مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
حماسه
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
47 - 56
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل در حماسه و عرفان، مضامین یا مؤلفه های مشترکی است که در این دو وجود دارد. تا آن جا که می توان گفت این مؤلفه ها موجب پیوند میان حماسه و عرفان می شوند. یکی از مهم ترین این مسائل، سفر قهرمان است؛ قهرمانی که از شخصیت های اصلی حماسه و عرفان محسوب می شود و در آثار حماسی و عرفانی فارسی جایگاه والایی دارد. او برای رسیدن به اوج قدرت و مقام والای خویش ابتدا باید خطر کند و با اراده ای استوار دست به سفری طاقت فرسا زند. این سفر که ممکن است دشواری هایی برای قهرمان داشته باشد و او را دچار چالش یا شکست کند، زمینه کمال را برای قهرمان فراهم خواهد ساخت. قهرمانان حماسی و عرفانی در این سفر با مراحلی مواجه خواهند شد که به ترتیب، سخت و سخت تر می شوند. یکی از اندیش مندان آمریکایی به نام جوزف کمبل به بررسی ساختاری سفر قهرمان پرداخته و معتقد است که قهرمان خواه ناخواه باید مراحلی یکسان از سفر را طی کند. جوزف کمبل در کتاب قهرمان هزار چهره خویش به بررسی ساختاری سفر قهرمان می پردازد. کمبل در این کتاب، برای قهرمان سه مرحله مشترک و یکسان قائل شده است. این پژوهش به شیوه توصیفی– تحلیلی مبتنی بر رویکرد تحلیل ساخت گرایانه با تکیه بر روش نظری سفر قهرمان جوزف کمبل می کوشد تا به این فرضیه که قهرمانان حماسی و عرفانی در سفر خویش مراحلی یکسان را طی می کنند دست یابد.
بررسی و تحلیل مؤلفه های غنایی منظومه «برزونامه» از شمس الدین محمد کوسج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
23 - 36
حوزه های تخصصی:
یکی از آثار مهم حماسی به زبان فارسی، برزونامه شمس الدین محمد کوسج است. شاعر در این منظومه به شرح رویدادهای مربوط به برزو فرزند سهراب و اطرافیان او پرداخته است. اگرچه نگاه غالب در بروزنامه حماسی است، بازتاب ویژگی های عاطفی که با ادبیات غنایی گره خورده است، به روشنی دیده می شود. از این رو، در مقاله حاضر، مهم ترین مؤلفه های غنایی برزونامه با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد کوسج با استفاده از مضامینی؛ همچون: مدح و ستایش، هجو و نکوهش، پیوندهای عاشقانه، توصیف، دنیاستیزی، گلایه و بث الشکوی، نیایش و مناجات، تقاضا و درخواست، بیان احوال شخصی، سوگند خوردن و مفاخره، ضمن خلق اثری حماسی- غنایی، به تشریح دقیق تر درونی های شخصیت های داستان پرداخته و به جریان روایت پویایی ویژه ای بخشیده است. همچنین، به نظر می رسد خشونت ماهوی متون حماسی با بهره گیری از مؤلفه های غنایی به نرمی و ملایمت گراییده و به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کرده است.
بررسی عشق درادبیات غنایی و حماسی با تکیه بر دو اثر «شاهنامه» فردوسی و «پلنگینه پوش» روستاولی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
61 - 78
حوزه های تخصصی:
تجلی عشق در آثار حماسی باعث پیوندی گسست ناپذیر ودلنشین میان حماسه و تغزل می گردد. شاهنامه فردوسی و پلنگینه پوش روستاولی از شمار آثاریست که حماسه و غنا در آن ها نیک درهم تنیده شده است. «عشق»، در این دو اثر، جایگاه والایی دارد. در پلنگینه پوش، عشق و موضوعات عاشقانه بسامد بالایی دارد و داستان بر محور عشق و حماسه می گردد. به گونه ای که گاهی داستان با عشق شروع می شود، با عشق ادامه پیدا می کند و با عشق به پایان می رسد. در شاهنامه هم در بسیاری از داستان ها، عشقی که در خدمت حماسه باشد دیده می شود. این مقاله در صدد است ویژگی های محتوایی عشق و حماسه را در این دو اثر بزرگ از ادبیات دو ملت ایران و گرجستان به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای مورد بررسی قرار دهد. هدف این پژوهش آن است که نشان دهد، یک اثر ادبی بستر مناسبی برای طرح مسائل متعددی است که منجر به تنوع موضوع می گردد.
تحلیل و بررسی نبرد با اژدها از اسطوره و حماسه تا شعر آیینی (با تأکید بر روایت کشتن اژدها در مهد توسط حضرت علی علیه السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
167 - 189
حوزه های تخصصی:
نبرد با اژدها یکی از مهیج ترین ماجراهایی است که در تاریخ اساطیری و پهلوانی، همواره کانون توجه بوده و رفته رفته به اشعار آیینی نیز راه یافته است؛ به گونه ای که گاه برای قهرمانان دینی نیز نبرد با اژدها و کشتن آن، یکی از افتخارات مهم قلم داد می شده است؛ چنان که بسیاری از شاعران آیینی از سده هفتم تا به امروز به ماجرای کشتن اژدها در مهد توسط حضرت علی (ع) اشاره کرده اند. قدیمی ترین منبع روایی این قصّه، مناقب ابن شهرآشوب در سده ششم هجری است؛ اما در دیگر منابع و متون معتبر شیعه و سنی مانند شواهد التنزیل حسکانی و مناقب خوارزمی و مناقب علی بن ابی طالب (ع) الجلابی الشافعی به این داستان اشاره نشده است. در این پژوهش، سعی شده تا علاوه بر توجه به سیر تاریخی این داستان و حضور پررنگ اژدها در داستان های اساطیری-حماسی به تحلیل و بررسی داستان نبرد با اژدها در مهد توسط حضرت علی (ع) و دلایل رشد چشم گیر آن در شعر آیینی هم پرداخته شود. الب ته شه رت داست ان نبرد با اژدها در حوزه ادیان الهی می تواند بحثی سمبولیک باشد و اژدها نماد همان دشمنان بیرونی (اهریمن، دشمنان دین و...) و درونی (نفس) باشد که تمام قدیسان دینی توانسته اند بر این دشمن چیره شوند و در مورد حضرت علی (ع) هم می تواند علاوه بر دشمن درونی شامل دشمنان بیرونی هم باشد. این داستان به سبب داشتن قالب حماسی و مفاخره آمیز، نه تنها در طول تاریخ بشریت، بلکه در حوزه شعر آیینی هم بسیار مورد اقبال قرار گرفته است.
وصف در شهنشاهنامه سلیمانی اثر فتح الله عارف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهنشاهنامه ها مجموعه ای حماسی هستند و حماسه گونه ای از اشعار وصفی است که به توصیف اعمال پهلوانی و افتخارات و بزرگی های قومی یا فردی می پردازد. شهنشاهنامه سلیمانی از آثار حماسی مصنوع است که بیست و یک هزار بیت دارد و به تقلید از شاهنامه فردوسی در قالب مثنوی و بحر متقارب و در ذکر سفرها و فتوحات سلطان سلیمان قانونی سروده شده است. از آنجا که ادبیّات را گاه در بیانی که شاید دور از اغراق نباشد معادل با توصیف دانسته اند، این مقاله کوششی است در جهت بررسی توصیف های مشخص و متمایز این منظومه (مقدار، نوع، موضوع و کارکرد توصیفات) و بسامد آن ها در این منظومه مغفول. بر این اساس توصیف که از موضوعات و شگردهای مهم داستان پردازی در شهنشاهنامه سلیمانی است، در مقدارهای متنوع کمترین واحد (کمتر از یک جمله) و بیشترین واحد (جمله مرکب و چند جمله) و در نوع عینی و ذهنی و گاه تصویری با موضوعاتی چون: وصف میدان های نبرد و پهلوانان و آلات جنگی، وصف بهار و عناصر طبیعت، وصف زیبایی کنیزکان و جوانان، وصف سرما و... و در کارکردهای شعری (ایجاد احساس و تخیل و عاطفه) و گاه داستانی مورد بررسی قرار گرفته است. شاعر برای تصویرسازی از آرایه های اغراق، استعاره، تشبیه، کنایه و تشخیص استفاده نموده است.
وجوه تمایز حماسه ملّی از منظومه طبیعی در ادبیّات فارسی
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
53 - 68
حوزه های تخصصی:
غنی ترین ادوار شعر حماسی فارسی، قرون چهارم، پنجم و آغاز قرن ششم هجری است و دلیل این امر را می توان در جوّ سیاسی و اجتماعی حاکم بر زمانه دانست. این دوران پر اهمیّت با شاهنامه های منثور شروع می شود و به آثاری همچون برزونامه و شهریارنامه ختم می شود. یکی از بهترین راه ها برای شناخت هر چه بیشتر آثار حماسی، دقّت و توجّه به شاخصه هایی است که یک اثر را حماسی می کنند، امّا در این میان نمی توان هر حماسه ای را ملّی دانست. محقّقین شاخصه های بسیاری را برای آثار حماسی برشمرده اند که اگر در یک اثر تعدادی از آن شاخصه ها یافت شود، می توان آن اثر را حماسی خواند، امّا اگر همه این شاخصه ها در یک اثر جمع شده باشد، آن اثر را می توان حماسه ای ناب، راستین و بر پایه زیرساخت های اسطوره ای قلمداد کرد. مهم ترین ملاک تشخیص ملّی بودن یک حماسه، ملّی گرایی و داشتن آرمان ها و دغدغه ها و قهرمانانی ملّی و وطنی است. برآیند پژوهش توصیفی تحلیلی ما اثبات می کند تنها اثری که از همه نظر شایسته دریافت عنوان حماسه ملّی است، شاهنامه فردوسی است و دیگر آثار حماسی این دوره را می توان منظومه های طبیعی قلمداد کرد؛ زیرا مبحث ملّی گرایی در همه شئون این آثار حماسی لحاظ نشده است. گفتنی است که برخی از این آثار همچون ذیلی بر شاهنامه هستند که گویی با خواندن آن ها بخشی منفرد از یکی از داستان های شاهنامه ادامه پیدا می کند.
تاثیر ارواح مردگان بر کردار قهرمان در منظومه های حماسی (گیل گمش، ایلیاد، ادیسه، انه اید، شاهنامه، بهمن نامه، شهریارنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قهرمانان حماسی با برخورداری از سرشتی الوهی، به عنوان نمونه آرمانی جامعه که پاسخ گوی بسیاری از نیازها و آرزوهای دست نیافتنی انسان هاست، پرورده می شوند. آنان علاوه بر نیروی جسمانی و قوای طبیعی، از نیروهای فراطبیعی و ماورایی برای پسِ پشت گذاشتن موانع و مشکلات زندگی بهره می برند. یکی از این نیروهای فراطبیعی ارتباط آنان با ارواح مردگان است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش تحلیلی_توصیفی انجام یافته است. یافته های این پژوهش به دو دسته قابل تقسیم بندی است؛ 1. چگونگی ارتباط قهرمانان حماسه با ارواح مردگان که عبارتند از: سفر قهرمان به جهان مردگان، گفتگو با ارواح نیاکان در خواب، تجلی ارواح و مشاهده آن ها در عالم مادی. 2. تاثیرات دو سویه ارواح مردگان و قهرمانان بر یکدیگر چنان که ارواح مردگان برای قهرمان از آینده پیش گویی می کنند یا زبان به پند و اندرز و گلایه می گشایند. گاه ناپایداری دنیا را فرا یاد می آورند و گاه در افشای رازی می کوشند. قهرمان نیز، خبر از خانواده و نزدیکان ارواح مردگان می دهد یا به درخواست ارواح برای آرامش آنان آیین سوگواری برپا می کند. بدین ترتیب، نگرشی این چنین در آثار حماسی، می تواند در شناخت زمینه های فکری و اجتماعی اقوام و ملل گذشته سودمند واقع شود.
پیوند اسب و قهرمان در روایتهای اساطیری و حماسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایان و شیفتگان ادبیات حماسی اساطیری ایران، به قطع و یقین متوجه پیوستگی راز آمیز قهرمانان این نوع ادبی با اسب شان شده اند. در نگاه نخست چنان می نماید که اسب قهرمانان حماسی و اساطیری برای تناسب یابی با سواران و صاحبان خود توانایی های متفاوت با دیگر نمونه های نوع خویش دارند. این اسبها با شعور استثنایی خود موفق به برقراری ارتباط عاطفی و فکری با سوار خود شده اند و گاه چنان وانمود شده است که در پیش بینی شرایط مخاطره آمیز، از صاحبان انسانی خود پیش و بیش افتاده اند. نویسنده این مقاله با کنار هم نهادن تمام شواهد مربوط به نحوه پیوستگی قهرمانان حماسی و اساطیری با اسب شان، رابطه ژرفتری در این پیوستگی که بر بنیاد باورها و اعتقادات فرهنگی اقوام سازنده آن داستان و روایتها شکل گرفته، یافته است. به نظر می رسد در این پهنه از ادبیات، اسب هر قهرمان تجسد و تجسم نام آن قهرمان است
تطبیق مبانی اخلاق و سیاست اساطیر شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر
اسطوره ها، آفرینش، زندگی، مرگ و آمال و آرزوهای مردمان گذشته را بیان می دارند. حماسه ها به مرور زمان از درون اسطوره ها متبلور شده اند. فردوسی ناشر خوبی هاست. سخن شگرف و شگفت او از روزگاران کهن در اندازه اعجاز است. فردوسی پاس دارنده زبان و ادب فارسی و ارزش های مبتنی بر زندگی مردم باستان را در قالب اسطوره و حماسه و تاریخ روایت می کند و منظومه ای شاهکار از زندگی و اخلاق و سیاست مردم ایران باستان را ارائه می دهد. این هنرمند خردورز ضمن فراخواندن همگان به یکتاپرستی از شاخص ها و خصلت های پاک و بهینه اندیشه مردم ایران کهن حرف می زند و آموزش اخلاق و سیاست می دهد. پذیرش امور اخلاقی و علمی، عامل تعالی است، و سیاست، بنیادها و اصول کشورداری را تبیین می کند. در حدود 1800 سال قبل از فردوسی، هومر زندگی ساکنان یونان قرن نهم و هشتم قبل از میلاد را به تصویر می کشد و از اخلاق و سیاست آنان در دو منظومه ایلیاد و ادیسه، که هر یک در قالب 24 سرود و در حدود 27000 بیت سروده شده اند، حرف می زند. فرجام جنگ در هر دو اثر ناکامی است. پیام هومر این است که جنگ بد است؛ در نتیجه، جهان را می توان با معیارهای انسانی درک کرد. زندگی می تواند فراتر از کشمکش بی فرجام ادامه داشته باشد، همان نکته بارزی که در نگرش دیده بان تعالی اخلاق و سیاست زبان و ادب فارسی یعنی، فردوسی برین جلوه گر است. کوشش برای به دست آوردن پیروزی، به مراتب زیباتر از خود پیروزی است.
بررسی تاریخ ایران باستان وتاریخ اساطیری ایران در مکتوبات اسلامی
منبع:
تاریخنامه خوارزمی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
52-70
حوزه های تخصصی:
تاریخی که توسط مورخین مسلمان نوشته شده است در وهله اول تفاوت فاحشی با تاریخ ایران باستان دارد که البته با قدری تفکر و تأمل در آن به یگانگی خواهیم رسید. مسئله تاریخ باستان ایران به علت دخل در بسیاری از فرهنگ ها که از چین و ژاپن الی آندلس تا قرن گذشته کشیده شده. و امروزه که مفهوم جهانی شدن مطرح است همواره جایگاه مهمی به عنوان یک فرهنگ مادر داشته و دارد. فرهنگ هر ملتی ریشه در تاریخ آن ملت دارد آداب و سنن و رفتار اجتماعی همه آیینه فرهنگ آن اجتماع و آن فرهنگ زاییده تاریخ تمدن آن ملت است.پس اهمیت تاریخ و فرهنگ ایرانی انکار ناپذیر است؛ ولی تاریخ ایران باستان فرهنگ های زیستی مردم را به صورت مجزا و بسیار محدود ذکر می کند منابع، مفاهیمی بسیار متفاوت را ذکر می کنند منابع زردشتی، منابع اسلامی، کتیبه ها و فرامین بزرگان که بر سنگ ها و دیوارها حک شده اند و سفرنامه ها یا کتاب هایی که مورخان و سیاحان خارجی نگاشته اند. تمامی این منابع قسمت عمده را صرف پادشاهان و امرا کرده و صرفاً نوع سیاست های این بزرگان را جاودان کرده اند سهم ناچیزی از آن برای مردم است؛ ولی چنانچه بارها در تمدن های گیتی دیده ایم اساطیر یک ملت در ذهن آن ملت یک راوی زنده از تاریخ و فرهنگ و تمدن همین ملت است اسطوره ها راویان ملی تاریخ هستند هر چند غلو و بزرگنمایی های آنان غرور مردم سرزمین را بازگو می کند ولی با بررسی و تمیز میان بزرگنمایی ها به عمق حقیقت خواهیم رسید.مسلمانان تاریخی را نوشتند که از زبان مردم جاری بود آنان بر اثر جنگ های داخلی اواخر حکومت ساسانیان، دست اندازی رومیان به مملکت و هرج و مرج کشور و در حمله اعراب و نتایج جنگ های متوالی میان ایرانیان و اعراب و در آخر دشمنی بنی امیه با ایرانیان و رفتار تبعیض آمیزی که با آنان در پیش گرفتند باعث شد نتوانند به نوشته های دبیران ساسانی مستقیماً دست پیدا کنند و آنچه به عنوان تاریخ نگاشتند تاریخ ملی ایرانیان بود. حال قصد بررسی این مکتوبات را که یاد مردمانی بود که از نیاکان خود داشتند داریم. سئوال اساسی ما این است که اساطیر و مفاهیم اساطیری از کجا در تاریخ مکتوب مسلمانان پدید آمدند و بازگوی چه هستند؟ این عمل با بررسی و تحلیل منابع تولیه و معتبر اسلامی تا حدودی روشن خواهد شد و معلوم خواهد گردید افسانه ها نه کاملاً مطابق با انسان هایی هستند که بوده اند بلکه شبه و روحی از آنان هستند که با مردم هر نسل تغییر شکل داده و جاودان شده اند.
حماسه در شعر رودکی
حوزه های تخصصی:
بدون تردید، قرن چهارم یعنی دوره حکومت سامانیان را باید نقطه اوج تمدّن ایرانی ، اسلامی دانست. در این برهه از تاریخ ایران، به دلیل فراهم شدن شرایط سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... علوم و فنون مختلف پیشرفت چشمگیری پیدا می کند و به تبع آن، شعر و ادبیّات فارسی نیز تحت تأثیر این فضا قرار می گیرد. یکی از موضوعات مهمّی ه در ادبیّات این عصر مورد توجّه واقع می شود، حماسه و حماسه سرایی است..برجسته ترین شاعر این دوره، رودکی است ، اگر چه سروده های وی در دایره ادبیّات غنایی و بعضا تعلیمی جای می گیرد، امّا اندکی تأمّل در شعر او نشان می دهد که وی از داستان ها و موضوعات حماسی، به خوبی آگاهی داشته و با استادی و مهارت تمام توانسته است این مسأله را در شعر خود بازتاب دهد. جدا از این، شعر رودکی نشان دهنده فضا و حال و هوای حماسی است که بر جامعه آن روزگار سایه افکنده بود. رودکی اغلب در توصیفات غنایی از عنصر حماسه بهره برده و بدین وسیله به شعر خود صلابت و فخامت ویژه ای بخشیده است. در این مقاله، جلوه های حماسه در شعر رودکی در زیر پنج عنوان کلّی تقسیم بندی و تبیین شده است.
جلوه های ادب تعلیمی در مهابهاراتا
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۹
165 - 186
حوزه های تخصصی:
مهابهاراتا «حماسه ی بزرگ شبه قاره ی هند» اندیشه های بی بدیل فراوانی برای تعالی و کمال انسان به تاریخ بشری عرضه کرده است. مهابهاراتا بی تردید منشأ فیاض الهام از برای شاعران، قصه سرایان، نمایش نویسان، حکما، ژرف اندیشان و هنرمندان بوده است، گفته اند «ویاسا» (که بنا به سنت هندوها سراینده نامور این رساله است) کلیه ی امور را در مهابهاراتا بررسی کرده و هیچ مطلبی در آفاق وانفس نمانده که وی بدان نپرداخته باشد. مهابهاراتا «ودای پنجم» نام نهاده اند، زیرا کتابی است جامع جمیع صفات و مطلوب مذاق خاص و عام و هر طبقه ای از طبقات جامعه هندو به فراخور فهم و دانایی خویش از آن بهره مند گردیده، گرچه این کتاب جزو حماسه های بزرگ جهان است اما مشحون از پند و اندرز و ادب تعلیمی است، به گونه ای که به حماسه ی اخلاقی معروف شده است. در این پژوهش به معرفی مهابهاراتا و بیان جلوه های ادب تعلیمی آن پرداخته ایم.
جلوه های تمثیلی عشق تراژیک در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
بیان تمثیلی از مفهوم عشق گویای آن است که انسان برای رسیدن به معشوق علاوه بر اراده خود با موانع بیرونی مواجه است که اجازه تصمیم گیری بر اساس خواسته ها و امیال خود را نمی دهد. به همین دلیل است که نتیجه داستان عاشقانه هرچه باشد، باز احساس ترحم و ترس که نماد اصلی تراژدی هستند را در مخاطب ایجاد می کند. در ادبیات فارسی، شاهنامه فردوسی به عنوان مهمترین بیان تمثیلی از عشق تراژیک، در همه داستان های عاشقانه خود، تعلیم ایثار، وفاداری و از خودگذشتگی عاشق به نفع هویت ملی را برای مخاطب به تصویر می کشد. بر این اساس هدف مقاله حاضر آن است که جلوه های تمثیلی عشق و دلدادگی که به پایان تراژیک در در شاهنامه ختم می شود را، بررسی نماید. یافته های مقاله که با استفاده از منابع کتابخانه ای، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و در چارچوب نظریه نورتروپ فرای به دست آمده، گویای آن است که اکثر قهرمانان تمثیلی و اسطوره ای شاهنامه، به هنگام تصمیم گیری میان دوگانه عشق به معشوق یا دوستی هویت ملی، هدفی ورای عشق مجازی و عرفانی دارند، و آن از خودگذشتگی به نفع دیگری است که با روح حماسی حاکم بر این کتاب همخوانی دارد. به همین دلیل در اکثر داستان های عاشقانه شاهنامه تعلیم عشق و عاشقی، به گونه ای است که در صورت عدم همخوانی با روحیه حماسی حاکم بر این کتاب، به نتایج تراژیک ختم می شود که احساس ترحم، دوستی، محبت و از خودگذشتگی به نفع دیگری که می تواند ملیت، حقیقت و یا واقعیت باشد را در مخاطب ایجاد می کند.
بررسی تمثیل های حماسی و اسطوره ای در سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالث (م. امید)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تمثیل های حماسی و اسطوره ای به کاررفته در سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالث (م. امید) و اهداف و شیوه های کاربرد آن ها در این سروده ها بررسی و توصیف شده است. هدف از این پژوهش آن است که دانسته شود شاعر این تمثیل های حماسی و اسطوره ای را چگونه و با چه هدف هایی در سروده های خویش به کار گرفته و این اشاره ها و تناسب های ذهنی چه تأثیری در پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر شاعر داشته است. بدین منظور، این مفاهیم اسطوره ای و اشاره های داستانی را در سه بخش تمثیل های حماسی و اسطوره ای ایرانی، اشاره ها و تلمیحات اسلامی و اشاره های داستانی غربی، دسته بندی و بررسی نموده ایم که در این میان، تمثیل های حماسی و اسطوره های ایرانی سهم بسیار چشم گیری در سروده های شاعر داشته است. این تمثیل های حماسی و اساطیری با اهداف گوناگون در شعر اخوان ثالث به کار رفته است؛ شاعر برای پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر خود و اغلب برای بیان مفاهیم انسانی و مسائل اجتماعی روزگار خویش از آن ها بهره گرفته است. بهره گیری از این تمثیل های حماسی و اسطوره ای، زبان و بیان شعری او را نیز تشخّص و ویژگی بخشیده و بر قدرت تأثیر و القای آن افزوده است.
تحلیل تمثیل های نمادین اسب در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
اسب در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی جایگاهی ویژه دارد. در متون اوستا و ادبیات باستانی ایران از اسب به نیکی یاد شده است. شاعران، عارفان، نکته پردازان و خردمندان، پادشاهان و امیران، گردان و دلاوران، دهقانان و کارورزان ایرانی و دین آوران بزرگ آن را مظهر خوشبختی و رستگاری و فراست و تیزهوشی دانسته اند. حضور اسب در فرهنگ و تاریخ کهن ایران در جلوه های گوناگون متجلی است. که بیشتر کتیبه ها، سنگ نبشته ها، الواح سیمین و زرین دوره هخامنشی گواه اهمیّت و توجّه خاص به این حیوان زیبای اساطیری است و در کتیبه های گلی دوره داریوش نیز نام اسب های عالی کشور ایران عنوان شده است. اسب همچنین در فرهنگ اسلامی نیز مقام و جایگاه ویژه ای دارد. در روایات حماسی و اساطیر و افسانه های کهنی - که متضمن ماجرای قهرمانی و حوادث فراروی اوست - اسب پرکاربردترین نمادینه تمثیلی جانوری است که مثل همه عناصر غیرانسانی جهان اساطیر، صاحب هویت انسانی شده است و نمادینگی آن را تنها باید در ارتباط با متون کهن بررسی کرد. به جهت نقش این حیوان در تکامل نقش قهرمانی، جایگاه اسب های نمادین و افسانه ای در روایات زندگی قهرمانان اساطیری که در فرهنگ ها و اقوام مختلف، نمونه های کم و بیش مشابه بسیاری برای آن ها یافت می شود همیشه مدّ نظر بوده است. حکیم ابوالقاسم فردوسی با شخصیت بخشی به اسب و اعطای نقش تمثیلی به این حیوان باعث جذابیت و ارزش بیشتر داستانهای شاهنامه گردیده، ضرورت و اهداف تحقیقی این مقاله به روش کتابخانه ای و به طریق تحلیلی ارائه شده است.
بررسی و نقد تمثیل های حماسی و اسطوره ای در شعر محمد بیابانی
حوزه های تخصصی:
محمد بیابانی یکی از شاعران نوپرداز معاصر به مقوله تمثیل نگاهی ویژه دارد و در اشعار خود کوشیده است تا با استفاده از عناصر بیانی به ویژه تمثیل برحسن تأثیر و زیبایی کلام خود بیفزاید. از این رو، در این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، تمثیل های حماسی و اسطوره ای به کاررفته در سروده های بیابانی و اهداف و شیوه های کاربرد آن ها در این سروده ها بررسی و توصیف شده است. هدف از این پژوهش آن است که دانسته شود شاعر این تمثیل های حماسی و اسطورهای را چگونه و با چه هدف هایی در سروده های خویش به کار گرفته و این اشاره ها و تناسب های ذهنی چه تأثیری در پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر شاعر داشته است. بدین منظور، این مفاهیم اسطوره ای و اشاره های داستانی را در سه بخش تمثیل های حماسی و اسطورهای ایرانی، اشارات و تلمیحات اسلامی، دسته بندی و بررسی نموده ایم که در این میان، تمثیل های حماسی و اسطوره های ایرانی سهم بسیار چشمگیری در سروده های شاعر داشته است. این تمثیل های حماسی و اساطیری با اهداف گوناگون در شعر بیابانی به کار رفته است؛ شاعر برای پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر خود و اغلب برای بیان مفاهیم و مسائل سیاسی و اجتماعی روزگار خویش از آن ها بهره گرفته است. بهره گیری از این تمثیل های حماسی و اسطوره ای، زبان و بیان شعری او را نیز تشخّص و ویژگی بخشیده و بر قدرت تأثیر و القای آن افزوده است.
بررسی تطبیقی تابو در سه اثر حماسی: گیل گمش، رامایانا و گرشاسپ نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله که به شیوه تحلیلی - تطبیقی و با هدف شناخت تابوها و کارکرد آن ها ، نگاشته شده است، خوانندگان را با اندیشه های همسان و ناهمسانِ سه قومِ سومری، هندی و ایرانی، در سه مقطع تاریخی آشنا خواهیم ساخت. در این راستا با خوانش سه اثر بر گزیده: گیل گمش،رامایانا و گرشاسپ نامه ،همراه با شناخت تابوهای موجود در این آثار، به تحلیل و توصیف این مقوله خواهیم پرداخت. تابو، به مثابه باورداشت به وجود نیرویی ماورایی و حرمت بخش در شماری از اشیاء، گیاهان، جانوران و آدمیان، با برخورداری از دو ویژگی «تقدس» و «حرمت»، مقوله-مفهومی برجسته در عرصه مطالعات ادبی و مردم شناختی است. نگارندگان با شناخت و تحلیل تابوهای موجود در سه اثر یادشده، نشان خواهند داد که باورها و قوانین تابویی، با کارکردهای ویژه خویش، نقشی برجسته در این آثار، ایفا می کنند و به کنش- واکنش های شخصیت های حماسی- اساطیری، سمت و سویی خاص می بخشند؛ ویژگی ای که گویای همگونی نوع کارکرد ذهن آدمی، در دوره های گوناگون پیشاتاریخی- تاریخی، در عرصه های متفاوت جغرافیایی است.
جلوه هایی از استکبارستیزی در سیره و سخن امام راحل؛ به همراه تحلیلی عرفانی از آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل قابل توجه در عرفان این است که آیا استکبارستیزی با عرفان قابل جمع و یا با آن ناسازگار است؟ این مقاله با بررسی گفتار و رفتار امام راحل(ره)، در صدد است که اولاً جلوه هایی از روحیه و رفتار استکبارستیز را از طریق بیان نمونه هایی از سیره و سخن ایشان به نمایش بگذارد. ثانیاً، تحلیلی عرفانی از آن ارائه دهد. بدین منظور، ابتدا حکایاتی از رفتارهای استکبارستیز امام در دوران های مختلف حیات ایشان و در برابر طیف های مختلفی از مستکبران، بیان شده و در ادامه، برخی سخنان ایشان علیه مستکبران و جبهه استکبار به صورت عام، که به گونه دیگری از روحیه استکبارستیزی آن عارف بالله حکایت می کند، ارائه گردیده است. سپس، تحلیلی عرفانی از این مسئله، که چگونه می شود یک عارف از روحیه ای حماسی و استکبارستیز برخوردار گردد و چگونه این دو جنبه شخصیتی در فردی همچون امام راحل و یا هر فرد دیگری قابل جمع اند، ارائه گردیده است. در این بخش، با تذکر این نکته که استکبارستیزی بر سه عنصر «شجاعت»، «ظلم ستیزی» و «ایثار» استوار است، تأثیر عرفان حقیقی بر حصول و تقویت این سه فضیلت انسانی تبیین گردیده است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
بررسی عناصر و بن مایه های اسطوره ای و حماسی در ضرب المثل های رایج استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
129 - 160
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها بخش بزرگی از فرهنگ یک قوم را تشکیل می دهند و آیینه تمام نمای اندیشه، ذوق، آداب و رسوم و عادات جامعه محسوب می شوند.لازم به ذکر است که اسطوره ها و باورهای اسطور ه ای در ساخت مثل ها دخیل هستند؛ زیرا مثل ها به عنوان قسمت مهمی از فرهنگ عامه نه تنها ریشه در تاریخ بلکه ریشه در اساطیر و مذاهب کهن نیز دارند. هدف از این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، بررسی عناصر و بن مایه های حماسی و باورهای اسطوره ای انعکاس یافته در مثل های استان فارس از جمله شخصیت های شاهنامه و باورهای اسطوره ایِ اژدها، سیمرغ، آب، آتش، خروس، دختر و اعداد است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بدون برقرار ساختن پیوند میان ضرب المثل و اسطوره نمی توان به معنای روشنی دست یافت. بن مایه های اساطیری موجود در ضرب المثل های استان فارس در برگیرنده مفاهیمی غنی همچون قدرت، زیبایی، اصل و نسب، آگاهی، بخت و اقبال، پاکی و... است. همچنین مشخص شد که مهم ترین شخصیت حماسی که در ضرب المثل ها بازتاب یافته، شخصیت رستم است؛شایان ذکر است روایت نقّالان در ساخت مثل ها تاثیر گذار بوده است. درون مایه بسیاری از این ضرب المثل ها، متأثر از باورها و آیین های گذشته است. برخی از این باورها، پس از آمدن اسلام و فرهنگ اسلامی به ایران، رنگ اسلامی به خود گرفته اند.
بازنمایی عناصر اساطیری - حماسی همبستگی ملی در شعر دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
49 - 72
نمود اساطیر کهن ایران مانند مفاهیم و شخصیت های اساطیری شاهنامه در اشعار دوره جنگ تحمیلی نمی تواند تصادفی باشد، عناصر اساطیری شاهنامه فردوسی کهن نمونه های شعرهای حماسی به شمار می رود. در زمان مقتضی، ناخودآگاه جمعی شاعران، یاریگر آنها در استفاده از این کهن الگوها هستند. مانند شاعران شعر جنگ در دوره «جنگ تحمیلی عراق علیه ایران» که این کهن الگو.ها را در شعر خود بازتاب دادند. یکی از هدف های این تحقیق نشان دادن ارزش و اهمیت شاهنامه فردوسی در راستای وحدت و یکپارچگی ملت ایران، به ویژه در طی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است و بازنمایی افتخارات رزمندگان میدان های نبرد برای تداوم یکپارپگی و شکوه و عظمت ایران، هدف دیگر این جستار است. تعریف حماسه، کارکرد حماسه در تشجیع ملّت در زمان مقتضی مانند زمان جنگ؛ ضرورت و شرایط ایجاد حماسه و نقش آن در ماندگاری رخدادهای تاریخی و ملی، با در نظر داشتن عامل اصلی مذهب در روند جنگ تحمیلی، نمود تعدادی از عناصر اساطیری حماسه ملّی ایران، ابزارهای شاعرانه در شعرهای دوره جنگ تحمیلی، پهلوانان بنیادین شاهنامه به عنوان کهن الگوها و اسوه های شجاعت و دلاورمردان عرصه های نبرد در مقایسه با آنها، محور های دیگر بحث هستند.