مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
عشق
حوزه های تخصصی:
فریبا کلهر در مجموعه ی سفرهای کرگدن از شخصیتی تنها سخن می گوید که سفری درونی و رازآلود دارد. می توان گفت آنچه داستان ها را بهم پیوند می دهد تلاش شخصیت های مختلف (قو، پری، شاپرک، آهو) برای برقراریِ ارتباط عاشقانه یا دوستانه با کرگدنی است که به ندرت از لاک خود بیرون می آید. هدف این پژوهش بررسی جایگاه مجموعه سفرهای کرگدن، در قلمروِ کتاب های تصویری داستانی است. جایگاه این مجموعه با توجه به مفهوم به کل رسیدن که خسرونژاد بدان اشاره دارد مشخص می شود. در این پژوهش به انواع ارتباط واژه و تصویر که نیکولایوا و اسکات برشمرده اند اشاره و مفهوم به کل رسیدن با توجه به این ارتباط ها بررسی می شود. در بررسی کتاب های این مجموعه با رویکردی توصیفی-تحلیلی، ابتدا به این مسئله پرداخته می شود که متن واژگانی بدون حضور متن تصویری، چه داستانی روایت می کند، و سپس برهم کنش واژه و تصویر بررسی خواهد شد، تفاوت بین روایت واژگانی، و روایت واژگانی-تصویری برشمرده خواهد شد. ارتباط های افزایشی و تقابلی موجود در سفرهای کرگدن آثار این مجموعه و نیز خود مجموعه را به کلی فراتر از اجزا نزدیک کرده اند.
زبان عرفان در قرآن و ادب فارسی
حوزه های تخصصی:
عرفان و تصوف گرچه معمولاً باهم به یک معنا به کار می روند؛ اما عرفان را می توان جنبه ی نظری تصوف و تصوف را نسخه ی عملی یا سیروسلوکی عرفان دانست. برخی پژوهشگران برای تصوف پس از پیدایش، قائل به مرحله ای به نام «جذب» اند که در آن، تصوف عناصری از عرفان های سایر ملل را در خود جذب کرد و پرورد؛ اما بررسی عناصر بنیادین عرفان اسلامی نظیر وحدت وجود، عشق، ولایت، سیروسلوک، فنا و بقا و... و تطبیق آن با قرآن، این نظریه را با چالش رو به رو می کند. از این عناصر، وحدت وجود و ولایت از محوری ترین مبانی عرفان ابن عربی است که در «فتوحات مکیه» و «فصوص الحکم» آن ها را تبیین کرده و درواقع ولایت نه تنها نقطه ی اتصال عرفان شیعی با اندیشه های ابن عربی و پیروان اوست؛ بلکه نقطه ی وحدت و چتری است که تمام مشرب های عرفانی را در سایه ی خود گرد هم می آورد. همچنین آمیخته بودن علم و عمل یا عرفان و تصوف بایکدیگر و بلکه تقدم داشتن عمل بر نظر و اینکه دانش عرفان محصول سیروسلوک و ثبت دریافت های باطنی است و این در فضای شریعت اسلامی رخ می دهد، تأییدی دیگر بر ابتنای عرفان اسلامی بر قرآن است.
عشق از دیدگاه قاضی نذرالاسلام و حافظ شیرازی
حوزه های تخصصی:
قاضی نذرالاسلام از شاعران برجسته و مشهور کشور بنگلادش و شاعر ملی این کشور است که عشق، انقلاب، آزادی بشریت، وحدت ملت، عدالت و انصاف موضوعات اصلی شعر و نوشته های اوست. نذرالاسلام در اشعار خود راجع به عشق مجازی و عشق حقیقی سخن گفته است. ازسوی دیگر، خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی یکی از نام آورترین شاعران ایران و جهان و از والاترین غزل سرایان زبان فارسی است. وی عاشق عشق و محبت است و عشق یکی از زیباترین جلوه های جمال است که در شعر حافظ بروز می کند. معشوق حافظ معشوقی هم زمینی و هم آسمانی است. موضوع بحث این مقاله، عشق از دیدگاه قاضی نذرالاسلام و حافظ شیرازی است. کوشش بر این است که در این مقاله راجع به موضوع فوق تا جایی که مجال هست، توضیحاتی داده شود.
طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیشایندها و پیامدهای رضایت زناشویی و عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیشایندها و پیامدهای رضایت زناشویی و عشق انجام شد. جامعه آماری شامل همه کارکنان متأهل نواحی چهار گانه آموزش وپرورش شهرستان اهواز بود که از میان آن ها 420 نفر به شکل نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده شامل رضایت زناشویی بلوم و محرابیان، عشق هاتفیلد و راپسون، نگرش های نقش جنسیتی کافمن، زیبایی ادراک شده (پژوهشگر ساخته)، هماهنگی ارزشی (پژوهشگر ساخته)، شخصیت (تیلور و جانسون، نیازهای صمیمیت زناشویی باگاروزی، رضایت از زندگی داینر، ایمونس، لارسن و گریفین، و رضایت شغلی جاج و بونو بودند. تحلیل داده های پژوهش با به کارگیری روش الگویابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS ویراست 22 و AMOS ویراست 22 انجام گرفت. برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش کمابیش خوبی با داده ها برخوردار است. برازش بهتر از راه حذف 4 مسیر غیر معنی دار (زیبایی ادراک شده و نگرش نقش جنسیتی سنتی به عشق، نگرش نقش جنسیتی برابری خواه به رضایت زناشویی و عشق) و همبسته کردن خطاهای 3 مسیر (رضایت شغلی و رضایت از زندگی، صمیمیت تفریحی و صمیمیت عمومی، صمیمیت تفریحی و عشق) حاصل شد. یافته ها همچنین نقش واسطه ای صمیمیت را در رابطه میان زیبایی ادراک شده، همسانی نظام ارزشی، نگرش های نقش جنسیتی، ناهمسانی ویژگی های شخصیتی بنیادی و همسانی صفات مرکزی با رضایت زناشویی و عشق مورد تأیید قرار دادند. با توجه به یافته های پژوهش به مشاوران و روان شناسان پیشنهاد می شود هر دو متغیر رضایت زناشویی و عشق را در ارتباط با زوج درمانی موردتوجه قرار دهند.
از «عشق واقعی» به «دوست داشتن منطقی»: یک مطالعه ی پدیدارشناسانه ( تجربة زیستة کنشگران متأهل شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده بنیان هر جامعه است و روابط عاشقانه ی زوجین آن را مستحکم تر می کند. بر این اساس این مقاله با راهبری اصول روش پدیدارشناسیِ توصیفی، درصدد توصیف تجربه ی زیست شده ی عشق در سال های ابتدایی ازدواج از منظر خود کنشگران است. داده ها، با نمونه گیری هدفمند از میان افراد متأهل ساکن شهر اصفهان که از ازدواج آن ها کم تر از هفت سال گذشته، و سپس مصاحبه های عمیق با آن ها جمع آوری گردید. نتایج حاصل از تحلیل پدیدارشناسی چندسطحی در این پژوهش نشان داد که تجربه ی عشق ازدواجی از منظر کنشگران مشتمل بر پدیده های زمان مند و غیرزمان مند است. پدیده های زمان مند تحت عنوان «عشق تغییرپذیر» به تغییر شکل عشق در طول زمان از «عشق واقعی» در ابتدای ازدواج به «دوست داشتن منطقی» با شروع زندگی مشترک اشاره دارد. رابطه جنسی نیز به عنوان بخشی از تجربه ی «عشق تغییرپذیر» از طریق دو الگوی «عدم پذیرش-پذیرش» و «پذیرش-پذیرش» برساخته می شود. پدیده های غیرزمان مند، یعنی تجارب عاشقانه ای که به زمان خاصی تعلق ندارد، به تجارب «عشق مردم پسند»، «خاطرات»، «یکی شدن» و «تایید همسر» اشاره دارد.
مولفه های ادب غنایی در تاریخ بیهقی
حوزه های تخصصی:
ادبیّات غنایی دربرگیرندۀ موضوعاتی همچون عشق، وصف، مدح، مرثیه، شادی نامه، عرفان و ... است و به طور کلی هر نوع نوشته یا اثری که در آن به بازتاب عواطف و احساسات اشخاص پرداخته شده باشد را شامل می شود؛ یعنی تمام احساسات از لطیف ترین تا درشت ترین آن ها با همة واقعیّاتی که وجود دارد. در هر نوع ادبی می توان ردپایی از احساسات و عواطف اشخاص را دریافت. تلاش نگارندگان در این جستار برآن است تا مولفه های ادب غنایی را در تاریخ بیهقی به روش تحلیل و توصیف با استفاده از منابع کتابخانه ای مورد بررسی قرار دهند و در پایان بسامد هریک از مولفه ها را ارائه نمایند. در تاریخ بیهقی مباحثی مانند شادی، شور و شوق، اعیاد، مجالس عروسی و شراب خواری، شکار امیران غزنوی و نیز لحظات تأسّف بار اعدام اشخاص مهم، مرگ اطرافیان و مراثی را می توان به وفور یافت که تخیّل نویسنده در آفرینش حوادث و قهرمانان آن صحنه هایی بدیع از ادب غنایی را رقم زده است. گاهي خواننده با خواندن داستاني چون بر دار کردن حسنك وزير، به گريه مي افتد و گاهي با بيان شيرين آن سراپاي وجودش را تعجب و شگفتی فرامی گیرد كه اين خود هنري بزرگ محسوب می شود؛ این احساسات همان موضوعات ادبیّات غنایی است که در تاریخ بیهقی نمود داشته و بخش هایی از این اثر را در حیطة این نوع ادبی قرار می دهد.
سیر و تطور نظریه «عشق» در آرا و اندیشه های عرفانی فلسفی روزبهان و ابن دباغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۷۶
32-7
حوزه های تخصصی:
«عشق» مهم ترین مقوله ادبیات عرفانی است که گستره مفهومی آن از چهارچوب پدیدارهای هستی تا فراسوی عالم حس فراتر رفته است و بیشتر اندیشه های متعالی حکما و عرفای اسلامی در این مقوله متجلی شده است. در این میان، سه رویکرد مهم فلسفی، عرفانی و رویکردی که حد فاصل این دو است، طیف هایی از خیال و اندیشه خود را برای تبیین و تشریح مقوله عشق به کار بسته اند. دو کتاب عبهرالعاشقین روزبهان بقلی شیرازی و مشارق أنوار القلوب فی مفاتح أسرار الغیوب ابن دباغ قیروانی از نمونه های شاخص طیف های عرفانی و فلسفی هستند که در دو حوزه متفاوت فکری و جغرافیایی نگارش یافته اند. در پژوهش حاضر، به روش تاریخی و رویکرد تحلیلی (تحلیل محتوایی) و با بهره گیری از اندیشه های حکمای عرفان اسلامی به تحلیل مضمون نگرش ها و طبقه بندی های دو طیف مذکور از مقوله عشق پرداخته شده است. با تشریح و بررسی مقوله عشق در این دو اثر مشاهده خواهد شد که حکما و عرفای اسلامی با وضع اصطلاحات خاصی به تعریف سرشت عشق پرداخته اند و با کاربرد گسترده اصطلاحات خاص و فنی مقوله عشق بر غنای زبان و مفاهیم عرفانی افزوده اند.
استعاره شناختی عشق در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۷۶
114-87
حوزه های تخصصی:
«عشق» مهم ترین کلیدواژه تمام متون عرفانی، به ویژه در مکتب فکری مولاناست. از عشق نمی توان با بیانی صریح و مستقیم سخن گفت. از این رو، عرفا با ابزارهای گوناگون زبانی و مفهومی سعی در روشن ساختن منظور خود از این مقوله اساسی نموده اند. در مثنوی نیز عشق، عنصری کلیدی است که باید بدان اهتمام ویژه ای داشت. در این مقاله، استعاره هایی بررسی شده اند که با محوریت عشق در مثنوی مولانا بازتاب یافته اند. مبنای نظری و اساس تحقیق، همان نظریه استعاره مفهومی/ شناختی لیکاف و جانسون است که مطابق با آن، برخلاف رویکرد سنتی، استعاره تنها نقش زیبایی آفرینی ندارد، بلکه ابزاری شناختی برای پی بردن به جهان بینی و تفکر نویسنده است. در ابتدای مقاله، گزارشی از استعاره های مفهومی/ شناختی عشق در مثنوی مولانا آمده است و این استعاره ها بر پایه حوزه مبدأ و مقصد بررسی و تحلیل شده اند. هدف از این کار، مشخص کردن استعاره های کانونی و اصلی عشق در مثنوی و سرانجام، کشف دیدگاه مولانا درباره عشق بوده است. این استعاره ها از نظر مضمون و محتوا در چهار گروه اصلی قرار می گیرند: 1 گروهی که تصویری مثبت از عشق ارایه می دهند. 2 آن ها که صفات و ویژگی های منفی عشق را برجسته می کنند. 3 استعاره هایی که دوجانبه و دوپهلو هستند. 4 استعاره هایی هستند که از نظر مفهومی، خنثی هستند. تحلیل شناختی هر گروه/ شبکه از استعاره ها با توجه به استعاره های مرکزی آن ها ارایه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سوزندگی، مست کنندگی و ذی شعور بودن عشق، بیشتر از سایر جنبه های آن مد نظر مولانا بوده است و در نگاه وی، تمام اقتدار از آن معشوق است و عاشق دنباله رو، بیمار و نیازمند معشوق است.
منظومه استعاره های مفهومی لمعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه فکری مسلط بر هر اثر را می توان به کمک تحلیل استعاره های مفهومی آن توصیف کرد. هدف از پژوهش حاضر، یافتن ساختار برآمده از استعاره های مفهومی لمعات است که منظومه فکری مسلط بر این متن را نشان می دهد. به این منظور، ابتدا با بررسی دقیق زبان لمعات ، استعاره های مفهومی آن را مشخص کرده و در مرحله دوم با تحلیل استعاره ها و یافتن پیوند آن ها با یکدیگر، ساختار برآمده از استعاره های مفهومی متن را که آینه جهان بینی آن است، توصیف نموده ایم. چهار استعاره مفهومی خداوند عشق است، عشق پادشاه است، عشق خورشید است و عشق آینه است، ارکان اصلی جهان بینی لمعات را می سازند. علاوه بر پیوندی که این چهار استعاره با یکدیگر دارند، استعاره مفهومی عشق انسان است، در پیوند این چهار استعاره مفهومی با یکدیگر و ظهور سطح اندیشگانی لمعات در سطح زبان، نقش مهمی را ایفا می کند. در لمعات استعاره های مفهومی دیگری نیز وجود دارد که هر کدام گوشه ای از جهان بینی اثر را تبیین و در ساختار آن، ایفای نقش می کنند؛ اما نقش پنج استعاره گفته شده، محوری تر است.
نگاه تفسیری آیت الله جوادی به مراتب محبّت الهی در عالم هستی
حوزه های تخصصی:
آیت الله جوادی آملی، بر اساس آیات الهی و در نگاهی متمایز، محبّت نسبت به ذات مقدّس حق را دارای مراتب چهارگانه می داند. این مراتب از مرتبه عام موجودات به معنی میل که بدون اراده و به شکل تکوینی است آغاز می شود و در مرتبه بعد که باز عام است، به شکل ارادی و همراه با شعور ادامه می یابد. دو مرتبه بعد مختص انسان است و با بهره مندی از گوهر گرایش و علم به ذات همراه می شوند. این بهره، آسیب هایی نیز دارد که به شخص محبّ نه به فیّاضیّت مطلق حق برمی گردد. مرتبه نهایی محبّت، مختص انسان هایی است که محبّت خود را نه بر اساس نیازها و خواسته ها، بلکه در جهت برترین حبیب حق، حضرت ختمی مرتبت6 بنا می کنند. این مؤمنان که حبّ حق را نه در حرف و ادّعا، بلکه در سیره عملی خود نشان می دهند، از عشق متقابل حضرت حق بهره مند می شوند؛ عشقی که برترین نعمت متنعّمان بهشت و بلکه خود بهشت و برترین مقام بهشتیان است. در این تحقیق، از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است.
سعدی، شب و بی خوابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی خوابی و شب زنده داری عاشق راستین، یکی از بن مایه های شعر عارفانه و عاشقانه است که در دوره های مختلف به صورت های گوناگون انعکاس یافته است. این مضمون با توجه به روند تدریجی شعر فارسی و مخصوصاً غزل، تحول یافته و در غزل سعدی به اوج خود رسیده است. چنان که عاطفه اصلی برخی از غزل های او را شامل می شود و بعضی از غزل های او با موضوع شب و بی خوابی شروع می گردد. نوشتار حاضر با به کارگیری شیوه توصیفی- تحلیلی، بسامد مفهوم بی خوابی عاشق را در شعر شاعرانی که غزل های آنان به طور کامل موجود بوده، در دو دسته عاشقانه و عارفانه مورد مطالعه قرار داده و پس از بررسی این مفهوم در غزل های سعدی، به بیان انگیزه های مهم بی قراری و بی خوابی سعدی پرداخته است. مضمون بی خوابی و شب زنده داری در غزل های سعدی به عنوان یک ویژگی سبکی مطرح است و سبک شخصی وی را در حوزه فکری و ادبی به اثبات می رسد.
بررسی تطبیقی استعاره مفهومی عشق در اشعار ابن فارض و سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر که باهدف تحلیل و بررسی استعاره مفهومی عشق در شعر ابن فارض و سلطان نگاشته شده است، سعی بر آن است با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی، حوزه های مفهومی محمل مشترک و متفاوت در شعر دو شاعر مورد کنکاش و بررسی تطبیقی قرار گیرد. نتایج حاکی از آن است که دین، شراب، آتش، سفر، پادشاه و دریا، حوزه های محمل مشترک برای مفهوم سازی عشق در شعر ابن فارض و سلطان ولد است. از دیگرسو، حوزهمحمل دین در شعر ابن فارض و حوزهمحمل شراب در شعر سلطان ولد بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است. این بسامد ها نشانگر تفاوت های ظریف نگاه این دو شاعر به مقوله عشق است؛ علاوه بر این، از جمله حوزه های محمل غیرمشترک در شعر دو شاعر می توان به حوزه های گمراهی، معلم، غذا، شیر، زندگی و نابودگری در اشعار ابن فارض و حوزه های مکان، غم، بازار، نور، شادی و جنگ در اشعار سلطان ولد اشاره کرد.
فیضی فیاضی و غزل غنایی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیضی فیاضی از فارسیسرایان بزرگ هندوستان و از پایهگذاران و پیشگامان سبک هندی است که در همه قالبهای شعری اعم از قصیده، غزل، مثنوی و.... هنرنمایی کرده است .سرودههای او گنجینه پرباری برای بررسیهای گوناگون ادبی، زبانی، فرهنگی است. از پربسامدترین موضوعات در اشعار او به ویژه غزلهایش، موضوعات و مضامین غنایی است. پرسش اصلی در این پژوهش این است که فیضی به کدام یک از مضامین غنایی بیشتر توجه داشته است و این گونه مضامین در غزلهای وی چه جایگاهی دارند؟ در پاسخ به این پرسش به شیوه تحلیلی و توصیفی کوشیدهایم تا مهمترین مضامین غنایی غزلهای فیضی را بررسی کنیم و به گونهای دستهبندی شده بازنماییم. در این بررسی این نتیجه حاصل شد که غزلهای فیضی از یکسو، پر از تصویرها و مضامین نو استتت و از دیگر ستتو، دربردارنده کم و بیش همه مضتتامین غنایی عرفان، طنز و انتقاد اجتماعی ،بومیگرایی، مفاخره، مدح، شکواییه، بهاریه و ...بهویژه عشق و مسایل و مقولات وابسته بدان می باشد.
استعاره های مفهومی عشق در آینه ضرب المثل های فارسی، انگلیسی و ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی حوزه عشق در آینه ضرب المثل های سه زبان فارسی، انگلیسی و ترکی می پردازد. تلاش شده است از 15 منبع برای سه زبان مذکور، داده های مورد نیاز از هر سه زبان استخراج و گردآوری شود. با جست وجو در منابع، بیش از 10 هزار ضرب المثل مورد مطالعه قرار گرفت که از این تعداد به 201 ضرب المثل در حوزه عشق و تعداد 96 نگاشت نام در این ضرب المثل ها رسیدیم. تلاش شد تا پربسامدترین نگاشت نام ها در هر سه زبان مشخص و جداگانه در جدول آورده شود. در کنار نگاشت نام ها، پربسامدترین حوزه های مبدأ نیز شناسایی و معرفی شدند تا مشخص شود گویشوران این سه زبان بیشتر از چه نگاشت نام ها و حوزه های مبدأ برای بیان استعاری عشق استفاده می کنند. مشخص شد در زبان فارسی پربسامدترین نگاشت نام عشق، بلا، درد، رنج، بیماری است. در زبان انگلیسی و زبان ترکی «عشق روشنایی است» پربسامدترین نام نگاشت ها بودند. همچنین پربسامدترین حوزه های مبدأ که برای مفهوم سازی عشق به کار رفته اند، به ترتیب حوزه های مبدأ «انسان/ بدن انسان» در زبان فارسی، «روشنایی و تاریکی» در زبان انگلیسی و «انسان/ بدن انسان» در زبان ترکی بودند که بسامد وقوع به نسبت تعداد ضرب المثل های بررسی شده در هر زبان آورده شده است.
نقد «کهن الگوی عشق» در منظومه لیلی و مجنون نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده «عشق»، بیانگر احساس عاطفی شدیدی در ناخودآگاه جمعی بشر است که یونگ در مکتب روان شناسی تحلیلی خود، آن را به عنوان کهن الگویی برجسته بررسی کرده است. در این میان، منظومه های غنایی پارسی، بویژه لیلی و مجنون نظامی، عرصه وسیعی از جلوه های ناخودآگاهانه «کهن الگوی عشق» به شمار می آید و عشق در ناب ترین مفهوم خود در آن رخ می نمایاند. باید گفت در این روایت غنایی، روان «مجنون» بیشترین واکنش های ناشی از هیجانات عاشقانه را در خود نمودار می سازد. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی در علم روانکاوی، دلایل روان نژندی های ناشی از نافرجامی عشق در روان مجنون و چگونگی رهنمون آن به عشقی متعالی، از منظر اندیشه یونگ بررسی شده است. از این رو به نظر می رسد جلوه های مثبت «آنیما و آنیموس» و مفهوم «عشق در نگاه اول»، با نمادهای روانکاوانه دلالتمندی تلفیق یافته و پیکره در هم تنیده ای از احساسات ناخودآگاهانه ناشی از پدیده عشق را در ساختار داستان آفریده و در نهایت موجب برانگیختگی «فرامن» و تعالی این عشق شده است.
بررسی تطبیقی عشق و اوصاف آن از منظر بکتی و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کسان بسیاری در باره عشق سخن گفته اند و سخنان زیادی هم در باره عشق گفته شده است. غالب این سخنان کلی گویی و تکرار مکررات و شبیه هم است. اما از این میان عده بسیار اندکی هم بوده اند که در باب عشق سخنان بدیع گفته و به دقت به بیان جزییات و رموز عشق پرداخته اند. قصد این مقال پرداختن به اوصاف و ویژگی های عشق الهی از دید دو صاحب نظر این چنین و مجرب در عشق الهی از دو جریان مهم و اثرگذار در دو جامعه متفاوت است: یکی از نهضت عرفانی بکتی در دین هندو در هندوستان و دیگری از جریان تصوف در عالم اسلام است. ابتدا به اختصار اشاره ای به شخصیت این دو صاحب نظر می شود، سپس به بیان اوصاف و ویژگی های مهم عشق از دید آن دو و مقایسه آنها پرداخته می شود.
واکاوی برهان خفای الهی از چشم انداز فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۸۷
23 - 57
حوزه های تخصصی:
برهان یا شبهه «خفای الهی» از شبهات بسیار مهم در حوزه خداباوری در عصر کنونی است. این شبهه که از سوی شلنبرگ، فیلسوف دین معاصر مطرح شده، بیش از دو دهه است که در غرب، در کانون توجه فیلسوفان دین قرار دارد. بر پایه این شبهه، با پذیرش خفای الهی، شواهد کافی دال بر وجود خداوند در اختیار نیست و ازاین رو خداوند وجود ندارد. غربی ها اهتمام فراوانی به این شبهه نشان داده اند؛ اما در جهان اسلام کمتر به آن توجه شده است. ما در این نوشتار می کوشیم با بهره گیری از روش پژوهشی توصیفی - تحلیلی، ضمن تبیین مسیله، بر اساس آخرین تقریر ارایه شده، آن را از منظر فلسفه اسلامی- کاری که تا کنون انجام نشده- نقادی کنیم. بررسی و تحلیل پیش رو نشان خواهد داد که برداشت کفر و شرک از خفای الهی درست نیست و نقدهای چندی بر آن وارد است.
تحلیل زنجیره ی استعاری مفهوم خدا در تمهیدات و مکتوبات عین القضات همدانی (براساس نظریه ی استعاره ی مفهومی)
حوزه های تخصصی:
عرفا برای بیان آرا و عقاید و تجربه های شهودی خود از انواع شگردهای بیانی و ظرفیت های مختلف زبانی استفاده می کنند. عناصر خیال در آثار عرفانیِ ناب مولود تجربه های شخصی است و جنبه ی آرایه و زینت کلام ندارند به طوری که می توان گفت با مفاهیم عرفانی پیوند ذاتی دارند. گاه کثرت کاربرد و تکرار این عناصر در یک اثر ما را به طرز تفکر و شیوه ای از فرایند شناختی صاحب اثر رهنمون می شود. به عبارت دیگر، این عناصر خیال در نگاهی وسیع تر، جنبه هایی از نوعی نظام فکری و اندیشگانی خاص را نمایان می کنند. در این نگاه کارکرد آن ها ازسطح لفظ و جمله فراتر می رود و درسطح اندیشه و باعنوان «استعاره های مفهومی» یا «استعاره های شناختی» مطرح می شوند. در دو اثر فارسیِ «تمهیدات» و «مکتوبات» عین القضات همدانی مفهوم خدا و به تبع آن مفاهیمی چون حضرت محمد(ص)، قرآن، ابلیس، عشق و... نوعی از حوزه های مفهومی و معنایی هستند که با مجموعه ی تناظر های خود در قلمروهای حسی و ملموس، درقالب استعاره های مفهومی «خدا سلطان است»، «خدا محبوب است»، «خدا نور و آفتاب است» و «خدا کاتب است» و «خدا جنگجو و مبارز است» شناخته می شوند.
نقد انگاره بی بهرگی فرشته از عشق در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
133 - 162
حوزه های تخصصی:
معنای انگاره فرشته در اندیشه حافظ، در تطبیق اثر با سایر متون صوفیه، دستخوش تحولی جدی شده است. غالب حافظ پژوهان بر این باورند که حافظ عشق را همان بار امانت الهی تلقی می کند که منحصراً به انسان سپرده شده است و در مقابل، فرشتگان را از عشق بی نصیب می داند. با وجود این، مقایسه نشانگان موجود در شعر حافظ، با صورت بندی های مفهومی موجود در تألیفات سایر صوفیه، صحت این گزاره را مورد تردید قرار می دهد. ادعای حافظ مبنی بر بی بهرگی فرشتگان از عشق، از آنجا که با رویکرد کلی عرفای اسلامی یعنی سیطره عام عشق در جهان خلقت تضاد دارد، شایسته بازنگری است. به نظر می رسد که حافظ در این میانه بیش از همه از عطار نیشابوری تأثیر پذیرفته و با وجود اعتقاد به سیطره عام عشق در جهان خلقت، نقطه کمال عشق را که همان دَرد عشق است، مخصوص انسان می داند. این در حالی است که حافظ پژوهان عمدتاً این دیدگاه حافظ را به گونه دیگری تفسیر کرده اند. در خلال این تفاسیر، بسیاری از مفاهیم و مضامین شعر حافظ از دسترس فهم مخاطب خارج خواهد شد. این مقاله با تبیین یکی از استعاره های بنیادین موجود در متون تصوف، یعنی «دُردی دَرد»، و مقایسه گزاره های مرتبط با آن در شعر حافظ و سایر تألیفات اهل تصوف به بازخوانی انگاره فرشته و بهره آنان از عشق در متن اندیشه حافظ می پردازد.
تحلیل بینامتنیت مؤلفه عشق در عبهرالعاشقین و صفات العاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبهرالعاشقین مجموع ه ای از آرا و اندیشه های روزبهان بقلی شیرازی درباره عشق است. به دلیل اهمیّت فراوانی که این رساله عرفانی در ادبیات فارسی دارد، بر آثار بعد از خود از جمله مثنوی صفات العاشقین اثر هلالی جغتایی تأثیر بسزایی گذاشته است. از آن جایی که این دو اثر از لحاظ موضوع و درون مایه اشتراکات زیادی با هم دارند، می توان برای درک بیشتر قابلیت های شان، آن ها را بر اساس نظریه بینامتنی ژنت که به سه گونه آشکارا تعمّدی، پنهان تعمدّی و ضمنی تقسیم شده است، مورد مطالعه قرار داد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بسیاری از مضامین مربوط به عشق در عبهرالعاشقین و صفات العاشقین چون ازلی بودن، دوسویه بودن عشق، دشواری و موانع راه عشق و ... (از نوع ضمنی ژنتی) تکرار شده است. البته این رابطه بینامتنیت به گونه ای نیست که صفات العاشقین را به عنوان یک اثر تقلیدی صِرف و بدون خلاقیّت نشان دهد. این مقاله در صدد است تا مضامین مشابه و مشترک مؤلفه عشق را در این آثار با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار دهد.