با آن که حماسه و تراژدی از زمان شکل گیری ادبیات در جهان، همواره با اشکال گوناگون خود در فرهنگ ملت های مختلف وجود داشته است، اما تعریف آنها از زمان ارسطو تا به امروز تغییر چندان عمده ای پیدا نکرده است. در این نوشته، هدف نویسنده آن است که با نگاهی انتقادی، حماسه و تراژدی را به ارزیابی مجدد بگذارد و ویژگی های آن دو را به گونه ای امروزی تر تبیین کند. برای این منظور، رمان کلیدر از محمود دولت آبادی به عنوان یک اثر حماسی ـ تراژیک امروزی انتخاب شده است تا با تراژدی ها و حماسه های گذشته به مقایسه گذاشته شود و از طریق تطبیق ویژگی های آن با آثار گذشته و مقایسه خصوصیات حماسه ها و تراژدی های گذشته با کلیدر، هم تفاوت های آنها آشکار شود و هم دیدگاه های گذشته و حتی امروز به عرصه نقد و تحلیل و تعدیل آورده شود و هم از طریق مقایسه نمونه ها و دیدگاه های گذشته و امروز، خصوصیات مشترکی برای حماسه و تراژدی تدوین شود که قابل تطبیق به هر نوع اثری، صرف نظر از زمان و مکان آنها باشد. برای تکمیل مبحث، از نظرات شماری از منتقدان چون ارسطو، جورج لوکاچ، هنری میلر، و آندره بونار نیز استفاده شده است.