مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
فرمالیسم
حوزه های تخصصی:
بررسی داستان و داستان واره های کهن فارسی، بر پایة روش ساختارگرایانه می تواند از منظری کلّی به شناسایی گونه های روایت پردازی در متون مختلف بینجامد. این نگاه کلّی، امکان مقایسه و تحلیل ساختارهای گوناگون روایات را فراهم می آورد و با بررسی متون مختلف از این منظر، می توان تحوّلات و سیر تکامل روایت پردازی در ادبیّات فارسی را به صورت تاریخی پیگیری کرد. در این مقاله، پیرنگ حکایت های مرزبان نامه بررسی می شود. این بررسی با نگاهی به روش ولادیمیر پراپ و با توجّه به نظریّات فرمالیست ها و ساختارگرایان در باب روایت انجام می شود. همة حکایت های مرزبان نامه در دو ساختار کلّی جای می گیرند. همچنین، کارکردهای هر یک از این دو الگو نیز مورد بررسی قرار گرفته اند. در الگوی اوّل کارکردهای آزمون، یاری و توفیق (یا نبودِ توفیق) و در الگوی دوم کارکردهای ادّعا، آزمون، یاری، اثبات (یا نفی) وجود دارند. به نظر می رسد در پیرنگ داستان های این متن، علاوه بر توالی و علّیّت، عنصر دیگری وجود دارد که باور نامیده شده است.
مصادیق «پیرنگ» فرمالیستی در داستان های کوتاه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر مبنای تعاریف نوینی که در بوطیقای فرمالیسم، از دو مقولة «داستان» و «پیرنگ» ارائه گردیده است، «داستان» یا همان زنجیرة رخدادها در توالی زمانی، به منزلة مادّة خام و سازمایة روایت شناخته شده است و «پیرنگ» برخلاف پندار منتقدان پیشافرمالیسم، نه به ساختمان منطقی و علّی اثر روایی، بلکه به تمام تمهیدات زیبایی شناسانه و آشنایی زدایانه ای اطلاق می گردد که برای پیکربندی هنری آن مادّة خام به کار بسته می شود. این تمهیدات در سه سطح «زبان، درونمایه و صناعات» متجلّی گردیده است و پیرنگ هنری روایت داستانی را برمی سازند. نویسندگان داستان کوتاه معاصر فارسی با عنایت به جریانات نوگرایانة ادبی، به ویژه آرای فرمالیستی و به مدد بهره گیری مبتکرانه از امکانات زبانی، صناعتی و درونمایگانی، گونه ای شکل شکنی خلاّقانه را در روایتگری داستان هایشان رقم زده اند، به گونه ای که داستان را از بافتی متکّی بر حادثه پردازی و پیرنگ سازی در مفهوم سنّتی و پیشافرمالیستی خود خارج ساخته و تلاش برای برجسته سازی فرم داستان از رهگذر کشف و کاربست تکنیک های روایی جدید را جایگزین آن کرده اند و بدین سان، آشنایی زدایی و پیرنگ هنری مطمح نظر فرمالیست ها را محقّق ساخته اند. نظر به اینکه مصادیق پیرنگ سازی هنری در سطح صناعات داستانی از گستردگی و تنوّع بیشتری برخوردار است، در این جستار، بر آن بوده ایم تا به واکاوی و دسته بندی مصادیق و جلوه های گوناگون آشنایی زدایی و پیرنگ سازی در این سطح از داستان های کوتاه شکل گرای معاصر بپردازیم و بدین وسیله، از اصلی ترین عوامل رازناکی و غریب نمایی جهان این داستان ها پرده برداریم.
تقابل کانتی- هگلی در نقد و نظریه های داستان و رمان در ایران (1312- 1348)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالب نشریه های بین سال های نخستین دهه بیست تا سال های پایانی دهه چهل، به نوعی به حزب توده ایران و جریان چپ وابسته است. بنابراین نظرات نویسندگان این مقالات، از راه زیباشناسی مارکسیستی با زیباشناسی هگل در ارتباط است که مفهوم و فکر فلسفی را برتر از فرم هنری و غایت هنر را حرکت به سمت فلسفه و تولید فکر می داند. در ایران نیز منتقدانی چون فاطمه سیاح، طبری، و غیره، رمان را تنها در قالب رئالیسم متعهد پذیرفته اند. از سال های نخستین دهه چهل، منتقدانی چون ابوالحسن نجفی و هوشنگ گلشیری برای نخستین بار فرم هنری و تکنیک رمان نویسی را در اولویت قرار دادند. در این پژوهش آرای منتقدانی چون فاطمه سیاح، احسان طبری، ابوالحسن نجفی و هوشنگ گلشیری، بر اساس نظریات کانت و هگل تحلیل کرده ایم که تأثیر فلسفه نظریه های ادبی غربی بر منتقدان ایرانی به وضوح قابل مشاهده است. سیاح و طبری در نقدهایشان به آرای هگل و هگلی ها نزدیک شده اند و نجفی و گلشیری، فرمالیستی را نمایندگی می کنند که ریشه در اندیشه های کانت دارد.
تحلیلی بر نقیضه پردازی در بازآفرینی روایت اساطیری و حماسی یوشتِ فریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های بیست و سی شمسی، سنگینی بار شکست، رنج از مرور گذشته و احساس دلهره از تصوّر آینده، نویسندگان روشن فکر ایرانی را به انواع گریز ها فرا می خواند. نویسنده نسل شکست می کوشد با داستان های تمثیلی و با پناه بردن به روایت های اساطیری، خوانندگان خود را تسلّی دهد. در این دوره، افسانه به دلیل غرابت و ابهام آن، موردتوجّه نویسندگان قرار می گیرد و اساطیر هم برای بازآفرینی شخصیّت و روحیه فروکوفته جامعه، بازروایت و حتّا بازسازی می شود. احسان طبری، از نویسندگان معاصر ایرانی است که غور او در عالم فلسفه و اشتغالش به کنش های سیاسی، سایه بر آفرینش های ادبی او افکنده و موجب شده است که آثارش کم تر از منظر نظریه های ادبی تحلیل شود. او که به لحاظ فلسفی تعلّق به نحله رئالیسم دارد، در آثار داستانیش هم راه با نشان دادن واقعیت، از طنز نیز بهره برده است. این گرایش به طنز، معلول فضای بسته سیاسی در عصر پهلوی است و همین عامل، نحوه بیان داستان های او را نیز تمثیلی می سازد. هرجا که طنز به اثر ادبی تزریق می شود، می توان حضور نقیضه گویی و نقیضه اندیشی را نیز پیش بینی کرد. نقیضه را می توان شگردی در میان انواع شیوه های طنزپردازی پرخاش گرانه دانست که در گونه های متنوّع ادبی نمایان می شود. در این مقاله برآنیم که جلوه های نقیضه را در داستان «یوشت فریان» اثر طبری، بررسی کنیم. «یوشت فریان» داستانی افسانه ای است که در کتاب سفر جادواثر احسان طبری آمده است. در این اثر، نویسنده با آشنایی زدایی از مفاهیم اسطوره ای، به نقیضه سازی روی آورده است. هدف نگارندگان در این مقاله آن است که نشان دهند نقیضه در اثر نویسنده چگونه خودنمایی کرده است. از آن جا که این داستان ظرفیّت های متنوّعی برای خوانش در اختیار قرار می دهد، پس از تعریف نقیضه و ویژگی های آن، به شیوة تحلیلی، جای گاه این داستان در نظریه های ادبی چون ساختارگرایی، ساخت شکنی و هم چنین منطق گفت وگویی بررسی می شود.
تأثیر مکرّرها در ایجاد لحن در غزلیّات شمس از دیدگاه فرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل بافت اثر ادبی و عناصر سازنده آن در این تحقیق از طریق واژه های مکّرر ، توازن ، تصویر سازی ، استعاره ، شیوه بیان ، درنگ ، تکیه و تأکید... ، لحن های حماسی ، ستایشی ، شادی ، غم ، نیایشی را در این ابیات ایجاد کرده است . لحن با بُعد عاطفی اثر ، در تعامل است . از دیدگاه فرمالیسم روس، قاعده افزایی از روش های آشنایی زدایی محسوب شده که موجب برجسته سازی و توازن در غزلیات شمس است . قاعده افزایی در این ابیات ، نتیجه تکرارهای آوایی ، هجایی ، واژگانی و نحوی است ؛ که توازن را در ابیات آشکار کرده و باعث ارتقای کیفی ابیات و ایجاد لحن در این غزلیات شده است.در دیدگاه فرمالیستی ، قاعده افزایی ، هنجار گریزی و آشنایی زدایی که از اصول این مکتب هستند ؛ سبب فعال کردن عناصر زبانی در قافیه ها و ردیف های مکرر شده و ساخت های خلّاق را در این اثر به تصویر کشیده است و لحن ایجاد کرده است .نقش هنرسازه ها که از اصول فرمالیست هاست ، جنبه زیباشناسی در غزلیات مول وی دارد و موجب ابداع و نوآوری در ساخت و صورت ابیات می شود ، تا از طریق توازن ، آشنایی زدایی ، هنجار گریزی ، تصاویر استعاری و مجازی ، هویت این شاهکار ادبی را بیشتر نمایان کند.
جستاری در بنیان های فکریِ نظریه ی ادبی هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوشنگ گلشیری یکی از نویسندگانی است که پابه پای نوشتن داستان های مدرن و تکنیک محور، با نوشتن مقالاتی چند پیرامون رمان و شعر، کوشید تا مبانی نظری کارش را نیز به خوبی شرح کند. جان مایه ی فکری و نظری مقالات گلشیری، به اومانیسم و فرمالیسم گره خورده است. در روزگاری که جریان چپ و نویسندگان طرفدار حزب توده، هنر متعهد را تنها در رئالیسم سوسیالیستی می جستند، گلشیری کوشید تا مفهوم تعهد را از تنگناهای حزبی نجات دهد و طلیعه دار مفاهیمی چون انسان گرایی و فردیت باشد. هرچند در بسیاری از نوشته های گلشیری توجه به تکنیک و فرم، وجه غالب است، اما این تکنیک گرایی، به تکنیک زدگی نینجامیده است؛ چرا که برخورد دیالکتیکی اومانیسم و فرمالیسم در اندیشه های گلشیری او را به سنتزی راهبر شده که هم تعهد را تاب می آورد و هم تکنیک را. باری، در این پژوهش کوشش شده تا با توجه به مقالات هوشنگ گلشیری، بنیان های فکری او در پیوند با ماهیت و فلسفه ی ادبیات، مورد نقد و داوری قرار گیرد.
تحلیل و بررسی سوره «ضحی» با تکیه بر نقد فرمالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با بهره گیری از نظریه فرمالیست هایی چون ویکتور شکلوفسکی و رومن یاکوبسن به تحلیل و بررسی زیباشناختی سوره «ضحی» پرداخته ایم. بنا به باور فرمالیست ها، این شکل است که درون مایه متن ادبی را تشکیل می دهد. در این جستار ویژگی های دستوری، واژگانی، صور بیانی، موسیقی و آوایی سوره «ضحی» را با توجه به درون مایه آن، تحلیل و بررسی کرده ایم و به ساختار مضمونی ژرفی رسیده ایم، که شاید جز از رهگذر نقد فرمالیسم میسر نباشد. این سوره در مقام بشارت نازل شده، شخص مورد خطاب خود پیامبر گرامی اسلام است؛ ازاین رو از تصویرهایی سرشار از نرمش، دلسوزی، لطف، صفا، محبت بهرمند است.بررسی صورتگرایانه سوره «ضحی» نشان می دهد که واژه های دقیق و گزینش شده همراه با فصاحت و بلاغت بالا، تناسب آوای حروف کلمات، تناسب معنوی کلمات و جملات با یکدیگر و موسیقی خارق العاده و اعجاز آمیز هم سو با محتوای این سوره چنان در هم تنیده و به هم پیوسته که هیچ گاه نمی توان آنها را از جایگاه خود تغییر داد و قابل تفکیک دانست
تحلیل و بررسی خطبه «اشباح» از منظر نقد فرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۹)
213-249 صفحه
حوزه های تخصصی:
گر چه اساس نقد فرمالیستی با محور قرار دادن متن و نادیده گرفتن مسایل بیرونی آن همچون شخصیت مؤلف، مسایل اجتماعی، تاریخی و روانشناسی است و شاید از دیدگاه جامع نگر بر آن عیب باشد، اما از آن جا که در پی واکاوی ارزش ادبی اثر و برجسته سازی شکل و فرم و بررسی میزان انسجام و ادبیت متن است تا حدود زیادی ارزشمند است و می تواند اساس نقد برای تطبیق بر متون دیگر باشد. این نگاشته با الگو گرفتن از اصول نقد فرمالیستی قصد دارد به بررسی و تحلیل بافت اثر ادبی و عناصر تشکیل دهنده آن یعنی صامت و مصوتها، هجاها، صور خیال، صنایع بدیعی، و غیره در خطبه «اشباح» نهج البلاغه بپردازد تا بعد زیباشناسانه آن را با توجه به کارکرد هر جزء در ساختار کل متن به مخاطب نشان دهد. از پژوهش این گونه بر می آید که انسجام حروف، واژگان و جمله های متن یادشده به صورت کامل مشهود و مجموعه آواها و چینش خاص واژگان در پی القای معانی ای فراتر از معنای فرهنگ نامه ای آن است؛ این انسجام و کاربرد خاص واژگان علاوه بر ویژگی های ظاهری کاربست مجازی و صورت های استعاری و کنایی دیگری را برای بیان معانی تازه جلوه گر نموده است که تماماً در راستای هدف خطبه یعنی به تصویر کشیدن خداوند و قدرت بی انتهای او در خلقت به کار برده شده اند.
هم بستگی ذوق و نبوغ از نظر کانت در تجربه زیباشناختی با رهیافت فرم محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
79 - 94
حوزه های تخصصی:
به نظر کانت، نبوغ دور از هر گونه مشروعیت و اعتبار شناختی و عینی در حوزه ای از حساسیت قرار دارد و به مثابه یک نوع آزادی طبیعی برای تولید هنر ایده آل همراهی ذوق را لازم دارد. هم بستگی این دو نیروی ذهنی در موضع غیرشناختی سوژه در برابر ابژه شرط لازم هنر زیباست. کیفیت تحقق این هم بستگی در تجربه زیباشناختی قابل بحث است، به ویژه از وقتی نظریه زیباشناختی هنر جای نظریه های متافیزیکی سنتی هنر را می گیرد. در مطالعه سرگذشت این تجربه ملاحظه می-شود در یک سیر تطوری تجربه زیباشناختی از جهت گیری ابژکتیو (عینی) به جانب جهت گیری سوبژکتیو (ذهنی) فردی در رمانتیسم و اکسپرسیونیسم و زمانی دیگر در فرمالیسم به سوی تلاقی امر ابژکتیو و سوبژکتیو و سرانجام در نظریه های نهادی با نظر به سوبژکتیو جمعی در حال حرکت است. در این تطور، چرخش فرمالیستی متأثر از دیدگاه کانت و حاصل غلبه ی نبوغی است که در راستای تمایل ذوق مدرن عمل می کند، نبوغ با تأیید ذوق به ساحت فنومن وارد می شود و اینچنین رابطه آنها مثل رابطه تجربه حسی و مفهوم است. در این نوشتار تلاش می شود با توصیف و تحلیل داده های گردآوری شده از مطالعه ی نظر کانت و فرمالیسم چگونگی ارتباط ذوق و نبوغ بیان شود.
تحلیل ساختاری ملحمه الحسین جورج شکور بر پایه ی مکتب فرمالیسم
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که جذابیت آثار هنری ناشی از کیفیت ساختاری آن هاست و این ساختار اثر است که می تواند با نوع کارکرد خود چه زبانی، چه بیانی و زیبایی شناسی در میان دیگر آثار ادبی به برجستگی رسیده و به عنوان یک اثر ادبی در جامعه مطرح شود و از آن جا که فرمالیست ها نیز متون ادبی را از دیدگاهی ساختاری می نگرند و با بیان مباحثی چون آشنایی زدایی و برجسته سازی در جست وجوی نشان دادن ادبیت متن می باشند که از طریق هنجار گریزی و قاعده افزایی صورت می گیرد. لذا ملحمه الحسین جورج شکور شاعر معاصر لبنان به خاطر نمونه ی والای فصاحت و بلاغت یکی از مناسب ترین متن ها برای بررسی از دیدگاه نقد فرمالیستی است. پژوهش حاضر در صدد است تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی به تحلیل ساختاری ملحمه الحسین جورج شکور بر پایه ی مکتب فرمالسیم بپردازد. واکاوی ابیات این ملحمه مبین آن است که این شاعر علاوه بر این که از طریق ترفندهای هنجارگریزی و قاعده افزایی باعث برجستگی زبان خود شده است با بهره گیری از این تکنیک های ادبی و شگردهای زبانی و هنری پیوندی مناسب میان محتوا و شکل اثر برقرار کرده است. هم چنین وی با انتخاب درست وزن و قافیه و حرف روی باعث افزایش موسیقیایی زبان شعر خود شده و آن را به عنوان یک شاهکار ادبی به جامعه عرضه نموده است.
زیبایی شناسی خطبه فدکیّه بر اساس نقد فرمالیستی
حوزه های تخصصی:
در اوایل قرن بیستم با ظهور مکتب جدیدی به نام «فرمالیسم»، تحول عظیمی در شیوه نقد ادبی به وجود آمد. فرمالیست ها بر خلاف شیوه های رایج نقد ادبی، فرم را مبنای تحلیل خود قرار دادند. آ وجود می آید. خطبه فدکیّه حضرت زهرا (س) که اعتراض شدیدی است علیه انحرافاتی که پس از رحلت پیامبر (ص) در دین به وجود آمد، به دلیل برخورداری از انواع شگردهای ادبی، از متونی است که شایسته چنین نقدی است. در این پژوهش برآنیم با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی زیباشناسی خطبه مذکور بر اساس نقد فرمالیستی بپردازیم. هدف از این پژوهش خوانش شگردهای ادبی این خطبه و میزان تأثیرگذاری آنها بر القای معانی به مخاطب می باشد. یافته ها نشان می دهد حضرت فاطمه (س) با اهمیّت دادن به شکل توانسته، سخنانی زیبا و اثرگذار با فرمی جذّاب بر زبان جاری نماید. وی با استفاده هنرمندانه از انواع شگردهای ادبی به ویژه آشنایی زدایی، مخاطب را وادار کرده برای درک سخنِ وی، به تعمّق و تفکّر بپردازد. حضرت (س) همچنین با استناد به آیات قرآن و استفاده از انواع روابط بینامتنی، ضمن تقدّس بخشیدن به کلام خویش، تلاش کرده به مخاطبین تفهیم کند آنچه که می گوید دقیقاً منطبق با کلام الهی است. فرم ظاهری خطبه و تمام شگردهای ادبی آن، به طور کامل در خدمت معنا و هماهنگ با محتوای مدّ نظر خطیب قرار دارد.
بررسی و مقایسه ساختاری دو غزل از حافظ و نشاط اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
147 - 170
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه ساختاری یک غزل از حافظ و دیگری از نشاط اصفهانی پرداخته است، که غزل نشاط به تقلید از غزل حافظ سروده شده است. بررسی ساختاری از رویکردهای جدید در نقد ادبی است که همگام با پیشرفت های زبان شناسی نوین ظهور یافت، این رویکرد متاثرازدیدگاه های ساختارگرای قرن بیستم (پراگ) و مبتنی بر این اصل است که برای نقد و بررسی ساختاری یک اثر، باید اجزای آن را در ارتباط با کل سیستم بررسی کرد و هدف آن ، تعیین تناسب اجزا با کل سازه های متن است. تحلیل عناصر یک متن و تاثیر آن در محتوای شعر، باعث دقت بیشتر منتقد در بیان شاعر می شود. این پژوهش به منظور بررسی ساختاری و با شیوه تحلیل مقایسه ای در جهت این امر که؛از لحاظ ساختار و ارتباط عناصر کدام غزل منسجم تر از دیگری است؟پس از اشاره به تعاریف ساختار، مکتب ساختار گرا و ارائه ویژگی های ساختاری، به تحلیل اجزای هر دو متن از لحاظ توازن ها و قاعده کاهی ها، تناسب میان اجزاء و محتوا پرداخته است. تحلیل ها حاکی از آن است که هر دو شاعر بین عناصر صوری و معنایی شعر برای انتقال پیام، ارتباط برقرار کرده اند، اما میزان تناسب در غزل حافظ، به دلیل هنجار گریزی ها و قاعده کاهی های آوایی، واژگانی و بلاغی نمود بیشتری دارد.
بررسی فرمالیستی شعر «ارغوان» از هوشنگ ابتهاج در سه حوزه ی زبان، موسیقی و زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
31 - 48
حوزه های تخصصی:
«ارغوان» شعری درخشان با مضمونی اجتماعی، سروده هوشنگ ابتهاج از چهره های مشهور شعر معاصر یا نیمایی است. عواطف غالب بر این شعر غم و اندوه و حسرت است که فقدان آزادی بر دل شاعرِ دربند مستولی گردانده است، اما اندیشه آرمان گرایانه او در انتظار دمیدن صبحی برای پرواز و رهایی است. این پژوهش با رویکردی فرمالیستی و با روشی تحلیلی سعی دربررسی شعر ارغوان در سه ساحت زبانی، موسیقایی و زیبایی شناختی دارد. بررسی های صورت گرفته در این پژوهش نشان می دهد دلایل موفقیّت، جذابیّت و ماندگاری این شعر در هماهنگی میان کاربرد زبان عاطفی و پراحساس، وزنِ متناسب با محتوا و اعتدال در به کارگیری فنون بلاغت به ویژه استفاده هنرمندانه از زبان استعاری است. این عوامل، شعر ارغوان را در ترازوی نقد ناقدان وزین کرده است. ابتهاج با به کارگیری شگردهایی در هر یک از این سطوح (زبانی، آوایی و ادبی)، توانسته است به گونه ای موفق عاطفه و احساس خود را به مخاطب انتقال دهد.
محمد طرزی افشار و ویژگی های زبانی او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
125-151
حوزه های تخصصی:
چکیده محمد طرزی افشار شاعر عهد شاه عباس دوم و شاه صفی از ایل افشار است که متاسفانه، تاکنون چون مرواریدی مکنون در صدف خمول و گمنامی مانده است. زبان او در آثارش ویژگی خاصی دارد که در آثار شاعران دیگر کمتر دیده شده است. این پژوهش بر آن است تا به طریق تحلیلی اشعار طرزی را بررسی کند و نشان دهد تغییراتی که طرزی در آن روزگاران در مورد واژگان انجام داده، امروزه تحت عنوان هنجارگریزی مطرح می گردد. در اینگونه فراهنجاری، شاعر، واژگان و ترکیبات جدیدی را ابداع می کند که در زمان وی کاربرد نداشته است. نتایج تحقیق نشان می دهد طرزی از اسم عام مصدر جعلی ساخته و از ترکیب اسم خاص و نشانه مصدری «یدن» نیز در ساختن فعل های تازه بهره برده است. دو اسم مترادف (معطوف ومعطوفٌ علیه) نیز، که به صورت مصدر جعلی درآید، از کلام طرزی، طرز دیگر می سازد. وی تنها از کلمات مفرد مصدر جعلی نمی سازد بلکه در این خصوص از واژگان مرکب یا عبارت هم استفاده می کند و به این ترتیب، واژگانی نو ابداع می نماید. از مضاف و مضاف الیه هم واژه می پردازد. ساخت مصدر جعلی از حرف و ضمیر در اشعار طرزی دیده می شود و این نکته شامل حروف عربی هم می شود.
زبان کاوی «چکامه طلایی» سیدحمیری براساس نقد فرمالیستی
حوزه های تخصصی:
سیدحمیری ازجمله شاعران آیینی سراست که برای تبیین حقایق تاریخی، درعین حال که بر خردورزی و عقلانیت تکیه دارد، از زبان احساس نیز بهره می برد. او هنرمندانه، فرم را دستمایه ی آفرینش مفاهیم و مضامین جدید قرار می دهد به گونه ای که توجه شنونده را می رباید و معنای موردنظر خود را در ذهن وی تثبیت می نماید. سروده های خویش را بر «سهل ممتنع» که سازه ی هنری نیرومندی ست، بنا می نهد. نگارندگان در این جستار برآنند تا با مطالعه ی کیفی و درپیش گرفتن روش نقد زبانی، «چکامه طلایی» سیدحمیری را بررسی نمایند. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که سیدحمیری بااستفاده از ظرفیت موسیقایی «بحر کامل»، به وحدتِ حال و تجربه ی روحی نایل می آید. ضرب آهنگ و خوش نوایی این چکامه حاصل پاره ای از تکرار های آوایی ست که نشان از گزینش آگاهانه ی خالق این اثر هنری دارد. وی با بهره گیری از تکرارهای نامرئی و واژه هایی که از طول موج صوتی یکسان برخوردارند، لذت صوتی و شنیداری را برای خواننده پدید می آورد تا به شعر خویش تنوع و زیبایی ببخشد. سیدحمیری در سطح معنایی شگفتی آفرین است. وی با استفاده از زبانی که رام دستان اوست، به رغم رویکرد هنرمندانه ی وی به هنجارگریزی و احیا و ساخت ترکیبات نو، همانند دیگر شاعران آیینی، روح معنا را به پای تندیس فرم، قربانی نمی سازد.
صورت گرایی ریاضی در اقتصاد؛ بررسی تاریخی و ارزیابی دیدگاه موافقان و مخالفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۸
51 - 78
به رغم اینکه اقتصاد بیش از سایر رشته های علوم اجتماعی از ریاضیات برای تبیین و پیش بینی بهره می برد، اما کاربرد این روش ها در علم اقتصاد، با مخالفت های جدی نیز روبه رو بوده است. در تحقیق حاضر ضمن بررسی سیر تاریخی و مبانی نظری کاربرد ریاضیات در علم اقتصاد، به مهم ترین مباحث مطرح شده از دیدگاه موافقان و مخالفان روش ریاضی پرداخته، نتایج و پیامدهای این رویکرد روش شناختی تبیین می گردد. نتیجه پژوهش حاکی از این است که ریاضیات، علم اقتصاد را در زمینه هایی از قبیل مدل سازی ، سازگاری درونی، آزمون پذیری تجربی، سیاست گذاری اقتصادی و تسهیل ارتباطات علمی، یاری بسیار نموده است. این در حالی است که محدودیت های موجود در ریاضیات کلاسیک، انتقاداتی از قبیل ساده سازی های افراطی، انتزاعی شدن و فاصله از واقعیت، تضعیف ماهیت تجربی اقتصاد و حذف عناصر کلیدی از تحلیل اقتصادی را متوجه علم اقتصاد نموده است. با وجود این، گرایش اقتصاددانان به شاخه های نوین ریاضی همانند نظریه بازی ها، نظریه آشوب و منطق فازی تا حد بسیار زیادی توانسته است با کاهش دادن محدودیت مدل های ابتدایی، رهیافت نوینی در مطالعات اقتصاد ریاضی بگشاید
بررسی انواع آشنایی زدایی درآثار مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۹
190 - 159
حوزه های تخصصی:
آشنایی زدایی یکی از اساسی ترین مفاهیم مطرح در نظریه فرمالیست های روس است که هدف آن، بررسی جنبه هایی از زبان است که منجر به آفرینش ادبی می شود. تمهیدات ادبی به سبب کاربرد فراوان تکراری می شوند و توانایی ایجاد غرابت را از دست می دهند. در یک تعریف گسترده آشنایی زدایی، عبارت از تمام شگردها و فنونی است که نویسنده یا شاعر از آن ها بهره می برد تا جهان متن را به چشم مخاطبان خود بیگانه بنمایاند. هنرمندان با ایجاد تغییرات در تمهیدات کهنه و تکراری، باعث برجسته شدن فرم و به وجودآمدن زبان ادبی می شوند. از طریق آشنایی زدایی، شاعر دریافت های عادی خواننده را تغییر می دهد که به این نوع کار، «تکنیک ادبی» نیز می گویند. در این مقاله، با عنوان «آشنایی زدایی و برجسته سازی در آثار مهدی اخوان ثالث» تلاش شده است با تکیه بر دیدگاه های فرمالیست ها در زمینه آشنایی زدایی و برجسته سازی، اشعار این شاعر توانای ادب فارسی از جنبه های مختلف زبانی، بیانی، زیبایی شناسی و «آشنایی زدایی» که هدف اصلی این پژوهش است، تحلیل و بررسی شود. بررسی های به عمل آمده در این مقاله نشان می دهد که اخوان از روش آشنایی زدایی بسیار بهره برده است و بدین طریق، زبان شعری خود را برجسته نموده است.
متناقض نمایی در شعر حزین لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲ (پیاپی ۸۷)
227-255
حوزه های تخصصی:
متناقض نمایی یکی از شگردهای ادبی پرکاربرد در شعر شاعران عصر صفوی است. حزین لاهیجی، همچون بسیاری از شاعران این دوره، در جست وجو و عرضه «معنی بیگانه» از این ترفند هنری بهره می برد. در این جستار، با روش تحلیلی توصیفی و رویکردی فرمالیستی، متناقض نمایی را در دیوان حزین لاهیجی کاویده و نشان داده ایم شاعر به قصد آشنایی زدایی و آفریدن مضامین تازه و نکته سنجی های دقیق و باریک اندیشانه و نیز برای بیان مفاهیم عارفانه، عاشقانه، اندیشه های قلندرانه و مباحث اخلاقی اجتماعی، از این صنعت ادبی استفاده می کند. همین طور، مضامین متناقض نما و انواع متناقض نما را اعم از لفظی و معنوی، ترکیبات وصفی و اضافی، ویژگی های متناقض نما و کارکردهای آن را در دیوان کاویدیم و در پایان به این نتیجه رسیدیم که «حس آمیزی» به مثابه گونه ای متناقض نما در شعر حزین درخور توجه است.
بررسی بُعد معنایی هنجارگریزی صرفی در دو سوره انعام و اعراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن قرآن کریم حاوی ارزش های زیبایی شناختی پیشرفته ای در فرم خود است و کشف ظرافت های آن به کمک روش های نظام مند نظریه های زبانشناختی معاصر، مؤید وجوه اعجازی برتر آن است. فرمالیست های روس با تمرکز بر مقوله «ادبیّت» در صدد شناخت معیارهای زیبایی آفرینی در متن برآمدند و تکنیک های چندی از جمله هنجارگریزی را موجد آن دانستند. نمودهای هنجارگریزی به شکل گسترده در متن قرآن و در سطوح مختلف صرفی، نحوی، بلاغی، آوایی و غیر آن به کار رفته و جلوه های بیانی شگفتی خلق نموده است. زبانشناسان مسلمان، هر یک به گوشه ای از این وجوه اشاره کرده اند، اما بررسی متن قرآن از منظر هنجارگریزی، می تواند شکوه ادبیّت متن قرآنی را به شیوه ای منسجم تر آشکار گرداند. در این مقاله به شیوه توصیفی-تحلیلی و ضمن طرح تئوری موضوع، به بررسی ابعاد معنایی پدیده هنجارگریزی صرفی در متن دو سوره انعام و اعراف می پردازیم. به این ترتیب که با مقایسه نمونه های عدول یافته از هنجار با معیارهای زبان معمول یا هنجاری، تلاش می کنیم تا این مطلب را دریابیم که چگونه عبارت قرآنی، به کمک هنجارگریزی صرفی به عنوان یک ابزار ادبی جهت داده افزایی معنایی، دامنه ای گسترده از ظرایف و لطایف معنایی را به متن افزوده که ساختارهای کهنه خودکارشده، قادر به خلق آن نبوده اند. از جمله دستاوردهای این پژوهش آن است که هنجارگریزی صرفی، نکته هایی نهفته از متن قرآن را آشکار می کند که مفسران قدیم به دلیل توجیه آن ذیل عناوینی چون تقدیرات نحوی و حمل بر معنا، آن را تببین نکرده اند.
رستاخیز کلمات: اثری در دفاع از فرمالیسم نقدی بر کتاب رستاخیز کلمات: درس گفتارهایی دربارۀ نظریۀ ادبی صورت گرایان روس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
47-67
برخلاف سنت استادانی چون فروزان فر، همایی، زرین کوب، و ...، که عمدتاً به زندگی و اندیشۀ نویسنده/ شاعر می پرداختند، برخی از آثار شفیعی کدکنی خاص و متفاوت با این سنت است؛ چراکه جدای از محتوا و درون مایه به مسئلۀ فرم و شکل آثار ادبی نیز توجه داشته، گاه کتاب ( موسیقی شعر ) یا مقالاتی کاملاً شکل مدارانه (فرمالیستی) نوشته اند. رستاخیز کلمات: درس گفتارهایی دربارۀ نظریۀ ادبی صورت گرایان روس در این میان فرمالیستی ترین اثر ایشان است که در آن نه تنها به معرفی فرمالیسم (تاریخچه، آموزه ها، و شخصیت های تأثیرگذار آن) پرداخته شده است، بلکه برخی از مقالات ایشان، که با الهام گیری از آرای آن ها نوشته شده اند، نیز در آن گنجانده شده است. با تمام محاسنی که این کتاب (همانند تمام آثار شفیعی کدکنی) دارد، انتقاداتی نیز می توان بر آن وارد ساخت. اصلی ترین این انتقادات عبارت اند از: 1. بیان ناقص (و شاید هم نادرست) زمینه/ زمینه های پیدایش فرمالیسم روسی، 2. فقدان انسجام نظریه های ارائه شده ازسوی نویسندۀ کتاب، 3. وجود برخی گزاره های ابطال ناپذیر و غیر علمی در کتاب، 4. و درنهایت گنجاندن فصل هایی مانند «تکامل موتیف کوزه گر در شعر خیام» که با فضای فرمالیستی کتاب رستاخیز کلمات تناسبی ندارند.