مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
ماهیت
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
115 - 133
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: قانونگذاران نیز در جوامع مختلف با اتکا بر معیارهای مختلفی سعی در حمایت از دارایی و اموال شهروندان داشته اند تا منافع آنها به شکل مناسب تری تأمین گردد، یکی از این معیار ها، معیار اقتصادی می باشد، الهام گیری و ارائه نگاه اقتصادی در ارتباط با اموال، آثار متنوعی را به همراه خواهد داشت و دیدگاه های جدیدی را خلق می نماید که در پژوهش حاضر به این مهم پرداخته خواهد شد. یافته ها: اساساً صرف اینکه شیء در معرض مبادله قرار بگیرد و افراد در مقابل آن بهایی بپردازند، آن را واجد ارزش مال می نماید و اساساً هر چیزی که به ازای آن مالی داده شود، مال نامیده می شود. عرف نیز چنین مواردی را مال تلقی نموده و برای آن مالیت و ارزش اقتصادی قائل شده است. مالکیت نیز بیانگر رابطه ای می باشد که بین شخص و شیء مادی قرار گرفته و قانون نیز آن را معتبر می شناسد و به مالک این اجازه را می دهد که نهایت انتفاع را از آن مال ببرد و کسی نتواند از آن جلوگیری نماید. ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. نتیجه گیری: رویکرد اقتصادی به عنصر مال این امر را اثبات می نامید که با توجه به تحولات حوزه-ی اقتصاد باید برای «مال» قلمداد کردن هر چیز، منافع آن در جامعه و نحوه ی برخورد عرف با آن را در نظر بگیریم.
بررسی مسئله اصالت وجود واعتباریت ماهیت ازدیدگاه ملاصدرا، علامه طباطبایی، امام خمینی و شهید مطهری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درتلاش است ضمن واکاوی و بررسی نظریات ملاصدرا وعلامه طباطبایی وامام خمینی وشهید مطهری در مورد مساله اصالت وجود وماهیت و تفاوت در نظریۀ اصالت وجود و ماهیت را بازشناسی کند. تعابیر دوگانه ای از ماهیت در اثارملاصدرا وجود دارد.اما به نظر میرسد تعبیری که در آن واقعیت، متشکل از وجود (به صورت اولا و بالذات)و ماهیت (به صورت ثانیاً و بالعرض)است، با ساختار فلسفی ملاصدرا سازگاری بیشتری دارد. اما در نظریات علامه طباطبایی، امام وشهید مطهری واقعیت همان وجود است و چنین نیست که واقعیت از ماهیت نیز تشکیل شده باشد. ماهیت ظهور حدود، سلوب و اعدام ذاتی وجودات خاص در ذهن است. بنابراین ، محکی خارجی ماهیت، همین اعدام ذاتی و حدود وجودی هستند که به عنوان اموری اعتباری و مشابه عدم مضاف تعبیر میشوند. ازسوی دیگر ، با هر دو تعبیر از ماهیت، نظریۀ اصالت وجود امری بدیهی و بی نیاز از اثبات خواهد بود و براهین ارائه شده برای آن صرفاً جنبۀ تنبیهی دارند. اما دیدگاه علامه و امام وشهیدمطهری به بداهت نزدیک تر است و گزاره (وجود اصیل است ) نزد ایشان گزاره ای تحلیلی قلمداد میشود.
بازشناسی مفهوم و ماهیت بدعت از دیدگاه مفسرین
منبع:
تفسیرپژوهی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
142 - 111
حوزههای تخصصی:
بدعت از عناوین پرچالش و پرکاربرد بین مسلمانان است که هرگروه و مذهبی سعی در استفاده ابزاری از آن به نفع خود است. در این میان مفسرین متقدم و متأخر، نگاه های متنوع و چالش انگیزی به این موضوع داشته اند تا جایی که هر کدام از آنان، گروه مقابل خود را متهم به بدعت گذاری کرده است. سوال اصلی این تحقیق آن است که مفسرین متقدم و متأخر چه دیدگاه هایی نسبت به ماهیت و مولفه های بدعت داشته و علل تنوع نگاههای آنان چیست؟ بر این اساس نویسندگان در این مقاله در سدد آنند که با توجه نظرات مفسرین شیعه و اهل تسنن در باب معنای لغوی و اصطلاحی بدعت، به مولفه های این موضوع دست یافته و علل تنوع این مفاهیم را از مسئله بدعت مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که مفسرین، بدعت را به مثابه مفاهیمی همچون: «امرنوظهور»، «گزاره ی غیردینی»، «تشریع»، «حدوث» و «مخالفت» انگاشته ، که این تنوع دیدگاه های آنان، ریشه در «تقسیم بندیهای متناقض»؛ «فرق ننهادن مفهوم بدعت با مفاهیمی چون: اختراع، نوآوری، سنت و تشریع» و «اختلافات اعتقادی و مذهبی مفسرین» داشته و باعث شکل گیری و رشد اندیشه های سلفی در جامعه و فضای اتهام به بدعت گذاری در بین فرق و مذاهب مختلف گردیده است.
علم و واقع نمایی آن از نظر ملاصدرا و تاثیر آن بر آموزش قرابت نظریه شبح و وجود ذهنی بر مبنای حکمت متعالیه
منبع:
پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲
123 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی علم و واقع نمایی آن از نظر ملاصدرا و تاثیر آن بر آموزش قرابت نظریه شبح و وجود ذهنی بر مبنای حکمت متعالیه است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که نظریه ملاصدرا می تواند جامع نظریه وجود ذهنی، اضافه و شبح در معرفت شناسی بوده و اشکالات وارد بر نظریات شبح و اضافه را بر مبنای اصالت وجود پاسخ گو باشد. نظریه ای که با نظر علمای فلسفه مغرب زمین نیز در این امر سازگار است. اصالت وجود و التزام به لوازم آن در امر معرفت شناسی، ما را به تفکیک بود و نمود و اینکه ما همواره به نمودها دست می یابیم و از شناخت بودها محروم هستیم، می رساند. شناختی که تنها شبیه به عالم خارج یا بهره مند از آن است. علم تنها حکایت گر معلوم خارجی است و آنچه که در حصول علم نقش اساسی دارد، ذهن و قوای ذهنی شناسنده است و تنها رعایت قواعد حصول علم می تواند ضامن واقع نمایی آن باشد. التزام به اصالت وجود و لوازم معرفت شناسانه آن، در روش تدریس معلم، نحوه ارتباط او با دانش آموز، میزان توجه به سوالات و اشکالات دانش آموز و قطعیت و سندیت محتوای آموزشی و... اثرگذار است.
بررسی معانی تصوری و تحریر محل نزاع مسئله اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گاهی تصوّر یک مسئله فلسفی مهم تر و دشوارتر از تصدیق آن است، و مسئله اصالت وجود از جمله این مسائل است. در این مقاله به بررسی برخی از معانی تصوّری این مسئله پرداخته ایم. هم چنین به بررسی دو تحریر از محلّ نزاع، و نیز در پرتو ادلّه اصالت وجود به بررسی برخی معانی تصوّریِ دیگر پرداخته ایم. تحریر محلّ نزاع که مسئله مهمی در این زمینه است، در کتب ملّاصدرا ذکری از آن به میان نیامده است، اما کسانی مانند سبزواری و طباطبایی و.... به آن پرداخته اند. در این میان مدرّس زنوزی تحریر جامع و دقیقی از محلّ نزاع این مسئله به دست داده است. برخی بر این نحوه تحریر انتقاداتی وارد کرده اند و ما به آنها پاسخ داده-ایم. در این مقاله به معانی ماهیّت، وجود، اصالت، حدّ در محلّ نزاع پرداخته شده است. نیز به مسائلی از قبیل این که پدیده های شخصی یا نوعی در این مسئله مورد نظر است پرداخته شده است.
ماهیت جرم اخلال در نظام اقتصادی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مورد بحث در این مقاله بررسی ماهیت جرم اخلال در نظام اقتصادی کشور، از جهت حدی یا تعزیری بودن است. جرم اخلال در نظام اقتصادی کشور مجموعه ای متشکل از 30 مصداق مجرمانه است که در قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور ذکر شده است. در ماهیت جرم مورد بحث دو احتمال قابل تصور است؛ احتمال اول اینکه این جرم ماهیتی دوگانه داشته و در شرایطی حدی و در شرایطی دیگر تعزیری است. نظر قانونگذار جمهوری اسلامی ایران با توجه به عدم ذکر مجازات اعدام در ماده 19 قانون مجازات اسلامی این است که این جرم در فرضی که افساد فی الارض محسوب شود یک جرم حدی است. احتمال دوم این است که این جرم در هر حالتی، از جهت نقض مقررات حکومتی مصوب حاکمیت نظام اسلامی، یک جرم تعزیری است. جستار پیش رو با روش توصیفی، تحلیلی در پی اثبات آن خواهد بود که با توجه به اختیارات در نظر گرفته شده در شرع برای حکومت اسلامی، می توان به تعزیری بودن مطلق این جرایم قائل شد. این نظریه مطابق با اصل اولیه در جرایم یعنی تعزیری بودن است.
تاملّی بر شیوه های نوینِ درمانیِ مرتکبین جرایم خشونت آمیز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش های بدبینانه ای که در دهه های 1970 و 1980 میلادی در خصوص کارکرد اصلاحی واکنش های کیفری متولد شدند، موجی از ناامیدی و سرخوردگی را میان اندیشمندان و دست اندرکاران نظام عدالت کیفری به وجود آوردند. پس از تجربه پرهزینه نظام اصلاح و درمان و سپس، شکست در تحقق اهداف ادعایی، اندک اندک این اعتقاد در حال شکل گیری بود که مجازات نمی تواند زمینه را برای اصلاح بزهکار فراهم آورد. این ناامیدی بیش از هر چیز مرهون طرح این پرسش بود که آیا اساساً تحقق هدف بلندپروازانه ای نظیر اصلاح که مستلزم دگرگونی در نظام هنجاری ذهنی مجرم است، از طریق تحمیل واکنش های سرکوبگرانه امکان پذیر است؟ به تعبیر دیگر چگونه می توان از طریق تحمیل واکنش های کیفری خشن نظام ارزشگذاری ذهنی مجرمین را دگرگون ساخت؟ به رغم این بدبینی های گسترده تجربه برخی کشورهای غربی در همین زمان نشان داد که تغییر در نظام ارزشگذاری ذهنی بزهکاران یک آرمان غیر قابل دسترس نیست. بلکه می توان از طریق به کارگیری سیاست هایی که توانایی شناختی بزهکار و نیز سبک زندگی او را نشانه رفته به این هدف بلندپروازانه دست یافت. هدف پژوهش حاضر بررسی و ارزیابی شماری از این سیاست ها است.
واکاوی چالش های ماهوی و شکلی مسئله استرداد مجرمین
منبع:
تمدن حقوقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
275 - 293
حوزههای تخصصی:
استرداد مجرمین اصطلاحا به معنای تحویل دادن یا بازگرداندن شخص متهم یا بزهکار از کشوری که جرم در آن رخ داده به کشور متقاضی است. نخستین بار، این بحث در دین اسلام و در قرآن کریم (آیه شریفه سی و دوم سوره مبارکه مائده) اشاره شده است. از نیمه دوم قرن نوزدهم، بحث استرداد مجرمین میان کشورها به شکل عمل متقابل، رواج پیدا کرد و تا به امروز با وجود همین شرط تقابل است که این مسئله، معمول و قانونی باقی مانده است. در قوانین کیفری کشورها هرچند در خصوص برخی از صلاحیت های مکانی آن ها، تفاوت در شرط، جهت صالح بودن است اما در مورد استرداد، متقابل بودن عمل، شرطی معمول و معقول است. انجام صحیح مسئله استرداد از شروع به ارسال تقاضای استرداد از سوی دولت متقاضی تا پایان قضیه و پذیرش استرداد و مسترد کردن شخص موضوع استرداد شرایط و شیوه ای دارد که اقدام درست نسبت به آن می تواند بهتر و بیشتر آثار و نتایج مطلوب را حاصل کند. برخی از این شرایط مربوط به ماهیت مسئله استرداد هستند و برخی مرتبط با شیوه و طریق شکلی انجام آن می باشند که در این پژوهش، به دور از نگاه مروری، به نحو موردی، تنها به چالش های آن ها اشاره شده است. روش تحقیق این پژوهش، کتابخانه ای بوده و از منابع مرتبط با این موضوع، استفاده شده است.
ماهیت حقوقی و صلاحیتهای هیأت داوری بازار اوراق بهادار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۷
409 - 436
حوزههای تخصصی:
به موجب ماده 36 قانون بازار اوراق بهادار مصوب سال 1384 حل اختلافات دست اندرکاران بورس و سایر اشخاص ناشی از فعالیت حرفه ای آنها، در صلاحیت انحصاری هیأت داوری بازار اوراق بهادار قرار گرفته است. در خصوص این نوع داوری مسائل مهمی قابل طرح است که مهمترین آنها حدود صلاحیتهای مختلف و ماهیت حقوقی عملکرد این هیأت است. صلاحیت این هیأت نسبت به سابق گسترده تر شده و امکان تداخل در صلاحیت هیأت داوری با صلاحیت هیأت مدیره سازمان یا دادگاههای دادگستری وجود دارد. در مواردی صدور حکم به جبران خسارت علیه مشاوران حقوقی ناشران اوراق بهادار نیز امکان پذیر است. ماهیت حقوقی هیأت داوری بورس نیز به دلیل فقدان شرایط عمومی داوری از جمله اختیاری بودن داوری و انتخابی بودن داوران، با داوری اصطلاحی متفاوت و دارای تشابه اسمی است. علاوه بر آن این هیأت به لحاظ فقدان شرایط، مرجع قضایی نیز محسوب نمی گردد و به نظر می رسد که با مراجع اختصاصی غیردادگستری شباهت داشته باشد.
ماهیت معنویت اسلامی با رویکرد تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۴
239 - 278
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین ماهیت معنویت از دیدگاه اسلام است لذا پژوهش حاضر ازنظر هدف، پژوهشی توسعه ای و ازنظر معرفت شناسی پژوهشی کیفی است که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفت. روش تحلیل داده ها در این پژوهش، تحلیل مفهومی پیش رونده است. برای این منظور ابتدا مفهوم معنویت، سپس رویکردها (جریان های فکری) مرتبط با معنویت به شیوه تحلیلی موردمطالعه قرارگرفته تا از طریق تحلیل و ارزیابی این رویکردها به سمت استنباط مفهوم معنویت و کشف جوهره اصلی آن یعنی ماهیت معنویت، ویژگی های انسان معنوی، و ابعاد معنویت دینی از نگاه اسلام، درک نسبتاً جامعی از معنویت دست یابیم. نتایج و یافته های این پژوهش نشان داد که معنویت دینی کیفیت (حالتی) روحانی است که در اثر ارتباط انسان با عالم معنا و واجب الوجود (خدای متعال) از مسیر عبودیت و بندگی خدای متعال و بر مبنای مبانی معرفت شناختی و احکام اسلام همچنین ارزش های اخلاق اسلامی برای دستیابی به بالاترین سطح از قرب الهی، قلب سلیم و حیات طیبه شکل می گیرد. از این دیدگاه انسان معنوی دارای ویژگی هایی شامل احساس فقر و نیاز به خداوند، اعتقاد به وجود و یگانگی خدا، اعتقاد به عالم غیب، اعتقاد به معاد، اعتقاد به هدفمندی آفرینش، اعتقاد به اختیار انسان، خودشناسی، معرفت به احکام دین و التزام عملی به آن ها و معرفت به ارزش های اخلاقی و التزام عملی به آن ها است همچنین معنویت اسلامی دارای چهار بعد شامل بعد معرفتی، عاطفی، ارادی و کنشی است.
سرچشمه های بحث وجود و ماهیت، و تمایز متافیزیکی آن ها در کتاب الحروف فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب الحروف فارابی، اولین مواجهه مستقیم فلسفی یک متفکر مسلمان با تفکر فلسفی یونان محسوب می شود و مباحث مربوط به تحلیل مفاهیم وجود- موجود و ماهیت به عنوان عناصر اصلی تفکر فلسفی ارسطو، از مهم ترین بخش های این کتاب به شمار می آید. هدف فارابی از نوشتن این کتاب، بسترسازی برای فهم بنیادین تفکر فلسفی یونان در عالم اسلام بوده است. وی بحث را با تحلیل زبانی «موجود» به عنوان یک لفظ غیرمشتق (مثال اول) در زبان عربی آغاز و سه معنای مقولات به مثابه مشارٌالیه، صادق و منحاز بماهیه ما خارج النفس را درخصوص موجود مطرح کرده است. او سه معنا را در دو معنا گرد آورده و بر معنای سوم (منحاز بماهیه ما فی الخارج) متمرکز شده است. فارابی با طرح اقسامی برای معنای سوم موجود و ماهیت به عنوان تشخص دهندگان موجودات خارجی و ذهنی کوشیده است درعین تأکید بر اتحاد خارجی وجود و ماهیت، راهی را برای توجیه کثرت موجودات عالم پیشنهاد دهد؛ حال آنکه به نظر نگارندگان، این راه بدون فرض بحث «تمایز متافیزیکی وجود از ماهیت»، غیرمنسجم است. بحث فارابی در تقسیم کردن موجود به فقیر و غنی، و مطرح کردن مفهوم «ما ینحاز بماهیه فی النفس» درمقابل مفهوم «لا موجود»، جز با پیش فرض قراردادن بحث تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت، قابل فهم نیست و طرح موردنظر این فیلسوف، مسیر را برای مطرح شدن احکام تمایز هستی شناختی وجود از ماهیت ازسوی ابن سینا هموار می کند.
بررسی تعارض قاعده مشائی کل ممکن زوج ترکیبی با وجود صرف و بلا ماهیت بودن مجردات امکانی نزد حکمای اشراقی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تفحص در آثار فیلسوفان اسلامی با قاعده «کل ممکن زوج ترکیبی» برخورد می کنیم که براساس آن همه موجودات امکانی دارای ماهیت هستند. بااین حال قاعده دیگری نیز با عنوان «النفس و ما فوقها وجودات صرفه» از سوی اصحاب حکمت متعالیه مورد قبول واقع شده است که براساس آن طبق تفسیر بدوی حکم بر فقدان ماهیت در مجردات شده است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا تناقضی بین دو قاعده وجود دارد یا خیر و در صورت عدم وجود تناقض، دیدگاه هایی که از سوی فیلسوفان برای رفع تناقض ظاهری بیان شده است چیست؟ برخی بین این دو قاعده تناقض قائل بوده و معتقدند رای نهایی صدرا تنها پذیرش یکی از این دو قاعده است. برخی دیگر هم معتقدند که علی رغم تناقض ظاهری، حقیقتاً بین این دو قاعده تناقضی وجود ندارد. نگارندگان بعد از احصای پاسخ های مطرح شده از سوی فیلسوفان آنها را قانع کننده نیافته ازاین رو با تحقیق و نگاه دوباره در معانی ماهیت پاسخ دیگری در این مقاله ارائه داده اند.
نقد و بررسی دیدگاه عروض وجود بر ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه عروض وجود بر ماهیت که نتیجه طبیعی دکترین ابن سینا درباره تمایز وجود و ماهیت است در شرق عالم اسلام از سوی شیخ اشراق و در مغرب عالم اسلامی از سوی ابن رشد مورد مخالفت جدی قرار گرفته است، اینان مدعی شده اند نظریه عروض وجود بر ماهیت از سوی ابن سینا، نظام فلسفی او را گرفتار بن بست فلسفی نموده است ،ازاین رو پژوهش حاضر درپی پاسخ به این پرسش اصلی است که آیا نظریه عروض وجود بر ماهیت بامبانی اساسی هستی شناسانه ابن سینا ناسازگاری درونی دارد؟،بدون تردید چنانچه ادعای منتقدان درست باشد پایه های وجود شناسانه ابن سینا فرو می ریزد چنان که پذیرش دیدگاه ویژه او در خصوص برهانی که آنرا برهان صدیقین نامید ونظریه اتحاد مصداقی ومفهومی ذات و صفات را بغایت دشواربلکه غیر قابل قبول می نماید،چنان که اثبات نادرستی ادعای منتقدان افزون بر این دستآورد اساسی که در منظومه هندسی هستی شناسی ابن سینا هیچگونه ناسازگاری نیست دیدگاههای ویژه اورا در باره ذات وصفات الهی از آنچه فیلسوفان دیگر گفته اند بجد برجسته ومتمایز می سازد ،سزاوار توجه است که سه نظام فلسفی بزرگ دنیای اسلام سینوی، اشراقی و صدرائی در مبانی و روشها جدال دراز دامنی با یکدیگر دارند ،لیکن برداشت این است درخصوص مسأله عروض وجود بر ماهیت و به بیان روشن تر چگونگی رابطه وجود و ماهیت در ذهن و خارج پیش از آن که اختلاف آنان ناشی از تفاوت در مبانی فلسفی باشد برخاسته از برداشتهای نظری است. پژوهش حاضر کوشیده است با ارائه نظریه ابن سینا درباره مسأله یاد شده همراه با دیدگاه منتقدان به نقد و ارزیابی آن بپردازد.
بررسی انتقادی دیدگاه سهروردی درباره «وجود»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و دایر مدار مسائل در فلسفه مشاء وجود است. می توان گفت نظام فلسفی مشاء اعم از خداشناسی، جهان شناسی و وجود شناسی مبتنی بر «وجود» است. سهروردی دیدگاه فلاسفه مشاء را درباره وجود در پرتو رابطه آن با ماهیت تحلیل می کند. به نظر وی وجود به عنوان مفهوم کلی صرفا در مرتبه ذهن تقرر دارد؛ اما فلاسفه مشاء با عینی دانستن آن، احکام مفاهیم ذهنی را با امور عینی خلط کرده اند. لذا سهروردی معتقد است فلاسفه مشاء در بحث از وجود دچار مغالطه ذهن و عین شده اند که مالاً به ناسازگاری درونی در نظام فلسفی مشاء می انجامد. وی با اظهار این مغالطه به اعتباری بودن وجود می رسد و مسائل فلسفه را از وجود شناسی به نورشناسی تغییر می دهد. در این مقاله با روش تحلیلی و انتقادی ابتدا فهم سهروردی را از وجود و رابطه آن با ماهیت مطرح و سپس با تکیه بر نظر فلاسفه مشاء، سوء فهم سهروردی را از نظر ایشان بیان می کنیم و در مرحله آخر نظر سهروردی به تفصیل مورد نقد قرار می گیرد. سهروردی در فهم نظر فلاسفه مشاء در باب وجود دچار مغالطاتی شده است که از جمله آنها می توان به مشکلات معرفت شناختی در تصور و فهم وجود، خلط عرض با عرضی، خلط ماهیت من حیث هی هی با ماهیت بشرط شی، خلط عقل با ذهن، خلط انواع تمایز بین وجود و ماهیت و خلط معقولات ثانی فلسفی با منطقی اشاره کرد.
«توحید اجتماعی»، ماهیت، تعریف و نسبت آن با «توحید اعتقادی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۴
99 - 124
حوزههای تخصصی:
«توحید اجتماعی» اصطلاحی متأخر، نوپدید و برخاسته از اندیشه مسلمانان نواندیش و مصلحان اجتماعی است و دانش لازم هنوز درباره آن تولید نشده است؛ به همین جهت، تبیین ماهیت و ارائه تعریف آن ضروری می نماید. اهمیت پرداختن به توحید اجتماعی از یک سو در جایگاه خاص آن در «کلام اجتماعی» و از سوی دیگر در غلبه حیثیت اجتماعی بر بُعد فردی انسان ها در دنیای امروز، خلأ طرح کلی برای زندگی بر اساس آموزه های وحیانی و لزوم پاسخ گویی به نیازهای نوپدید جوامع اسلامی است که غالباً ناظر به مسائل نوظهور اجتماعی می باشند؛ از این رو در مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای تلاش می شود ماهیت و تعریف «توحید اجتماعی» روشن گردد. یافته های مقاله نشان می دهد «توحید اجتماعی» که زیرمجموعه «کلام اجتماعی» تعریف می شود، ابعاد معرفتی و شناختی توحید در ساختار کلان جامعه است که با خوانش «توحید اعتقادی» با رویکرد اجتماعی آشکار می شود. در این رویکرد اجتماعی، توحید، افزون بر جنبه اعتقادی، به مثابه یک طرح، الگو و بینش کلیِ رهایی بخش، عمل زا، تحول آفرین و دارای تأثیر در تمام ابعاد زندگی انسان و جوامع بشری فهم می شود. لازمه این فهم از توحید، حاکمیت مطلق الله، عدم اکتفا به وضع موجود و تلاش برای رساندن جامعه به هدف اصلی آفرینش و درنهایت تحقق جامعه توحیدی است.
ماهیت شناسی صراط سلوک در آموزه های وحیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۴
151 - 176
حوزههای تخصصی:
اهمیت معرفت به صراط سلوک که کارکردهای انکارناپذیری در عرفان عملی خواهد داشت، امری است که سالک آگاه در صیرورت به سوی خدا، محتاج شناخت ماهیت آن می باشد؛ زیرا در سلوک عناصری مثل سالک، مسلک، مسلوک الیه و سلوک از یک سو و آغاز و انجام سلوک تا شهود از دیگرسو مطرح است؛ بنابراین یکی از پرسش های زیرساختی سلوک عرفانی این است که اولاً صراط سلوک چیست؟ ثانیاً مصداق آن کدام است؟ در نوشتار حاضر با روش ترکیبی (نقلی و عقلی) پاسخ پرسش یادشده داده شد و برونداد و یافته آن عبارت است از اینکه براساس معارف وحیانی و معالم حکمی- عرفانی صراط سلوک، نفس سالک مؤمن است و معرفت نفس در حدوث و بقای سیر و سلوک نقش اصلی دارد و ماهیت آن فطری، فقری، وحدانی و وجودی خواهد بود. ساختار مقاله نیز در قالب مقدمه ای درباره ظرفیت و ساختار وجودی انسان با هدف نیل به کمال حداکثری و فعلیت غیر قابل توقف در قوس صعود شکل یافته و آن گاه اهمیت، ضرورت و نقش کلیدی معرفت نفس و وحدت صراط و کثرت سبل تبیین شده است تا صیرورت و تصعید وجودی سالک در صراط سلوک تعلیل و تحلیل شود.
بررسی تطبیقی تئوری دلالت و اثبات ذات فردی در آراء کریپکی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثبات ذات فردی برای اشیا، مسأله ای هستی شناختی است که ریشه در آرای فلاسفه یونان دارد. ذات گرایی ارسطویی؛ اوصافی ضروری را برای اشیا ثابت می کند که ذات شیء وابسته به آن ها بوده و با تغییر آن ها ذات شیء از بین می رود. کریپکی با ارائه نظریه علّی دلالت، اسم خاص را دالّ ثابت می داند. دالّ ثابت بودن اسم خاص بدین معناست که مدلول اسامی خاص در تمامی جهان های ممکن ثابت است؛ یعنی در هر مدلول، امری وجود دارد که در تمامی حالات و فروض ثابت می ماند و این به معنای اثبات ذات فردی برای اشیاست. مقاله حاضر، با روش تحلیلی - تطبیقی و با هدف مقایسه آرای کریپکی و علامه طباطبایی، سعی در تبیین مفهوم ذات گرایی در دو سنت فلسفه تحلیلی و فلسفه اسلامی دارد. ذات فردی از منظر علامه طباطبایی در سنت فلسفه اسلامی و با گذر از ماهیت گرایی به اصالت وجود معنا می یابد. نظرات علامه طباطبایی و کریپکی علی رغم شباهتی که در اثبات ذات فردی برای اشیا دارند، به دلیل تعلق داشتن به سنت های فلسفی متفاوت، تفاوت های بنیادین و پارادیمیک با یکدیگر دارند.
بررسی تفاوت دیدگاه شیخ اشراق و میرداماد درباره اصالت ماهیت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق و میرمحمدباقر استرآبادی، مشهور به میرداماد، دو تن از فیلسوفان بزرگی هستند که در نظام فلسفی خود به اصالت ماهیت قائل شده و دیگر مسائل نظام فلسفی خود را براساس آن سامان داده اند. در نگاه اول به نظر می رسد این دو فیلسوف در اصل مسئله اصالت ماهیت و فروعاتی که بر آن بنا می شود هم داستان هستند؛ اما با تدقیق در آثار این دو فیلسوف، تفاوت ها و اختلافاتی به دست می آید که هریک تأثیر خاصی بر نظام فلسفی آن ها گذاشته و نتایج کاملاً متفاوتی را به دست داده است. این مقاله با گردآوری کتابخانه ای داده ها، درپی پاسخ به این مسئله است که چه تفاوت ها و اختلافاتی میان شیخ اشراق و میرداماد درباره اصالت ماهیت وجود دارد. ازاین رو با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، دیدگاه این دو فیلسوف دریاره کیفیت اصالت ماهیت بیان می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد هرچند هر دو فیلسوف قائل به اصالت ماهیت هستند، در تقریر آن و فروعاتی که بر این مبنا استوار می شود اختلاف دارند.
به سوی یک اخلاق اگزیستانسیال؛ واکاوی مواجهه کی یرکگور با داستان ابراهیم از منظر فلسفه هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
464 - 475
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا با کنار هم نهادن آرای کی یرکگور در کتاب ترس و لرز و تحلیل های هایدگر در کتاب هستی و زمان تعریف تازه ای از انسان به دست داده، از این رهگذر امکان تبیین اخلاقی نوین را مطرح سازد. کی یرکگور با ارجاع به داستان ابراهیم عهد عتیق کنش ایمانی را در برابر اخلاق فضیلت محور قرار می دهد. به اعتقاد او کنش ایمانی با گسستن قیود اخلاق سنتی از حدود امر کلّی فراتر می رود و با مطالبه فردیت خود گام به کوره راه ایمان می گذارد. رهرو ایمان چونان قهرمانان تراژدی امکان بازگشت به آغوش کلیّت را ندارد. او الی ابد کلیت را رها کرده، و به عنوان یک فرد آزادانه تصمیم می گیرد و عمل می کند. از طرف دیگر تحلیل های هستی شناسانه هایدگر از دازاین نشان می دهد که مقوم انسان نه ماهیتی مثالی، بلکه اگزیستانس یا به عبارتی هستن- توانستن اوست. انسان همان است که می تواند باشد. بنابراین با تطبیق نگاه کی یرکگور و هایدگر می توان اولاً به ضرورت رویکرد هستی گرایی در عوض ماهیت گرایی در رابطه با انسان رسید، و ثانیاً درصدد برآمد تا اخلاق کل نگر سنتی را –که بر مدار تقدّم ماهیت بر هستی انسان تعریف می شود- پس پشت نهاد و به اخلاقی رسید که بر پایه اصالت هستی انسان قوام یافته باشد.
ارزیابی دیدگاه مکتب تفکیک در باب وجود واشاره به برخی مبانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۴۰
1-22
حوزههای تخصصی:
مکتب تفکیک با این انگیزه طراحی و ارائه شده است که شناخت حقایق و معارف دینی را به دور از التقاط فلسفی و عرفانی، با شیوه ای دینی ممکن نماید و تأویل ها و تفاسیری را که ظواهر شریعت از پذیرش آن ابا دارد، از روند فهم دینی کنار نهد و بر این ادعاست که با این روش می توان به حقایق دینی که سعادت حقیقی ما در گرو علم به آن است، دست یافت. یکی از کلیدی ترین مسائل در این مکتب، مباحث هستی شناسی آن است و می توان ادعا کرد که در مکتب تفکیک مباحث هستی شناسی دروازه ورود به مباحث معرفت شناسی است. در این مقاله آراء ومبانی هستی شناسی مکتب تفکیک مورد کاوش قرار گرفته است و نشان داده شده که اکثر مطالب آنان در باب هستی شناسی با نگاه بدبینانه به حکمت متعالیه وبرای انکار دیدگاه های این فلسفه پایه ریزی شده و براین اساس برخی مبانی این مکتب توجیه معقولی ندارد و حتی نمی توان آن مطالب را مبتنی بر روایات دانست. البته از آنجایی که بین مؤسسان و شارحان این مکتب اختلافاتی وجود دارد تأکید ما در این تحقیق بیشتر بر مؤسسان این مکتب است.