مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
حماسه
حوزه های تخصصی:
مجالس حماسی تعزیه مشهورترین و پرطرفدارترین مجالس تعزیه هستند که تاثیرات فراوانی را از قصه ها و منظومه های حماسی ایران برخود پذیرفته اند و همین اتفاق یکی از مهم ترین دلایل استقبال عامه مردم از آن هاست مقاله حاضر به چگونگی و میزان این تاثیرات در شخصیت پردازی مجالس حماسی تعزیه می پردازد. این مجالس آکنده از نقش هایی هستند که یادآور بسیاری از قهرمانان و ضد قهرمانان و شخصیت های به یادماندنی ادبیات حماسی ایران زمین می باشد، پهلوانان، پادشاهان، زنان و مردانی که گویا در مجالس حماسی تعزیه تنها تغییراتی بسیار جزیی در ظاهر خود بهوجود آورده اند.
تسامح در تلمیح به داستان های حماسی و ملی در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با هدف نشان دادن تسامح در تلمیح به داستان های حماسی و تحلیل دلایل آن، نگاشته شده است. برای این منظور ابتدا شاهنامه فردوسی - که ماخذ اصلی داستان های ملی است - مطالعه شد تا صورت دقیق و جزییات روایان آن بررسی شود. سپس عمده ترین متون نظم فارسی از منظر اشاره به داستان های این اثر ارجمند به مطالعه گرفته شد که از میان تلمیحات موجود در آن ها، حدود شانزده تلمیح ناصحیح استخراج شد. حاصل این بررسی ها دست مایه اصلی نگارنده در مقاله حاضر بوده است. انبوه داستان های اسطوره ای و صعویت احاطه شاعر بر همه آن ها، تنوع منابع داستانی، کم اهمیتی یا بی اهمیتی شکل صحیح داستان، وجود روایت های متفاوت از داستانی واحد، از دلایل عمده تسامح در تلمیحات ذکر گردیده است.
تجلی هویت ملی در هنر ایران با رویکردی به مضامین نقش مایه های تزیینی سقانفارها در مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه هنر ایرانی، اسطوره و حماسه دو بنیاد هویت ایرانی قلمداد می شود. مقاله حاضر به چگونگی نقش سه مولفه مذهب، اسطوره و حماسه در تکوین هویت بومی مازندران می پردازد و هدف آن بررسی میزان گرایش مردم مازندران به این سه عنصر هویت ساز است. از آنجا که هنرهای بصری و متون تصویری، یکی از عناصر مهم هویت ساز هستند، نقوش تزیینی بناهای سقانفارها جهت بررسی موردی در نظر گرفته شده اند. اکثر این بناهای مذهبی که یادمانی آیینی و تاریخی بوده اند در دوره قاجاریه ساخته شده اند و تزیینات این بناها با فرهنگ و هویت بومی منطقه مرتبط بوده، با توجه به ویژگی هنر قاجاری، با تلفیق سه عنصر مذهب، اسطوره و حماسه در نقوش سقانفارها، تجدید عظمت ایران قبل از اسلام و نیز هویت مذهبی بعد از اسلام را می نمایانند. متغیرهای علی که متغیرهای اصلی هستند شامل مولفه های مذهب، اسطوره و حماسه است. متغیرهای توصیفی تحقیق، نقش مایه های متعددی هستند که شامل دو گروه بزرگ مذهبی و غیر مذهبی بوده، روایات دینی، حماسی و ملی را به تصویر می کشند. مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که چرا و چگونه خلق این آثار هنری در تکوین هویت ایرانی نقش داشته است؟ فرضیه مقاله این است که اسطوره، مذهب و حماسه، با کارکرد دینی و اجتماعی، نقش مهمی در تکوین هویت ایرانی داشته اند و باعث حفظ و تقویت انسجام مردم این منطقه از ادوار گذشته تا به امروز بوده اند.
شایست ها و نشایست ها در دو حماسه بزرگ جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف از این پژوهش، کاوشی در میزان و چگونگی شایستها و نشایستها، در دو حماسه ایران و یونان است.شاید منصفانهتر این باشد که ارزشها وضد ارزشهای هر قومی در جغرافیا و تاریخ آن قوم واکاوی و بررسی شود؛اما از آنجا که مبنای شناخت ارزشها و ضد ارزشها، مفاهیم انسانی و فرهنگ انسانی است؛بیراه نیست اگر از فاصله سالها و سدهها، اکنون به گذشتهها بنگریم و قضاوت کنیم و آنچه را در خدمت فرهنگ انسانی است، تحت عنوان شایستها و ضد آن را با نام نشایستها دسته بندی کنیم.
این تلاش، برای شناخت شایستها و نشایستهای ایلیاد هومر و شاهنامه فردوسی است و برای این که انصاف را در فضای حماسی لحاظ کرده باشیم؛به بخش پهلوانی شاهنامه توجه خاص داشتهایم. شیوه کار، براساس خوانش دقیق متن دو حماسه و گزینش نمونههایی است که بتواند نمادی از کلیت آن حماسهها باشد.از یافتههای این پژوهش این است که نمونههای شایستها در هر دو حماسه قابل توجهند؛اگرچه در مقام مقایسه، میزان آن در ایلیاد کمتر است؛ضمن این که باید به حجم کمتر ایلیاد نیز توجه کرد.
"
فرجام زال
حوزه های تخصصی:
زال در مقایسه با دیگر چهره های پهلوان منظومه های حماسی ملی، شخصیتی متفاوت و در دوره های مختلف اساطیری، حماسی و تاریخی حضور دارد. پایان زندگی تمامی قهرمانان در حماسه ملی به نحوی بر ما آشکار است ولی دستانِ سام از آن پهلوانانی است که پایان او، چون تولدش، استثنایی است. اگر چه فرجامش در متون تاریخی آشکار است ولی در منظومه های حماسی در هاله ای از ابهام فرو رفته و بر ما ناپیداست. در این نوشتار به بررسی این موضوع می پردازیم.
نقد حماسه و تراژدی بر اساس کلیدر دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آن که حماسه و تراژدی از زمان شکل گیری ادبیات در جهان، همواره با اشکال گوناگون خود در فرهنگ ملت های مختلف وجود داشته است، اما تعریف آنها از زمان ارسطو تا به امروز تغییر چندان عمده ای پیدا نکرده است. در این نوشته، هدف نویسنده آن است که با نگاهی انتقادی، حماسه و تراژدی را به ارزیابی مجدد بگذارد و ویژگی های آن دو را به گونه ای امروزی تر تبیین کند. برای این منظور، رمان کلیدر از محمود دولت آبادی به عنوان یک اثر حماسی ـ تراژیک امروزی انتخاب شده است تا با تراژدی ها و حماسه های گذشته به مقایسه گذاشته شود و از طریق تطبیق ویژگی های آن با آثار گذشته و مقایسه خصوصیات حماسه ها و تراژدی های گذشته با کلیدر، هم تفاوت های آنها آشکار شود و هم دیدگاه های گذشته و حتی امروز به عرصه نقد و تحلیل و تعدیل آورده شود و هم از طریق مقایسه نمونه ها و دیدگاه های گذشته و امروز، خصوصیات مشترکی برای حماسه و تراژدی تدوین شود که قابل تطبیق به هر نوع اثری، صرف نظر از زمان و مکان آنها باشد. برای تکمیل مبحث، از نظرات شماری از منتقدان چون ارسطو، جورج لوکاچ، هنری میلر، و آندره بونار نیز استفاده شده است.
قرآن قدس و کارکرد وندها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از کتابهای کهن ارزشمند در زمینه قرآن، قرآن مترجم قدس است. پژوهش در چگونگی ترجمه این قرآن مترجم می تواند پرده از بسیاری از نادانسته های تحول زبان فارسی بردارد.
مترجم کوشیده است تا به زبانی روان (ولی متاثر از گویش منطقه ای) کلام خدا را به بهترین نحو به همزبانان و همکیشان خود منتقل کند. در این راستا از برساختن لغات برای مفاهیم دینی که مترجمان اولیه برای ترجمه متون دینی به آن نیاز داشته اند ناگزیر بوده و گاه خود به وضع لغت دست یازیده است. ترکیبی و پیوندی بودن زبان فارسی این دستمایه را در اختیار او نهاده است تا لغات تازه وضع کند و در این راستا پیشوندها و پسوندها و میانوندها بهترین دستیاران وی بوده اند. این پژوهش ضمن معرفی این ترجمه و برشمردن برخی ویژگیهای آن وندهایی را که مترجم برای ساخت لغات از آن بهره برده است توصیف نموده و برای هر مورد مثالهایی از متن آورده است.
تاثیر متقابل فرهنگ و ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی مهم جهان نشان می دهد فرهنگ و ادبیات با همه تلقیات گوناگونی که دارند یکدیگر را تحت تاثیر قرار می دهند و تقویت می نمایند. از این جهت نگارنده بر آنست در این مقاله ضمن معرفی اجمالی عناصر اساسی فرهنگ، با در نظر گرفتن مهم ترین عنصر آن یعنی دین و مذهب، جنبه های مختلف این تاثیر را بر ادبیات، بخصوص ادبیات فارسی بررسی نماید و نشان دهد آثار برجسته ادبی ایران و جهان اعم از قدیم و یا معاصر تحت تاثیر عقاید فرهنگ دینی خلق شده اند و نویسندگان و شاعران بزرگ از فردوسی و حافظ و سعدی و نظامی و خیام و مولوی گرفته تا میلتون و هوگو و شکسپیر ودانته و تولستوی و تی اس الیوت وامثال آنها که تعدادشان کم نیست، همه بر اساس افکار و عقاید مذهبی و کتب آسمانی چون قرآن، تورات و انجیل آثار ارزشمند و معروف ادبی جهان را به وجود آورده اند.
آثار ادب ایرانی، قبل یا بعد از اسلام آنچه باقی مانده است، نشان می دهد همه در ارتباط با مقوله های دینی چون: توحید و معاد و عمل صالح است و متون دینی به عنوان اساسی ترین منابع همواره الهام بخش شاعران، نویسندگان و هنرمندان ایرانی ایرانی بوده است. بر این اساس تاثیر آیات و احادیث اسلامی بخصوص قرآن و احادیث نبوی در ادب فارسی بسیار عمیق و گسترده است و می توان اثر آن را از همان دوره های اول پیدایش زبان دری در نظم و نثر پارسی دید و شکوفاییش را در قرن های ششم، هفتم و هشتم که اوج گسترش فرهنگ اسلامی در ایران است، مشاهده کرد و دریافت ادبیات فارسی که از ابتدا در بستر فرهنگ اسلامی رشد نموده، توانسته است با بهره گیری از این فرهنگ غنی به تعالی و کمال چشمگیر دست یابد و در نهایت نتیجه گرفت: فرهتگ های پر بار و مبتنی بر ادیان الهی، بستر مناسب پیدایش عالی ترین آثار ادبی جهان است که باز خورد آنها موجب تقویت فرهنگ نیز می شود.
روایت آلمانی منظومه رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از حماسه های بسیار کهن، بازی تلخ سرنوشت پدریست که به نبرد با پسرش محکوم می شود و تلاش هیچ یک از طرفین نمی تواند مانع از تحقق مشیت محتوم گردد.
در روایت آلمانی مهر پدری به منصه ظهور می رسد و در روایت فارسی مهر پدری و فرزندی هر دو خودنمایی می کند ولی هیچ یک به عاقبت خوشی منتهی نمی شود. گویی مضمون این حماسه پرشور باستانی از قدیم در نزد همه اقوام کهن با فاجعه ای غم انگیز همراه بوده است. در روایت آلمانی اگر چه پایان منظومه مفقود شده است ولی با توجه به روایات این حماسه در زبان های دیگر می توان چنین حدس زد که در آنجا نیز هلاکت فرزند به دست پدر این تراژدی دیرین را به پایان می رساند.
بررسی جایگاه و شخصیت زنان در گرشاسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه گرشاسب نامه اسدی طوسی کتابی حماسی است که شخصیت های اصلی آن را مردان مبارز تشکیل می دهند، حضور برجسته زنان را در آن نمی توان نادیده گرفت.
در این پژوهش، تلاش بر این بوده است تا هویت زنان و نقش آنان در شکل گیری جریانات جامعه و مسایل مربوط به آن ها با تکیه بر گرشاسب نامه بررسی شود. بخش اول، تحلیل شخصیت هایِ زن گرشاسب نامه را شامل می شود و در بخش دوم، مسایل مربوط به زنان، ازدواج و خانواده پیگیری شده است.
نتیجه ای که از این تحقیق متصور بوده است، پاسخ گویی به برخی از شبهه های ایجاد شده در زمینه کم رنگ بودن نقش زنان در جامعه ایران آن زمان بوده است که مستندات متن، این شبهه ها را باطل می کند. نکته ای که نباید دور از چشم قرار گیرد، این است که گرشاسب نامه، کتابی حماسی است که موضوع آن، جنگها و هنرنمایی های پهلوانی است، بنابراین، بسامد بالای مسایل زنان در این کتاب، پویایی جامعه زنان را در آن عصر نشان می دهد.
تصویر گرشاسب در گرشاسب نامه اسدی طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرشاسب به عنوان چهره ای اساطیری ، حماسی و مذهبی از سرزمین سیستان در متون کهن پارسی ، از جمله گرشاسب نامه اسدی طوسی ، وجهه قابل توجهی دارد . در این مقاله سعی می شود تصویر این قهرمان با توجه به متون مختلف اساطیری و حماسی تجزیه و تحلیل گردد و بدین وسیله مقوله هایی همچون : بخت و اقبال ، آفرینش ، خداشناسی ، دین ، افسانه ها و نبرد قهرمانان در گرشاسب نامه اسدی بررسی شود . به این مناسبت ، گرشاسب اساطیری و گرشاسب قهرمان حماسه اسدی طوسی از زاویه تفکرات ، رفتار ، جهان بینی و ... مقایسه می شوند . در این روش مبنا ، مقابله درون مایه های اساطیری و حماسی است که با توصیف آماری بین اسطوره و حماسه از یک طرف و قریحه شاعری از طرف دیگر ، انجام پذیرفته ، مشترکات فراوان آنها استخراج می گردد . در این جستار ، نگارنده بر آن است تا با بررسی مضامین نشان دهد که دلاوریهای گرشاسب در سخن شاعر تا چه میزان در تجسم احساس آدمیان نقش داشته است .
اسطوره شناسی سیاسی در ایران باستان، مطالعه موردی رستم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، جستاری است در جهان شگرف اسطوره و حماسه و تلاشی است برای شناخت سیاست، بدان گونه که در ایران باستان مورد توجه بوده است و براین پایه پیوستگی تنگاتنگی دارد با اندیشه سیاسی ایرانشهری. اما از آن روی که بر محور شخصیت رستم مطالعه می کند، ناگزیر است به بازخوانی مهمترین منبع موجود درباره رستم بپردازد که همانا «شاهنامه» فردوسی است. این پژوهش می کوشد تا نقش ها و کارکردهای سیاسی این پهلوان اسطوره ای را در سیاست شهریاری ایران باستان به کند و کاو پردازد؛ همو که در بخش حماسی شاهنامه بیشترین جلوه را دارد و در یک سخن محور حماسه ملی است، زیرا نام وی با قدرت و امنیت و آزادگی و پادشاهی عجین شده است. تحقیق به آن جهت که نیازمند پایه ای نظری است همت گماشته تا از «نظریه کارکرد اسطوره» بهره جوید و نیز در روش مطالعاتی خود به جزء تفسیر و تاویل متن شاهنامه به برخی داده های تاریخ باستان نیز نظر افکند و همچنین از روش آماری استفاده نماید. پژوهش با چنین بنیادی در جستار خود به نماد قدرت، نماد امنیت، نماد آزادگی و تاج بخش بودن رستم توجه نموده و تلاش می نماید به بیشتر زوایای شخصیت رستم از نقطه نظر سیاسی نظر اندازد.
نقش و کارکرد سیاسی طبقه رزمیاران در دوران اساطیری و حماسی نامه باستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چنانکه از موضوع پژوهش نیز به نیکی پیداست، تحقیق پیش رو در جستار کارکردهای طبقه رزمیاران یا پهلوانان در دوران اساطیری و حماسی نامه باستان، شاهنامه فردوسی، است. از این رو در این مقاله از زاویه کارکردگرایانه به نقش طبقه پهلوانان در نامه باستان پرداخته شده و نقش های سیاسی این طبقه جامعه آریایی، یعنی رزمیاران؛ در انواع کمک به سازمان یابی جامعه، امنیت زایی، یارمندی به شهریار با فرمانروایی بربخشهایی از کشور، تربیت شاهزادگان برای بر تخت نشستن، تاجبخشی، نبرد با اهریمنی و پستی، روشن نمودن مرزهای اخلاقی، پاسداری از تخت و تاج، جلوگیری از بیدادگری شهریار و بازگرداندن وی به راه دادو آزادگی در برابر شاه مورد بررسی قرار گرفته است. بدیهی است که پژوهش هم نیاز به تعریفی از اسطوره و حماسه وسیاست شهریاری دارد و هم می بایست الگویی را مدنظر قرار دهد که در بخش نظری نیز به همه ایمن موارد پرداخته شده است. پس از آن در بخش تاریخچه به بررسی دلایل فردوسی برای سرودن «نامه ورجاوند باستان» اشاره شده و پس از بررسی زبر گفته، از سراسر گفتارها نتیجه گیری خواهد گردید.
مقایسه تطبیقی اساطیر ملل مختلف (ایران، چین، ژاپن، یونان، روم، هند، بین النهرین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تخیل آدمی برای جبران ضعف و کمبود خویش بسیاری از حقایق و ارزشها را در قالب اسطوره بیان کرده و جنبه های نمادین اساطیر باعث شده که اسطوره ها کماکان حالت افسانه به خود بگیرند. هدف اصلی در این مقاله، مقایسه برخی ویژگی های اسطوره ای سرزمین های ایران، هند، چین، ژاپن، یونان، روم، بین النهرین و بیان جنبه های تفاوت و تشابه آنهاست.در این گفتار چند ویژگی مهم اساطیری از جمله افسانه آفرینش، مبحث خدایان، اعداد، پهلوانان، حیوانات، گیاهان، عناصر طبیعت و داستان های دینی و مذهبی به عنوان فهرست اصلی کار درنظر گرفته شده و باورها و رسوم کشورهای فوق به طور جداگانه بررسی گردیده است. در پایان، این نتیجه به دست آمده که سرزمینها و ملتها در سده های نخستین و پیشین و در اسطوره ها و افسانه های خود بسیار به یکدیگر نزدیک بوده و تفاوتها فقط در موارد بسیار جزیی آن هم در حوزه های فرهنگی، مذهبی به چشم می خورد.
طبقه بندی توصیفی شاهنامه بر اساس شالوده های تاریخی و اساطیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های شاهنامه پژوهی، طبقه بندی شاهنامه به بخش های مختلف و تعریفی بوده است که شاهنامه پژوهان، از محور طولی اتصال دهنده داستانها- بر اساس ارزش های حماسی، اساطیری و تاریخی- ارایه داده اند. مجموعه این پژوهش ها را می توان در سه بخشِ توصیفی، تحلیل تاریخ گرایان، و تاویل های اسطوره گرایان تقسیم بندی کرد.در این جستار، ضمن مروری بر نظریات مطرح شده در هر یک از بخش های سه گانه فوق، و نقد این آرا، در ادامه سعی شده است، طبقه بندی توصیفی جدیدی از شاهنامه، در سه بخش «تاریخ اساطیری»، «تاریخ دین آوری» و «تاریخ روایی» ارایه شود.
مقایسه تراژدی رستم و سهراب با اودیسه و ادیپوس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با عنوان «مقایسه تراژدی رستم و سهراب با اودیسه و ادیپوس» به انجام رسیده است.روش تحقیق تاریخی- نظری می باشد که برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از متن شاهنامه فرودسی، ایلیاد و اودیسه هومر و ادیپوس سوفوکل و سایر حماسه های جهان به صورت فیش برداری استفاده شده است. محقق در نگارش این تحقیق پس از مطالعه تراژدی های مذکور به مقایسه آنها پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که حزن و اندوه ناشی از ارتکاب گناه در تراژدی ادیپوس بیشتر از رستم و سهراب و اودیسه است و مخاطب در تراژدی ادیپوس بیشتر تحت تاثیر کاتارسیس (تزکیه نفس) قرار می گیرد.
ژرف شناختی شخصیت «رستم»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در تفکر اساطیری، نام یک شخص با شخصیت و منش او، پیوندی ناگسستنی دارد، به سخنی دیگر نام، گویای شخصیت وجودی اوست. در شاهنامه، این پیوند و هماهنگی در نام رستم و منش و خویش کاری او پدیدار می شود. رستم از یک سو در چکاد بلند حماسه جای دارد و از سویی دیگر، در جایگاه درخشان اساطیری در کنار سام و گرشاسپ. بنابراین شخصیت رستم آمیزه ای است از کنش های نمادین اساطیری و پهلوانی. در نگاهی دیگر، شخصیت تاریخی این ابرمرد شاهنامه، با «سورنا» سردار اشکانی هماهنگی دارد.در این مقاله به ابعاد گوناگون شخصیت «رستم» پرداخته شده است.
نگاهی تطبیقی به شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر (عنوان عربی: الأمثال القرآنیة وتجلیاتها فی دیوان فیض کاشانی)
حوزه های تخصصی:
عنوان فارسی:فردوسی از نامورترین حماسه سرایان دنیا و از افتخارات زبان فارسی است که در اشعار خود از تاریخ ایران باستان و اعتقادات و باورهای کهن ایرانی بهره ها جسته و اثری بزرگ با نام شاهنامه خلق کرده است.جستار حاضر، نگاهی تطبیقی به اثر جاودانه این شاعر پارسی گوی و حماسه هومر -شاعر نابینای یونانی- است. شاید در اولین نگاه، حماسی بودن این دو اثر نمایان تر باشد؛ اما با نگاهی عمیق تر، می توان دیدگاه برابر و متفاوت میان آن دو را بررسی کرد، که همین مطلب، مدار اصلی این نوشتار است.در این مقاله سعی شده است در حد امکان، از تفاوت هایی که در اندیشه این دو شاعر دیده می شود، به ابعاد شخصیتی، نوع تفکر و همت آن دو پی برده و در این راستا نتیجه ای بی طرفانه گرفته شود.چکیده عربی:یعتبر العالم الإیرانی الشهیر فیض کاشانی، من نوابغ عصره وکانت له الید الطولی فی مجال الأدب والعرفان إلی جانب تضلعه من مختلف العلوم النقلیة والعقلیة. خلّف هذا العالم دیوانا یکثر فیه المضامین الحکمیة والعرفانیة والتوحیدیة التی تستمد جوهرها من القرآن الکریم والأحادیث الشریفة.یهدف هذا المقال إلی دراسة مدی تأثر دیوان فیض کاشانی بالأمثال القرآنیة ومن هذا المنطلق یقدّم للقارئ الأبیات التی تتحلّی بها ثم تأتی تلک الأمثال ذیل الأبیات المستخرجة وأخیرا یناقش المقال مواضع استخدام تلک الأمثال ووجوه الأغراض العملیة المترتبة علیها. ومن الواضخ أن الأمثال المستخدمة فی هذا الدیوان تم إتیانها وفقا لترتیب السور القرآنیة وعدد الآیات.
حماسه های رستم و خاندانش
حوزه های تخصصی:
آنچه در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، حماسه های رستم و خاندان اوست.
یافته های تحقیق نشان می دهد که داستان رستم، اصلی سکایی دارد و این فرض با نبود نام رستم و زال در اوستا و طرح بسیار کمرنگ حضور این پهلوانان در ادبیات پهلوی، هر چه بیشتر تقویت می شود.
این قوم با رسیدن به شرق ایران و تغییر نام «زرنگ» به «سیستان»، با خود، آمیخته ای از فرهنگ «دولت شهرهای» آسیای مرکزی را به ارمغان آورده اند، فرهنگی که ملهم از بن مایه های ایرانی، یونانی و هندی بود و ضمناً با فرهنگ کوشانی و شکوفایی هنری آن بیگانه نبود.
فردوسی با توجه به روایات شفاهی و گاه مکتوب شرق ایران و خراسان بزرگ ـ که گوسان ها (خنیاگران) آن را اشاعه داده بودند و اغلب در عصر او به کتابت درآمده بود ـ و تبدیل آنها به شعر عروضی، اثری درخشان پدید آورد.
فردوسی با کنار گذاشتن پهلوانان کهن، و محور ساختن رستم در تمام داستان های شاهنامه (از زمان منوچهر پیشدادی تا گشتاسب کیانی تقریباً 700 سال) سعی در حفظ وحدت اثر حماسی ایران ـ شاهنامه ـ داشته است.
سلسله نسب های به دست آمده از منظومه های حماسی دیگر (بهمن نامه، فرامرزنامه، برزونامه، جهانگیرنامه،...) که تقریباً الگوهایی مشابه دارند، این فرض را تقویت می کند که همگی بر اساس یک متن و الگوی واحد، شکل گرفته اند.
بیشتر نام های به دست آمده از افراد این خاندان پهلوانی، مربوط به منظومه بهمن نامه است. همچنین تعداد نام های به دست آمده از فرزندان مؤنّث این خاندان، در مقایسه با فرزندان ذکور آنها بسیار کمتر است.
کردارشناسی گرشاسپ در گذاراز اسطوره به حماسه و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرشاسپ از روزگار اوستا تا دوران تدوین متون تاریخی کهن و حماسه¬های ملّی ایران، مسیری دراز آهنگ را پیموده است. اژدها کشی و دیواوژنی و دیگر کردارهای این پهلوان اساطیر کهن ایرانی، بخش مهمّی از مضامین پهلوانی مندرج در اوستا را تشکیل می دهد، امّا با ورود به قلمرو متون ادب پهلوی، بنا به عللی چون پری کامگی و اهانت به آتش، بخشی از فرّ و فروغ اوستایی خود را از دست داده و در ایران عهد اسلامی نیز در اغلب متون تاریخی و حماسه های ملّی - جز گرشاسپ نامه– رنگ باخته است. در این جستار به توضیح و تبیین کردار شناسی گرشاسپ از اسطوره تا حماسه و تاریخ پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که مهم ترین دلایل این رنگ باختگی و حضور کم رنگ گرشاسپ در حماسه های ملّی و متون تاریخی این است که در گذار از اسطوره به حماسه در شاهنامه و اغلب متون حماسی به سه شخصیّت مستقل (سام، نریمان و گرشاسپ) تبدیل و برخی داستان-های رستم جایگزین اساطیر گرشاسپی شده است. بعلاوه سیمای گناهکارانه گرشاسپ (پری کامگی، اهانت به آتش مقدّس و خوارداشت آیین مزدیسنا) در برخی متون پهلوی، جهان پهلوانی دربار ضحّاک در گرشاسپ نامه و برخی متون تاریخی، و تلاش فردوسی برای جاودانه کردن رستم به عنوان جهان پهلوان و نگهداشت نظم و وحدت داستانی شاهنامه، از دلایل مهمّ این رنگ باختگی است.