آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

نشانه- معناشناسی به عنوان یکی از شیوه های نقد ادبی نو، در قالب فرآیندها و در ابعاد مختلفی مطرح می شود که یکی از آن ها، فرآیند تنشی است. در فرآیند تنشی، بین عناصر نشانه- معنایی، رابطه ای به وجود می آید که معنا از کم رنگ ترین تا پُر رنگ ترین شکل آن، در نوسان است. بر این اساس، در جریان فعّالیت حسّی- ادراکی می توان فرایندی را تبیین کرد که مجموع عناصر فضای تنشی، حضور فعّال دارند. شوِش گر، با کمک گرفتن از این عناصر و در فرآیندی گفتمانی، در مرکز تنش های حسّی قرار می گیرد. سپس در ارتباط با عمق فضای تنشی، سبب شکل گیری مدلول های معنایی می شود. این حضور، گفتمان را به سوی نوعی نظام ارزشی هدایت می کند که درونه های گفتمانی بر آن استوار است و ما را با معنای تولید شده مواجه می سازد. این مقاله در پی آن است تا ضمن تبیین ویژگی های نشانه- معناشناختی «داستان دقوقی» از مثنوی، با روش تحلیلی و توصیفی فرآیند گذر از مربّع معنایی را به مربّع تنشی و نحوه شکل-گیری فرآیند تنشی را در این داستان، بررسی و تحلیل کند تا از این رهگذر بتوان پاسخی برای این پرسش مهم یافت که چگونه فرآیند تنشی، شرایط گفتمانی را تغییر می دهد و منجر به تولید معناهای سیال می گردد. در واقع هدف از این مقاله، آن است که نشان دهد چگونه عارفی راهیافته، به عنوان «منِ» خردگرا، از طریق رابطه احساسی و تنشی، در گسست با خودش قرار می گیرد. سپس در سیری عرفانی و در فرآیندی استعلایی، به دیدار با ابدال و در مرتبه ای بالاتر، به مقام وحدت با خدا نایل می شود.

تبلیغات