسیر آن نیز باید رفت. هر بنای یادمانی طومار و متن مادی و کالبدی شده ای است که بر روی ما گشوده است. زمانی می توان آن را خوانش و تفسیر کرد که با قواعد و دستور زبان خاص آن زبان و نحوه بیان و گفتمان آشنا باشیم.
هالیوود و توطئة اسلام هراسی با شگرد نفوذ در ناخودآگاه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ظلم ستیزی دین اسلام و دفاع از حقوق مستضعفان، همواره برای غرب هزینه های سنگینی داشته است. طی سال های اخیر، که متأثر از انقلاب اسلامی ایران، موج بیداری اسلامی در جهان ایجاد گردیده، به صورت مضاعف وجود اسلام برای مستکبران جهانی غیرقابل تحمل شده است. ازاین رو، استکبار جهانی سعی کرده تا از راه های گوناگون، به ویژه از طریق سینما و صنعت فیلم و با محوریت سینمای جهان گستر « هالیوود»، ضرباتی بر اعتبار و جایگاه قدسی این دین آسمانی و هویت مسلمانان وارد کند. هالیوود با تمرکز بر ضمیر ناخودآگاه و شرطی سازی ذهن، ذائقة مخاطبان را به پذیرش باور ها، ارزش ها و آرمان های مطلوب خود، به عنوان گفتمان غالب، و مخدوش ساختن آموزه ها و ایدئولوژی های ناهمسو با منافع استکبار جهانی، ترغیب و تشویق می کند. موضوع این نوشتار برجسته ساختن خصومت بیش از صد سالة آمریکا با اسلام و مسلمانان، از طریق سینمای هالیوود با استفاده از شرطی سازی منفی اذ هان مخاطبان جهانی و نفوذ تدریجی در ناخودآگاه آنهاست. این مهم با روش نشانه شناسی و تحلیل محتوای مجموعه ای از فیلم های شناخته شده و پرآوازة منتخب در حوزه اسلام ستیزی صورت گرفته است. در این نوشتار، به شیوة استفاده عملی هالیوود از فن «تداعی معانی» و «شرطی سازی» در ایجاد اسلام هراسی، بیشتر توجه شده است.
شگردهای قبض و بسطِ روایت در مثنوی معنوی (مطالعه موردی داستانِ دقوقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل کارکرد روایی داستانی یکی از مهم ترین روش های شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ می دهند، شاکلة اصلی داستان را پی می ریزند. سیر بسیاری از داستان ها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسیدن به پایان داستان معلّق نگاه دارد، به نوعی آفریننده قبض و هر عاملی که سبب گشودگی و ادامه داستان گردد، به بسط روایی منجر می شود. مثنوی معنویبه سبب پیروی از ساختاری تو در تو و بهره گیری از شیوه داستان در داستان، یکی از نمونه های قابل توجه در به کارگیری این شگرد است. در این نوشتار داستان دقوقی (دفتر سوم) مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می رسد مولانا تحت تأثیر عوامل درونی و آموزه های اکتسابی، به گونه ای از روایت داستانی تمثیلی دست یافته و از همان طلیعه داستان (با عنایت به فضاسازی عرفانی، شیوة داستان در داستان و ...) روایت خویش را میدان گاه تداعی های پی در پی ساخته است. قبض و بسط های روایی خلق شده در این داستان، تعلیق هایی را رقم می زند که نتیجه آشکار آن، برانگیختن اشتیاق خوانندگان در رسیدن به پایان داستان است. شیوه کار در این پژوهش، پس از بررسی نحوه داستان پردازی در مثنویو تبیین تداعی و شاخصه های مهم آن، تقسیم تمامی ابیات این داستان به 3 مرحله آغاز، میانه و پایان و تحلیل چگونگی شکل گیری قبض و بسط روایی در این 3 مرحله بوده است.
نقش «به گزینی واژگان» در کمالِ هندسیِ شعرِ امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساساً کشف ظرفیت های معنایی، موسیقایی و زیباشناختی کلمات و کاربرد هوشمندانه آنها در بافت نحوی کلام، معیاری برای سنجش میزان انتظام و انضباط ذهنی شاعر است. در این مقاله، به شیوة تحلیلی- توصیفی و بر مبنای روش نقد فرمالیستی، دربارة نقش «به گزینی واژگان» در کمال بخشی به هندسه و هارمونیِ سروده های شاعران برجسته معاصر بحث و بررسی شده است. پژوهش حاضر حاوی این دستاورد است که مهم ترین کارکردهای زیباشناختی به گزینی واژگان در شعر معاصران عبارتند از: فضاسازی، ایجاد هارمونی و هندسه در بافت کلام، ایجاد تناسبات و تداعی های چندلایة لفظی و معنایی، و نقش القاگری. از این رهگذر، به گزینی کلمات به استحکام ساخت و بافت درونی شعر می انجامد و نظام هنری و هندسی شعر به کمال می گراید.
کارکرد تکرار و تداعی در انتقاد های اجتماعی پنج شاعر برگزیده سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی تکرار و تداعی در انتقاد های حافظ، سعدی، عبید زاکانی، ابن یمین و مجدالدین همگر است که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. تکرار و تداعی از جمله ظرفیت های زبانی هستند که موجب افزایش بسامد واژه ها در حوزه هایی خاص می شوند. تکرار می تواند لفظی یا محتوایی باشد. در انتقادهای اجتماعی، بیشترین تکرارها مربوط به بداخلاقی ها و کج رفتاری های رایج در جامعه است. نتیجه این پژوهش که از بررسی پربسامدترین واژه ها در انتقاد های این پنج شاعر سبک عراقی حاصل شده است، نشان می دهد که واژه های مربوط به حوزه دین داری، به ویژه در انتقاد های حافظ و عبید زاکانی دارای بیشترین بسامد است. همچنین اشاره به فقر و مشکلات اقتصادی، در سروده های عبید زاکانی، فراوان مشاهده می شود. ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی و استیلای دارندگان صفات ناپسند اخلاقی، مهم ترین موضوعات مورد توجه مجد همگر، بی توجهی قدرتمندان به رعیت و قشر ضعیف جامعه، اصلی ترین دغدغه سعدی و حرص و طمع لییمان بی سخاوت و نیز در رنج و عذاب بودن اهل دانش و محرومیت هنرمندان، پربسامدترین مضمون در انتقاد های ابن یمین است.
تداعی؛ ترفندی روایی- نمایشی برای متادرامِ گریز در تعزیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
17 - 34
حوزه های تخصصی:
تعزیه گونه ای نمایش آیینی است که با هدف روایت وقایع تاریخی - مذهبی، به ویژه فجایع عاشورا و شهادت امامان اجرا می شود. اهمیت حادثه عاشورا در تعزیه تا حدی است که در اغلب تعزیه های غیرعاشورایی، شاعر پرده هایی فرعی خلق می کند تا از طریق آن بخش هایی از حوادث کربلا را نیز روایت کند. به این پرده های فرعی، گریز (گریز به صحرای کربلا) گفته می شود. گریزها همواره با اخلال در روایت خطی داستان (روایت گردانی) همراه اند؛ بنابراین شاعر باید به نحوی آنها را در تعزیه اصلی جای دهد. در این مقاله، شیوه گنجاندن گریزها در تعزیه اصلی بررسی شده است. به عقیده نگارندگان، گریز از تعزیه اصلی بر پایه ترفند روایی- نمایشیِ تداعی انجام می شود که نتیجه یادآوری یک صورت یا مفهوم ذهنی است. برای بررسی این فرایند از مفاهیم روان شناسی مرتبط با تداعی استفاده شد و انواع، قواعد و عوامل تداعی در گریزها بررسی شد. از سوی دیگر، با توجه به اینکه گریز نوعی متادرام به شمار می رود، گریزها به دو نوع بیانی و نمایشی تقسیم شدند.
نقش تداعی در ساخت یابی خلاقانه ی حکایت شیخ احمد خضرویه و گریه کردن کودک حلوا فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
1 - 28
حوزه های تخصصی:
یکی از بارزترین و فعال ترین ویژگی های مؤثر بر شاعران در زمان سرودن شعر، مسئله تداعی است. تداعی، فرایندی است که به صورت غیر ارادی، در ذهن ظاهر می شود و میان خاطرات، تصاویر، درونمایه ها و انباشته های ذهنی، ارتباط برقرار می-کند. از آنجا که آفرینش هر اثر ادبی جدید، مستلزم تخطّی و خروج از هنجار متون نافذ پیشین و خوانش خلاقانه آثار گذشته است؛ لذا، عنصر تداعی در ساخت یا بازسازی آثار ادبی، بویژه در جهت رهایی از اضطراب تأثیر آثار پیشینیان، نقش بسیار چشمگیری را داراست و زمینه های ایجاد بدخوانی خلاق را فراهم می کند. با عنایت به این که، جریان سیال ذهن و عنصر تداعی، از عوامل موثر بر ذهن مولانا، در زمان به نظم درآوردن حکایات بوده است؛ ازین رو، در پژوهش پیش رو، حکایتی از مثنوی معنوی مورد بررسی قرار گرفته است. بر طبق پژوهشی که انجام شده است، مشاهده شد که عنصر تداعی در تغییر دادن اصل موضوع حکایت، خلق درونمایه های فرعی، ترسیم فضایی بی زمان و بی مکان، نکره ذکر شدن شخصیت اصلی، نزدیکی شاعر از زاویه دید درونی به دانای کل، چند بعدی شدن شخصیّت داستانی و ... تأثیرات عمده ای داشته است و با تغییر سطح جدید، نسبت به سطوح ماقبل، سبب تغییرات عمده ای در حکایت مولانا به نسبت حکایات مبدأ شده است. در این پژوهش، پس از آشنایی با عنصر تداعی، شاخصه های آن، شناخت نظریه بدخوانی خلاق و اضطراب تأثیر، چگونگی تأثیر تداعی بر روند بدخوانی خلاق مولانا در حکایت شیخ احمد خضرویه و کودک حلوا فروش، بررسی شده است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بوده است.
بررسی تداعی معانی براساس فنون بدیعی در اشعار واعظ قزوینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تداعی به عنوان عنصر اصلی خیال، نقش بسزایی در خلق انواع تصویرهای شاعرانه ایفا می کند. واعظ قزوینی شاعری تصویرگراست که به مدد این عنصر، در تصویر آفرینی های بکر و خیال انگیز، گام بر می دارد. او تلاش می کند جریان سیّال ذهن که همان تداعی ارتباطی است را در ورای تک گویی ها و سیلان ذهنی به ظاهر پراکنده ایی که وجود دارد و در ارتباط میان تصاویر و افکار، در میان لایه های مختلف ذهن، طبقه بندی کند. واعظ با توجه به دقت نظر و ژرف اندیشی که در سرودن اشعار دارد، میزان تداعی هایی که از طریق تصویر، خیال و صنایع ادبی در اشعارش گنجانده است را به معرض نمایش می گذارد؛ همچنین وی با بکارگیری انواع صنایع، به دنبال مضامین و مفاهیم جدید با توجه به خاطراتی که در ذهن خود داشته، شاخه هایی را به ارمغان گذاشته است. مقاله حاضر، درصدد است تا تداعی آزاد و رویاگونه ذهن شاعر را بیان کند و همچنین تأثیر تداعی را از طریق مجاورت یا مشابهت در صنایع ادبی شاخص در دیوان واعظ قزوینی و چگونگی بهره گیری شاعر از آن، بیان دارد.
بررسی تاثیر بازاریابی الکترونیکی بر ارتقاء و توسعه صنعت گردشگری همدان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر بازاریابی الکترونیکی بر ارتقاء و توسعه صنعت گردشگری همدان انجام شد. این پژوهش از نوع تحقیق توصیفی به شیوه پیمایشی بوده و به صورت مقطعی اجراء شد و از نوع هدف کاربردی و دارای ماهیت آمیخته بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل مسئولان و سرپرستان خوشه گردشگری استان همدان در سال 1399 بودند و جامعه آماری شامل کلیه گردشگران استان همدان که به دلیل عدم دسترسی به کل جامعه مورد مطالعه، حجم جامعه نامحدود در نظر گرفته شد؛ و نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان و کرجسی و به روش تصادفی در دسترس 384 نفر می باشد که به دلیل کاهش تردد گردشگران در استان همدان و عدم همکاری آنها در پاسخ دهی به سوالات پرسشنامه به علت بحران بیماری کووید-19 در استان همدان از این تعداد 200 پرسشنامه به صورت صحیح جمع آوری شد. نتایج به دست آمده از بخش کیفی پژوهش با آزمون T تک نمونه ای و ضریب کندال با استفاده از نرم افزار SPSS نشان داد که بازاریابی الکترونیکی به طور مستقیم به میزان 47% بر ارتقاء و توسعه صنعت تأثیر داشت؛ بنابراین در کل می توان نتیجه گرفت که بازاریابی الکترونیکی بر ارتقاء و توسعه صنعت گردشگری همدان تاثیر دارند.
تداعی معانی و آفات آن در مثنوی مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولوی دارای شیوه های مختلف بیانی است، که ما در ابتدای مقاله بعضی از آن ها را بررسی می کنیم. یکی از اصلی ترین این شیوه ها، تداعی معانی است. در این شیوه بسط سخن به گونه ای است که مؤلف با یادآوری موضوعات جدید به صورت سلسله وار به دنبال آن ها می رود. درباره محاسن این شیوه در کتاب هائی که درباره مثنوی نوشته شده، صحبت شده است، ولی ما در این نوشته می کوشیم نشان دهیم که گاه این شیوه به یکدستی منطقی کلام مولوی آسیب رسانده و او را از محتوای بحث اصلی اش دور نموده و گاه رشته سخن را گسسته و در مواردی به پریشانی منطقی در مثنوی انجامیده است.
تحیر و تداعی های آن در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نوع عناصری که شاعر حول موتیف (Motif) یا بن مایه های تصویرساز فرامی خواند، تا صورت های ذهنی (Image) را ترسیم کند، بستگی به قدرت و وسعت خیال شاعر دارد. بیدل از جمله شاعرانی بود که توانست با قدرت خیال خویش، عناصری پیرامون بن مایه های تصویرساز فراخواند، که در ظاهر ارتباطی میان آن عناصر و تداعی ها وجود نداشت؛ ولی در قلمرو خیال شخصِ بیدل، سبب خلق تصویرهای بدیع می شد؛ تجربه هایی که بیدل از عرفان و تصوف داشت، زمینه تصویرهای دور از ذهن را فراهم ساخت؛ و شاعر را در عصری که یافتن مضامین و معانی بیگانه هنر محسوب می شد، یاری کرد. «حیرت» حالتی بود که از راه تصوف و تفکر در دل شاعر عارف درآمد و راه را برای خلق مضامین بدیع و تداعی های دور و غریب هموار کرد. چنین حالتی برای بیدل چنان ارزشمند بود که رمز دو جهان را در متحیّر شدن خلاصه کرد. مقاله حاضر که با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی است، درصدد آن است تا با آوردن تداعی ها حول محورعنصر تصویرساز «حیرت»، صورت های ذهنی بیدل را در رابطه با این عنصر نشان دهد و خواننده را در یافتن معنایی واحد یاری کند.
رهیافت هایی به مفهوم و خاستگاه «طنین» در شعر و اندیشه ی طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
99 - 126
حوزه های تخصصی:
طاهره صفارزاده (۱۳15-۱۳۸۷)، شاعر، نظریه پرداز، مترجم و استاد دانشگاه از شاعران برجسته و پیشرو شعر مدرن فارسی در دهه های چهل و پنجاه خورشیدی به شمار می رود. او که دانش آموخته ی زبان و ادبیات انگلیسی و نقد ادبی از دانشگاه شیراز و آیووای امریکا بود، رویکردی علمی به شعر و مسئله ی ادبیات داشت و معتقد به شعری متعهدانه و روشنگرانه بود که بر مخاطب تأثیر عمیق تری بگذارد. بر همین اساس صفارزاده نظریه ای ادبی باعنوان «شعرِ طنین» را در شعر معاصر فارسی پیشنهاد کرد و کوشید بوطیقای شعر خود را بر آن استوار کند. او کلیت نظریه ی خود را در عبارتِ «طنین حرکتی است که حرف من در ذهن خواننده می آغازد»، گنجانیده است. با گذشت حدود پنج دهه از طرح نظریه ی طنین و نگارش مقالاتی درباره ی وجوه مختلف آثار ادبی صفارزاده، به مسئله ی چیستی و چگونگی شعرِ طنین و میزان توفیق و کاربست آن چنان که باید، پرداخته نشده است. در این مقاله ضمن تعیین و تبیین واژگان اساسی و کلیدی نظریه ی طنین، کوشیده ایم ازمنظر رهیافت های مختلف به مفهوم، خاستگاه، چیستی و چگونگی کاربرد آن در شعر و اندیشه ی صفارزاده دست یابیم. برابر یافته های این پژوهش، مهم ترین شگردهای صفارزاده برای ایجاد طنین در ذهن مخاطب و تأثیرگذاری بر او، شگردهای تداعی و تکرار به شیوه های گوناگون ادبی است. او هم فرم و هم محتوا را بستر ایجاد طنین در شعر می کند و هر دو را متقابلاً از یکدیگر متأثر می سازد. با همه ی این کوشش ها، نظریه ی شعری طنین با استقبال چندانی ازطرف شاعران روبه رو نشده است.
معماری و نوستالژیا، پویشی بر یادآوری مفاهیم عاطفی معطوف به گذشته در فضای معماری (مطالعه موردی: خانه سنتی شکوهی در شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
التفات به مفاهیم کیفی مرتبط با گذشته هر متنی، ارتباط پررنگ تر با مفاهیم عاطفی در آن را به دنبال دارد. درحوزه معماری نیز ارتباط با گذشته بستر، می تواند بر اختلالات ناشی از عدم پیوند روانی با مکان، تا حد زیادی فائق آید. در این مقاله، عطف به بروز احساس نوستالژیا در فضای معماری، به عنوان یکی از دغدغه های کیفی فضای معماری در راستای یک طراحی ادراکی مطرح می گردد؛ زیرا موجب تازه شدن روحیه و احساسات کاربر، به علت ظهور یاد و خاطره برخی مولفه های کیفی و لذت بخش در مکان می شود. توجه به احساس نوستالژیا در حوزه معماری، علاوه بر ایجاد آشنایی ضمنی با مکان، بیدار کردن روان جمعی بشر برای نگه داشتن رشته اتصال به ریشه های کهن زمان است. فضای معماری حاوی حس نوستالژیا به تجربه عاطفی مفاهیم توجه دارد. نوعی از تجربه مکان های معاصر که به علت یاداوری خاطرات خوش گذشته و برانگیختن برخی معانی واکنشی، انسان را به دلتنگی شیرین وا می دارد. این پژوهش با تمرکز بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی در زمینه مفهوم نوستالژیا، در حوزه های مرتبط از جمله ادبیات، روانشناسی و روانشناسی محیط، به تجزیه و تحلیل تفسیری از درک پدیده مذکور پرداخته است. همچنین باتوجه به هدف عمده پژوهش، یعنی هدایت به سمت بروز این احساس با یادآوری برخی مفاهیم ضمنی در مکان، درعملیات میدانی تحقیق از تکنیک آزمون میدانی مصاحبه ها و پرسش نامه های نیمه ساختار یافته بهره گرفته شده است. مهمترین پیامد بروز نشانه های این احساس در فضای معماری، پدیدار شدن احساس تجربه یک فضای صمیمی، ملموس و تاثیر پذیر از بستر فرهنگی-اجتماعی است و در واقع تلاشی در جهت غنابخشی و معنادهی عاطفیبه فضای معماری با التفات به گذشته محسوب می گردد. بر این مبنا، معنی اولا می بایست از سطح معنی تجسمی به سطح واکنشی ارتقاء یابد؛ دوما مخاطب مکان را به واکنش عاطفی مثبت (در پی ارتباط با گذشته) ترغیب کند. لذا لایه های معنی بایستی طوری در محیط عملیاتی گردند که تداعی معانی عاطفی در عطف به گذشته، نسبت به محیط ایجاد گردد.