مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
ابوطاهر طرسوسی
حوزه های تخصصی:
ابوطاهر طرسوسی یکی از راویان ادیب و زبان آور ادب فارسی است که تا به امروز با عنوان راویِ دو روایت منتشرشده داراب نامه و ابومسلم نامه نامبردار شده است. پیش تر در زمینه هویت تاریخی ابوطاهر و حضور او در دربار سلطان محمود غزنوی فرضیه ای ارائه شد. پژوهش حاضر می کوشد تا برای نخستین بار با به دست دادن شواهد و اسنادی نویافته از روایت دیگر طرسوسی، یعنی نسخه فارسی حماسه قران حبشی، احتمالات دیگری در طول فرضیه نخستین طرح کند. برآیند این مقاله، در سه بخش شاهنامه بزرگ، منار گیتی نما و آبشخورهای دوگانه همراه با ذکر دلایلی چند تحلیل شده است و نتایج این جستار بر حضور ابوطاهر طرسوسی در فاصله تاریخی اواخر سلسله غزنوی تا اواسط سلطنت غوریان دلالت دارد. بنا بر شواهد این مقاله، قران حبشی یکی از آخرین روایت های ابوطاهر طرسوسی بوده و شخصیت قهرمان و عیّار آن تبلوری آرمانی از کردارهای سلطان صاحب قران غیاث الدین محمد غوری است که از جانب مادر «حبشی» خوانده می شده است.
معرفی نسخ نویافته قهرمان نامه (داستان قهرمان قاتل) و معرفی شخصیت قهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هشتم خرداد و تیر ۱۳۹۹ شماره ۳۲
201-226
حوزه های تخصصی:
قهرمان نامه (یا قهرمان قاتل یا قصه قهرمانان) اثری از ابوطاهر طرسوسی مؤلف پرکار قرن ششم است. این داستان که در زمره ادبیات عامه محسوب می شود، دورانِ اساطیریِ پادشاهی هوشنگ شاه و دلاوری های پهلوانان و عیاران او را بازتاب می دهد. از جمله شخصیت های اصلی این داستان به قهرمان، هوشنگ شاه، گردنکشان، سروخرامان و بهرام جبلی می توان اشاره کرد. از قهرمان نامه چندین نسخه به زبان فارسی، ترکی، ازبکی و کردی موجود است؛ ولی تاکنون به جز چند چاپ سنگی کم حجم و نامرغوب، تصحیح انتقادی ای از این اثر انجام نگرفته است. در این مقاله سعی بر آن است علاوه بر معرفی نسخ موجود از قهرمان نامه ، به بعضی از ویژگی های سبکی نسخه کتابخانه ملی (نسخه اساس) و معرفی شخصیت اصلیِ داستان، یعنی قهرمان نیز اشاره شود.
گونه ی نویافته ی دو هفت خانِ مستقل «هفت لشکر و هفت دربند» در دست نویس تحریر بزرگ مسیّب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۷
55 - 78
حوزه های تخصصی:
در میان حماسه های دینی منثور فارسی، سه گانه های حماسی مسیّب نامه، مختارنامه و ابومسلم نامه اعتبار و جایگاه ممتازی دارند که موضوع خون خواهی امام حسین(ع)، براندازی امویان و مروانیان و تحریک انگیزه ی اقتدار دولت شیعی در آن ها برجستگی و نمود پیدا کرده است. مسیّب نامه حماسه ای است که با در نظر گرفتن ژرف ساخت نهضت توّابین، شخصیّت تاریخی مسیّب را از منظر ادبی و خیالی برجسته و بازآفرینی کرده است تا زمینه ی ظهور مختار و ابومسلم و تحقق دیگر آرمان های خروج منتقمان فراهم آید. موضوع پژوهش حاضر، مطالعه موردی و تشریح نویافتگی طرح مضمون «دو هفت خان مستقل» برای مسیّب بن قعقاع، پهلوان محوری حماسه ی منثور مسیّب نامه است. ابوطاهر طرسوسی یا وارس بخاری در گزارش رسالت مسیّب به یزید، دو هفت خان را تحت عنوان «هفت لشکر» و «هفت دربند» ترتیب داده است و این مقاله کوشیده تا ضمن توصبف آن ها و سنجش مشخّصات هر یک با هفت خان رستم، تلقّی خود را در توجیه هفت خان انگاشته شدن آن ها ارائه کند. بر اساس شواهد ذکرشده در این پژوهش، مسیّب نامه نخستین حماسه ای است که در خصوص تحقّق یک رویداد، آزمون گذر از دو هفت خان بزرگ و کوچک را برای پهلوان محوری روایت طرح کرده است.
درنگی بر ضبط و معنی چند واژه در آثار چاپی ابوطاهر طرسوسی (داراب نامه و ابومسلم نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۴۱
۲۵۲-۲۱۹
حوزه های تخصصی:
ابوطاهر طرسوسی از راویان توانمند قصه های عامیانه فارسی است که از میان قصه های او داراب نامه، ابومسلم نامه، قران حبشی، مسیّب نامه و قهرمان نامه تصحیح و چاپ شده است. در مقاله حاضر، پاره ای از لغزش های دو متن مصحح: داراب نامه و ابومسلم نامه که تا امروز درباره آن ها مقاله ای نوشته نشده، اصلاح شده است. در اصلاح این لغزش ها، استناد به ضبط های درست و اصیل نسخه های اساس مصححان، رجوع به دست نویس های این دو اثر، سبک این آثار و ارائه شواهدی از خود این متون کارساز بوده است. همچنین، با تحلیل محتوا، معانی ای برای واژه ها و ترکیبات نادر این دو اثر که پاره ای از آن ها، واژگان محلی و گویشی اند و از لغت نامه ها و واژه نامه های پایان متون مصحح فوت شده، پیشنهاد شده است. اعمال این اصلاحات و ضبط معانی واژه ها و ترکیبات نادر این دو متن می تواند چاپ های بعدی این دو اثر را منقح تر کند.
بررسی تطبیقی «ابومسلم نامه» ابوطاهر طرسوسی و «ابومسلم الخراسانی» جرجی زیدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
113 - 133
حوزه های تخصصی:
داستان پردازی و روایت درباره ابومسلم خراسانی و قیام وی همواره محل بحث ادیبان و مورخان و دیگر صاحبنظران بوده و هر کس به فراخور گرایش فکری و مسلک خویش درباره آن سخن سرایی کرده اند. در این میان دو تن از صاحبنظران ادب عربی و فارسی؛ جرجی زیدان و ابوطاهر طرسوسی با نگرشی خاص به مسأله ابومسلم و قیام وی پرداخته و مفاهیم متفاوت و گاه متناقضی از وی ارائه کرده اند. با توجه به جایگاه ابومسلم خراسانی ، مقال ه پیش رو بر آن است تا با روش تطبیقی، به مقایس ه ساختاری و محتوایی داستان های «ابومسلم الخراسانی» و «ابومسلم نامه» بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد نشانه ای از تأثیر و تأثر میان این دو داستان وجود ندارد؛ شخصیت واقعی ابومسلم در هر دو اثر تا حدودی تحریف شده و زیدان هم در رعایت معیارهای شکلی و هم در زمینه محتوایی داستانش، موفق تر از طرسوسی عمل کرده است.
نقش رویکرد بن مایه شناسی در تعیین نوع ادبی روایت های داستانی (مطالعۀ موردی: داراب نامه، قران حبشی و مسیب نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
73-35
حوزه های تخصصی:
دانش انواع ادبی از رویکردهای درون متنی باسابقه و تأثیرگذاری است که از گذشته برای طبقه بندی متون در نظر گرفته می شده و دگرگونی هایی را نیز تاکنون از سر گذرانده است، امّا پیشینه کاربرد نظریّه انواع در پژوهش های ادبی ایران به یک سده نمی رسد و هنوز اطلاق موجّه آن به صورت فراگیر در بسیاری از حوزه ها و جریان های ادبی با ابهام و چالش روبه رو بوده است. برای مثال، در طبقه بندی روایت های داستانی کهن، این پرسش مطرح می شود که: بر چه اساس و با چه استدلالی می توان نوع ادبی مسلّط در متون یادشده را اثبات کرد؟ فقدان پژوهش و نقد جدّی در پاسخ به این پرسش، سبب شده تا طیّ دهه ها، پژوهشگران بدون هیچ روشنگری علمی و روشمندی، داستان های کهن فارسی را با توسّل به اصطلاحات ادبی خودساخته، غیرعلمی و بعضاً گنگ معرّفی کنند و این امر در حالی است که اصطلاحات رایج نه تنها دلالتی جامع و مانع بر مشخّصات محتوایی و زبانی این گونه روایات ندارند، بلکه گاه حتّی آن ها را در تعلیق نوعی نگاه می دارند یا دچار هم پوشانی چندگانه نوعی می کنند. از آن جایی که یکی از کارکردهای رویکرد بن مایه شناسی، تعیین نوع ادبی متون است، در پژوهش حاضر تلاش شده تا در پیوند با انواع ارسطویی، از این استعداد بالقوّه که تاکنون از نظرها دور مانده است، بهره برده شود و برای نخستین بار، به روش استقرایی و با تکیه بر جامعه آماری بن مایه های متنوّع سه روایت داستانی ابوطاهر طرسوسی، تعلّق نوع ادبی آن ها به حماسه اثبات شود. دانش انواع ادبی از رویکردهای درون متنی باسابقه و تأثیرگذاری است که از گذشته برای طبقه بندی متون در نظر گرفته می شده و دگرگونی هایی را نیز تاکنون از سر گذرانده است، امّا پیشینه کاربرد نظریّه انواع در پژوهش های ادبی ایران به یک سده نمی رسد و هنوز اطلاق موجّه آن به صورت فراگیر در بسیاری از حوزه ها و جریان های ادبی با ابهام و چالش روبه رو بوده است. برای مثال، در طبقه بندی روایت های داستانی کهن، این پرسش مطرح می شود که: بر چه اساس و با چه استدلالی می توان نوع ادبی مسلّط در متون یادشده را اثبات کرد؟ فقدان پژوهش و نقد جدّی در پاسخ به این پرسش، سبب شده تا طیّ دهه ها، پژوهشگران بدون هیچ روشنگری علمی و روشمندی، داستان های کهن فارسی را با توسّل به اصطلاحات ادبی خودساخته، غیرعلمی و بعضاً گنگ معرّفی کنند و این امر در حالی است که اصطلاحات رایج نه تنها دلالتی جامع و مانع بر مشخّصات محتوایی و زبانی این گونه روایات ندارند، بلکه گاه حتّی آن ها را در تعلیق نوعی نگاه می دارند یا دچار هم پوشانی چندگانه نوعی می کنند. از آن جایی که یکی از کارکردهای رویکرد بن مایه شناسی، تعیین نوع ادبی متون است، در پژوهش حاضر تلاش شده تا در پیوند با انواع ارسطویی، از این استعداد بالقوّه که تاکنون از نظرها دور مانده است، بهره برده شود و برای نخستین بار، به روش استقرایی و با تکیه بر جامعه آماری بن مایه های متنوّع سه روایت داستانی ابوطاهر طرسوسی، تعلّق نوع ادبی آن ها به حماسه اثبات شود.