مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
عشق
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
195 - 212
حوزه های تخصصی:
وکروم اروشی نام نمایشنامه ای از کالیداس ،شاعر قوی طبعِ هندی است که تجربه ای عرفانی را در آسمانی خیالی و مثالی به تصویر می کشد و در قالب اسطوره، رمز و نماد بیان می کند.از سوی دیگر وکروم اروشی، شخصیت اصلی نمایشنامه ، زنی آسمانی نژاد، و پری ای خیالی است که متضمن معنی آنیمای یونگ ، « دئنا»ی اوستا و بازتاب صفت جمال الهی و عشق در عالم عرفان است. اهمیت تحقیق حاضر که به روش توصیفی تحلیلی،با تکیه بر منابع کتابخانه ای انجام شده، در پاسخ به این سوال است که تجربه عرفانی در نمایشنامه مذکور چه ابعادی دارد؟ و نشان می دهد که چگونه زبان نمادین شاعر، عشق، صور و اطوار آن را در این نمایشنامه شرح داده است. عشق پادشاهی که در آسمان خیال با پری جمال برخورد می کند؛ به هدایت او گوهر گرانبهای حیات را می یابد و در نهایت از بطن پری شاهزاده ای به عمل می آید که شکارگر مرگ و پیام آور زندگی جاوید است.شاهزاده ای که همان جان جلایافته و ضمیر روشن شاه است که پس از طی طریق، رخ نموده است و خلعتِ شاهی به راستی شایسته ی او و از آنِ اوست.
مفهوم سازی عشق در غزلیات شمس و بررسی ارتباط آن با مضامین قرآنی از دیدگاه معنی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان دین کانون شکل گیری بسیاری از استعاره ها و راهیابی آن به ادبیات است. ادبیات به ویژه ادبیات عرفانی، از مفاهیم دین و مفهوم سازی های قرآنی تأثیر پذیرفته است. این مقاله باتوجه به استعاره های مفهومی، مفهوم سازی عشق را در شعر مولانا و تأثیر آن را از قرآن بررسی می کند. استعاره مفهومی یکی ازمهم ترین مباحث زبان شناسی شناختی است. با نظریه استعاره مفهومی می توان جنبه های بینامتنیت شعر مولانا با قرآن را از زاویه ای شناختی بررسی کرد. هدف این پژوهش، بررسی میزان تأثیرپذیری مولانا از قرآن در مفهوم سازی عشق است که با تطبیق مفهوم انتزاعی عشق در غزلیات شمس و قرآن به شیوه تحلیلی توصیفی به انجام می رسد. به همین سبب همه استعاره های عشق در سی غزل از غزلیات شمس و نیز بسیاری از آیات قرآنی با مفهوم محبت استخراج شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که مولانا در غزلیات از چه استعاره هایی برای مفهوم سازی عشق استفاده کرده و تا چه حد از استعاره های قرآنی بهره برده است. نتیجه بررسی نشان می دهد که در هر دو اثر، استعاره کلان «خداوند معشوق است» وجود دارد. در گفتمان ادبی شعریِ شمس، چهار استعاره «عشق کلید است»، «عشق سفر است»، «عشق گیاه است» و «عشق سلطنت است» شناخته شد. حوزه های مبدأ نامبرده و نوع نگاشت ها بیانگر تأثیر عمیق قرآن بر زبان غزلیات شمس است.
استعاره مفهومی عشق و خوشه های معنایی مرتبط با آن در تذکره الاولیای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره پیش از پیدایش زبان شناسی شناختی، بیشتر رویکردی برای زیبایی آفرینی و روشی برای ابداع های هنری بود؛ اما با طرح نظریه استعاره مفهومی، استعاره ابزاری برای تفکر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و بسیاری از مفاهیم انتزاعی به کمک آن مفهوم سازی می شود. استعاره های مربوط به احساسات، به ویژه استعاره عشق، در متون ادبی از فراوانی بسیاری برخوردار است. این مقاله به بررسی استعاره مفهومی عشق و خوشه های معنایی مرتبط با آن در تذکره الاولیاء می پردازد. مبنای نظری این مقاله دستور زبان شناختی و نظریه لیکاف و جانسون درباره استعاره، همچنین معیار طبقه بندی استعاره مفهومی عشق، دسته بندی افراشی و حسامی (1392) بوده است. با بررسی توصیفی همه انواع استعاره ها و استخراج نگاشت های مرتبط با آن این نتیجه به دست آمد که عطار در تذکره الاولیاء برای مفهوم سازی عشق از حوزه های ملموس مکان ها، مفاهیم عینی، جانداران و برخی مفاهیم ذهنی برای حوزه مبدأ بهره برده است. تحلیل آماری استعاره مفهومی عشق نشان می دهد از 166 استعاره یافت شده بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به استعاره های شیءبنیاد و استعاره ساختاربنیاد است. این دو نوع استعاره درمجموع 45/43 درصد از کل استعاره های به کاررفته را در بر می گیرد. استعاره جهتی ازنظر کاربرد در رتبه سوم و استعاره جانداربنیاد و ذهنی به ذهنی در رتبه های بعدی قرار دارد. در تذکره الاولیاء به ترتیب کمترین استفاده به استعاره تصویری (1 عدد) و استعاره حس بنیاد (2 عدد) اختصاص دارد. همچنین استعاره عینی به عینی در زمینه مفهوم تحقیق شده به کار نرفته است.
زن و زیبایی از نظر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۵ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
1 - 13
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تبیین نگاه ابن عربی به زن به عنوان مظهر جمال الهی اختصاص دارد. نگاه وی از نظر عرفانی، کامل ترین و عمیق ترین آراء در میانِ عرفایِ پیش و حتی پس از خودست. از نظر شیخ اکبر انسان چه زن و چه مرد از عشق الهی و از اسم جمیل الهی سرچشمه گرفته و همه موجودات مظهر جمال خداوند هستند اما زن مهمترین و کامل ترین مظهر این جمال است. زن و مرد در اصل انسانیت با هم برابرند و انسانیت حقیقی میان این دو گروه انسانی، جامع و مشترک است. ذکورت و انوثت امری عارضی بوده و هر کمال ممکن برای مرد، برای زن نیز ممکن است. زنان از هیچ کمال و مرتبه ای مهجور نبوده چنانکه حتی در مرتبه والای ولایت و قطبیت که در نظر ابن عربی در مرتبه ای ورای نبوت است، می باشند. زن آیینه ای است که مرد در آن خود را می بیند و با عشق به او، به حق عشق می ورزد و این عشق او را به مبدئی که از آن خلق شده و همان اصل و هستی اوست می رساند. ابن عربی حضور و وجود زنان را در نظام ارشادی و عرفانی خود لازم دانسته و بدون وجود زنان این نظام عرفانی را ناقص می شمارد. این مقاله نیز در پی آن است که جایگاه زن را در نظام هستی شناختی عرفانی ابن عربی تبیین نماید.
الهیات شهودی یا راه عشق در رسیدن به خیر اعلی از نظر افلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راه عشق یکی از دو راه رسیدن به احد در دیدگاه افلوطین است. مقاله حاضر ابتدا در مقام توصیف راه عشق، آن را یک فرایند سیر و سلوک نفس می داند که از دیدن زیبایی های محسوس شروع و به زیبایی های معقول ادامه می یابد و بعد به فوق زیبایی عروج می کند تا خود را در حد امکان، شبیه احد نماید و با او یگانه گردد. سپس این موضوع بررسی می شود که آیا ارتباط عاشقانه بین انسان و خدا صرفاً از طرف انسان برای رسیدن به خداست یا خدا نیز به رستگاری انسان عنایت دارد؟ نظر به اینکه اشتیاق انسان به سوی مبدأ خود و بازگشت به احد در نهاد انسان قرارداده شده است که این شوق بالقوه، با تزکیه و سیر و سلوک شهودی انسان فعلیت می یابد و نیز با توجه به اینکه خدا که خودکفا و بسیط مطلق است، علت فاعلی و غائی ایجاد انسان و علت مبقیه اوست؛ از این رو در نظر افلوطین خدا عنایت ویژه به سعادت انسان مبذول نموده است.
حبّ و عشق الهی و نقش آن در انگیزش اخلاقی از دیدگاه ابوحامد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علت گرایش انسان به افعال اخلاقی یکی از مهمترین مباحثی است که در فرا اخلاق مورد بحث واقع می شود. این مسئله تحت عنوان «نظریه انگیزش اخلاقی» در آثار فیلسوفان و علمای اخلاق مورد بحث قرار می گیرد. دیدگاه فیلسوفان اخلاق در این خصوص متفاوت است. سقراط شناخت را عامل اصلی انگیزش اخلاقی معرفی می کند و ارسطو علاوه بر شناخت، عوامل دیگری چون احساس، تخیل، میل، شوق، عقل، غایت، شخصیت، اراده را در انگیزش اخلاقی مؤثر می داند. در بین علمای اخلاق مسلمان، ابوحامد غزالی به بحث از علل و عوامل انگیزش اخلاقی اهتمام ویژه داشته است. وی عوامل مختلفی، چون اراده الهی، شناخت، حبّ ذات، هنر، سماع و وجد را در انگیزش اخلاقی مؤثر می داند. نقشی که او برای حبّ و عشق به حق تعالی در انگیزش انسان به سوی اعمال اخلاقی قائل است از سایر عوامل پر رنگ تر است و حتی می توان گفت که بعد از اراده و امر خدا هیچ عاملی به اندازه حبّ و عشق به او در تحریک انسان و انگیزش اخلاقی او مؤثر نیست.
تبیین استقلال اخلاقی انسان بر اساس متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون مقدس ادیان ابراهیمی از انسان ها می خواهند که اخلاقی زندگی کنند و به آنان دستورهایی اخلاقی که عموماً با وعده پاداش و تهدید به مجازات همراه است، می دهند. گفته می شود اولاً رسیدن به پاداش یا فرار از مجازات انگیزه سطح بالایی برای اخلاقی زیستن نیست و ثانیاً اینکه خدایی حاکم به انسان دستور دهد که چه کاری را انجام دهد و چه کاری را ترک کند، این با آزادی و «خودفرمانروایی» انسان ناسازگار است. سخن ما در این نوشتار آن است که اولاً خواست آرمانی این متون آن است که انسان به خدا عشق ورزد و از او اطاعت کند. وعده و وعید، یک مسئله فرعی و اضطراری است. و ثانیاً این عشق ورزیدن باید از روی شناخت باشد. به خدایی باید عشق ورزید که انسان او را دارای فضایل و کمالات می یابد. پس در واقع، این خود انسان است که حاکم است و خدایی را که دارای فضایل است می یابد و عاشق و تسلیم او می شود. این نوع «خدافرمانروایی» با «خودفرمانروایی» سازگار است. البته اطاعت بی چون و چرا از عالمان دین یا پذیرش حسن و قبح الهی شرعی، چنان که اشاعره گفته اند، یا پذیرش ایمان گرایی، آن گونه که کرکگور گفته است، با خود فرمانروایی ناسازگار است.
بررسی فرایندهای فعل در سوانح العشاق احمد غزّالی و عبهرالعاشقین روزبهان بقلی
حوزه های تخصصی:
سوانح العشاق احمد غزّالی (م 520) سلسله جنبان رسایل مستقلی است که به زبان فارسی درباره «عشق» نوشته شده-اند. احمد غزّالی در این اثر مفهوم عشق را فراتر از حدود زمینی و آسمانی بازتعریف کرده و گفتمانی صوفیانه با محوریت آن پدید آورده است. این گفتمان در رسایل متأثر از سوانح، مانند عبهرالعاشقین روزبهان بقلی،تکمیل شده و از همین طریق به شعرفارسی نیز راه یافته است. با وجود این، زبان پیچیده و ارزش های ادبی این دو رساله مانع از توجه به نظریه پردازی های مؤلفان آن شده و پژوهش های عرفانی عمدتاً این آثار را متونی شاعرانه ، مبتنی بر تجربه شخصی و در نتیجه فاقد چهارچوب فکری مشخّص ارزیابی کرده اند.در این مقاله، با به کارگیری ابزارهای زبان شناسی نقش گرا از جمله مفهوم «بافت موقعیت» و تحلیل «فرانقش اندیشگانی» ، جنبه تبیینی و نظریه پردازانه این دو متن آشکار و رابطه متقابل آن با بافت فرهنگی قرن ششم بازنموده شده است. هدف از مقایسه دو متن نشان دادن امتداد گفتمان عشق سوانح در رساله های بعدی و روند تکوین و تحوّل گفتمان عشق در آغاز و پایان قرن ششم بوده است.
تأثیر مصرف کالاهای فرهنگی بر تغییر ارزش ازدواج در بین دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف:هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر مصرف کالاهای فرهنگی بر میزان تغییر ارزشها در حوزه ازدواج بود. روش: این پژوهش از نوع کمّی و به روش پیمایش انجام شده است. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه و جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه تبریز به تعداد 15457 نفر است. از این تعداد، 403 نفر بر اساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اس.پی.اس.اس استفاده شده است. یافته ها: میزان تغییر ارزش ازدواج در بین دانشجویان در سطح متوسط به بالاست و با افزایش مصرف کالاهای فرهنگی مدّ نظر تحقیق، تغییر ارزشهای ازدواج نظیر تجرّدگرایی، آزادی انتخاب، تغییر روابط مبتنی بر عشق، تغییر نوع انتخاب همسر، تغییر مفهوم ازدواج و نحوه روابط تشدید می شود. همچنین، تغییر ارزش ازدواج در بین دانشجویان پسر بیشتر از دانشجویان دختر است. نتیجه گیری: مصرف کالاهای فرهنگی با ویژگی جدید، منجر به تغییرات ارزشی و هنجاری در جامعه، به ویژه در حوزه ازدواج و خانواده شده است. بنابر این، نیاز به توجه دقیق و برنامه ریزی های بنیادی برای کانالیزه کردن مصرف کالاهای فرهنگی در راستای هنجارها و ارزشها حاکم بر جامعه کاملاً احساس می شود.
قیام امام حسین علیه السلام؛ عاقلانه یا عاشقانه؟
حوزه های تخصصی:
«عشق» از سنخ گرایش و کشش و به معنای «دوستی شدید» است و بر حقیقی و مجازی قسمت می شود. اما «عقل» ودیعه ای الهی در نفس است که روشن گری و حساب گری کرده، سنخی گرایشی ندارد و محصولات آن گاهی در حوزة «هست و نیست» (عقل نظری) و گاهی در حوزة «باید و نباید» (عقل عملی) طبقه بندی می شود. عقل عملی دارای مراتبی است که شامل عقل مصلحت اندیش (حساب گر) به عنوان مدبّر امور زندگی و عقل ایمانی است. عقل ایمانی هم به متعارف و برین (قدسی) تقسیم می شود. بر اساس عقول سه گانه، سه نوع شخصیت در انسان ها شکل می گیرد که عبارت است از: زیستی و حیوانی، عقلانی، و ربانی. با توجه به معانی «عقل» و «عشق» و شکل گیری شخصیت ها، حالات مختلفی در مصاف عقل و عشق پدید می آید که در بهترین حالت ها اگر مراد از عشق، نوع حقیقی آن و از عقل، عقل برین (قدسی) باشد، هیچ منافاتی در این رابطه وجود ندارد و انسان عاشق در حقیقت، به مقام انسان عاقل دست یافته و حرکت عاشقانة او عاقلانه ترین حرکت است. قیام امام حسین علیه السلام نیز حرکتی بر اساس عقل برین و عشق حقیقی بود که از سوی شخصیتی ربانی و متعالی صورت پذیرفت. مقالة حاضر به روش تحلیلی – توصیفی به ا این موضوع می پردازد.
بررسی تحلیلی رابطه حسن و عشق در اندیشه عرفانی امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متین سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۷
137 - 163
حوزه های تخصصی:
مفاهیم حسن و عشق یکی از مهم ترین مفاهیم عرفان اسلامی است که ارتباط عمیقی با مفهوم تجلی حضرت حق دارد. در کیفیت تجلی خداوند، این دو مفهوم ترجمان مدارج هستی شناختی و معرفت شناختی هستند که در دو قوس نزول و صعود مطرح می شوند. بدین ترتیب، در قوس نزول، تجلی حاصل ملاحظه حسن ذاتی خداوند در مرآت اکوان و عوالم است و در قوس صعود، عشق راهبر انسان برای شهود این تجلی جمال مطلق است. در مقاله حاضر این موضوع با رویکرد به اندیشه عرفانی امام خمینی بررسی و تحلیل خواهد شد.
تطبیق عاشقانه حماسی «سیاوش و سودابه» با همتای اروپایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات ملل آثار فراوانی را می توان یافت که در آن ها عشق، آن هم از نوع ناپاک و ممنوعش، موضوع و محور اصلی داستان ها باشد. داستان «سودابه و سیاوش» از حکیم توس و رمانس «تریستان و ایزوت»، نوشته ژوزف بدیه فرانسوی، از جمله آن آثار است. این دو اثر دارای همسانی ها و ناهمسانی های بسیاری با یکدیگرند که هر دو اثر منظوم و منثور را با یکدیگر قابل قیاس و انطباق می سازند. این مقاله به منظور بررسی و شناخت وجوه اشتراک و افتراق دو اثر، انجام شده است. نوع پژوهش، تحلیلی- توصیفی و براساس کتب و اسناد معتبر کتابخانه ای بوده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که شباهت اساسی هر دو روایت در آن است که دختری جوان با پادشاهی پیر ازدواج می کند و پس از مدتی میان شه بانو و یکی از خویشاوندان شوهر که در داستان سودابه و سیاوش، «پسر شوهر» و در تریستان و ایزوت، «خواهرزاده شوهر» مطرح است، عشقی ممنوع آغاز می شود و در پایان هر دو روایت مرگ قهرمانان را به همراه دارد؛ تفاوت اصلی نیز در آن است که در روایت فردوسی عشق شه بانو به سیاوش یک طرفه، اما در داستان تریستان و ایزوت این عشق دو سویه است.
بررسی تطبیقی عارفانه های عاشقانه عبدالوهاب البیاتی و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق و عرفان رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند، که در ادبیات عربی و فارسی شاعران زیادی به این دو مقوله پرداخته اند. عارفانه های بیاتی و سپهری بیانگر رویکرد عرفانی آن ها در اشعارشان است. با بررسی در اشعار این دو شاعر، رنگ و بوی عرفان شرقی و اسلامی به خوبی هویداست، و نشان دهنده آن است که هر دو از عرفان شرقی و اسلامی متأثر بوده اند. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، به کشف مضامین مشترک عرفانی موجود بین اشعار این دو شاعر همچون: نگاه نوین، تکثرگرایی دینی، آرمان شهر، بشارت دهنده، زیستن در حال و مرگ، بپردازد و با بررسی تجلّی عرفان شرقی و اسلامی در اشعار آن ها نگاه تازه ای از این دو شاعر را ارائه دهد.
بررسی بازتاب مؤلفه ها و ویژگی های رمانتیکی و غنایی در داستان های ترجمه فرج بعد از شدت
منبع:
علوم ادبی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
41 - 69
حوزه های تخصصی:
فرج بعد از شدّت، از جمله آثار ارزنده قرن ششم به شمار می رود که در بردارنده مسائل اخلاقی و اعتقادی همانند: صبر در برابر سختی ها، توکل به خداوند در حل مشکلات، ایثار و از خودگذشتی، انسان دوستی، امیدواری در نیل به آرزوها با توکل به خداوند است. همان گونه که از عنوان کتاب برمی آید، نویدبخش گشایش و فرج برای انسان هایی است که خود را در معرض مصائب و سختی ها می بینند. درواقع، نویسنده، با بهره گیری از آیه شریفه «إنّ مع العُصرِ یُسری» راه رهایی از سختی ها را در قالب حکایات و داستان های دینی و تاریخی آموزش می دهد. فرج بعد از شدت، علاوه بر اشتمال بر درون مایه ها ی اخلاقی و تعلیمی، دارای جنبه های ادبی و هنری به منظور تأثیرگذاری بیشتر در ذهن خواننده نیز است. یکی از جنبه های هنری و ادبی کتاب، بهره بردن نویسنده از ویژگی ها رمانتیکی و غنایی در داستان هاست که می توان این ویژگی ها را در درون برخی از حکایات و روایات های کتاب مشاهده نمود. تعمیم دادن عناصر رمانتیسم به کتاب هایی از این قبیل با توجه به این که در دوره های قبل از پیدایش این مکتب هستند، خارج از تسامح نیست و نمی توان آن ها را مطابق با ویژگی های رمانتیسم غرب که در قرن هجدهم پدید آمد، بررسی نمود؛ امّا ویژگی های رمانتیکی همچون: بیان آزادانه احساسات و عواطف انسانی، توصیف های مخیّل و هنری، قهرمان گرایی، فردیّت گرایی، عشق و مغازله را در معنای غالب آن، یعنی ویژگی های عاشقانه که در ادبیّات فارسی از آن به ادبیات غنایی تعبیر می شود، می توان در حکیات فرج بعد از شدت بررسی و تطبیق نمود.
بررسی تطبیقی استعاره مفهومیِ "عشق، جنگ است" در مفهوم سازیِ "فنا" در دیوان شمس و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
179 - 221
حوزه های تخصصی:
مطالعات زبان شناسیِ شناختی می گوید بشر بدون استعاره مفهومی توانایی اندیشیدن ندارد. به کمکِ استعاره مفهومی، می توان با افکار اهل زبان بیشترآشنا شد. باتوجه به شیوه تفکر بشر، انسان برای بیان امور معنوی و انتزاعی، به مصداق های مادی نیازمندست. ادبیات فارسی که دوره ای گزارشگر حالات عرفانی بوده، برای مفهومی کردنِ بسیاری از این حالات، از حوزه های مادی استفاده کرده است. یکی از این امورِ معنوی «فنا» است که با حوزه عینیِ«جنگ» مفهوم سازی شده است. عرفان در ادب فارسی بسیار به حوزه جنگ تشبیه شده است؛ می توان گفت طرحِ جنگ و خونریزی در ژانر حماسی، به نوعی در ژانر عرفانی انعکاس یافته و در شعر فارسی به ویژه در دوره اسلامی به یک سنت ادبی تبدیل شده و مضامینِ عرفانی ماندگاریِ را نمایان کرد؛ به گونه ای که با درک استعاره مفهومیِ «عشق، جنگ است»، فهم برخی مفاهیم ماورایی درعرفان، از طریق زیراستعاره هایی مانند «عرفان، جنگ است»، آسان تر خواهد بود. هدف این پژوهش پاسخ به این سؤالاتست که استعاره نامبرده، چگونه در غزلیات مولانا شکل گرفته و نیز این مفهوم سازی تا چه اندازه تحت تاثیر سازوکار شناختی قرآن بوده است. این پژوهش با روش توصیفی -تحلیلی پس از اﺳﺘﺨﺮاج ﺧﺮده اﺳﺘﻌﺎره ﻫﺎی ﻣﻔﻬﻮمی در غزلیات شمس و تطبیق یافته ها با آیات و تحلیل محتوی، با رویکرد «نظریه معاصر استعاره» به سؤالات بالا پاسخ می دهد. طبق ﺗﺤﻠیﻞ استعاره «عشق، جنگ است» نشان داده که این استعاره مؤید این زیر استعاره است: «عشق، فنا (وصل) است». شواهد شعری در این پژوهش از صد و ده غزل از دیوان شمس و سوره های مدنی است. نتایج حاکی از آن است که با حذف این استعاره از شعر فارسی (به ویژه در سبک عراقی)، متون عرفانی، بسیار بی مایه خواهد شد.
نسبت میان بودن و داشتن در فلسفه گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد سوم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
61 - 78
حوزه های تخصصی:
از نظر گابریل مارسل آدمی دو گونه ارتباط با هستی دارد: «بودن» و «داشتن» و این دو، لازمه زندگی هستند. انسان، غالباً مقوله ملک و «داشتن» را بر بعضی از عناصر شخصی و حتی بر افکار و تصورات خود اطلاق می کند و آن را به صورت ملموس توصیف می کند. در «داشتن»، کارکرد و به تبع آن علم کاربردی مطرح است و در آن، ما با مسائل و تکنیک و مهارت ها سر و کار داریم. ارتباط ما در «داشتن» ارتباط «من» و «او» است، یعنی ارتباطی یک طرفه که انسان، شئ مورد نظر را به مثابه ابزاری در برابر خود تلقی می کند و با اندیشه اولیه که با انتزاع و آفاقی سازی و مانند آن همراه است به شناخت آن نائل می گردد. در مقابل «داشتن»، «بودن» است که از مقولات منطقی نیست و ما نمی توانیم آن ها را تعریف کنیم. «بودن» فراگیر است و تمام هستی را در بر می گیرد. ارتباط ما در «بودن» از سنخ ارتباط «من» و «تو» و راز آلود است و ما با اندیشه ثانویه و از طریق مشارکت و تجربه زیسته خودمان می توانیم آن را بشناسیم. عشق، امید، وفاداری و آمادگی از مقولات «بودن» است که در «بودن» انسان تجلی می کند. آنچه در عصر جدید اتفاق افتاده گسترش حوزه «داشتن» است و مارسل با بیان این دو گونه ارتباط با هستی در صدد بازگرداندن تجربه اصیل انسانی یعنی تجربه «بودن» است.
بررسی رابطه حسن و عشق و هنر از منظر شیخ احمد غزالی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
73 - 96
حوزه های تخصصی:
تصوف شیخ احمد غزالی، تصوفی عاشقانه است که در آن، حسن و عشق از عناصر اصلی سلوک شمرده می شوند. حسن از پی تجلی و عشق از پی دیدن حسن می آید. با دیدن حسن، شور عاشقانه حادث می شود؛ پس عشق همواره پس از تجلی حسن است. در این مقاله ابتدا عشق و حسن را از منظر غزالی توضیح داده، سپس چند ویژگی اصلی آنها را در رابطه با هم بررسی کرده ایم که عبارت اند از: برای انسان بودن عشق، کرشمه حسن و کرشمه معشوقی، اشتقاق عاشق از عشق و اشتقاق معشوق از تجلی حسن، و تشکیکی بودن حسن و عشق. در نهایت به بحث هنر از نگاه غزالی پرداخته ایم. او هنر را با تشبیه مرتبط می داند. هنرمند حسن را می بیند و آن را در اثرش می نمایاند؛ پس هنرمند از آنجا که حُسن بین است، عاشق است و از آنجا که حسن را می نمایاند، اهل تشبیه است. در پایان به هنر مطلوب از دید غزالی می پردازیم؛ هنری که از بیخودی هنرمند برخاسته است و دراصطلاح آن را «هنر بی هنری» می نامند.
نقش دیگری نزد یوهانس اکهارتوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه «دیگری» و نوع ارتباط با آن یکی از مسائل مهم فلسفه است. در این مقاله سعی می شود با این مسئله جدید به بازخوانی افکار یوهانس اکهارتوس، فیلسوف عارف متعلق به قرون وسطی بپردازیم، تا ضمن بررسی چگونگی مطرح شدن «دیگری» در اندیشه ای عرفانی، به این پرسش پاسخ گوییم که چگونه فیلسوفی در اواخر قرون وسطی می تواند برای انسان معاصر سخنی برای گفتن داشته باشد و او را در پاسخ به مسائلش یاری رساند. در این پژوهش نشان داده می شود که چگونه نوع نگاه اکهارتوس به «خود» موجب اهمیت یافتن «دیگری» در اندیشه وی می شود. در ادامه ضمن تبیین ویژگی های «دیگری» و تقسیم آن به «دیگری» حقیقی و «دیگری» موهوم، نوع ارتباط فرد با هر یک از آنها بررسی می شود. آنچه برای اکهارتوس اهمیت دارد ارتباط با «دیگری» حقیقی است که برای او عبارت است از ذات الوهیت. لیکن ارتباط با او از طریق شناخت فلسفی ممکن نیست، لذا وی چگونگی این ارتباط را از طریق مفاهیمی عرفانی چون عشق، تبتّل، پسر خدا شدن و... توضیح می دهد. در نهایت ملاحظه می شود چگونه فرد از طریق یکی شدن با ذات الوهیت از طرفی به خودشناسی می رسد و از طرف دیگر ذات الوهیت اعمال و ارتباط او با دیگران را هدایت می کند.
پیامدهای نظریه شناسایی اکسل هونت برای رادیکالیسم معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نظریه ی شناسایی به مثابه پارادیمی نو و در عین حال بالغ در ساحت فلسفه و علوم اجتماعی غربی بسط و تکوین پیدا کرده است. در مقاله ی حاضر، به مبانی و اصول فکری اکسل هونت ، فیلسوف سیاسی آلمانی که در سال های اخیر نقش عمده ای در بسط و تحول نظریه ی شناسایی داشته است، می پردازیم. هونت با بازتفسیر نظریه ی انتقادی و تلاش برای رفع موانعی که این نظریه از آغاز با آن دست به گریبان بوده، مفهوم «به رسمیت شناخته شدن» یا «شناسایی» را پایه و اساس هنجاری منازعه ی اجتماعی قرار داده است. او از این طریق کوشیده با ارائه ی درک جدیدی از مفهوم «هویت»، از نسل اول نظریه ی انتقادی یعنی آدورنو، هورکهایمر و مارکوزه که بر دیالتیک منفی تأکید داشتند و نسل دوم که به سردمداری هابرماس بر کنش ارتباطی در چارچوب عام نگری و بیناذهنیت تأکید دارند، فراگذرد و بر اساس نظریه ی شناسایی، چشم انداز تجارب اخلاقی سوژه ها را در تعاملات بیناذهنی بررسی کند. پرسش اصلی مقاله ی حاضر این است که چگونه اکسل هونت با ارائه ی تمهیداتی در چارچوب نظریه ی شناسایی با رویکردی انتقادی، در مباحث رادیکالیسم معاصر تحول ایجاد می کند؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه ی زیر مطرح می شود: هونت با مربوط کردن سه حوزه ی هویت ساز یعنی عشق و دوستی با روابط مبتنی بر حقوق و همبستگی، به دیدگاه جامعی درباره ی شناسایی رسیده است و این دستاورد را مبنای یک تحلیل فراطبقاتی در رادیکالیسم معاصر و نقد دیدگاه های راست کیش قرار داده است. اهمیت موضوعی مقاله ی حاضر بررسی یکی از روندهای در حال رشد در رادیکالیسم معاصر است.
مروری برمضامین خسرونامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
247 - 272
حوزه های تخصصی:
یکی از برجسته ترین آثار غنایی در ادب فارسی، منظومه خسرونامه است. این منظومه، داستان عشق گل و هرمز و رویدادهای مربوط به آن را به تصویر می کشد. درباره ی انتساب این اثر به عطار نظرهای متفاوتی وجود دارد، همچنین تاکنون پژوهشی درباره ی محتوای این اثر صورت نگرفته است؛ بنابراین در این پژوهش ابتدا به صورت مختصر، با در نظرگرفتن ادله ی اساتید درباره ی سراینده ی اثر به اثبات یا رد انتساب آن به عطار پرداخته شده و سپس کتاب مذکور از منظر محتوایی در حوزه ی بحث اعتقادی، مواعظ اخلاقی، عشق مورد بررسی قرار گرفته است. شیوه ی این پژوهش به روش اسنادی است که با مطالعه ی ابیات و استخراج آنان، ویژگی های محتوایی آن طبقه بندی و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که خسرونامه منظومه ای عاشقانه است و عشق مرکز و محور اندیشه ی شاعر است که گاهی اصطلاحات عرفانی نیز در آن آمده است. کلیدواژه: عطار، خسرونامه، محتوا، عشق، عرفان .