مقالات
حوزه های تخصصی:
باستان شناسی که یکی از وظایف اصلی آن بازسازی رفتارهای گذشته جوامع انسانی است، می تواند به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای ایجاد همبستگی ملی، در جوامع مختلف ایفای نقش نماید. این تخصص که امروزه به مدد سایر علوم بسیار پیشرفت نموده، در جوامع متفاوت بسیار مفید و موثر است. البته ناگفته نماند همان طور که این دانش ممکن است در خدمت همبستگی ملی جوامع مختلف باشد، به همان اندازه هم می تواند باعث ایجاد اختلافات و درگیری های محلی شود. درواقع، چگونگی بهره گیری از این علم آن را به یکی از مهم ترین رشته ها مبدل ساخته است؛ هرچند، اهمیت این موضوع در کشور ما هنوز درک نشده است. استفاده صحیح و منطقی از این دانش آن را در خدمت جامعه قرار می دهد و در مقابل، سوء استفاده از آن موجبات اختلافات و تفرقه افکنی ها را فراهم می آورد.سوال اصلی مقاله حاضر این است که «آیا یکپارچگی فرهنگی و همبستگی ملی در استان سیستان و بلوچستان وجود دارد؟» در اینجا سعی خواهد شد تا با استفاده از روش شناسی راهبرد تاریخی، از طریق واکاوی عناصر مشترک سیستانی و بلوچ در چارچوب رابطه دوسویه انسان / محیط به این سوال پاسخ داده شود. همچنین، تلاش می کنیم که نحوه ایجاد این همبستگی نیز ارایه شود. در واقع این مقاله با ارایه مثالی از استان سیستان و بلوچستان که سیستانی و بلوچستانی را در خود جای داده است، باستان شناسی را به مثابه پلی برای ایجاد همبستگی ملی در این منطقه از ایران قرار خواهد داد. در نهایت مقاله از لحاظ علمی سعی می کند با واکاوی مشکلات موجود بر سر راه همبستگی ملی، راهکارهایی منطقی برای ایجاد و گسترش ارایه کند.
بررسی رابطه سرمایه فرهنگی و هویت اجتماعی در بین دانشجویان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه در صدد بررسی رابطه ابعاد سه گانه سرمایه فرهنگی و هویت اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه های تبریز است. بر اساس دیدگاه پی یر بوردیو سرمایه فرهنگی دارای سه بعد ذهنی، عینی و نهادی است. وجه دیگر این پژوهش هویت است که به دو نوع هویت جمعی و فردی تقسیم شده است. از چشم انداز دیالکتیک تاریخی، هویت ها همواره ناخالص، مرکب، ناتمام، سیال، گذرا و در حال بازسازی هستند و به وسیله آن ها در قالب غیر تصور می شوند و تعین و تشخص می یابند. در پژوهش حاضر، هویت اجتماعی در دو سطح جمعی و فردی بررسی شده و رابطه آن با ابعاد سه گانه سرمایه فرهنگی در نظر گرفته شده است. این مطالعه به صورت پیمایشی در بین 391 نفر از دانشجویان دانشگاه های تبریز انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین سرمایه فرهنگی و انواع هویت، همبستگی مثبت وجود دارد. بیشترین همبستگی سرمایه فرهنگی با هویت ملی، قومی، دینی و فردی است و کمترین همبستگی را با هویت جهانی دارد.
بررسی نگرش جوانان نسبت به عملکرد ایثارگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر نگرش جوانان عادی و فرزندان ایثارگر را نسبت به عملکرد ایثارگران مورد مقایسه و بررسی قرار می دهد. این مطالعه به روش پیمایش انجام شده است و جامعه آماری آن را کلیه جوانان کشور تشکیل می دهند. شیوه نمونه گیری، چند مرحله ای بوده است و حجم نمونه برابر با 4681 نفر برآورد گشته که داده های مورد نظر از استان های تهران، خراسان رضوی، خوزستان و لرستان جمع آوری شده است. برای سنجش نگرش پاسخگویان نسبت به ایثارگری از سه مولفه میزان آمادگی برای عمل ایثارگرایانه، میزان شناخت نسبت به عمل ایثارگرانه و میزان احساس نسبت به عمل ایثارگرانه استفاده شده است.در نهایت با ترکیب شاخص های مورد نظر، حاصل بررسی دلالت بر آن دارد که میانگین نگرش فرزندان ایثارگر در زمینه میزان احساس و آمادگی برای رفتار ایثارگرانه وضعیت مطلوبتری نسبت به جوانان عادی دارد. همچنین، در تحلیل نهایی نتایج نشان می دهد که فرزندان ایثارگر نگرش مثبت تری نسبت به عملکرد ایثارگران در مقایسه با جوانان عادی دارند.
تجلی هویت ملی در هنر ایران با رویکردی به مضامین نقش مایه های تزیینی سقانفارها در مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه هنر ایرانی، اسطوره و حماسه دو بنیاد هویت ایرانی قلمداد می شود. مقاله حاضر به چگونگی نقش سه مولفه مذهب، اسطوره و حماسه در تکوین هویت بومی مازندران می پردازد و هدف آن بررسی میزان گرایش مردم مازندران به این سه عنصر هویت ساز است. از آنجا که هنرهای بصری و متون تصویری، یکی از عناصر مهم هویت ساز هستند، نقوش تزیینی بناهای سقانفارها جهت بررسی موردی در نظر گرفته شده اند. اکثر این بناهای مذهبی که یادمانی آیینی و تاریخی بوده اند در دوره قاجاریه ساخته شده اند و تزیینات این بناها با فرهنگ و هویت بومی منطقه مرتبط بوده، با توجه به ویژگی هنر قاجاری، با تلفیق سه عنصر مذهب، اسطوره و حماسه در نقوش سقانفارها، تجدید عظمت ایران قبل از اسلام و نیز هویت مذهبی بعد از اسلام را می نمایانند. متغیرهای علی که متغیرهای اصلی هستند شامل مولفه های مذهب، اسطوره و حماسه است. متغیرهای توصیفی تحقیق، نقش مایه های متعددی هستند که شامل دو گروه بزرگ مذهبی و غیر مذهبی بوده، روایات دینی، حماسی و ملی را به تصویر می کشند. مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که چرا و چگونه خلق این آثار هنری در تکوین هویت ایرانی نقش داشته است؟ فرضیه مقاله این است که اسطوره، مذهب و حماسه، با کارکرد دینی و اجتماعی، نقش مهمی در تکوین هویت ایرانی داشته اند و باعث حفظ و تقویت انسجام مردم این منطقه از ادوار گذشته تا به امروز بوده اند.
تحلیل روایتگری صمد، یکی از رموز پدیدارشناختی رزم ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تحلیل پدیدارشناسانه روایتگری صمد شفیعی می پردازد. او که یکی از رزمندگان اهل تبریز بود، در اینجا به عنوان یک شخصیت منحصربه فرد و رزمنده ایرانی مورد تحلیل قرار می گیرد. وی در سال های نخستین جنگ عراق علیه ایران توانست (در 15 اردیبهشت 1360) یکی از شبه ملودی ها و متون بی نظیر رسانه ای را در باب روایتگری تجربه جنگ انعکاس دهد. روایتگری او در نوع خود بی نظیر است، مقاله نشان می دهد که با تحلیل پدیدارشناسانه متن روایتگری او می توان به خصلت های خالص رزم ایرانی ـ که در گذر تاریخ ایران از چهار خصلت 1. موحد بودن؛ 2. تسامح و پهلوانی رزمندگان؛ 3. تمدنی بودن؛ 4. عشق به میهن بهره می برد ـ دست یافت. این مقاله در حوزه چندرشته ای علم ارتباطات و جامعه شناسی، به خصوص جامعه شناسی تاریخی، قرار می گیرد و مدعی است که با این گونه تحلیل ها می توان به برخی اصول زندگی و هویت ایرانی که برای بسیاری هنوز هم به شکل فرهنگ و تمدن و هویت معمایی مطرح است، پی برد. مقاله نشان می دهد چگونه رزم ایرانی به دنبال برجسته کردن افراد به عنوان قهرمان نیست، بلکه شکست ها و تجربه های تلخ گذشته سبب شده است تا رزم ایرانی، با تمسک به ایدئولوژی وحدت گرا و توسل به خصلت های پهلوانی و مهر وطن، هنوز در پی اثبات مشروعیت تمدن خویش باشد. عنصر شهادت، در این فرایند، ارزش فرافردی و فراقهرمانی دارد؛ چرا که درجه والایی از فداکاری را انعکاس می دهد که قهرمان زنده از قهرمانی کمتر دیده می شود و درست به همین جهت است که رزم ایرانی را باید رزم ایرانی نامیده و ما آن را درخور شناخت و ابزار بازسازی هویت و فلسفه ایرانی می دانیم.بنابراین، مقاله با بازسازی روش شناسانه رزم ایرانی در رویتگری صمد، روشی درخور توجه را برای شناخت جلو ه ناشناخته رفتار رزم کردن در جنگ هشت ساله معرفی می کند. در این بازسازی، بیشتر بر تحلیل خصلت توحیدی رزم ایرانی تاکید خواهد شد.
جایگاه گردشگری در تعمیق همبستگی ملی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همبستگی ملی یکی از مهم ترین لوازم تداوم حیات اجتماعات ملی در عصر کنونی است. به لحاظ پیوند خاصی که بین دولت و ملت از یک سو و گروه های اجتماعی ـ فرهنگی در درون جامعه ملی از سوی دیگر ایجاد شده است. برقراری همبستگی ملی از چنان اهمیتی در جوامع کنونی برخوردار است که دولت ها برای نیل به آن تمامی تدابیر و روش ها را به کار می گیرند.مطالعات نشان می دهد که پایداری و فراگیری اجتماعات ملی در جوامع متنوع و از جمله ایران متکی به کم و کیف روابط مردم مناطق مختلف با یکدیگر است. توسعه گردشگری و توریسم داخلی یکی از گزاره هایی است که می تواند به ایجاد ارتباطات موثر کمک شایانی نماید.توسعه گردشگری و ارتباط و آشنایی مردم از یک دیگر به ویژه در سه حوزه تعاملی اقتصاد، فرهنگ و اجتماع از یک سو می تواند سبب فراگیری اجتماع ملی شود و همه اقوام را در عضویت اجتماع ملی قرار دهد و از سوی دیگر با تعمیق تعلقات و وفاداری مردم به اجتماع ملی، ثبات و پایداری اجتماع ملی را تضمین نماید.در این پژوهش ضمن اشاره به کارکردهای همبستگی ساز توسعه گردشگری به این مهم اشاره می شود که تقویت انسجام ملی نیاز به ابزارهای فرهنگی دارد؛ زیرا سیاست وحدت در کثرت به عنوان یک راهبرد، ماهیتی فرهنگی دارد. و مسلما توسعه صنعت گردشگری منجر به افزایش شناخت از خود و دیگران می گردد و این یکی از ویژگی ها و ابزار اصلی استقرار انسجام ملی می باشد.
مطالعه انگاره های هویت فرهنگی و هویت ملی ملت های ایران و افغانستان با تاکید بر نگره های مهاجران افغانی به ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در پی یافتن هویت فرهنگی مشترک ایرانی و افغانی، با روش کیفی و از طریق مصاحبه عمقی انگاره های ذهنی مهاجران افغانی ساکن ایران است. در این جستار، از چارچوب نظری مدل بین فرهنگی تونی بنت استفاده می شود و چهارده مصاحبه عمقی در قالب همین مدل صورت می گیرد که گرچه قابلیت تعمیم ندارد، بازگوکننده وجوهی نمایان از تبادل فرهنگی ایران و افغانستان است.این مقاله با برشمردن اشتراکات فرهنگی دو ملت ایران و افغانستان، هویت فرهنگی افغانیان و ایرانیان را از آبشخوری واحد می داند و بر آن است که تنها در صورت پذیرا بودن تکثر فرهنگی است که می توان هویت فرهنگی ایرانی را سایه بانی ریشه دار بر سر فرهنگ های متنوع قرار داد و وحدت هویت فرهنگی را تحقق بخشید. گفتنی است که در طول مدت مهاجرت افغانیان به ایران، اقدام درخوری برای بازشناساندن هویت مشترک ایرانی به آنان صورت نگرفته است.