آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

این پژوهش بر آن است تا با کنار هم نهادن آرای کی یرکگور در کتاب ترس و لرز و تحلیل های هایدگر در کتاب هستی و زمان تعریف تازه ای از انسان به دست داده، از این رهگذر امکان تبیین اخلاقی نوین را مطرح سازد. کی یرکگور با ارجاع به داستان ابراهیم عهد عتیق کنش ایمانی را در برابر اخلاق فضیلت محور قرار می دهد. به اعتقاد او کنش ایمانی با گسستن قیود اخلاق سنتی از حدود امر کلّی فراتر می رود و با مطالبه فردیت خود گام به کوره راه ایمان می گذارد. رهرو ایمان چونان قهرمانان تراژدی امکان بازگشت به آغوش کلیّت را ندارد. او الی ابد کلیت را رها کرده، و به عنوان یک فرد آزادانه تصمیم می گیرد و عمل می کند. از طرف دیگر تحلیل های هستی شناسانه هایدگر از دازاین نشان می دهد که مقوم انسان نه ماهیتی مثالی، بلکه اگزیستانس یا به عبارتی هستن- توانستن اوست. انسان همان است که می تواند باشد. بنابراین با تطبیق نگاه کی یرکگور و هایدگر می توان اولاً به ضرورت رویکرد هستی گرایی در عوض ماهیت گرایی در رابطه با انسان رسید، و ثانیاً درصدد برآمد تا اخلاق کل نگر سنتی را –که بر مدار تقدّم ماهیت بر هستی انسان تعریف می شود- پس پشت نهاد و به اخلاقی رسید که بر پایه اصالت هستی انسان قوام یافته باشد.

Toward an Existancial Ethic, an enquiry concerning Kierkegaard's approach of the tale Abraham according to Heidegger's philosophy

The aim of this paper is to analyse opinions of Kierkegaard in his famous book, Fear and Trembling, and Heidegger’s points of view in the great work of thought, Being and Time, in order to present a new meaning of human. And these all going to introduce the new aspect of Ethic. Kierkegaard puts the act of the faith against of the virtue ethics according to the tale of Abraham in the Bible. He claims that the act of the faith transcends from general ethic with achieve its individuality. The actor of the faith can not returns to generality, as the actor of tragedy can. He leaves the generality to make decision in a free manner. on the other hand, Heidegger’s existancial analyses leads into that the human determiner is not an ideal essence, but it’s his existance, in other word it’s his ability-to-be. Human is who he can be. So it is obvious that these two great thinkers believe that human is not a predestined being, but he is facilities. And for this reason we can renew our definition of the ethic.

تبلیغات