مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
عشق
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
48 - 60
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی بازتاب رمانتیسم در اشعار شمس لنگرودی و انعکاس آن در نقاشی قاجار پرداخته ایم. روش پژوهش، کتابخانه ای و نوع آن تحلیلی-توصیفی است. فرضیه ی پژوهش، بازتاب برخی از مهمترین مؤلفه های رمانتیسم در اشعار شمس لنگرودی است. با مطالعه و بررسی اشعار شمس لنگرودی به این نتیجه می رسیم که شمس لنگرودی علی رغم داشتن فاصله ی زمانی طولانی با بزرگان رمانتیسم شعر معاصر، اما همچنان به برخی از مؤلفه ها و ویژگی های این مکتب علاقه نشان داده و از ظرفیت های این مکتب برای بیان مفاهیم و مافی الضمیر خود سود جسته است. گرایش به رمانتیسم اجتماعی، توجه به طبیعت، استمداد از قوه ی تخیّل به منظور خلق تصاویر بدیع، طبیعت گرایی و بیان مضامین عاشقانه و مبتنی بر عاطفه از مهمترین مؤلفه های رمانتیسم است که در اشعار شمس لنگرودی دیده می شود. شمس لنگرودی هرگز خود را به کاربرد تخیّل صِرف در اشعارش قانع نکرده و حتّی با استفاده از قوّه ی تخیّل، به بیان اندیشه های اجتماعی و انسانی خود پرداخته است. او هرگز ظلم و ستم و نابرابری را برنمی تابد اما برای بیان این مضمون به نمادها و عناصر طبیعت متوسّل می شود تا بتواند عمیق ترین مفاهیم سیاسی و شدیدترین انتقادات را در قالب نمادها و استعاره ها بیان کند. نقاشی قاجار نیز در آن دوره سبب شد که تلفیقی شیوه های نو و کهنه بود. همچنین می توان مولفه هایی از اشعار لنگرودی را در نقاشی قاجار دید از جمله طبیعت گرایی، مضامین عاشقانه و رمانتیسم اجتماعی. اهداف تحقیق 1- بررسی بازتاب رماتیسم در اشعار شمس لنگرودی و نقاشی قاجار 2- تجزیه و تحلیل مهمترین مؤلفه های رمانتیسم در اشعار شمس لنگرودی و بازتاب آن در نقاشی قاجار سوالات تحقیق 1- بازتاب رماتیسم در اشعار شمس لنگرودی و نقاشی قاجار چگونه است؟ 2- مهمترین مؤلفه های رمانتیسم در اشعار شمس لنگرودی در نقاشی قاجار چگونه نمود یافته اند؟
تحلیل مضمون گورانی های عاشقانه ی هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هشتم مهر و آبان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
125-155
حوزه های تخصصی:
دلدادگی از مفاهیمی است که در تمام اعصار و نزد تمام اقوام جایگاهی ویژه و در ادبیات فولکلور آن ها نقشی محوری داشته است. در این پژوهش، منظور از گورانی، بوم سروده های هورامی است و تعریف خاصِ ترانه مدنظر نیست. قالب و فرم گورانی ها بیشتر تک بیتی است. هر بیت به تنهایی دارای تمام مفهوم خود است. دلدادگی در کنار احساس ناب طبیعت ستایی و تا حدودی حماسه های وطنی، موضوع تاریخ ادبیات هورامی است. روش مطالعه حاضر توصیفی تحلیلی و بر اساس پیمایش داده های بومی و تحلیل تک بیت های فولکلور هورامی است. هدف این تحقیق، بررسی مضمون غالب در گورانی های عاشقانه هورامی است. در این روش 50 تک بیت برای نمونه از شهر نودشه انتخاب و بر اساس موضوع پژوهش تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد که سهم زنانِ هورامی در سرایش تعداد زیادی از گورانی های عاشقانه، چنان برجسته است و نمودی عینی دارد که برخی اوقات با اشعار هم تراز مردان در این خصوص پهلو می زند. غم هجران و دوری از یار گوشه ای جدانشدنی از محتوای ابیات گورانی های موردبحث است. زنان در این بومی سروده ها، با سر دادن عاشقانه های تلخ و سوزناک در آشفتگی فضایی بومی، فرهنگ خاصِ هورامان را به تصویر کشیده اند. در این تک بیت ها عشق و مفهوم آن بیشتر جنبه مادی و زمینی دارد. شاعر با توصیف محبوب، اگرچه گاهی به درجه ای می رسد که خالق محبوب را می ستاید؛ اما این ستایش تنها برای محبوب زمینی است. این مسئله بیانگر نکته های ریزِ پنهان در روابط اجتماعی و جلوه ای از فرهنگ حاکم در بافت جامعه است.
تبیین نسبت بین شعور موجودات مادی و استکمال آنها از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
105 - 125
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، با توجه به دیدگاه های فلسفی ملاصدرا، به بررسی مناسبت علم و کمال جویی موجودات مادی می پردازیم. ملاصدرا با اثبات «شوق هیولی به صورت» و ارائه نظریه «حرکت جوهری» و همچنین اشاره به سریان «عشق» در کائنات؛ صفحه ای بدیع از تکاپوی هستی به سوی منزل مقصود به نمایش می گذارد و شوق و حرکت و عشق موجود در مجموعه هستی را همراه و قرین علم توصیف می کند که باعث استکمال عمومی و گسترده موجودات (مادی) و ارتقاء درجه وجودی آنها و رهسپاری هدفمند به سوی «کامل مطلق» (واجب تعالی) می شود. همچنین ملاصدرا با تأثیرپذیری از آیات قرآن و کلام عرفا، مناسبت مابین اجزاء هستی و غایت کمال طلب آن ها را روشن می سازد و با نگاه توحیدی خود، تفسیر آیاتی نظیر «الا الی الله تصیر الامور» را این می داند که همه هستی از جانب حق است و به سوی حق تعالی در حرکت است. پی بردن به عالمانه بودن حرکت و شوق و عشق در مسیر استکمال (در موجودات مادی) رویکرد و جهان بینی ما را در قبال آفرینش متحول می سازد.
مطالعه عشق از منظر روان شناسی، جامعه شناسی،فلسفه و زبان شناسی، ارائه یک نظریه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
55 - 82
حوزه های تخصصی:
مفهوم عشق را از زوایای گوناگونی تعریف کرده اند و واکاوی این مفهوم در بسیاری از رشته های علمی ازجمله فلسفه، روان شناسی، جامعه شناسی و زبان شناسی موردتوجه بوده است. به گونه ای که تعریف های متنوع و پرشماری از آن شده است. عشق به مثابه احساس، به رغم ویژگی های جسمی آن، فرد را به دیگرانی که موضوع این احساس هستند مرتبط می کند و ازاین رو بعدی اجتماعی- فرهنگی بر آن حاکم است. مفهوم عشق و تجربه ی عاشقی کاملاً تحت تأثیر گفتمان حاکم بر جامعه و وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هر دوران خاصی است. عشق اگرچه در نگاه اول فردی ترین عاطفه و احساسات می نمایاند اما این مسئله کاملاً متأثر از شرایط جامعه است. توجه به عشق از منظر عاملیت فرد نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. با توجه به تعامل بین فرد و ساخت، ظرفیت افراد برای عاشق شدن به مثابه یک ویژگی اجتماعی شکل می گیرد. هدف اصلی مقاله ی حاضر، بررسی عشق از منظر جامعه شناسی و علوم انسانی است. نویسندگان مقاله با بررسی متون موجود و بهره گیری از روش تحقیق اسنادی به مثابه پیش زمینه لازم برای سنجش تجربی و میدانی موضوع، تحلیل اجتماعی؛ زبان شناختی؛ روان شناختی و فلسفی عشق را مورد کنکاش قرار داده اند. در تحلیل اجتماعی عشق از دیدگاه های افرادی مانند ترنر، گود، گیدنز، باومن و ایلوز استفاده شده است. دیدگاه رولان بارت و رابرت استرنبرگ در حوزه زبان شناسی و نشانه شناسی نیز برای تدقیق دلالت های مفهومی عشق موردتوجه قرارگرفته است. نگاه فلاسفه و روان شناسان به عشق در بخش پایانی مقاله بررسی شده است.
پیش بینی مولفه های عشق ورزی بر اساس ویژگی های شخصیتی مایرز-بریگز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۸ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
99 - 108
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تجربه عشق از عوامل فردی بسیاری نشات می گیرد مطالعه حاضر با هدف پیش بینی مولفه های عشق ورزی بر اساس ویژگی های شخصیتی مایرز-بریگز انجام شد. روش ها: تعداد 152 دانشجوی متاهل به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد، پرسشنامه تیپهای شخصیت مایرز-بریگز و پرسشنامه عشق مثلثی استرنبرگ را تکمیل کنند. جهت تحلیل داده ها از روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که از بین ویژگی های شخصیتی، برونگرایی با صمیمیت و قضاوت گرایی با تعهد همبستگی مثبت معنادار دارد (01/0>P). همچنین بر اساس نتایج حاصل، از تیپهای شخصیتی مایرز/بریگز، تیپ شخصیتی برونگرایی تنها متغیر پیش بینی کننده عشق است که 6 درصد پراکندگی آن را تبیین می نماید (01/0p <). بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که ویژگی های شخصیتی می توانند پیش بینی کننده عشق در افراد باشند و ومولفه های آن را پیش بینی کنند. واژه های کلیدی: عشق، شخصیت، مایرز-بریگز
مفهوم برتر از هستی و فقدان ارتباط در اندیشه فلوطین
حوزه های تخصصی:
سیمای پیامبر (ص) در مثنوی مولانا
حوزه های تخصصی:
جایگاه عرفان در شعر شهریار
حوزه های تخصصی:
بررسی جایگاه زن و عشق در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی
حوزه های تخصصی:
ازدواج در مثنوی «ویس ورامین »
حوزه های تخصصی:
بازتاب مفهوم قرآنی صبر در آثار عطار نیشابوری
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی مکتب رمانتیسم در اشعار نیما یوشیج و خلیل مطران
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی در عرفان زرتشتی و مشترکات آن با عرفان مولانا جلال الّدین محمّد بلخی
حوزه های تخصصی:
ردّ پای واسوخت بر جاده ی شعر فارسی(از سبک خراسانی تا درخشش در قالب یک مکتب مستقل)
حوزه های تخصصی:
نویسندگان این مقاله نخست سعی دارند به ارائه تعریف دقیقی از واسوخت ، انواع و اهداف آن بپردازند و مشخّص کنند که شاعران از چه زمان و به چه دلیل رو به سرایش اشعار واسوختی آورده اند . نیز تبیین شباهت ها و تفاوت های مضامین واسوختی در سبک خراسانی و عراقی در مقایسه با مکتب واسوخت از جمله دستاوردهای این پژوهش است. واسوخت از مصدر مرکب مرخّم به معنی بیزاری و رویگردانی عاشق از معشوق می باشد. مضامین واسوختی از ابتدا همراستا با جریان سوخت- البته نه به فراگیری آن- بلکه همواره با شدّت و ضعفی متفاوت از جانب شاعران مختلفی به شعر کشیده شده که البته پرداختن به این مضمون با اعمال پاره ای تغییرات امروزه نیز کاربرد دارد. مضمون واسوخت در سبک خراسان از اعتدالی نسبی برخوردار است به طوری که رفتار واسوختی به یک اندازه از محبّ و محبوبِ اشعار سبک خراسانی سر می زند. در سبک عراقی هرچند معشوق بر مسند ناز تکیّه می زند و عاشق بر مفرشِ نیاز نزول می کند؛ امّا رگه هایی کمرنگ از واسوخت گویی در سروده های شاعران سبک عراقی نیز به چشم می آید که در نوع خود جالب توجّه است.گفتنی است این شیوه از واسوختگویی که در سبک های خراسانی ، آذربایجانی و عراقی بیشتر در لابه لای اشعار سوختی قرار می گرفت، با روی کار آمدن مکتب واسوخت تغییر نمود و شکلی مستقل یافت. واسوخت و سوخت هر دو از بطن وقوع گرایی زاده شدند. وقوع نیز تحت الگوی حقیقت سرایی و حقیقت انگاری شکل گرفته است.
بررسی و مقایسه ی تطبیقی بن مایه های فکری در اشعار محمدحسین و رابرت لی فراست » شهریار « بهجت تبریزی با تأکید بر الهیات، فلسفه، عشق
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی یا هم سنجی،شاخه ای از نقد ادبی است که از روابط ادبی ملل و زبان های مختلف و از تعامل میان ملّت ها با یکدیگر سخن می گوید و به دیگر سخن ادبیات تطبیقی بازشناخت خود از زبان دیگری است. بر اساس این تعریف در این پژوهش سعی شده است تشابه و تفاوت طرز تفکر و اندیشه های دو شاعر معاصر ایرانی و آمریکایی یعنی محمدحسین بهجت تبریزی (1367 1285) و رابرت لی فراست (1963 1874) بررسی شده تا هم نوعی ارتباط فرهنگی میان ادبیات معاصر ایران و آمریکا برقرار کرده و هم تأثیر هر یک بر دیگری را مورد بررسی قرار دهد؛ و به این ترتیب جایگاه شعری هر یک از این شاعران بزرگ با تأکید بر الهیات و فلسفه، طبیعت، عشق و وطن مشخص گردد. چرا که در نگاه اول در کلام استاد شهریار به عنوان شاعر معاصر شرق و رابرت لی فراست به عنوان شاعر غرب ازلحاظ توجه به زندگی ساده ی روستایی عشق و نیز افکار فلسفی و عرفانی تشابهاتی به چشم می خورد؛ و این عوامل باعث شده تا هم نوعی تخیلی شیرین به اشعار این دو شاعر حاکم شود و هم شعرشان ساده و نزدیک به فهم عامه مردم باشد و در دل و روح مردم تأثیر عمیق بگذارد و نام و آوازه ی شهریار و فراست را علاوه بر ایران و آمریکا به خارج از مرزهای این دو کشور نیز ببرد .
تفسیر کاربردی گونه های مختلف معشوق در اشعار سیمین بهبهانی با تکیه بر نظریات اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیمین بهبهانی معمار شعر عاشقانه معاصر است وهنر بزرگ وی در طراحی این جهانهای تودرتوی عاشقومعشوق است که هیچ یک در تزاحم با دیگری نیستند. براساس نظریات فروم بین عشق به خدا، عشق مادر بهفرزند، عشق برادرانه، عشق به جنس مخالف، ویا حتی عشق به نفس، فرق اساسی وجود ندارد؛ بلکه ماهیت اینعشقها، همه یکی است وتنها موضوع آنها متفاوت است. این جستار با روش تحلیلی - توصیفی به تفسیر گونه-های مختلف معشوق براساس نظریات اریک فروم با ذکر شواهد در اشعار سیمین بهبهانی پرداخته است کهبازتابی از رهیافت ترکیبی جامعهشناسی – روانشناسی را به خواننده عرضه میکند. نتایج این پژوهش نشانمیدهد که میان نظریات اریک فروم وسیمین بهبهانی درباره گونههای مختلف معشوق وجه اشتراک بسیاریوجود دارد.
نشانه شناسی مفهوم عشق در منظومه ویس و رامین بر اساس نظریه رمزگان دانیل چندلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب ویس و رامین اثر فخرالدین اسعد گرگانی ازجمله منظومه های عاشقانه ماندگار در ادب پارسی است. این کتاب روایت عشق ممنوعه ویس بر برادر همسر خود رامین و البته احساس عاشقانه متقابل رامین به اوست. فخرالدین اسعد گرگانی یک داستان قدیمی پهلوی را که پیرامون منشأ آن بین مورخین اختلاف وجود دارد را به نظم درآورده و به نظر می رسد قدری باورهای خود را در آن دخیل کرده است چراکه در بسیاری از ابیات و تکه های داستان با نگاهی شگفت مندانه و قاضی مأبانه روبه رو هستیم. در اینجا ما با روش نشانه شناسی و با استفاده از نظریه رمزگان دانیل چندلر به دنبال بررسی مفهوم عشق در قالب رمزگان های اجتماعی، ادراکی، تفسیری و متنی هستیم. این داستان سرشار از مفاهیم ناب عاشقانه بر مبنای رمزگان های یادشده و تجربیاتی جالب در قیاس با نظریات جدید است.
بررسی نقش عاطفه به عنوان واسط عمل و نظر از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
163 - 173
حوزه های تخصصی:
اینکه ادراکات محض انسان چرا و چگونه به عمل منجر می شوند یکی از مسائل مهم درهر انسانشناسی ای است . به نظر می رسد عواطف انسان به عنوان ادراکاتی که فاعل آنها عقل عملی است می توانند گزینه مناسبی برای توجیه رابطه میان عمل و نظر باشند . ملاصدرا به عنوان یکی از فیلسوفان مکتب ساز در فلسفه اسلامی و فیلسوفی که نگاه جامع نگر به مسایل مختلف دارد ، رابطه میان عمل و نظر و چگونگی حصول فعل از نظر را مورد توجه قرار داده است . با این حال اگر چه با تکیه بر عقل عملی در صدد توجیه این رابطه است ، اما به عاطفه مستقیما توجه نکرده است . اومعتقد است که علاوه بر شناخت محض ، ادراکاتی وجود دارد که لذت و الم هستند . این ادراکات حاصل شناسایی ملایمت یا عدم ملایمت پدیده ها بانفس هستند و به همین دلیل ادراک محض را به عمل منتهی میکنند . حالات عاطفی یا نوعی لذت هستند و یا نوعی الم به حساب می آیند . پس عواطف واسط عمل و نظر هستند. از آنجا که عواطف شناختی – ارزشی بوده و متناسب با باورها و اهداف ما شکل میگیرند ، هم میتوانند افعالی را رقم بزنند که باطبع حیوانی متناسب است و هم افعالی که با طبع انسانی ما هماهنگی داشته و از اهداف و غایات والای ما ناشی شده است . پس اگرچه عواطف اموری شناختی هستند و همه انسانها از آنها بهره مند هستند ، اما لزوما اختیاری و معقول نیستند .
جاودانگی عشق الهی با تکیه بر آیات قرآن درسروده های ابن فارض و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۵
85-106
حوزه های تخصصی:
عشق از او صاف الهی و سرآغاز خلقت است، این عشق در واقع بر «هستی مطلق» دلالت دارد، و زندگی بدون آن چون پوست های بی روح است. مولوی، عشق را شیوه سلوکی خود قرار داده ،آن گونه که ابن فارض درگام به گام مقامات عرفانی، آن را اساس کار خویش قرار داده است. بنابراین نگاه ابن فارض و مولوی، نگاه یک عاشق به معشوق حقیقی است و این نشانه معرفت و آگاهی این دو شاعر عارف است. در این مقاله ضمن بررسی واژه «عشق» با تکیه برآیات قرآن و احادیث و نظرعرفا، به موضوع «جاودانگی عشق الهی» در سروده های تائیه کبرای ابن فارض و غزلیات عربی مولوی در دیوان شمس، با اسلوب تطبیقی پرداخته شده است.
عشق از دیدگاه مولانا و مهربابا ایرانی
تاثیر مولانا درشبه قاره از جهات متعدد چشم گیر و لایق توجه است ، صرف نظر از چاپ زیاد آثار مولانا و شرح های مختلف به زبانهای اردو و ... . ایده ها و اندیشه های مولوی در شبه قاره شایان توجه بوده است. شبه قاره از دیرباز میهن روحانی و معنوی مولانا جلال الدین بلخی بوده است. این مقاله ، بررسی است در خصوص‹‹ عشق›› از دیدگاه بزرگترین عارف زبان پارسی مولانا جلال الدین محمد بلخی با برجسته ترین عارف مقیم هند مهربابا شهریار ماندگار ایرانی که برمبنای شیوه تطبیقی و تحلیلی تدوین شده است . با توجه به ضرورت پژوهش در مورد تأثیر و تأثر عرفان ایرانی و هندی بیش از پیش احساس می شود ، هدف از این مقاله با رویکرد های تطبیقی مشخص کردن ابعاد تاثیر پذیری عارفان معاصر هند از مولانا وآشنایی با شباهت میان اندیشه های عرفانی عرفا ایرانی و عارفان معاصر هند است.