مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
حماسه
حوزه های تخصصی:
واژه سگسار در اشعار حماسی هم به عنوان اسم مکان و هم به عنوان اسم خاص کاربرد داشته است ؛ اسم مکان برای محل سکونت کسانی که سر سگ و بدن آدمی داشته اند وبه عنوان اسم خاص نیز برای دیو به کار رفته است .علاوه بر شعرایی که حماسه سرا بوده اند ، دیگر شعرا نیز ازواژه سگسار در اشعار خود بهره برده اند . درموردایندوواژهاینپرسشهاوجودداردکه:اولین بار چه کسی این دو واژه را وارد ادبیات کرده است ؟ و کاربرد سگسار ، در آثار حماسی با آثار غیر حماسی چه تفاوتی دارد ؟ بر اساس پژوهش به عمل آمده ، سگسار اولین بار در شاهنامه فردوسی به کار رفته است و تنها منبع ادبی ، که از بزگوش نامی به میان آورده نیز ، شاهنامه فردوسی است . از دید جغرافیا نیز، وجود مکان هایی به نام سگسار و بزگوش قابل بحث است. همچنین تصویر" سگسار" دراشعار حماسی و شعر غیر حماسی کارکردهای متفاوتی دارد و معنی ومضمون آن نیز در آثار مختلف دچار دگرگونی و تحول شده است .
بررسی تطبیقی اغراض رجز در رزمنامه رستم و اسفندیار و اشعار حماسی عمروبن کلثوم
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، که به روش اسنادی- تحلیلی با مطالعه کتابخانه ای به انجام رسیده است، درپی این آن است تا با بررسی رجزهای حماسی در شاهنامه (داستان رستم و اسفندیار) و شعر حماسی عمروبن کلثوم تغلبی به وجوه اشتراک و افتراق محتوایی و زبانی دو شاعر در زمینه رجز بپردازد. عمروبن کلثوم صاحب یکی از معلقات عصر جاهلی است؛ همان ﻣﻌﻠﻘﺎتی کﻪ ﺑﺎﺯﮔﻮکﻨﻨﺪه ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺳّﻨﻦ کﻬﻦ ﻣﻠی ﺍﻋﺮﺍﺏ و ﺁﻣیﺰﻩﺍی است ﺍﺯ ﺣکﺎیﺖ، ﺗﺎﺭیﺦ، ﻋﺸﻖ ﻭ ﺣﻤﺎﺳﻪ. ﺩﺭ ﻣﻌﻠﻘﺎﺕ ﻋﻼﻭﻩﺑﺮ ﻭﺻﻒ، ﻓﺨﺮ ﻭ ﺣﻤﺎﺳﻪ، ﻣیﺗﻮﺍﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗی ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨگهای ﻣﺸﻬﻮﺭ ﻋﺮﺏ یافت که مبتنی بود بر جنگها و یورشهای قبیله ای. مسئله محوری پژوهش این است که از چه جهت یا جهاتی این دو شاعر در رجزگویی به هم نزدیکند؛ چه عنصر یا عناصری در رجزهای آن دو حضور دارد و بوم و اقلیم در کیفیت رجز آنها تا چه اندازه مؤثر است. پس از بررسی دریافتیم که زبان دو شاعر بویژه فردوسی در گزارش رجزهای رستم از جهت ادبی اُفت محسوسی دارد و جنبه بلاغی کمی در زبان او دیده می شود. از جهت بلاغی «کنایه» محور مشترک دو شاعر است؛ اما عناصر بومی و اقلیمی در کیفیت رجز آنان مؤثر بوده است؛ چنانکه چشم انداز وسیع محیطی و جغرافیایی که از ویژگیهای ذاتی حماسه است در شعر عمروبن کلثوم دیده نمی شود. از یازده مورد اغراض رجزی که بررسی شد، دو شاعر در هفت موردِ برمنشی، بیان قدرت و شرح رفتار پهلوانی، نازش به نژاد و خاندان، دغدغه ننگ و نام، تحقیر و بیان کهتری رقیب، تضعیف روحیه و تهدید و ارعاب با هم مشترکند و در چهار موردِ پند و اندر، مرگ ناهراسی، سازش ناپذیری و ستم ستیزی و تفاخر به خیل با هم اختلاف دارند.
نقبی بر الگوی رفتاری و اخلاق و منش بهمن در منظومه بهمن نامه
سرایش بهمن نامه نه تنها جاودان ساختن حماسه و اساطیر ایرانی را در کنار حماسه های ملی دربردارد، بلکه در گذر از آن آموزه های حکمی و اخلاقی در تربیت نفس و ادب هم بیان می شود. بهمن نامه را ایرانشاه بن ابی الخیر در اواخر قرن پنجم و اول قرن ششم به نظم درآورده است. مرحله پرورش و تربیت، که از زبان راوی داستان، که دهقان موبد نژاد است، گفته می شود که بعد از تولد و بنا به درخواست پدرش اسفندیار در میان خانواده و خاندان زال در سیستان شکل می گیرد. مرحله پادشاهی و حکمرانی بهمن، دوران شاد و سروری شاهی اوست. مرحله لشکرکشی به سیستان، که به آزار و اذیت خاندان رستم و شخص زال و به دار آویختن فرامرز منجر می شود، از اقدام های ناروای بهمن است. قسمت بیشتری از منظومه بهمن نامه درباره خاندان رستم و درگیری بهمن با این خانواده و خاندان است. مرحله پشیمانی و بازگشت، که به عفو اسیران و عذرخواهی شاه از الگوی رفتاری و منش خویش است، سهم بزرگی در رفتار بهمن دارد. سرانجام، بهمن، این شاه و پهلوان، که با پهلوانان دیگر حماسه، تفاوت دارد، در نبرد با اژدها به کام مرگ(اژدها) می رود، و به گونه ای می توان گفت: خودکشی می کند. بررسی الگوهای رفتاری پهلوانان ایرانی و منش های آنان هویت فرهنگی و اجتماعی ایرانیان باستان را در خود دارد. در این وجیزه موضوع بیان الگوی رفتاری بهمن و منش های پهلوانی اش از متن بهمن نامه است که صفات اخلاقی او را مانند صفات دادگری، نیایش، پایبندی به سوگند و همچنین گاه رذایل غیر پهلوانی مانند: ظلم و تجاوز، بی عدالتی، تطمیع پهلوانان، خیانت را نمایان می سازد و با تبیین ویژگی های مثبت و منفی اخلاقی این پهلوان، گستره بی کران ادب و فرهنگ ایران زمین را در فتوت و جوانمردی بیشتر آشکار می سازد.
نقش زنان در شکل گیری و جاودانگی حماسه عاشورا
این پژوهش با عنوان «نقش زنان درحماسه عاشورا» به بررسی نقش های گوناگون زنان در واقعه عظیم عاشورا می پردازد. از آنجا که امام حسین (ع) به مسأله همراه کردن زنان با کاروان حسینی اهتمام ویژه داشته اند، معلوم می شود که رسالت و مأموریتی نیز برای زنان پیش بینی کرده بودند؛ همچنان که ما حضور مؤثر و قوی زنان را در تمام مراحل قیام و بعد از آن مشاهده کردیم. در مقاتلی مانند اللّهوف و منتهی الآمال و کتاب هایی که در زمینه عاشورا نگاشته است، مانند واقعه عاشورا نوشته علی نظری منفرد به نقش های زنان در واقعه عاشورا اشاره شده است. ازجمله توجهات محققین گرامی به این موضوع می توان به کتاب زنان عاشورایی نوشته زهره یزدان پناه اشاره کرد. از نوآوری های این اثر دسته بندی متفاوت و جامعیت آن می باشد. این تحقیق به روش کتابخانه ای و توصیفی و تحلیلی نگاشته شده است و در صدد پاسخ گویی به این سؤال است: نقش زنان در حماسه عاشورا چه بوده است؟ زنان بزرگی که با حضور در عرصه های مختلف حماسه آفریدند، از رساندن اخبار و نامه های امام به سران و بزرگان گرفته تا پناه دادن به سفیر امام حسین (ع). گاهی در مقام همسری و گاهی در کسوت مادری در یافتن راه سعادت عزیزانشان را یاری و همراهی نمودند و بعد از واقعه جانگداز عاشورا با صبر بر مصائب مانع شادکامی دشمن شدند و با اعلام انزجار از اعمال پلید آن نابکاران از آنان تبری جسته و رسوایشان کردند و با رساندن پیام عاشورا و حماسه ها و فداکاری های آن مردان حق، در راه شناساندن حق از باطل به مبارزه ادامه داده اند.
جایگاه و نقش گرگ در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
61 - 87
حوزه های تخصصی:
در تحلیل متون حماسی به نقش آفرینی ویژه برخی حیوانات در پرورش حماسه برمی خوریم؛ این نقش آفرینی گاه مثبت و توتمیک است و گاه منفی و شریرانه. مانند گرگ که در برخی اساطیر و حماسه های جهان خویشکاری های مثبتی دارد، اما در برخی دیگر چنین نیست. در شاهنامه نیز نقش آفرینی گرگ غالباً منفی است. در این مقاله با روش تحلیل متن کوشیدیم دلایل نگاه منفی فردوسی به گرگ را تحلیل کنیم. نتایج حاصل نشان می دهد که یک دلیل عمده ارائه تصویری منفی و شریرانه از گرگ در شاهنامه، حضور اهریمنی گرگ در متون مذهبی ایران باستان است که کشتن آن را جزو اعمال مثبت و دارای پاداش برمی شمارند. دلیل دیگر این مسأله یکی گرفته شدن تورانیان با ترکان توسط فردوسی در شاهنامه است. از این رو، فردوسی هنگام سخن گفتن از تورانیان آن ها را به گرگ تشبیه کرده و صفت های منفی این حیوان را برای توصیف آنان به کار برده است.
داستان های اپیزودیک در روایت های حماسی ایرانی و پیوند آن با قصه های پریان (بررسی موردی: شاهنامه و بهمن نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
128 - 154
حوزه های تخصصی:
وحدت و انسجام روایی و داستانی از ویژگی هایی است که از دیرباز به عنوان یکی از مؤلفه های مهم در نگاه به روایت های حماسی مطرح بوده است. حماسه های ایرانی به ویژه با توجه به متأخربودن زمان نگارش آن ها در مقایسه با حماسه های هندی و یونانی، گاه ساختاری اپیزودیک دارند و درخلال سلسله داستان ها، اپیزودهایی بدون ارتباط منسجم با داستان های پیش و پسِ خود آمده است، چنان که در ساختار کلان اثر حماسی نمی گنجند و به لحاظ ساختاری، روایت هایی فرعی هستند که به زنجیره ی خطی روایت حماسی افزوده شده اند. با توجه به بسامد این ویژگی در روایت های حماسیِ ایرانی، شناخت الگوهای روایی و اسطوره ایِ حاکم بر داستان های اپیزودیک از ضروریات پژوهش در این حوزه است. براین اساس با بررسی دو اثر شاهنامه و بهمن نامه یازده داستان اپیزودیک استخراج شده است؛ سپس با استخراج کمینه های رواییِ این داستان ها، تببین ساختار روایی آن ها، تحلیل ژرف ساخت اسطوره ای و بررسی چگونگی پیوند یافتن آن ها با ساختار کلان اثر در جریان تکوین روایت حماسی، در پی تبیین الگوهای روایی و اسطوره ایِ حاکم بر داستان های اپیزودیک در روایت های حماسی هستیم. نتایج تحقیق بیانگر تفاوت های قابل توجه خاستگاه ها و ساختارهای روایی و اسطوره ایِ این اپیزودها با ساختار کلان روایت های حماسی و ارتباط آن ها با قصه های پریان است.
بررسی تحوّلات ضدّ قهرمان درحماسه های ملّی، دینی و تاریخی با تحلیل شش منظومه حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون حماسی جزو جدا نشدنی ادبیات فارسی هستند که شاه کار اصلی آن شاهنامه فردوسی است. بعد از شاهنامه، حماسه سرایی رواج پیدا کرد و به تقلید از آن در دوره های مختلف، انواع حماسه های دینی و تاریخی سروده شد؛ امّا در سرایش آن ها، تحوّلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در کشور ایجاد شد، تأثیر گذاشت و به تناسب تحوّلات، موضوع، جای گاه، ویژگی ها و اهداف شخصیت های حماسی نیز تغییر کرد. در این پژوهش با هدف تأملّی بر تحوّلات ضدّ قهرمان و تفاوت ها و شباهت های آن در حماسه های ملّی، دینی و تاریخی، منظومه های حماسی بانوگشسب نامه و فرامرزنامه از حماسه ملّی، علی نامه و خاوران نامه از حماسه دینی و تمرنامه ، جنگ نامه کِشم و جرون نامه از حماسه تاریخی به روش کتاب خانه ای و بر مبنای نگارش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد حماسه های دینی و تاریخی نیز بر بنیاد حماسه ملّی استوار شده ؛ امّا در تقابل بنیادین خیر و شر، هم سو با مضمون و هدف قهرمان داستان، دچار دگرگونی شده است. وجه مشترک هر سه نوع حماسه، وجود ضدّ قهرمان انسانی جدال گر با صفات بدنژادی، اهریمنی و تنومندی است؛ امّا این ضدّ قهرمان در حماسه دینی و تاریخی با انگیزه قهرمان و روایت تاریخی در اهداف جدال، کنش و صفات ضدّ قهرمان و سرانجام ضدّ قهرمان متغیّر گشته است.
بررسی سیمای بَستورِکودک در یادگار زریران برپایه ساختارتقابل های دوگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
169 - 188
حوزه های تخصصی:
یادگار زریران یکی از متون کهن حماسی ایرانیان است که روایت قدیمی آن به دوره اشکانیان بر می گردد. هدف این مقاله، نشان دادن سیمای کودک در ساختار ادبی یادگار زریران است. در این جستار تلاش شد با روش توصیفی- تحلیلی و با روی کرد ساختارگرایی با تکیه بر تقابل های دوگانه، نقش «بستور» به عنوان یک کودک هفت ساله، در این متن حماسی واکاوی شود . نتایج به دست آمده از این پژوهش، نشان می دهد، حضور بسیار پررنگ و دوگانه بستور در یادگار زریران ، ازیک طرف به عنوان یک کودکِ هفت ساله و از دیگرسوی، به عنوان یک رادمردِ جنگاور، علاوه بر افزایش جذابیت داستانی این حماسه، توانسته است ظرفیت ادب حماسی برای حضور کودک را نشان دهد. هم چنین، براساس نظریه ساختارگرایی، برخی از تقابل های دوگانه همانندِ تقابل کودک و بزرگ سال، تقابل ایرانیان و خیونان، تقابل پیروزی و شکست و... دراین متن تحلیل شده است که ازاین منظر، یادگار زریران می تواند کودکان را هم به عنوان مخاطبان متون حماسی جذب کند.
بررسی و مقایسه تصاویر آتش در ادبیات حماسی و عرفانی با تأکید بر شاهنامه فردوسی و اشعار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آتش یکی از عناصر بنیادی در پیدایش هستی و نیز مهم ترین جلوه حیات در طبیعت برای انسان است. عنصر آتش از بدو زندگی تابه حال در میان تمام انسان ها و آیین ها دارای قداست و اهمیتی والا بوده است. این عنصر در افکار و سروده های دو شاعر بزرگ زبان و ادبیات فارسی، یعنی فردوسی و مولانا نیز همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و به اشکال مختلف در آثار آنان متجلی گردیده است. فردوسی آتش را آخشیج برتر عنوان نموده و در نظر او آتش سرچشمه ویژگی های بنیادین دیگر از قبیل گرما، سرما، خشکی و تری است. ویژگی های اساطیری آتش در شاهنامه مانند آتش آزمون و آتش تطهیر بسیار پررنگ و نمادین است. آتش در اشعار مولانا در قالب های تمثیل، تلمیح، استعاره، نماد و غیره به کاررفته است. آتش در اشعار مولانا در مصداق آتش حق و تجلیات وی، آتش انبیا، آتش عشق، آتش جهنم، آتش نفس و غیره به چشم می خورد که همگی برای تبیین معرفت، عشق و جلوه های آفرینش به کاررفته است. در این مقاله به شیوه توصیفی _ تحلیلی، تصاویر آتش در شاهنامه فردوسی و اشعار مولانا موردبررسی قرارگرفته است. کارکردهای معرفت، عشق و پاک کنندگی آتش عمدتاً تحت تأثیر اسطوره ها بوده و ازلحاظ رویکرد نقاط مشترک زیادی با شاهنامه فردوسی دارد؛ اما در تحلیل رویکرد عارفانه شعر مولانا و تصاویر او از آتش درمی یابیم که مجردّات فکری شاعر به طور رمزگونه بیان شده است.
تحلیل روابط بینامتنی شاهنامه و ابومسلم نامه بر مبنای بینامتنیت ژرار ژنت
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
249 - 274
حوزه های تخصصی:
در این جستار پیوندهای بینامتنی شاهنامه و ابومسلم نامه با هم سنجیده شده است. بر اساس نظریه بینامتنیت، هرمتنی، بریده از متنهای دیگر نیست و بی گمان با متنهای پیش و پس از خود، در پیوند است. می دانیم که شاهنامه،متنی فراگیر یا «زیرمتن» است که در متونِ پس از خود، به ویژه در ابومسلم نامه ، تاثیرات بسیار گذاشته است. می خواهیم بدانیم میان شاهنامه و ابومسلم نامه ، کدام پیوندهای بینامتنی با بسامد بیشتری حضور می یابد؟ ویژگی های متنی شاهنامه با ابومسلم نامه از دیدگاه بینامتنی(هم حضوری) و بیش متنی(تأثیر و تأثر) ژرار ژنت بررسی می شود. از نتایج این پژوهش ، درک این نکته است که هم حضوری در این آثار بیشتر از طریق نقل به معناست. شاهنامه، آن چنان تأثیر عمیقی بر سنت داستان پردازی منظوم و منثور پارسی گذاشت که داستانهای عامیانه را هم که بیشتر روایت های منقول بود، در بر گرفت. موضوعاتی چون: رویین تنی، پیشگویی، جنگ پدر و پسر ، شفابخشی و...که ابومسلم نامه را به یک حماسه ، تبدیل کرده است، از شاهنامه، الگو گرفته است.
حماسه سرایی دینی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
183 - 210
حماسه های دینی از انواع حماسه های تاریخی اند که درباره بزرگان یا آیین های مذهبی سروده شده اند. این نوع حماسه در ادب فارسی، از دیرباز تا کنون مصادیق فراوانی داشته است، اما چگونگی شکل گیری این حماسه ها، ویژگی ها و جایگاه آن ها در گستره زبان و ادب فارسی، موضوعی است که به صورت جامع بدان پرداخته نشده است. در این مقاله، با مروری بر حماسه و انواع آن، چگونگی شکل گیری، ویژگی ها و جایگاه این نوع حماسه ها در ادب فارسی بررسی و مثلاً مشخص شده است که اولاً حماسه سرایی دینی، صرفاً معلول افول حماسه سرایی ملی نیست و حتی در بزرگ ترین حماسه ملی ایرانیان، یعنی شاهنامه فردوسی، انواعی از حماسه ها (اساطیری، ملی، تاریخی و دینی) در کنار هم آمده اند؛ ثانیاً حماسه های دینی در ایران، به دلیل وجود انگیزه های قوی مذهبی، مصادیق فراوانی دارند و دارای ویژگی های خاصی هستند، اگرچه بسیاری از آن ها از نظر زبان و بیان ضعیف اند و در آن ها نشانه های آشکاری از تقلید آن ها از شاهنامه فردوسی به چشم می خورد.
سام نامه کوچک، منظومه ای پیشینه دار از پهلوانی های سام نریمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۸)
211 - 227
سام پدر زال و نیای رستم یکی از معروف ترین پهلوانان متون حماسی ایران است. به علّت استقلال شخصیت سام از سیمای اساطیری گرشاسپ و نیز این که سام به تدریج نیای رستم تلقی شده است، از گذشته های دور، سام یکی از محبوب ترین پهلوانان ادب پهلوانی ایران به شمار می رفت آن چنان که داستان های متعدّدی درباره پهلوانی های او به دست ما رسیده است. سام نامه (بزرگ) یکی از معروف ترین منظومه های پهلوانی در گزارش کرده های سام نریمان و دلاوری های او در راه رسیدن به محبوب خود پری دخت است. گذشته از این منظومه، روایت منظوم دیگری نیز از پهلوانی های سام در سرزمین های مغرب و مازندران به دست ما رسیده که کمتر شناخته شده است. این منظومه، از گوینده ای ناشناس، ظاهرا برخلاف سام نامه (بزرگ) متأثّر از روایات شفاهی نیست بلکه، با توجّه به قرائن متن، روایات آن، ریشه در داستان های قدیم دارد. در این مقاله، نخست به معرّفی این منظومه که از آن با نام سام نامه کوچک یاد می کنیم می پردازیم؛ سپس حدود احتمالیِ زمان سرایش آن را تعیین و به برخی نکته های محتوایی آن اشاره می کنیم.
تو این چوب را خوارمایه مدار (نظریه ای در باب ایزدان و دیگر نیروهای ماوراییِ یاریگرِ رستم در نبرد با اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه اسفندیار را در نخستین روز نبرد بر رستم غلبه می دهد نه زور بازو، که نیروی ماورایی رویین تنی است؛ موهبتی که از سوی اهورامزدا، قوی ترین ایزد آیین زرتشتی به او عطا شده است و رستم برای غلبه بر آن، ناچار است ایزدان و نیروهای ماورایی کوچک تر را به یاری بخواند تا مجموع این نیروها، بر نیروی رویین تنی اسفندیار غلبه کند. چون در حماسه های ملی ایران ایزدان حضور مستقیم ندارند، ناگزیر باید به نشانه ها و شواهد جنبی توجه شود. در شاهنامه، نشانه های متنی متعددی دال بر حضور گسترده نیروهای ماورایی، اعم از ایزد، دیو، پری و ... وجود دارد که رستم از آنها یاری می خواهد و سبب می شود نیروی ماورایی رستم بر نیروی ماورایی رویین تنی اسفندیار غلبه کند و او را از پای درآورد. در این مقاله شواهد متنی و بین متنی حضور این نیروهای ماورایی و یاری خواهی رستم از این نیروها توصیف و تحلیل شده اند؛ و حاصل تحلیل، دریافت و تأیید این نکته است که مجموعه ای از نیروهای ماوراءالطبیعی در نبرد انجامین به یاری رستم آمده اند و این امر سبب تعادل در نیروهای ماوراءالطبیعی دو طرف، و پیروزی رستم بر اسفندیار گردیده است. این پژوهش، از دسته پژوهش های کیفی است و بر اساس «تحلیل متن» صورت گرفته است.
نقد اسطوره ای سفر قهرمان در منظومه سام نامه بر اساس الگوی کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
65 - 90
حوزه های تخصصی:
یونگ با ارائه نظریه فرآیند فردیّت، راه جدیدی در حوزه نقد ادبی گشود و عرصه را برای فعالیت نظریه پردازان زیادی از جمله جوزف کمپبل فراهم کرد. کمپبل یکی از مضامین مشترک در اسطوره ها را که دارای ساختاری مشابه هستند و هدف واحدی را دنبالسفرهای ماجراجویانه قهرمان برشمرده و براساس آن، نظریه اسطوره یگانه را مطرح کرده است. در این پژوهش با بهره گیری از روش نقد اسطوره ای و مطابق با تقسیم بندی های کمپبل، سفر قهرمان در منظومه سام نامه که در قالب ماجرایی عاشقانه روی می دهد، بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد هرچند ترتیب کلّیِ الگو در این منظومه دیده نمی شود و همه مراحل نیز به طور کامل درآن تحقق نیافته است، اما سفر قهرمان با اندک تفاوت هایی با الگوی موردنظر کمپبل تطابق دارد. قهرمان در طی سفر نمادین با کشف و بازشناسی جنبه های ناشناخته و آسیب دیده روان خویش توانسته است با گذر از منِ محدود، شخصیتِ ازهم پاشیده و نامتعادلِ خود را شکل دهد و با رسیدن به تکامل روانی، فردیّت را تجربه نماید.
بررسی زبان و لحن حماسی در قصاید فرخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
197 - 231
حوزه های تخصصی:
لحن عبارت از نگرش و احساس گوینده و مهم ترین عامل فضاسازی و تأثیرگذاری بر مخاطب در شعر است و در شناخت و فهم هر متنی، شناختن زبان و لحن آن نقش مهمی دارد. زبان و لحن حماسی برآیند انتخاب کلمات، ترکیبات، صورخیال، صنایع بدیع و انتخاب وزن متناسب با نوع حماسه است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر در ایجاد زبان و لحن حماسی در قصاید فرخی سیستانی است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. فرخی سیستانی با بهره گیری از موسیقی درونی و بیرونی، گزینش واژگان و ترکیبات حماسی، استفاده از آرایه های سازگار با حماسه مانند مبالغه و اغراق و تشبیه و اشارات متعدد به نام پهلوانان و شخصیت های حماسی و اساطیری ایرانی، به قصاید خویش لحن و فضایی حماسی بخشیده است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که شاعر ذهنی حماسی اندیش دارد و آن در صورخیال و واژگان و ترکیبات به کاررفته در قصایدش نمود یافته است و این نوع ذهنیت و تخیل با جامعه قرن پنجم و باورها و اندیشه های حاکم بر فرهنگ و ادب آن دوره در پیوند و البته متأثر از آن است.
خودآگاهی در رمان؛ بررسی آرای هگل و باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
167 - 188
حوزه های تخصصی:
هگل، فیلسوف آلمانی و باختین، نظریه پرداز و منتقد ادبی روسی ازجمله متفکرانی هستند که رمان را موضوع تأمل فلسفی خود قرار داده اند و هر دو به مؤلفه «خودآگاهی در رمان» توجه داشته اند. در فلسفه هگل و در سیر تکامل روح به سمت آزادی، رمان از بالاترین تجلیات روح در فرم هنری است؛ جایی که روح به یکی از بالاترین سطوح خودآگاهی در قالب هنر می رسد. ضمن اینکه رمان به واسطه ظهور در دوران رمانتیک هنر، واجد قهرمان خودآگاه است. باختین هم در دو موضع از خودآگاهی در رمان می گوید: یکی آنجایی که رمان را گونه ای خودآگاه معرفی می کند و جای دیگر وقتی است که از خودآگاهیِ قهرمان رمان سخن می گوید. باختین وقتی داستایفسکی را خالق رمان چندصدا معرفی می کند، می گوید این خودآگاهی قهرمان است که به رمان های داستایفسکی خصلت چندصدایی می بخشد. درعین حال بحث از خودآگاهی در رمان، در هر دو متفکر به بحث از بی خانمانی هم گره می خورد. ما در این مقاله تلاش کردیم نشان دهیم موضع هر یک از دو متفکر نسبت به این موضوع چه بوده، چه شباهت و چه تفاوتی با هم دارند و چه گفت وگویی میان آنها یکی به عنوان فیلسوف و دیگری به عنوان نظریه پرداز ادبی شکل گرفته است
نگاهی به اخلاق و سیاست در بخش اساطیری و حماسی شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه
بر مبنای اخلاق و سیاست در تطبیق بخش اساطیری و حماسی شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر، مقاله زیر شکل گرفت. هدف نشر زوایایی از اندیشه منش های انسانی دو تن از خردمندان باستانی، از متن آثار کهن آنان است. نوشتار از جنبه موضوع، زمان، مکان یعنی، ساختار نظم و نثر حماسی، مفهومی تطبیقی دارد. سراسر منظومه فردوسی را پرتوی از فرّ تبار ایرانی فراگرفته است، و با فضای حاکم بر زمان و زندگی قهرمانان ایلیاد و ادیسه، که نشانی از عناصر و مولفه های اخلاق و سیاست خدایان متعدد، در انجمن های مختلف صورت می گیرد، سلحشوری و حفظ و حراست از سرزمین را در پرتو کانون گرم خانوادگی و وفاداری نشان می دهند. اهتزاز بیرق فرهنگ عدل و دانش، در ورای پند سه گانه پندار، گفتار و کردار نیک، و اندرزهای حکیم طوس، با آن چه در ایلیاد و ادیسه از زبان خدایان و الهه ها به قهرمانان و پهلوانان القا می شود، در ذهن و زبان شاهان و پهلوانان نمود دارد، که از نکته های مشابه و تفاوت هاست. جنبه های واقعی زندگی، وصف حالت های درونی و عاطفی زنان در کنار توصیف شخصیت ها، طبیعت، و آموزه های تربیتی و اخلاقی، به کمک حماسه سازی های پهلوانان، و موسیقی تنیده در ابیات، بیش از همه از دلتنگی و ملال زن و زخم بی رحم ابزار بر پیکر پهلوانان آنان نشان دارد، که راستی و درستی را در فرهنگ مردم باستان با روشی اخلاق پسند به جا می گذارد. پژوهشگر فرهنگ اساطیری و حماسی، با شیوه کتابخانه ای آثار علمی و کاربردی، از منظر اخلاق و تربیت بهینه، نیز، سیاست، با تطبیق در بخش اسطوره ای و حماسی شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر می نگرد و به بررسی و بازنمایی می نشیند.
فردوسی و شاهنامه در متون منثور عرفانی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
153 - 188
حوزه های تخصصی:
داستان های اساطیری و ملی، در متون ادبی و غیرادبی و عرفانی و جز آن، از وجوه متعددی مورد توجه بوده است. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای انجام گرفته؛ به بررسی چند موضوع اساسی خواهیم پرداخت: ارزیابی وثاقت ستایش و بزرگداشت فردوسی و شاهنامه از سوی عرفا در روایات موجود در متون عرفانی و غیرعرفانی؛ تأثیر جریان های فکری حاکم بر عصر در ایجاد نگاه مثبت یا منفی در میراث عرفانی نسبت به شاهنامه و داستان های شاهنامه ای؛ بررسی دلایل ورود برخی ابیات شاهنامه یا منسوب به شاهنامه به متون عرفانی. بررسی انجام شده نشان می دهد که به دلیل اشتهار و رواج برخی ابیات شاهنامه در متون مختلف، این ابیات به احتمال و بر اساس شواهد به جا مانده در متون، از نیمه سده پنجم به بعد به منابع عرفانی راه یافته باشد. جز چند روایت، از خلال برخی آثار عرفانی که گواهی بر تمجید و تعظیم صریح عرفایی معدود از فردوسی و اثر سترگ اوست، می توان به جایگاه حماسه ملی نزد صوفیه و عرفا پی برد.
تحلیل جایگاه جهرم در شاهنامه فردوسی در مقایسه با تواریخ اسلامی، فرهنگ و روایات محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شاهنامه فردوسی و به ویژه در بخش تاریخی آن، اسامی مکان ها و نام جای های بسیاری از جمله شهر جهرم آمده است. بنای شهر جهرم در سرزمین پارس را به چهر ه هایی اسطوره ای چون بهمن پسر اسفندیار نسبت داده اند؛ قهرمانانی چون: بُناک، مهرک نوشزاد و دختر مهرک، بهرام گور و باربُد، از چهر ه های معروف شهر جهرم در شاهنامه ، روایات عامیانه و برخی تواریخ اولیه اسلامی هستند. نام جهرم در نسخ مختلف شاهنامه بین ۸ تا ۱۷بار تکرار شده و محل وقوع برخی از اتفاقات مهم این حماسه ملی است. هدف از پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، تأیید اصیل بودن نام جهرم در شاهنامه و تحلیل جایگاه استراتژیک و نظامی در گذشته تاریخی و اساطیری آن است. بر اساس یافته های این پژوهش، وجود قوای نظامی، وجود قلعه ها و ولیعهد نشینی این شهر از دلایل تکرار نام آن در شاهنامه است. روایات ملی و شخصیت های شاهنامه در فرهنگ محلی جهرم به صورت نامگذاری بر اماکن جغرافیایی چون: قلعه مهرک و شاپورآباد، بازآفرینی روایات شاهنامه ، نام های خانوادگی و... حفظ شده اند. باقی ماندن نام ها یا شهرت های خانوادگی مرتبط با پهلوانان و خاندان شاهی در شاهنامه ، بناها و نام جای ها به نام شاهان و پهلوانان از دیگر نشانه های تاریخ حماسی این شهر در روزگار حاضر است. داده های محلی این مقاله نیز به کمک پژوهش های میدانی جمع آوری شده است.
تحلیل بن مایه ها ی اسطوره ای حماسه گوراوغلی ترکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
203 - 230
حوزه های تخصصی:
حماسه گوراوغلی ترکمن از جمله آثاری است که ردّ پای اساطیر کهن در آن وجود دارد. از آنجا که آثار حماسی، پیوندی ناگسستنی با اساطیر دارند، واکاوی درون مایه های اساطیری در این اثر، دور از ذهن نیست. اساطیر در بطن و متن حماسه قرار دارند و این امر ناشی از باور و فرهنگ یک قوم به آیینی ویژه است. در این مقاله بن مایه های اساطیری در حماسه گوراوغلی ترکمن با روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که بازتاب بن مایه های اساطیری کهن از جمله اسطوره تولد عجیب پهلوان (از گور بیرون آمدن)، راهنما یا پیر دانا، نبرد با اژدها (اژدهاکشی)، فیل اوژنی، گذر از آب به همراه اسب، اسب دریایی گوراوغلی (قیرآت)، وجود پریان و جادو در این حماسه چشم گیر است.