مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
فرمالیسم
حوزه های تخصصی:
نظام حقوق بین الملل همانند هر نظام حقوقی، نیازمند تشخیص و توجیه قواعد حقوقی خود است. رهیافت های صوری و شکل گرایانه به منظور تشخیص قواعد حقوقی از دیگر هنجارها و نیز استنتاج حقوقی با تکیه بر منطق صوری و برهان قیاسی در حقوق بین الملل نیز مجال طرح یافته است. اما باقی ماندن در چارچوب های فرمالیستی و شکلی حقوق بین الملل که در منابع صوری از قبیل معاهدات، عرف، اصول کلی حقوق و نیز برخی قطعنامه ها تعیّن یافته است، با پویایی این شاخه از دانش حقوق ناسازگار است. ازاین رو رهیافت های انتقادی حقوق، قصور شکل گرایی را در بروز و توجیه قواعد حقوق بین الملل نشانه گرفته اند. هرکدام از رهیافت های فرمالیستی و انتقادی در شناسایی، تبیین، توجیه و تفسیر قواعد حقوقی بین المللی، راه برگزیده خود را به صواب می دانند. مقاله حاضر، با استفاده از روش تحلیل نظری تلاش دارد با مرور و تأمل در خاستگاه و روش های هریک از این دو رهیافت در تشخیص و استدلال قواعد حقوق بین الملل، سهم هریک را در منطق حقوق بین الملل بررسی و تحلیل کند. هر دو رهیافت به سهم خود در غنای روش های حقوق بین الملل سهیم اند اما رهیافت های فرمالیستی همچنان غالب به نظر می آیند.
مقایسه تطبیقی تفسیر ساختاری با نقد فرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
149 - 173
حوزه های تخصصی:
بحث درباره روش تفسیر و بوطیقا از جمله حوزه های جذاب مطالعات ادبی دانشگاهی در دوره معاصر بوده و مکاتب بسیاری در این حوزه پا به عرصه وجود نهاده اند. از اولین مکاتب نقد ادبی در دوره معاصر، می توان به مکتب فرمالیسم اشاره کرد که کشف معنای متن را مرهون شناخت فرم اثر و غرض آن می داند؛ همچنین بخشی از مطالعات تفسیری راجع به قرآن کریم، درباره شیوه خوانش و تفسیر این متن آسمانی است و در این راستا مفسران اسلامی روش های چندی را آزموده و معرفی کرده اند. یکی از این روش ها که در دهه حاضر بسامد چشمگیری در عرصه مطالعات قرآنی یافته است، روش تفسیر ساختاری است. این روش که معنای سوره را مرهون غرض آن می داند، می کوشد با تحلیل ساختار سوره، به غرض آن دست یافته و معنای سوره را کشف کند. از آنجا که بخشی از بررسی علمی یک نظریه از گذر مقایسه آن با دیگر نظریات علمی صورت می پذیرد، شایسته است به مقایسه روش تفسیر ساختاری با دیگر مکاتب نقد، نظیر فرمالیسم پرداخته شود. از این رو پژوهش حاضر به مقایسه تطبیقی مبانی و شیوه عملی تفسیر ساختاری با نقد فرمالیستی پرداخته است و وجوه اشتراک و افتراق این دو را نمایانده است.
بررسی وجوه آشنایی زدایی موسیقایی در سروده های کودکانه محمود کیانوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با رویکرد فرمالیستی و با شیوه تحلیلی- توصیفی، به بررسی وجوه آشنایی زدایی موسیقایی در اشعار کودکانه محمود کیانوش پرداخته است. صورت-گرایان روس توجه ویژه به زبان و به خصوص موسیقیِ زبان دارند تا آنجا که چگونه گفتن را مقدم بر چه گفتن دانسته اند. ساحت شعر کودکانه نیز بر محور اصلی موسیقی زبان استوار است. در این گذار، اهمیت توجه به عوامل موسیقایی در شعر کودک، توجه و اعتنا به همه عواملی است که کلام را به سمت و سوی شعر سوق می دهد و به تعبیر صورت گرایان به «برجستگی زبانی» منجر می شود. از کاربست این نظریه بر اشعار کودکانه محمود کیانوش، می توان بیان کرد که برجستگی های زبانی او در محورهای موسیقی بیرونی و کناری، دو عامل مهم و قابل اعتنا در غنی ساختن اشعار او به حساب می آیند. کیانوش با مدد از دانش شعر کلاسیک و نو، زبان شعر کودک را تشخص بخشیده و با کاربست هنرسازه های موسیقایی در زیباسازی کلام و تأثیر بر مخاطب موفق عمل کرده است. بنابر یافته-های این پژوهش، به کارگیری انواع قافیه غنی و ردیف های پویا، انتخاب اوزان مطبوع و بحور گوشنوازی مانند رمل و رجز، در کنار دقت و توجه به کارکردهای ردیف و قافیه، تمرکز بر مطابقت مضمون با وزن های شعری و انتخاب ردیف مرتبط با درون مایه شعر، از شگردهایی است که کیانوش آگاهانه و هنرمندانه آنان را در خدمت زبان شعر کودک قرار داده و ماحصل استفاده دقیق و بجا از هنرسازه-های موسیقایی، شعر او را به شعری خلاق و پویا تبدیل کرده است؛ شعری که به هنر ناب نزدیک شده و با نظریه هایی چون «آشنایی زدایی موسیقاییِ» فرمالیست-های روس قابل توضیح و تبیین است.
تحلیل فلسفی- عرفانی فضامندی در شعر و نگارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
281 - 304
حوزه های تخصصی:
نظریه های شعرشناختی در دوران معاصر و در پیوند با آن ها شعر معاصر، متأثر از زبان شناسی ساختاری یا زبان به مثابه موضوعِ علم است. رویکردی به زبان که بنیان اش را در نظریاتِ فردینان دوسوسور باید جُست. او زبان را در چرخه ای از دال های آوایی و مدلول هایی که در تصور ذهنی، محدود می مانند تعریف کرد و سرآغاز فضای یکسان ساز بوطیقای فرمالیستی و انتزاعی قرن بیستم شد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. این رویکردِ به زبان و نظریه ی ادبی، نسبتی ماهوی با سوبژکتیویسم دکارتی دارد که مبتنی بر تفکیک ذهن از عین است و در مقابلِ بداهتِ در-جهان-بودن انسان و هستی شناسیِ زبان نزدِ هایدگر، و همچنین تقاطع انسان و جهان در پدیدارشناسی تن بنیاد مرلوپونتی قرار می گیرد. نزدِ هایدگر تنها آنجا که زبان هست، جهان هست و ما همواره خود را در فضایی که زبان می گشاید بازمی یابیم و به نظر می رسد همین فضای پدیداری ست که می تواند در-جهان-بودن انسان از یک سو و در-زبان-بودن انسان از سویِ دیگر را، به هم پیوند دهد؛ زیرا زبان و جهان توأمان به ما عرضه می شوند و شیوه ی هستیِ هر دو فضامند است. بنابراین فضا و تلقی زبان همچون فضا در مقابل تلقی زبان همچون فرم، منشأ شعر و بوطیقای فضاست، نظریه ای که در آن شعر را نه با رویکردی زیبایی شناختی با فرم و محتوا، بلکه با آشکارگیِ آن نسبت به جهان از یک سو و تن یافتگی آن نسبت به انسان از سوی دیگر، باید سنجید. فضامندی در نگارگری نیز مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. اهداف پژوهش: بررسی فضامندی در شعر از دیدگاه فلسفی و عرفانی. برسی فضامندی در نگارگری از دیگاه فلسفی و عرفانی. سؤالات پژوهش: از دیدگاه فلسفی و عرفانی چه عواملی در ایجاد فضامندی در شعر تأثیر دارند؟ از دیدگاه فلسفی و عرفانی فضامندی در نگارگری چگونه ایجاد می شود؟
جهانی شدن و جنبش های انتقادی در هنرهای تجسمی معاصر بعد از 1960(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا ۱۳۸۷ شماره ۳۶
101-110
حوزه های تخصصی:
پیشرفت های روزافزون انسان درعصرمدرن چنان اغواگر بود که حتی هنرمندان را در سرخوشی غرق کرد. منیّت انسان مدرن بر پایه باورهای پسااومانیستی تا آنجا پیش رفت که ساختار اجتماع و فرهنگ نوین بر حول مرکز علم و نخبگان مدرن استوار شد. توده ها نیروهای منفعلی تلقی می شدند که موظف به تبعیت ازنخبگان حوزه های مستقل دانش وفرهنگ بودند. دراین راستا هنرتمامی پیوندهای خود با محیط پیرامونش را گسست و درمسیرفرمالیسم صرف پیش رفت. دیگر هنرمندان به مسائل و روایات همه فهم یا واقعیات اجتماعی نمی پرداختند. اکنون واقعیات درونی و نادیدنی در مرکز توجه قرار داشتند و به این ترتیب هنرهای تجسمی در مسیر ارتقای فرم و انتزاع پیش رفتند. اما جدایی حوزه های نخبگی مدرن ازامر اجتماعی تنها تا زمانی گسترش یافت که پسامدهای تمدن مدرن مردم را بدان بدبین نکرده بود وعلیه آن نشورانده بود. پس از آن حوزه های تولید فرهنگی آکنده از رویکردهایی شد که بشریت ومدرنیسم او را به نقد می کشیدند. این رویکردهای انتقادی رفته رفته بدل به جریان اصلی شده و بر پایه پیام های جهانیشان مرزهای بین ملل را درنوردیدند. جهانی شدن درهنرمعنایی وسیع و مهم یافت و بدل به میلی شد که ارضای آن پیامدهای خوب و بد بسیاری را برای هنرمعاصر به ارمغان آورد.
بررسی چرایی تمایز اسکاز و جادوی مجاورت در دو غزل از فاضل نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
53 - 70
حوزه های تخصصی:
فرمالیسم مکتبی است که آثار ادبی را بدون توجه به تأثیرگذاری های محتمل تاریخی، اجتماعی، سیاسی و... می نگرد. اسکاز به لحن راویِ یک شعر یا داستان گفته می شود. بدیهی است که با توجه به تفاوت فضای اشعار، لحن نیز باید به اقتضای آن تغییر کند. عواملی مانند انتخاب وزن عروضی شعر، موسیقی قافیه و ردیف و صور خیال از مؤلفه های تأثیرگذار در تغییر لحن شاعر هستند و میزان حضور یا نبود و سادگی یا دشواری این مؤلفه ها در یک متن، توجه شاعر را به اهمیت تفاوت لحن آشکار می کند. با توجه به همین مسائل، فاضل نظری در سروده های عاشقانه از وزنی شادی آور و متناسب با فضای عاشقانه شعر استفاده می کند؛ درحالی که وزن مرثیه او اُفتان و حزن آور است. او در غزل عاشقانه از قافیه و ردیف طولانی برای موسیقی مندتر کردن شعر بهره می برد؛ اما در مرثیه به ردیف کوتاه بسنده می کند. همچنین حضور صور خیال در سروده عاشقانه او نسبت به مرثیه اش بسیار پررنگ تر است. او از جادوی مجاورت برای ایجاد موسیقی در فضاهای تغزلی بهره می برد.
فرمالیسم از نگاه کلایو بل و نیکلاس لومان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
13 - 18
حوزه های تخصصی:
در تحلیل های زیباشناختی همواره اندیشمندان سعی بر آن داشته اند تا هنر را با ویژگی خاصی تعریف کنند که فصل مشترک تمام آثار هنری باشد. اما، آن چه آنان ارائه کرده اند، مانند بازنمایی و فرانمایی صرفاً برخی آثار هنری یا دوره های هنری را پوشش می دهد. فرمالیسم چونان روشی در تحلیل زیباشناختی با غرض فائق آمدن بر این معضل، بر عناصر ساختاری و ویژگی های صوری، حسی یا ادراکی تأکید می کند. ضرورت بکارگیری چنین روشی در دور شدن هنر مدرن از ارائه ی تصاویر واضح و روشن است. برخی تحلیل گران با توسل به گرایش فرمالیستی تلاش کردند تا علت انگیزش زیباشناختی را در مواجهه با فرم بجویند. کلایو بل، یکی از تحلیل گران فرمالیست، فهم هنری را بر نمایش «فرم معنادار» استوار دانست، البته ابهام فرم و اصطلاح معناداری، یکی از نقاط ضعف نظریه اوست. به نظر می رسد در نظریه ی سیستمی نیکلاس لومان، فرمالیسم و فرم، متفاوت از آن چه تاکنون متداول بوده به گونه ای تعریف شده که چه بسا بتواند موضع بل را نه ابطال، بلکه تعدیل کند، زیرا لومان، فصل مشترک تمام آثار هنری را در مشاهده می دانست. در این نوشتار با تطبیق آرای این دو اندیشمند از خلال ترجمه، تحلیل و تدقیق در آثار اصلی آنان به برداشتی متفاوت از فرمالیسم دست یافته می شود.
بررسی تطبیقی چگونگی استفاده از قواعد نحوی و دستوری با رویکرد فرمالیستی در اشعار اخوان ثالث و ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
175 - 200
هر شاعری برای آفرینش شعر خود به ناگزیر از برخی اصول و قواعد دستوری عدول می کند و همواره سعی اش بر این است تا معنی را به صورتی شفاف بیان کند؛ چرا که در غیر این صورت، گامی در بی مقداری شعر و شاعر برداشته است. یکی از راه های شناخت شعر هر شاعری توجه به قواعد نحوی و دستوری بکار رفته در آن شعر است، بررسی چگونگی روابط بین اجزا و عنصرهای یک جمله آن هم با در نظر گرفتن قواعدی که در درون ساختمان یک جمله با زبانی خاص مورد توجه قرار می گیرد، ساختار نحوی و دستوری هر شعری را مشخص می کند. در این پژوهش تلاش شده است با روش تطبیقی و تحلیلی به بررسی چگونگی استفاده از قواعد نحوی و دستوری با رویکرد فرمالیستی در اشعار اخوان ثالث و ادونیس پرداخته شود؛ در این راستا جابج ایی عناصر جمله، ح ذف، کابرد أفعال و .. در اشعار دو شاعر موردنظر بررسی شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که ادونیس در مولفه های خروج از قواعد نحوی، جابه جایی عناصر جمله، تقدیم و تاخیر و حذف عناصر جمله در مقایسه با اخوان، پیشتازتر است و اخوان در زمینه کاربرد لغات و واژگان کهن فارسی و لغات آرکائیک توانسته است به هنجارگریزی نحوی بیشتری از ادونیس دست یابد.
آثار و پیامدهای فرمالیسم حقوقی بر نظام کیفری ایران؛ چالش ها و راهکارها
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره سوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
73 - 84
حوزه های تخصصی:
فرمالیسم حقوقی به شیوه ای از قوانین و مقررات گفته می شود که با اهمیت قائل شدن به پذیرش بی چون وچرای قانون در حوزه جرایم و تعیین مجازات برای مجرمین، رویکردی غیرقابل انعطاف در حوزه جرایم کیفری در پیش می گیرد. در مقابل این رویکرد، گونه دیگری از قوانین کیفری مطرح شده است که با دفاع از نقش عوامل مختلف در بروز جرایم از جمله صفات و خصوصیات فردی، عوامل محیطی و اجتماعی و همچنین اهمیت قائل شدن به نقش تفسیر قوانین، اختیارات قاضی و صدور رأی بر مبنای وضعیت مجرمین، تحت عنوان واقع گرایی وارد عرصه شدند. بنابراین می توان رویکرد واقع گرایی را نقدی علیه فرمالیسم تلقی نمود. یافته ها نشان می دهند که در پاسخ به ناکارآمدی های این رویکرد در تعیین مجازات در امور کیفری، واقع گرایی حقوقی مطرح شده است. واقع گرایی روشی برای غلبه بر کاستی های قانون، غیرانعطاف پذیر بودن آن، جایگزینی شیوه های اجتماع محور به جای زندان و قصاص، توجه به خلاقیت قاضی در مواردی که قانون راهگشا نیست و همچنین تطبیق دقیق تر جرم و مجازات است. در قوانین کیفری داخلی، مجازات جایگزین، در نظر داشتن عدل و احسان در تعیین مجازات و جرایم و نیز نقش قائل شدن به خلاقیت قاضی، راهکارهایی برای استفاده از واقع گرایی در حوزه نظام کیفری است. روش پژوهش حاضر نیز توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از منابع اسنادی و کتابخانه ای است.
بررسی تطبیقی اشکال هنجارگریزی در شعر حسین پناهی و منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
83 - 97
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی یکی از مؤثرترین روش های برجسته سازی زبان و آشنایی زدایی در شعر است که بسیاری از شاعران از آن بهره برده اند. در شعر معاصر، نیما نقش زیادی در پایه ریزی این هنجارگریزی ها داشته است و پیروان وی نیز از این روش بسیار استفاده کرده اند. این پژوهش سروده های دو شاعر معاصر حسین پناهی و منوچهر آتشی را از نظرگاه آشنایی زدایی و هنجارگریزی مورد بررسی قرار می دهد. از آن روی که شاخصه اصلی شعر هر دو شاعر کاربست شگرد یادشده است، و نیز هر دو شاعر جنوبی بوده و از فرهنگ و ادب و گویش فولکلور خطه جنوب ایران در شعر خود استفاده کرده اند و اینکه هر دو از شاعران موج نو به شمار می آیند، سروده های آن ها برای تطبیق و بررسی انتخاب شدند.
رده بندی فرمالیستی داستان های ضدجنگ در ادبیات کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۱۴۵-۹۳
حوزه های تخصصی:
ادبیات ضدّجنگ زیرمجموعه ای از ادبیات صلح است. صلح به دو صورت سلبی و ایجابی بازنمایی می شود. صلح ایجابی، بر پایه مفهوم جهان وطن گراییِ اخلاقی تعریف می شود و صلح سلبی، در تضاد با مفهوم جنگ. بر همین اساس، داستان های جهان وطن گرا، آرمان شهر را بازنمایی می کنند و داستان های ضدّجنگ، ویران شهر را. داده های این پژوهش کتاب های تصویری ضدّجنگ گروه سنی «ب» و «ج» است. مقاله پیش ِرو با روش تحلیلی توصیفی و براساس رهیافتی صورت گرا، در پی پاسخ به چگونگی تمهیدات مشترک (الگوهای صوری مشترک) در داستان های ضدّجنگ کودک است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، بسته به این که عنصر غالبِ داستان مبتنی بر کدام بخش از فرایند سه گانه «آغاز، میان و پایان جنگ» باشد، داستان های ضدّجنگ به سه دسته تقسیم می شوند: آغاز محور، میان محور، پایان محور. هر یک از این سه دسته براساس تمهیداتی که به کار می گیرند، به زیرمجموعه هایی دیگر تقسیم می شوند. استقبال از ژانر نوظهور ادبیات ضدّجنگ و خلأ پژوهش های داخلی و خارجیِ بسنده درباره ادبیات صلح کودک، ضرورت پژوهش را مسجل می نماید. مقاله حاضر برای نخستین بار ادبیات جنگ ستیز کودک را با رهیافتی صورتگرا رده بندی می کند و در این زمینه نگارنده تاکنون، چه در پژوهش های داخلی و چه خارجی، دسته بندی مشابهی را رؤیت نکرده است.
نقد و بررسی روش نگرش فرمالیستی به هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
452 - 467
حوزه های تخصصی:
هنگامی که ایمانوئل کانت در دقیقه سوم نقد قوه حکم از امر زیبا به مثابه امری که صورت و فرم آن از غایت مندی بدون غایت برخوردار باشد بحث نمود، راه برای طرح نظریات متعددی در قلمرو هنر گشوده شد. یکی از این نظریات فرمالیسم است که بر آموزه فرم هنری و طرح هارمونیک اثر هنری که به چیزی غیر از خود اشاره ندارد تاکید دارد. فرمالیست ها که بر پایه آراء کانت در حوزه کمپوزیسیون و طرح گشتالتی یک اثر هنری، آراء خود را طرح نمودند به زودی با سیر در صورت و فرم اثر هنری نظریات خود را مطرح ساختند. مفهوم فرم دلالتگر که توسط یکی از منتفذترین فرمالیست ها، کلایو بل، مطرح شد پایه و اساس تحلیل های فرمالیستی را شکل داده است. در مقاله پیش رو ضمن معرفی و تحلیل روش نگرش فرمالیستی به هنر، به نقد و آسیب شناسی چنین نگرشی به هنر پرداخته خواهد شد. از آنجا که در جهان معاصر حتی در کشور هایی با پیشینه فرهنگی قوی مانند ایران، در مواجهه با هنر، دیدگاه فرمالیستی به نحوی از انحاء خودنمایی می کند، ضرورت شناخت و نقد این روش در جهت آشنایی محققان حوزه هنر امری ضروری است.
ظاهر فرمالیسم (صورت و فرم) در ادبیات و نگارگری (با تاکید بر آثار یدالله رویایی و نسخه همای و همایون جلایری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
25 - 44
حوزه های تخصصی:
هنرمندانی که در مباحث هنری و ادبی به «صورت» و «فُرم» توجّه دارند صورت گرا خوانده می شوند. به تعبیر شفیعی کدکنی «اصحاب فُرم یا فُرمالیست»؛ در نگاه صورت گرایان روس یک اثر ادبی عبارت است از یک نشانه و این نشانه یا نظام نشانه ای، متن را شکل می دهد. یدالله رؤیایی شاعری صورت گراست و همانند فُرمالیست های روس تکیه را در آفرینش شعر بر فُرم و صورت نهاده است. فرمالیسم در هنر نگارگری ایرانی نیز حضور پررنگی داشته است. بررسی فرمالیسم در نسخه همای و همایون جلایری می تواند مختصاتی را از این فرمالیسم آشکار سازد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که نگاه رؤیایی به صورت و فُرم شعر نگاه ویژه ایست؛ او شعر حجم را یک فاصله فضایی می داند؛ تکّه ای از فضا. درواقع شعر برای رؤیایی مجرایی برای استنشاق هوای تازه است و صورت شعر، حُکم نجات فکر را دارد از قُبح تکرار. با اینکه رؤیایی همانند صورت گرایان، کارش خلق قطعه و آفرینش صورت است و در دفاع از این شعر، سماجت و یک دندگی ویژهای خود را دارد، امّا از معنا و پیام هم غافل نبوده است. یدالله رؤیایی از شاعران صورت گرایی است که علاوه بر صورت شعر، به معنا و جریان فکر و اندیشه بی اعتنا نیست. در نسخه مصور همای و همایون جلایری نیز نمادهای متعددی دیده می شود.اهداف پژوهش:بررسی مظاهر فُرمالیستی اشعار یدالله رؤیایی.بررسی فرمالیسم در همای و همایون جلایری.سؤالات پژوهش:مظاهر فُرمالیستی اشعار یدالله رؤیایی چگونه می باشد؟فرمالیسم در نسخه همای و همایون جلایری چه بازتابی یافته است؟
فراهنجاری های دستوری و شگردهای بلاغی پرکاربرد در غزل های نیستانی، بهمنی و منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی، مؤثرترین شکل برجسته سازی زبان است و شامل همه شگردهایی می شود که قاعده های متعارف زبان را بر هم می زنند و به آشنایی زدایی می انجامند. هنجارگریزی دستوری برای زدودن غبار آشنایی از زبان شعر به کار می رود و شامل گریز از قواعد صرفی و نحوی حاکم بر زبان است. هر زبان دارای ساختار دستوری خاصی است، اما در شعر این نظم ساختاری به هم می خورد. در حوزه بلاغت هم با مجموعه شگردهایی مواجهه می شویم که به منظور برجسته سازی معنایی شعر شکل می گیرند و به نوآوری های بلاغی منجر می شوند. جستار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی بر آن است تا با تأمل در غزل های «منوچهر نیستانی»، «محمّدعلی بهمنی» و «حسین منزوی»، به شناسایی، دسته بندی و تحلیل شگردهای پایه ای که در روند تحول غزل معاصر نقش بسزایی داشته اند، بپردازد و به پاسخ این پرسش ها برسد که فراهنجاری های پرکاربرد دستوری و شگردهای بلاغی که به برجسته سازی صورت و معنا در غزل نو منجر شده، کدام است و از بین شاعران نامبرده، کدام یک در نو شدن سیمای غزل نقش مؤثرتری داشته است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که شگردهای بلاغی مشترک در غزل این سه شاعر، علاوه بر کاربرد دیگرگونه نماد، استعاره، تشبیه، تشخیص و متناقض نما به خاطر قدرت تخیّل و به تصویر درآوردن نادیده ها و ناشنیده هایی است که در ذهن شاعر شکل گرفته اند. فراهنجاری های دستوری مشترک در غزل شاعران نامبرده، در دو حوزه صرف و نحو، شامل فراهنجاری های واژگانی، زمانی و نحوی است. میزان بهره گیری از این شگردها توسط شاعران نامبرده متفاوت است. حسین منزوی با توجه به تکرر و تنوع فراهنجاری های دستوری و شگردهای بلاغی، از پیشتازان این عرصه محسوب می شود و در نوشدن سیمای غزل نقش بسزایی داشته است.
نقد صورت گرایانه غزلی عرفانی از مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
401 - 418
حوزه های تخصصی:
اشعار مولانا به عنوان یکی از ستون های اصلی نظم فارسی، جایگاهی ویژه دارد و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست. تا کنون پژوهش های بسیاری راجع به غزلیات شمس صورت گرفته است اما بررسی این غزلیات با نگاه فرمالیستی و صورت گرایانه می تواند ابعاد دیگری از این اشعار را آشکار سازد. در نقد فرمالیستی، فرم وشکل اثر مبنای تحلیل زیبایی شناسانه قرار می گیرد تا به معنای نهفته در اثر برسد. معنایی که حتی در مواقعی مورد نظر خالق اثر هم نیست. یکی از غزلیات زیبای دیوان شمس؛ غزلی است با مطلع «ای دل چه اندیشیده ای در عذر آن تقصیرها»که در این پژوهش تلاش شده است گوشه ای از زیبایی ها و ظرافت های این غزل به تصویر کشیده شود. زیبایی های که در ظاهر سخن و ترکیب نحوی و چیدمان واژه ها و موسیقی کلام نهفته و به غزل عمق و غنای خاصی بخشیده است.
بررسی زیبایی شناسی سوره های «مزَّمِّل» و «مدَّثِّر» در پرتو نقد فرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
68 - 82
حوزه های تخصصی:
نقد فرمالیستی به عنوان برجسته ترین حوزه های نقدی قرن بیستم یکی از روش های جدید نقدی می باشد که محور اصلی آن در بررسی متون ادبی، شکل ظاهری آن است. این نوشتار براساس مکتب فرمالیسم در پی بررسی میزان ادبیّت سوره های مزَّمِّل و مدثِّر است و از نظرگاه اصول آن نقد، در پی کشف زیبایی های سوره های یاد شده است و سعی دارد دیدی واضحتر نسبت به شگفتی های ظاهری اثر و تأثیر آ ن ها در انتقال معنا به مخاطب ارایه دهد. اهمیّت جُستار حاضر تلاش برای به اثبات رساندن این مهمّ است که متون دینی و به طور ویژه سوره های مزَّمِّل و مدثِّر هرچند به دنبال مفاهیمی خاصّ می باشند؛ ولی بر اساس مکتب فرمالیسم از زیبایی های ادبی تهی نیستند. این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر اصول و مبانی مکتب صورت گرایی، به بررسی فُرم و محتوای سوره های مزِّمِّل و مدَّثِّر پرداخته و با هدف کشف مؤلّفه های فرمال وتبیین میزان انسجام و هماهنگی فُرم آیات و نقش آن در رساندن مضمون و تأثیر گذاری بر مخاطب در دو سوره نگاشته شده. ویژگی های بارز فرمالیستی در دو سوره قاعده افزایی، قاعده کاهی معنایی، بدیع معنوی هستند. نتایج نشان می دهد واج ها، هجاها، صامت و مصوت ها، کابردهای تشبیه، مجاز، کنایه، استعاره، توازن آوایی و واژگانی، دخالت دادن گونه های متفاوت آشنایی زدایی ادبی، در پیوند با هم، هارمونی و نظمی بسیار شگفتی را ایجاد کرده اند وبا فضای دو سوره که انذار مشرکان و بیان هولناکی صحنه های قیامت است همسو و هماهنگ است.
خوانش فرانقادانه متون فرهنگی، جستاری در روش شناسی هرمنوتیک سیاسی
آیا علت فراغت علوم انسانی از مسئله شناسی درباره ی چرایی تفسیر اجتماعی و سیاسی از متون فرهنگی را صراحت بی شائبه ی آثار امروزی باید دانست، یا بی معنایی این آثار؟ این پرسش، عصاره ی کلان پرسمانی است که جیمسن برای نخستین بار به سال 1971 در جستار تأثیرگذار خودتحت عنوان «فرانقد» مطرح کرده بود. پاسخ جویی برای این پرسشِ پرسمان شناسانه را فردریک جیمسن از تفسیرپرهیزیفرمالیست های روسی و آمریکایی آغاز می کند، و با اشاره به رویگردانیِ اغلب مکاتب ادبی و دیدگاه های فلسفی قرن بیستم از مسائل معرفت شناختی به سوی مسائل روش شناختی، و کناره گیری شان از محتوا به سود فرم، بر سرشت تاریخیِ رویکردهای به ظاهر غیرتاریخی و ضدتفسیری انگشت می گذارد؛ اما به جای کنار گذاشتن این رویکردها، بر آن می شود تا از ظرفیت های پدیدارشناختی شان به سود رویکرد معرفت شناختی خود و به قصد طرح افکنی نوعی هرمنوتیک سیاسی اجتماعی بهره گیرد، هرمنوتیکی که ابررمزگان خود را در فهمروایت بنیاد انسان از چیستی زمان، و در شناخت بن مایه های این گونه معرفت تاریخی به جا می آورد: «نوعی از بن مایه شناسی که در دنیای پسامدرن ما به طرز غریبی کهنه و نخ نما به نظر می رسد». فرانقد، به این تعبیر، صورت بندی اولیه ی جیمسن از مسئله ای است به بزرگی سیاست گذاری کلان در کار نقد، و خاصه به نیت سامان دهی به آشفته بازار نقد متون فرهنگی. آشفتگی این بازار در روزگار ما البته تا حد زیادی سامان یافته است، اما از قضا به ضرب کالایی سازی های فن سالارانه ی روزافزون از علوم انسانی. از این رو، با طرح دوباره ی مسئله ی فرانقد و شرح اصلی ترین اصول این گونه نقد دیالکتیکی در جستار حاضر کوشیده ایم تا به جای نعل وارونه زدن از علوم فنی، مهندسی و تجربی بر رشته های مختلف علوم انسانی، بر ضرورت بهره برداری روش شناختی از ظرفیت های فرومانده ی خود علوم انسانی به ویژه در مطالعات ادبی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی تأکید کنیم.
واکاوی رویکردهای متن محور در نقد و تحلیل آثار هنری، با تأکید بر نقد نشانه شناسانه، به همراه مطالعه موردی سه اثر تجسمی با موضوعات موسیقایی
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲)
33 - 58
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در گام نخست انواع نقد آثار هنری با رویکرد متن محور یا اثرمحور را با تأکید بر نقد نشانه شناسانه، معرفی و ویژگی های آن ها را بررسی می کند. رویکرد مذکور، شامل انواعی از نقد است که عمدتاً در قرن بیستم رایج و گسترده شده اند. مطرح ترین شیوه های نقد متن محور بنابر ترتیب تاریخی، شکل گرایی (فرمالیسم)، شمایل شناسی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی و بینامتنیت هستند. این تحقیق برای پاسخ به این پرسش که «جامع ترین شکل نقد متن محور باید مشتمل بر چه رئوس و سرفصل هایی باشد؟»، پس از مرور ادبیات و تحلیل روش های مذکور نقد با رویکردی انتقادی، با کنار هم قراردادن اجتماع همه روش های پیشین در نقد متن محور، یعنی جمع همه ابعاد غیرتکراری قابل بررسی در متن در روش های موجود با روش تحقیق تطبیقی در قالب استدلال قیاسی، رهیافت این تحقیق ارتباط پیوستاری معناداری است که بین انواع شیوه های نقد متن محور پدید می آید و درنهایت الگویی جامع به عنوان یک روش شناسی پیشنهادی برای اجرای نقد متن محور با تأکید بر نقد نشانه شناسانه ارائه می دهد. در گام دوم مقاله، بر اساس الگوی پیشنهادی، سه اثر تجسمی به عنوان مطالعه موردی، مشتمل بر دو نقاشی و یک عکس، همگی با موضوعات موسیقایی، بر اساس الگوی پیشنهادی تحلیل و نقد شده اند.
نقد فردگرایی روش شناختی در اقتصاد نئوکلاسیک از دیدگاه رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۶
103 - 119
حوزه های تخصصی:
سیطره مکتب اقتصادی نئوکلاسیک بر برنامه های آموزشی و پژوهشی رشته اقتصاد در دانشکده های جهان و ایران، اهمیت نقد و تحلیل مبانی فلسفی آن را دوچندان می کند. در وارسی فلسفه اقتصاد نئوکلاسیک، آموزه فردگرایی روش شناختی از جایگاه برجسته ای برخوردار است؛ زیرا در هستی شناسی ضمنی اقتصاد نئوکلاسیک و بنابر مغالطه معرفتی نهفته در رویکرد پوزیتیویستیِ آن، ویژگی های هستی شناختی به امور روش شناختی فروکاسته می شود. ازاین رو، تحلیل فردگرایی روش شناختی، مدخل مطالعه فلسفه اقتصاد نئوکلاسیک به شمار می رود. این مقاله می کوشد فردگرایی روش شناختی را از دیدگاه واقع گرایی انتقادی با روش تحلیلی نقد و ارزیابی کند. این نقد و تحلیل ازآن رو از منظر واقع گرایی انتقادی انجام می شود که با پوزیتیویسم در نگاه رئالیستی به جهان اشتراک دارد. نقد واقع گرایی انتقادی از فردگرایی روش شناختی اقتصاد نئوکلاسیک بر تحلیل مفاهیم فرمالیسم، قیاس گرایی، اتمیسم اجتماعی، انسداد و تقلیل گرایی استوار است. واقع گرایی انتقادی بر این باور است که علم اقتصاد نئوکلاسیک به دلیل مفروضات غیرواقعی فردگرایی روش شناختی، به علمی انتزاعی و قیاسی همچون ریاضیات تبدیل شده که توان توضیحی اندکی دارد.
تحلیل فرمال زبان عرفان؛ گونه ها، نقدها، پیشنهادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل های فرمالیستی زبان عرفان، همه از یک گونه نیستند؛ برخی در پی تحلیل زبان عرفان با رویکردی فرمال و برخی دیگر نیز در پی ارائه تلقی ای فرمالیستی از زبان عرفان اند؛ اما هدف دسته بزرگی از این پژوهش ها ارائه تبیین هایی فرمال از زبان عرفان با تکیه بر ویژگی های سنت عرفانی است. باوجود تفاوت میان این گونه ها، اغلب آنها ویژگی هایی مشترک دارند که موجب شده است نقدهایی مشترک نیز بر آنها وارد باشد. در نوشتار حاضر، ضمن گونه شناسیِ تحلیل های فرمال زبان عرفان، به نقدهای وارد بر این پژوهش ها نیز پرداخته شده است. مهم ترین این نقدها عبارتند از: بی توجهی به تجربه عرفانی، جایگاه نامتناسب و ناموجّه تجربه و حالات عرفانی در تبیین های فرمال، تعمیم پذیرنبودنِ برخی نتایج و خلط زبان ادبی با زبان عرفان. به نظر می رسد الگوی تأویلی زبان عرفان بتواند ضمن ارائه تبیینی فرمال از زبان عرفان، بسیاری از این نقدها را نیز پاسخ دهد. در این الگو، تأویل، با چشم پوشی از ویژگی های مرسومِ هستی شناختی و پدیدارشناختیِ آن، حاصل گذر از یک بافت به بافتی نو پنداشته شده است. در متون عرفانی، این ساخت تأویلی را در ساختارها و ژانرهای مختلف می توان شناسایی کرد؛ بنابراین، این الگو را ویژگی اصلی و بنیادین زبان عرفان می توان دانست که با عناصر محتوایی سنت عرفانی نیز در پیوند است؛ بی آنکه این عناصر در تبیین های زبان شناختی و فرمال زبان عرفان نقشی الزامی داشته باشند. از جمله این عناصر محتوایی می توان به فراروی و صیرورت و گذر از ظاهر به باطن اشاره کرد که نمود زبانی خود را در الگوی تأویلی می یابند.