مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
فنون ادبی
حوزه های تخصصی:
پارادوکس واژه ای اروپایی است که در دورة معاصر به مباحث ادب فارسی وارد شده است و آن را «تناقض نمایی» و اخیراً «پادنمایی» معنی کرده اند و در دو زمینة شعری و فکری یا مفهومی قابل بررسی است. آن چه امروز بیش تر زیر عنوان «تناقض نمایی» در شعر و ادب فارسی مورد تحقیق واقع شده، زمینة شعری آن است که ذیل «بدیع معنوی» در فنون و صنایع ادبی و به عنوان یک «فنّ ادبی» یا به تعبیر امروزیتر، «آرایه ادبی» تعریف میشود. امّا آن چه ما بدان پرداخته ایم از این مقوله نیست و در این زمره نمیگنجد. حتّی نمیشود آن را «تناقض نمایی» معنی کرد، بلکه باید صراحتاً آن را «تناقض» نامید. ما تناقض گوییها و تضادهای فکری، اعتقادی، ادّعایی شاعران را در این مقاله مورد نقد و ارزیابی قرار داده ایم، بدین صورت که نه تنها «آرایه» یا «فنّ ادبی» محسوب نمیگردد، بلکه بطور کلّی از این مقوله خارج بوده و در دامنة مباحث «نقد ادبی» گنجانیده میشود. مباحثی که در حوزة تحقیقات ادبی ما، متأسفانه غریب مانده و کم تر مورد توجه قرار گرفته و بدان پرداخته شده است، در صورتیکه این گونه تحقیقات، اتّفاقاً، بیش تر به سرمایه های فکری نیازمند است و نیز بیش تر به پویایی جریان فکر و اندیشه کمک میکند. هم چنین موجب تحوّل و دگرگونی در بینش و نگرش شخص محقّق و نیز مخاطبان آن تحقیق میگردد.
جستاری در تکرار بندهای قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«تکرار» نقش های بلاغی و معرفتی مهمی در قرآن کریم ایفا می کند. تکرارهای قرآنی را می توان در گونه های لفظی، معنایی و لفظی ـ معنایی دسته بندی کرد. این تکرارها، گاه پیوسته و بدون فاصله اند و گاه در یک سوره با فاصله هایی منظم و گاه در دو سورة مختلف.
این مقاله آیه برگردان هایی را پی می گیرد که با قالب های زیباشناختی منظمی در قرآن تکرار شده اند و با گزینش نام «تکراربند» برای آن درصدد است تا آن را به عنوان یک قالب ادبی زیبا، ویژة قرآن معرفی کند و جایگاهش را در میان شکل های مشابه ادبی بازشناسد.
در تکراربندهای قرآنی، پس از آیه ها یا مقطعی از سوره، آیه یا عبارتی با نظمی ویژه تکرار گشته و چهرة سوره را همبسته و آراسته می سازد. این نوشتار، چند و چون این تکرارها را به همراه حکمت ها و نکات زیباشناختی آن در هفت سورة الرحمن، مرسلات، شعراء، قمر، صافات، نمل و کهف بررسی کرده است.
کند شدن لبه تیز رئالیسم با استفاده از «رئالیسم سمبولیک» در رمان «سووشون»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سووشون»(1348) شاهکار سیمین دانشور در ادبیات داستانی دهه چهل ایران است. دانشور در این اثر، مرزهای ادبیات رئالیستیِ تعهدگرایانه با رویکرد اجتماعی، انتقادی و سوسیالیستی را با تأکید بر دو مقوله معنا و خواننده به سمت ادبیاتی نوگرایانه گسترش می دهد. نویسنده در متن، معنا را در یک شبکه چند وجهی قرار می دهد و در بازی دلالت های معنایی، خواننده را در درک و دریافت معنا به چالش می کشد. با توجه به این امر سووشون با چند سطح از خوانندگان روبرو است: خوانندۀ عام که در سطرهای واقع گرایانه متن می ماند و خوانندۀ خاص که با توجه به نشانه های درون متنی به لایه های دیگری از معنا دست می یابد. این کارکرد معناگرایانه در متن، ما را به یکی از شاخصه ها و صنعت برجسته سبکی و ادبی در «سووشون» راه می نمایاند: «رئالیسم سمبولیک» که می توان این شاخصه را شیوه بیانی و رویکرد رئالیستی این رمان نیز به شمار آورد. رئالیسم سمبولیک به عنوان شیوه ای در بیان دو یا چند معنای هم زمان در آثار واقع گرایانه، به صورت جدی اواسط قرن نوزدهم در هنر، ادبیات و معماری در غرب مطرح شد. این پژوهش به دنبال آن است رمان سووشون را در ارتباط با «رئالیسم سمبولیک» بررسی نماید. پژوهش های انجام گرفته در این حوزه تاکنون بیشتر بر بحث «نماد» در این اثر تأکید داشته اند؛ این پژوهش ضمن تمایز ظریف این دو شگرد، شیوه دانشور را در چارچوب مکتب رئالیسم، برای فراروی از رئالیسم خشک و یک سونگر ابتدایی با توجه به نمادپردازی، تحلیل نموده و با روشی تحلیلی مروری به نقد عملی این اثر می پردازد.
بررسی تداعی معانی براساس فنون بدیعی در اشعار واعظ قزوینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تداعی به عنوان عنصر اصلی خیال، نقش بسزایی در خلق انواع تصویرهای شاعرانه ایفا می کند. واعظ قزوینی شاعری تصویرگراست که به مدد این عنصر، در تصویر آفرینی های بکر و خیال انگیز، گام بر می دارد. او تلاش می کند جریان سیّال ذهن که همان تداعی ارتباطی است را در ورای تک گویی ها و سیلان ذهنی به ظاهر پراکنده ایی که وجود دارد و در ارتباط میان تصاویر و افکار، در میان لایه های مختلف ذهن، طبقه بندی کند. واعظ با توجه به دقت نظر و ژرف اندیشی که در سرودن اشعار دارد، میزان تداعی هایی که از طریق تصویر، خیال و صنایع ادبی در اشعارش گنجانده است را به معرض نمایش می گذارد؛ همچنین وی با بکارگیری انواع صنایع، به دنبال مضامین و مفاهیم جدید با توجه به خاطراتی که در ذهن خود داشته، شاخه هایی را به ارمغان گذاشته است. مقاله حاضر، درصدد است تا تداعی آزاد و رویاگونه ذهن شاعر را بیان کند و همچنین تأثیر تداعی را از طریق مجاورت یا مشابهت در صنایع ادبی شاخص در دیوان واعظ قزوینی و چگونگی بهره گیری شاعر از آن، بیان دارد.
بررسی تطبیقی اجتماع و بازتاب آن بر اندیشه سیاسی سعدی یوسف و ابوالقاسم لاهوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
269 - 292
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی اجتماع و بازتاب آن بر اندیشه سیاسی سعدی یوسف و ابوالقاسم لاهوتی از منظر سیاسی و اجتماعی مستلزم شناخت شرایط خاص جامعه ای است که این دو شاعر در آن زندگی کرده اند. از آنجا که در دوره مشروطه مفهوم آزادی، رنگ سیاسی به خود گرفته است، این مفهوم در شعر لاهوتی به صورت شورش علیه ظلم و حمایت از قشر کارگر و رنجبران، و در شعر سعدی یوسف به صورت مبارزه علیه وعده های پوچ و دروغین جلوه می کند. سعدی یوسف و ابوالقاسم لاهوتی برای بیان اوضاع اجتماعی تأثیرگذار در شعر خود از فنون ادبی گوناگونی چون نماد، طنز و تناقض، اقتباس و تضمین استفاده کرده اند، به عنوان مثال برای اشاره به وجود دشمنان و استعمارگران از نمادهایی چون سیاهی، رنگ سرخ، شهر و روستا، نخل و رود و... بهره گرفته اند با این تفاوت که در شعر لاهوتی بکارگیری نماد ملموس تر است. این دو شاعر همچنین با استفاده از دیگر فنون مذکور توانسته اند به خوبی بر اوضاع سیاسی و اجتماعی مردم سرزمین خود تأثیرگذار باشند و به مبارزه علیه ظلم، استثمار، امپریالیسم، غربزدگی و هجوم فرهنگ بیگانه غربی بپردازند.