مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
حماسه
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
151 - 166
حوزه های تخصصی:
سیمرغ پرنده ای اساطیری است که از گذشته های دور تاکنون در حوزه تفکر، تمدن، فرهنگ و اندیشه ایرانیان بال و پر گشوده و در اشکال گوناگون خود را به نمایش گذاشته است. قدیمی ترین متن حاوی اسطوره سیمرغ، اوستاست و در حوزه زبان و ادبیات فارسی، شاهنامه از مهم ترین مجال های ظهور سیمرغ است و در قرن ششم، سیمرغ در حیطه ادبیات عرفانی نیز تجلی می یابد. این پرند ه اساطیری در هر دوره با نقش و رنگ متناسب آن زمان بروز و ظهور داشته است. سبک هندی سبک مضمون آفرینی با ایده های گذشته است و صائب تبریزی از بزرگ ترین شاعران این سبک به شمار می رود که در دوره رکود عرفان، به مضامین عرفانی بسیاری توجه نشان داده است. در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، برآنیم تا چگونگی بروز و ظهور سیمرغ اساطیری- حماسی و سیمرغ عرفانی را در شعر صائب بررسی کنیم. بنابراین سؤال موردنظر این است که با توجه به تلاش های گوناگون صائب برای مخالف خوانی و مضمون آفرینی در حوزه های مختلف، وی از سیمرغ چگونه برای مضمون سازی استفاده کرده است و بیشتر در چه حوزه و برای بیان چه مفاهیمی از این پرنده اساطیری بهره گرفته است؟ پژوهش نشان می دهد که صائب علاوه بر بهره گیری از داستان سیمرغ اساطیری در شاهنامه، از سیمرغ عرفانی در منطق الطیر نیز بهره گرفته است و ابهت، جلال و شکوه سیمرغ، عنصری برگرفته از هر دو حیطه حماسی و عرفانی است که در شعر صائب به زیبایی استفاده شده است.
تحلیل تطبیقی میان دو موجود اسطوره ای سیمرغ و گارودا در دو اثر حماسی شاهنامه و مهابهارات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه کهن هندیان (مهابهارات) با حماسه برجسته و جهانی ایرانیان (شاهنامه) اشتراکاتی دارد که از تشابهات فرهنگی و تمدنی بین هندیان و ایرانیان حکایت می کند. پژوهش حاضر می کوشد تا این دو اثر حماسی و ماندگار را بکاود و دو موجود اسطوره ای از این دو اثر را از منظر اسطوره ای بازشناسد و وجوه اشتراک و افتراق آن ها را دریابد. نتایج این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی، درصدد پاسخ به اشتراکات و افتراقات در وجوه دو موجود اسطوره ای از آثار مذکور و معیارهای نزدیکیِ بین این دو اثر است و نشان از این دارد که در میان شخصیت های پرشمار این دو اثر حماسی، مشابهت های میان سیمرغ و گارودا شایان توجه است. مشترکات و مشابهات این دو در زمینه های گوناگونی قابل بررسی هستند؛ از جمله: جایگاه ویژه آن دو میان پرندگان اسطوره ای، شکل ظاهری، حضور یافتن به محض طلبیده شدن و زندگی بر فراز کوهی مقدس. از نتایج دیگر این تحقیق آن است که وجوه افتراق قابل توجهی نیز بین این دو موجود اسطوره ای وجود دارد؛ برای مثال تفاوت چشمگیری میان این دو پرنده اسطوره ای یافت می شود: در سیمرغ تکیه بر دانایی و خردمندی اوست، اما گارودا دارای قدرت بدنی سرشار معرفی می شود.
موجودات و جانوران فراطبیعی در شاهنامه و مقایسه آن با حماسه گیلگمش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیروهای فراطبیعی، نیروهای ویژه ای را گویند که در انسان ها، جانوران و حتی در اشیاء به صورت بالقوه وجود دارد و در شرایطی خاص، اعمالی غیر قابل باور را به ظهور می رساند که ریشه باور به وجود این نیروها را در زمان های باستان باید جست. در اسطوره های کهن این موجودات ماوراءطبیعی ناتوانی ها و کاستی های شاهان و پهلوانان را در نیل به هدف جبران می کنند. اعتقاد به این نیروها را در آثار کهن و ارزشمند ادبی همچون گیلگمش، شاهنامه، رامایانا، ایلیاد و اودیسه می توان مشاهده نمود، از این رو جستار حاضر به بررسی موجودات فراطبیعی در دو حماسه کهن ارزشمند؛ یعنی شاهنامه و گیلگمش اختصاص یافته است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است و نگارندگان در پی آنند که تأثیر نیروهای فراطبیعی در کدام حماسه، مشهودتر است؟ نتایج بررسی نشان می دهد که موجودات و جانداران فراطبیعی در شاهنامه از نظر تنوع، نقش و کارکرد بر حماسه گیلگمش برتری دارد، به گونه ای که برخی بعضی از این موجودات و جانوران در روند حماسی و ملی اثر، نقشی اساسی و پراهمیتی ایفا نموده اند.
نقش رویکرد بن مایه شناسی در تعیین نوع ادبی روایت های داستانی (مطالعۀ موردی: داراب نامه، قران حبشی و مسیب نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
73-35
حوزه های تخصصی:
دانش انواع ادبی از رویکردهای درون متنی باسابقه و تأثیرگذاری است که از گذشته برای طبقه بندی متون در نظر گرفته می شده و دگرگونی هایی را نیز تاکنون از سر گذرانده است، امّا پیشینه کاربرد نظریّه انواع در پژوهش های ادبی ایران به یک سده نمی رسد و هنوز اطلاق موجّه آن به صورت فراگیر در بسیاری از حوزه ها و جریان های ادبی با ابهام و چالش روبه رو بوده است. برای مثال، در طبقه بندی روایت های داستانی کهن، این پرسش مطرح می شود که: بر چه اساس و با چه استدلالی می توان نوع ادبی مسلّط در متون یادشده را اثبات کرد؟ فقدان پژوهش و نقد جدّی در پاسخ به این پرسش، سبب شده تا طیّ دهه ها، پژوهشگران بدون هیچ روشنگری علمی و روشمندی، داستان های کهن فارسی را با توسّل به اصطلاحات ادبی خودساخته، غیرعلمی و بعضاً گنگ معرّفی کنند و این امر در حالی است که اصطلاحات رایج نه تنها دلالتی جامع و مانع بر مشخّصات محتوایی و زبانی این گونه روایات ندارند، بلکه گاه حتّی آن ها را در تعلیق نوعی نگاه می دارند یا دچار هم پوشانی چندگانه نوعی می کنند. از آن جایی که یکی از کارکردهای رویکرد بن مایه شناسی، تعیین نوع ادبی متون است، در پژوهش حاضر تلاش شده تا در پیوند با انواع ارسطویی، از این استعداد بالقوّه که تاکنون از نظرها دور مانده است، بهره برده شود و برای نخستین بار، به روش استقرایی و با تکیه بر جامعه آماری بن مایه های متنوّع سه روایت داستانی ابوطاهر طرسوسی، تعلّق نوع ادبی آن ها به حماسه اثبات شود. دانش انواع ادبی از رویکردهای درون متنی باسابقه و تأثیرگذاری است که از گذشته برای طبقه بندی متون در نظر گرفته می شده و دگرگونی هایی را نیز تاکنون از سر گذرانده است، امّا پیشینه کاربرد نظریّه انواع در پژوهش های ادبی ایران به یک سده نمی رسد و هنوز اطلاق موجّه آن به صورت فراگیر در بسیاری از حوزه ها و جریان های ادبی با ابهام و چالش روبه رو بوده است. برای مثال، در طبقه بندی روایت های داستانی کهن، این پرسش مطرح می شود که: بر چه اساس و با چه استدلالی می توان نوع ادبی مسلّط در متون یادشده را اثبات کرد؟ فقدان پژوهش و نقد جدّی در پاسخ به این پرسش، سبب شده تا طیّ دهه ها، پژوهشگران بدون هیچ روشنگری علمی و روشمندی، داستان های کهن فارسی را با توسّل به اصطلاحات ادبی خودساخته، غیرعلمی و بعضاً گنگ معرّفی کنند و این امر در حالی است که اصطلاحات رایج نه تنها دلالتی جامع و مانع بر مشخّصات محتوایی و زبانی این گونه روایات ندارند، بلکه گاه حتّی آن ها را در تعلیق نوعی نگاه می دارند یا دچار هم پوشانی چندگانه نوعی می کنند. از آن جایی که یکی از کارکردهای رویکرد بن مایه شناسی، تعیین نوع ادبی متون است، در پژوهش حاضر تلاش شده تا در پیوند با انواع ارسطویی، از این استعداد بالقوّه که تاکنون از نظرها دور مانده است، بهره برده شود و برای نخستین بار، به روش استقرایی و با تکیه بر جامعه آماری بن مایه های متنوّع سه روایت داستانی ابوطاهر طرسوسی، تعلّق نوع ادبی آن ها به حماسه اثبات شود.
حماسه، تبلور دیدگاه های نوین: سیرۀ تربیتی شهید حاج قاسم سلیمانی بسترساز تربیت حماسی متعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۶
67-77
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی ابعاد تربیتی حماسه و واکاوی این ابعاد در سیره و مکتب تربیتی شهید سلیمانی است. دراین چارچوب تلاش شد با بررسی، تبیین و تحلیل وصیت نامه شهید سلیمانی، بیانات مقام معظم رهبری و سخنان افراد شاخص و هم رزم شهید با روش تفسیری تحلیلی به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که سیره شهید سلیمانی تا چه حد ملاک های تربیت حماسی را پوشش و توصیف می کند. تربیت حماسی جایگاه و منزلت کلیدی در ابعاد و سطوح فرهنگی ارزشی مکتب و جهان بینی اسلامی ایرانی داشت و دارد. برخی افراد متنفذ و کاریزماتیک، از جمله شهید سلیمانی نقش مهمی در بازتولید این مسئله در برهه های زمانی مختلف جامعه داشته اند. یافته های پژوهش به دو بخش قابل تفکیک است؛ در بخش اول با مطالعه آثار حماسی ملی و آموزه های اسلام شیعی نگارش شده، ابعاد تربیت حماسی و زیرمحورهای آن (ولایت مداری، غیرت، شجاعت، فتوت و جوان مردی، جهاد، ایثار و ازخودگذشتگی، احسان و نوع دوستی، عدالت خواهی و ظلم ستیزی و...) کشف و تحلیل شد. در قسمت دوم تلاش شد این موارد با تکیه بر مکتب، سیره، کنش و رفتار شهید سلیمانی پیاده شود. باید گفت که در بافت و ساخت تربیتی اجتماعی جامعه، شهید سلیمانی مصداق بارزی در تحقق تربیت حماسی در ایران پس از انقلاب داشته است. مصداق عینی آن را در مشارکت گسترده مردم در مراسم تشیع، خاک سپاری آن در مناطق مختلف کشور و پس از شهادت در قالب فرهنگ سازی این مکتب برای نسل های جدید می توان مشاهده کرد.
فرهنگ واژه های شاهنامه در دیوان قاآنی شیرازی
قاآنی شیرازی از جمله شاعرانی است که در سرودن اشعار خویش گاهی تحت تأثیر اندیشه های فردوسی بوده و در جای جای کتاب خویش از عناصر حماسی و پهلوانانی بهره برده است. به علاوه می توان از شکوه و شوکت شاهان و شاهزادگانی چون اسفندیار و پهلوانی چون سام، رستم و ... یاد کرد. موجودات حماسی و اساطیری مانند، دیو، سیمرغ، اسب و نظایر آن نیز در دیوان قاآنی به چشم می خورد. بر روی هم بیشترین عناصر حماسی در اشعار وی از گونه حماسه ملی و پهلوانی است. سیر در دیوان او تصویری از شاهنامه را منعکس می کند. در این مقاله ما برآنیم که ارزش و جایگاه نامه نامور را بر اساس اصطلاحات و تلمیحات ذکر شده در شعر این شاعر بررسی و تحلیل کنیم.
بررسی و مقایسه تطبیقی عشق و حضور آن در منظومه های حماسی کوش نامه و بهمن نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو منظومه حماسی بهمن نامه و کوش نامه، از حماسه های ملی است که بعد از شاهنامه فردوسی و به پیروی از آن در اواخر قرن پنجم و ششم به نظم کشیده شده و در کامل کردن روایات و داستان های شاهنامه نقش به سزایی داشته است. با دقت و تأمل در این دو اثر می توان به ضرورت نظم و چاپ آثار پس از شاهنامه در زنده نگه داشتن زبان فارسی و داستان های ایران باستان پی برد که ایرانشاه بن ابی الخیر، با علاقه و دل بستگی تمام به نظم و سرودن آن همت گماشته است. در این دو منظومه حماسی به مناسبت کشمکش ها و کینه توزی های فراوان بین شخصیت های اصلی داستان و دشمنان آن ها با صحنه های متعدد جنگ و نبرد روبرو هستیم؛ به طوری که می توان اصلی ترین شاخصه موجود در بهمن نامه و کوش نامه را مقوله رزم و پیکار دانست و بهترین توصیف های موجود در این دو کتاب را خاص میدان های رزم قلمداد کرد؛ اما در لابه لای این داستان های حماسی به صحنه هایی غنائی و عاشقانه برمی خوریم که درواقع محل تلاقی حماسه و غنا است. این داستان ها در عین حماسی بودن، ویژگی داستان های غنائی را در خود دارند. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی- تطبیقی و ابزار کتابخانه ای درصدد آن است تا عشق و جلوه های عاشقانه را در این دو منظومه بررسی نماید، نتایج پژوهش حاکی از آن است که این دو منظومه در عین حال که یک منظومه حماسی می باشند؛ ولی جلوه های عشق و روابط عاشقانه هم در جای جای این دو اثر دیده می شود.
چشم انداز پایداری در اشعار عاشورایی (مطالعه موردی: شاعران عاشورایی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
1 - 14
حوزه های تخصصی:
در این جستار، مفاهیم پایداری در اشعار عاشورایی یزد به روش توصیفی تحلیلی و استشهادی با هدف تأویل درون مایه اشعار عاشورایی در چارچوب حماسه و عرفان بررسی می شود. در اشعار عاشورایی یزد، جنبه های زیبایی شناختی و هنری، چنان با محتوای اشعار و اعتقاد سرایندگان درهم تنیده اند که نقطه عطفی در گسترش بیان مفاهیم پایداری و پراکنده کردن این نوع پیام به شمار می رود. شاعر آیینی یزد با آمیزش دو زبان ادیبانه فارسی و زبان عامه مردم و با کاربرد ادبیات محلی، اندیشه و مفاهیم موجود در فرهنگ و مکتب شهادت را به شکلی روشن بیان می کند. دستاورد این روند باعث شده است در ماورای اشتراکات موضوعی اشعار عاشورایی، مفاهیم پایداری در دو محور حماسه و عرفان، زینت بخش این نوع اشعار شوند و فصل تازه ای در تاروپود این دسته اشعار، با بهره گیری از این دو عنصر جلوه گری کند؛ به طوری که اشعار عاشورایی با هاله ای از حماسه و عرفان و از دریچه عواطف و بُکا، درس های مختلف ارزش شناختی و انسان شناختی را به بشر می آموزند. بدیهی است پیوند عاطفه، عرفان و حماسه عاشورایی با اندیشه های پایداری، باعث غنا و اعتلای شعر آیینی، تبیین فلسفه عاشورا، ادبیات جبهه و جنگ و گسترش شعر فارسی شده است.
تحلیل تطبیقی سبک شناسی زبانی در رزم رستم با اشکبوس شاهنامه و رزم عمروعاص با علی (ع) علی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
79 - 119
حوزه های تخصصی:
علی نامه نخستین حماسه دینی ادب فارسی، بازمانده از قرن پنجم هجری، است. سراینده این منظومه، شاعری شیعی مذهب، متخلص به ربیع است که آن را در شرح مغازی امام علی (ع)، به ویژه جنگ های ایشان در جمل و صفین، و در مقابله با شاهنامه، سروده است. هدف پژوهش پیش رو که روشی توصیفی- تحلیلی دارد و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت می گیرد، مشخص نمودن میزان تأثیرپذیری این حماسه دینی کمتر شناخته شده، از عناصر سبکی شاهنامه فردوسی، در سطح زبانی است. رویکرد پژوهش تطبیقی است؛ به همین منظور ابتدا دو داستانِ «رزم رستم با اشکبوس» و «رزم عمروعاص با علی (ع)» از شاهنامه فردوسی و علی نامه ربیع انتخاب و از نظر مختصات آوایی، لغوی و نحوی بررسی و با هم مقایسه شده است تا ویژگی های مشترک و متمایز سبکی آن ها در سطح زبانی مشخص و تحلیل آماری گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که علی نامه اگر چه هفتاد سال پس از شاهنامه و در مقابله با آن سروده شده است؛ اما از نظر سبک زبانی تا حد فراوانی تحت تأثیر شاهنامه قرار گرفته است؛ به گونه ای که بسیاری از مختصات آوایی، لغوی و نحوی موجود در شاهنامه و سبک خراسانی در آن به کار رفته است. تأثیرپذیری فراوان علی نامه از شاهنامه نشانگر این است که شاهنامه همواره به عنوان اثری شاخص و صاحب سبک الهام بخش دیگر حماسه سرایان بوده است.
جُستاری بر چرایی عدم ذکر نام «آرش کمانگیر» در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه «آرش کمانگیر» یکی از حماسه های زیبا و پر تکرار پارسی است که ریشه در اسطوره های پیش از زرتشت دارد. شخصیت آرش کمانگیر تا پیش از حضور برجسته شخصیت «رستم» در شاهنامه، در کتاب های حماسی منثور و منظوم پارسی نقش پررنگی دارد. این پژوهش با رویکرد کتابخانه ای به بررسی و تحلیل اسطوره آرش کمانگیر می پردازد و آن را بازمانده اسطوره «ایزد خورشید، باروری و باد» می پندارد و بر آن است که شخصیت «رستم» دگردیس شده داستان حماسی آرش است و نیز به این دلیل داستان حماسی آرش در شاهنامه ذکر نشده است. زیرا کارکرد نقش«رستم» آمیخته ای از نقش«آرش، زو، منوچهر» است. او همچون آرش ایران را از خشکسالی(افراسیاب) نجات می دهد، همچون معنی نام«زو و منوچهر» یاریگر ایرانیان است و همچون منوچهر و آرش کهن سال و میرا است. معنی نام اسب رستم «رخش» و معنی نام«سهراب» یادآور پرتو نور خورشیدند. معنی نام «رودابه و رستم» و کارکرد شخصیت«زو» در ایجاد نهرها و آبادانی از دیگر نشانه های استحاله شخصیت های داستان آرش به شخصیت رستم است
واکاوی مؤلفه های حماسی در سیره شهید سلیمانی و رهاوردهای تربیتی آن در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
301 - 342
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی مؤلفه های حماسی در سیره شهید سلیمانی و رهاوردهای تربیتی آن در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی ایران است. روش این پژوهش از حیث هدف کاربردی و ازلحاظ رویکرد، کیفی است. داده ها پس از فیش برداری اسنادی، اینترنتی به شیوه ی تحلیل مضمون مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفتند. در ایران پس از انقلاب، چشم انداز تحقق تمدن نوین اسلامی به عنوان یک اصل اساسی در حوزه های و سطوح مختلف (فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و...) مدنظر قرار گرفت. در تحقق این فرآیند متکامل، منزلت و جایگاه برخی افراد، جریان ها، تحولات و رویکردهای مختلف نقشی تسریع گر دارند. گام دوم انقلاب به عنوان یک مانیفست تسریع جهت دهی انقلاب در مسیر تمدن نوین اسلامی در چهل سال دوم انقلاب از سوی رهبری معظم مطرح شد. شهید سلیمانی به عنوان یکی از اشخاص کاریزماتیک، نماد اقتدار و غرور ملی، حافظ امنیت اجتماعی ملی کشور، مقابله با جریان های تکفیری، شهید وطن در غربت و... در سطح جامعه مطرح بود، این موارد پس از شهادت ایشان به عنوان یک مکتب و سرمایه ی اجتماعی مطرح شد. دراین پژوهش در ابتدا تلاش می شود ضمن مفهوم شناسی و احصا تربیت حماسی، مبانی فکری و اندیشه ای تربیتی حماسی شهید سلیمانی، جایگاه و نقش منزلتی این تفکرات در تحقق اهداف و چشم اندازهای گام دوم انقلاب و تمدن نوین اسلامی موردبررسی و تحلیل قرارگیرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شاخص های مکتب شهید سلیمانی (وحدت گرایی، ولایتمداری، ظلم ستیزی، حامی محرومان و مستضعفان، شجاعت محوری، استقامت، جوانمردی، شهادت طلبی و...) کارکرد و کارویژه های تربیتی و اجتماعی در ابعاد عزت نفس، تقویت سرمایه اجتماعی، اعتمادبه نفس، خودباوری و... دارد که در تحقق چشم انداز ترسیم شده جامعه در گام دوم انقلاب نقش مهم و حیاتی دارد؛ دراین راستا نیازمند تبیین جهادی و ارتقای بیش سیاسی اجتماعی و تربیتی شهروندان می باشیم.
جلوه های عرفانی حماسی سرداران شهید نامی استان اصفهان
منبع:
شاهد اندیشه دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷)
187 - 212
حوزه های تخصصی:
جایگاه والای شهدا و لزوم زنده نگه داشتن نام و خاطره و حماسه رزمندگان در اذهان و تاریخ ملی، نگارندگان را متعهد نمود تا این قهرمانان مقاومت و مبارزه را که برای حفظ استقلال و امنیت کشور و صیانت از ارزش های دینی و ملی و میهنی به پا خاستند و با تکیه بر ایمان و اعتقادات راستین حماسه هایی از عشق و عرفان و ایثار و غیرت و شجاعت آفریدند به مردم و به ویژه به آیندگان بشناساند. با این انگیزه به معرفی چند تن از سرداران شهید نامدار جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به عنوان الگو و اسوه پرداخته شد و کیفیت زندگی و جلوه های عرفانی حماسی و توانایی های مدیریتی آن ها همراه با مفاهیم عرفان در اسلام تبیین و تحلیل گردید. به دلیل رسالتی که درزمینه هدایت و رشد ارزش های متعالی اخلاقی و آرمان سازی عقیدتی جوانان احساس می شود درک و شناخت نسبت به مبانی اعتقادی این دلاور مردان می تواند تأثیر مثبت و سازنده ای در تکوین ارزش های فکری و همزاد پنداری و همگرایی با شهدا ایفا نماید و مانع از کج روی ها و انحرافات احتمالی نسل جدید به واسطه تقلید کورکورانه از ظواهر غرب و آثار سوء فضای مجازی گردد.
تحلیل کیفیّت هنری صور خیال در غزل های ابوتمّام
حوزه های تخصصی:
ابوتمام (متوفی228ه.ق) شاعر نام آشنای عصر عباسی است. او سخن سرایی است ممتاز و متفاوت که محتوای سروده هایش، جز با تأمّل فهمیده نمی شود. غزل هایی مستقل در دیوان این شاعر به یادگار مانده که تعداد ابیات آن ها از 2 تا 8 بیت، متغیّر است. نوشتار حاضر در صدد است که با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی و تحلیل این غزلیات بپردازد و کیفیت خیال پردازی ها و تصویرسازی های شاعر را در موضوع غزل شناسایی و ارزیابی کند. ابوتمام طرح کلی غزل هایش را از زمینه های مختلفی وام گرفته که در این میان، طبیعت، آموزه های دینی و عناصر حماسی، نقش برجسته تری دارند. آرایه های جزئی از قبیل استعارات، تشبیهات و کنایات به کار رفته در غزل شاعر نیز عمدتاً از همین سه منبع، گرفته شده اند و گاه در کارخانه خیال، تلفیق شده ضمن یک تجربه شعری به صورتی دو بُعدی، نمود یافته اند. به گواهی نوشتار، سازه های غزلی شاعر، اغلب حاصل تقلید یا نوعی تفنّن کلامی است و از بار عاطفی و شور آفرینش، کم بهره؛ به همین دلیل بسیاری از صور خیال به کار رفته در غزل های شاعر، بربَسته و کوششی است و پیوند بین دو سوی تصویر، انسجام و استواری لازم را ندارد.
خاوران نامه ی ابن حسام خوسفی در گستره ی حماسههای دینی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حماسه یکی از انواع ادبی است؛ تعریف و ویژگی های خاص دارد و از دیدگاه های مختلف به انواعی چند تقسیم شده است. بر طبق یکی از تقسیم بندی ها، حماسه های تاریخی و دینی از انواع حماسه اند. این حماسه ها مولود طبیعی شرایط اجتماعی و فکری حاکم بر دوره های خاص تاریخی هستند. در این مقاله ضمن معرفی اجمالی حماسه های تاریخی و دینی، با محوریت خاوران نامه ی ابن حسام خوسفی که از موفق ترین حماسه های دینی است، به تبیین ویژگی های حماسه های دینی پرداخته شده است و با تطبیق ویژگی های ساختاری خاوران نامه با ویژگی هایی که برای حماسه برشمرده اند، بر اهمیت جایگاه ادبی این حماسه ی بزرگ دینی، در گستره ی حماسه های دینی و تاریخی تأکید شده است.
بررسی مؤلفه های حماسی در رساله عقل سرخ سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
77 - 104
حوزه های تخصصی:
علاوه بر حماسه ملی، تاریخی و دینی، حماسه عرفانی نیز در بین آثار صوفیان و عارفان فارسی یافت شده است که روح سالکان مانند قهرمانان حماسه با شیطان پنهان درون یا نفس امّاره خود، پی درپی در ستیز و جدال است. سهروردی نیز در رساله عقل سرخ با زبانی رمزی به وصف چگونگی گرفتار شدن روح در بند جسم می پردازد و از زبان پیر نورانی، پیچ و خم ها و عقبه های مسیر بازگشت به اصل روحانی را بیان می کند. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی توصیفی به بررسی مؤلفه های حماسی در رساله عقل سرخ سهروردی پرداخته و هدف از آن یافتن مؤلفه های حماسی عرفانی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه ها و نمادهای حماسی چون جدال نیکی و بدی، سفر، هفت خان، لزوم همراهی پیر یا راهنما در هفت خان، کوه قاف، سیمرغ، پهلوانان حماسی، جام گیتی نما، جنگ افزارها و چشمه زندگانی به رساله عقل سرخ رنگ و بوی حماسه عرفانی بخشیده است.
نشانه های اساطیری در سام نامه و گرشاسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
45 - 61
حوزه های تخصصی:
حماسه و اسطوره پیوندی استوار دارند؛ چنان که گاه حماسه را برآمده از بطن اسطوره دانسته اند. بسیاری از داستان های کهن عامیانه و حماسی زیربناهایی اساطیری دارند. شخصیت ها، موجودات و حوادث این گونه داستان ها اغلب در لایه ای اساطیری پیچیده شده اند تا مؤثرتر واقع شوند. هر دو داستان سام نامه و گرشاسب نامه آثاری برآمده از مواریث اساطیری، تاریخی و فرهنگی ایران باستان هستند که کمابیش با جهان بینی توحیدی سرایندگان خود درآمیخته اند. با بررسی تطبیقی میان نشانه های اساطیری موجود در این دو اثر و آن چه به عنوان ویژگی متن حماسی شناخته می شود، جایگاه این متون را در میان متون حماسی و اساطیری بررسی می کنیم. با این بررسی مشخص می شود که روند حوادثی که قهرمانان در گرشاسب نامه با آن مواجه می شوند تا حدودی در جهت اهداف ملی و قومی و کاملاً مطابق با ویژگی های متون حماسی است، اما در سام نامه همه چیز حول محور عشق شخصی سام می گردد و با وجود استفاده استعاره گونه ای که سراینده آن از اساطیر کرده است، می توان سام نامه را در ردیف متون نیمه حماسی- نیمه غنایی طبقه بندی کرد.
جوهر «حماسی» شاهنامه فردوسی و غیاب آن در دیگر متون منظوم پهلوانی از منظر زیباشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶
15 - 30
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، تأملی زیباشناسانه و فلسفی در جوهر «حماسی» شاهنامه فردوسی در مقایسه با منظومه های پهلوانیِ پس از آن است. عمده مساعی فیلسوفان زیباشناس قرن نوزدهم (شیلر، هولدرلین، شلینگ، هگل و دیگران) مصروف برداشتن دوگانه کانتی «آزادی و طبیعت» یا «ذهن و عین» بود که به بخشی محوری از «مسئله مدرنیته» تبدیل شده بود. مواجهه این فیلسوفان با کانت، به طیفی وسیع از صورت بندی های مختلف تاریخی انجامید که می کوشید تاریخ روح را پیش از انشقاق آن به عین و ذهن روایت کند و در پی بازنمایی جوهر دورانی آغازی بود که با واژگانی همچون «هستی، ذات، مطلق، روح کلی، تمامیت، کلیت و انسجام» از آن یاد می شد که هگل آن را «دوران حماسی یا کلاسیک» نامید. در این مقاله، از منظر زیباشناسانه به شاهنامه فردوسی نگریسته و کوشیده ایم نشان دهیم فردوسی در زمانه خود که دوران متأخر سوبژکتیویته و ادیان ایجابی است چگونه توانسته است روح جهان حماسی را در فرم شعری خود احضار کند و به ذات شعرگونه آن نزدیک گردد؛ چیزی که در تمام متون پهلوانی پس از او غایب است. در اینجا بحث بر سر «امکانی» تاریخی است و مسئله به نبوغ شخصی فردوسی و پیش شرط هایی همچون مفهوم «ملیت» و «نمایش ادوار نخستین پیدایش تمدن» فروکاسته نشده است.
نگاهی نو به ادبیات حماسی در ایران
حوزه های تخصصی:
بارزترین نکته آسیبشناسی در مطالعات ادب حماسی ایرانی پرداختن این پژوهشها به آثار حماسی شرق ایران با محوریت زبان فارسی و شاهنامه و عدم توجه به ادب حماسی ایران به زبانها و گویشهای دیگر است. در این مقاله برای نخستین بار با نگاهی نو ادب حماسی ایران به دو شاخه ایران باختری و خاوری در سه دوره زمانی باستان، میانه و نو تقسیم شده است؛ در دوره باستان، در دوران پادشاهی ایلام، ماد و هخامنشی با توجه به تأثیرات تمدنهای میان رودان و سکایی در شاخه باختری و ادب حماسی اوستایی در شاخه خاوری بررسی شده است. در دوره میانه، ادب حماسی پارتی و ساسانی با توجه به یگانگی روایتهای اوستایی و هخامنشی، نفوذ فرهنگ یونانی و زمینه تقسیم سپهر زمانی ادب حماسی ایران به دو شاخه الف (از کیومرث تا بهمن) و ب (از کیومرث تا یزدگرد) بازشناسی شده است که بازتاب آن به ترتیب در متون پهلوی و خداینامه ها دیده می شود. در دوره نو (پس از اسلام) ادب حماسی به دو شاخه باختری با محوریت زبان گورانی و شاخه خاوری با محوریت زبان فارسی تقسیم شده است. هریک از این شاخه ها در دو بخش عمده شاهنامه نویسی و شاهنامه سرایی در دو سپهر الف و ب بررسی و به پیرو آن حماسه های دینی، تاریخی، پهلوانی عشقی و منثور در سراسر ایران فرهنگی معرفی شده اند. در رویکرد زبان فارسی و کردی به ادبیات حماسی در سرزمینهای همسایه ایران نیز اشاره شده است.
واسازی دُن کیشوت(کیخوت)
حوزه های تخصصی:
حماسه ها به دوران استقرار و پاگرفتن اقوام مربوط می شوند و با سپری شدن زمان استقرار آنها، نیاز به دلاوری و مبارزه با اقوام بومی و دشمنان هم از میان می رود و در این جاست که حماسه های ملی و طبیعی جای خود را به حماسه های تاریخی و دینی می دهند. دن کیشوت پس از ایلیاد و ادیسه و اسکندرنامه نظامی و خاوران نامه خوسفی پس از شاهنامه، روند این تغییر را در مشرق زمین و غرب نشان می دهند. سروانتس نویسنده دن کیشوت با زبان هزل به تحقیر اندیشه های حماسی پرداخته و در این کار بیشتر به افکار موجود در حماسه های شرقی نظر داشته است. شالوده شکنی که به نشان دادن احتمال خوانش های مختلف از یک متن می پردازد در ترجمه متن دن کیشوت خود را بیشتر نشان می دهد. ترجمه نیک سرشت یکی از جمله این خوانش هاست که به ایرانی سازی و عیارانه گرایی متن دن کیشوت پرداخته است ولی نتوانسته دوگانگی فضای داستان را از بین ببرد. به سخره گرفتن و تقلیل محتوایی و بیان هزل آلود و ویژگی های پهلوانی، جادو و جادوشکنی، شاگرد پروری پهلوانان، کم ارج کردن توانمندی های زنان و تکیه بر اصل زیبایی، تحقیر اعراب و نادیده گرفتن جایگاه مهم حماسه در هویت سازی ایرانیان و هندیان، برخلاف ظاهرش، بنیادی ضدحماسی به دن کیشوت و سروانتس بخشیده است و مخالف با نگرش حماسی ایرانیان، به تولید استعاره مفهومی کلان «عیاری و پهلوانی، راهگشا و مشکل گشا نیست» رسیده است. این جستار توصیفی-تحلیلی، با مطالعه کتابخانه ای و روش تحلیل کیفی و با استدلال استقرایی به بررسی ترجمه دن کیشوت و میزان توفیق آن پرداخته است.
بازخوانی سیر دگردیسی درخت سرو و گیاه هوم در گذر از اسطوره به عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اساطیر ایرانی بحث اعتقاد به منشأ نباتی انسان با بحث جاودانگی در ارتباط است که با وجود تلاش های فراوان اهریمن و پیروانش در نابود ساختن نیروهای نیک و اهورایی، با دگردیسی پادشاهان و پهلوانان در هیأت گیاهان، موجودیت آنان حفظ شده، دگرباره به چرخه اساطیری بازگشته اند. این پژوهش با روش تحلیل محتوا در پی بررسی و تحلیل سیر دگردیسی مهم ترین اساطیر گیاهی- سرو و هوم- است که نتایج بررسی نشان می دهند سرو در پیوند با عنصر خورشید، با خدای مهر در ارتباط است و با آن که در اوستا و متون پهلوی نشانی از آن نیست، به استناد شاهنامه از متن گشتاسب نامه، سرو به عنوان درختی مقدس به دست زرتشت در زمین کاشته شده است. سرو در غزل عرفانی با تأثیرپذیری از غزل عراقی، نمادی از حسن و زیبایی است که در بیشتر دوره ها قداست آیینی و قدسی خود را حفظ کرده و خویشکاری های اساطیری آن تداوم پیدا کرده است؛ اما گاهی نیز دچار دگردیسی تحول شده است. هوم نیز اسطوره ای مهری است که در مراسم قربانی به عنوان نوشابه انوشگی استفاده می شده؛ اما در اوستای کهن با آن مخالفت شده است؛ اما در اوستای متأخر و متون پهلوی تا حدودی به خویشکاری اساطیری خویش بازگشته و حتی تا مقام ایزدی پیش رفته است. این اسطوره در شاهنامه و متون پهلوانی دگردیسی انسانی را تجربه کرده و در متون عرفانی با انتقال خویشکاری های خود به آب حیات و می عرفانی دچار دگردیسی انتقال شده است.