مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
ماهیت
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۶۶
45 - 64
حوزههای تخصصی:
حکیم عمر خیام با وجود آن که مشایی است، به دفاع از اصالت ماهیت و اعتباریت وجود پرداخته است .او اتصاف ماهیت به وصف وجود را به واسطه ی تعلق جعل به ماهیت می داند. این رأی شائبه ی نادیده گرفتن بخشی از تاریخ فلسفه را توسط تدوین کنندگان آن ایجاد می کند. سمنانی به دنبال نقد آرای ملاصدرا، سبزواری و آقا علی مدرس (دربرابر قرائت صدرایی) ضمن این که آغاز بحث اصالت وجود یا ماهیت را عصر خیام می داند، آرای او را در تأیید اصالت ماهیت و اعتباریت وجود، به همان معنای صدرایی بازخوانی نموده و استدلال های او را در اعتباریت وجود و اصالت ماهیت محکم دانسته است. این مقاله ضمن تبویب و تبیین نظر خیام بر مبنای قرائت سمنانی، قضاوت او را از این منظر، مطابق با نظر خیام بررسی و ارزیابی کرده است. این پژوهش، بنیادی و روش آن، ترکیبی از توصیف، تحلیل و تطبیق است. از نتایج این پژوهش آن است که روشن می سازد اولاً، شیخ اشراق در رأی اعتباریت وجود تحت تأثیر خیام بوده است. ثانیاً، برخلاف نظر سمنانی، خاستگاه مدعای اعتباریت وجود خیام، زیادت خارجی وجود بوده، نه آن که مقابل با اصالت وجود باشد و این اساس تمایز رأی خیام با میرداماد و ملاصدرا در این مسأله است.
جنبه های حقوقی، فلسفی، سیاسی و جامعه شناختی مجازات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجازات به عنوان یکی از ارکان حقوق کیفری دارای ماهیتی پیچیده است و از این رو از ابعاد مختلف قابل بررسی است. تاکنون عمده مطالعات راجع به مجازات از دریچه حقوق کیفری بوده است، اما فیلسوفان، سیاست دانان و جامعه شناسان نیز به صورت پراکنده به موضوع مجازات پرداخته اند. هر یک از اینان با اسلوب و اهداف خاص خود به مطالعه نهاد مجازات پرداخته و سعی در تبیین ماهیت، خصایص، کارکردها و نیز ارتباط آن با دیگر پدیده ها دارند. این نوشتار در صدد است با بهره گیری از یافته های حقوقی، فلسفی، سیاسی و جامعه شناختی به ترسیم چهره ای ترکیبی و جامع از نهاد مجازات دست یابد. از منظر نگارندگان مطالعات تک بُعدی نمی تواند گویای تمامی واقعیت های راجع به مجازات باشد و از این رو لازمه سیاست گذاری کیفری توجه به تکثر ابعاد مجازات است. توجه به تمامی ابعاد مجازات علاوه بر ارزش علمی و نظری، از حیث عملی و کاربردی نیز واجد اهمیت است.
اقسام رجوع از وصیت در فقه امامیه و حقوق ایران
حوزههای تخصصی:
ماده 838 قانون مدنی بیان می دارد که موصی می تواند از وصیت خویش رجوع نماید. رجوع از وصیت امکانی است که توسط قانونگذار برای موصی در نظر گرفته شده تا هر موقع بخواهد از وصیت خویش رجوع کند. قانونگذار این موضوع را به صورت اجمال بیان نموده و نسبت به ماهیت و آثار و احکام آن سکوت کرده است. رجوع از وصیت ممکن است به صورت صریح و یا ضمنی باشد. در رجوع ضمنی، با هر عمل و یا تصرفی که دلالت بر بازگشت موصی از وصیت نماید، وصیت بی اثر می شود. فقها و حقوقدانان در رابطه با برخی از فروض رجوع ضمنی اختلاف کرده اند. نکته دیگری که در زمینه رجوع از وصیت مورد اختلاف قرارگرفته، حق یا حکم بودن رجوع از وصیت می باشد. درصورتی که رجوع از وصیت را در زمره ی احکام بدانیم، موصی نمی تواند آن را اسقاط نماید و درهرحال این امکان برای وی فراهم است که از وصیت خویش رجوع نماید. درحالی که اگر رجوع از وصیت را حق بدانیم؛ این امکان برای موصی فراهم است که حق رجوع خود را اسقاط نماید؛ لذا در فرض مذکور امکان رجوع از وصیت برای وی فراهم نخواهد بود. در فرض حکم بودن رجوع از وصیت، اسقاط رجوع در ضمن عقد لازم نیز بی اثر است. به نظر می رسد ماهیت رجوع از وصیت همان انفساخ از وصیت است؛ همچنین با توجه به فلسفه ی تشریع نهاد وصیت باید رجوع از وصیت، از مقوله حکم باشد که آخرین اراده ی موصی درهرحال حاکم بر وصیت باشد؛ لذا همچنان این امکان برای موصی وجود دارد که از وصیت خویش رجوع نماید.
آسیب شناسی کاربرد استعاره در فرایند نظریه پردازی فرمالیسم مکانیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارمغان نظریه های ادبی تحلیل نظام مند ماهیّت ادبیات است. نخستین مرحله از تکامل فرمالیسم روسی «فرمالیسم مکانیکی» یا «فرمالیسم تقلیل گرایی» نام دارد. این نظریه در ژرف ساخت اندیشگانی خود برای تبیین ماهیت ادبیات از اسم انگاشت «ادبیات ماشین است» بهره می برد. هر چندتبیین ماهیّت ادبیات از طریق استعارهماشین زمینه بروز خلاقیت و تسهیل در توضیح و تبیین نظریه را برای نظریه پرداز فراهم می کند ولی پژوهش های معاصر نشان می دهد که استعاره ها فرایند ادارکی نظریه پرداز و در نتیجه فرایند مطالعه موضوع و فرمول بندی نهایی نظریه را نیز تحت تأثیر قرار می دهند و به نوبه خود در بحث انتقال نظریه ادبی به سایر فرهنگ ها، کژکارکردهایی نیز خواهند داشت. چرا که ادراک هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی همه فرهنگ ها از حوزه مفهومی استعاره «ماشین» یکسان نیست. ازین رو، شاهد ظهور نوعی مطالعات فرمالیستی در زبان های مقصد، مانندزبان فارسی هستیم که تلقی خاصی از روش شناسی فرمالیستی دارند. بنابراین این نوشتار در صدد است با رویکرد توصیفی تحلیلی کارکردها و کژکارکردهای استعاره ماشین را در تبیین ماهیت اثر ادبی در فرایندنظریه پردازی فرمالیسم مکانیکی و نیز انتقال آن بررسی کند. برای این منظور ضمن بررسی ریشه های فکری و اندیشگانی اندیشه جهان ماشینی به نقش تقلیل گرایی دکارتی در شکل گیری سطوح مختلف نظریه فرمالیستی می پردازیم و سپس بر پایه علل اربعه ارستویی به مقایسه ماشین و ادبیات می پردازیم و تفاوت های ادراکی «ماشین» را در زبان های روسی، انگلیسی و فارسی به شکل مختصر بررسی می کنیم. بررسی ها نشان می دهد که تبیین ماهیت ادبیات بر مبنای استعاره مکانیکی، در مرحله نظریه پردازی موجب شده است نظریه پرداز در فرمول بندی نظریه برای رسیدن به یک روش شناسی خلاق و سازگار با اثر ادبی ناکام بماند، و در مرحله انتقال نیز تفسیر و کاربست آن با نوعی بدفهمی مواجه شود.
آثار نظری و عملی نظریه وجود رابط در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۴
159 - 184
حوزههای تخصصی:
وجود رابط یکی از ره آوردهای مهم حکمت متعالیه است که صدرالمتألّهین توانسته به وسیله آن، تغییر شگرفی در نظام فلسفی اش به وجود آورد و حکمتش را بدان تعالی بخشد. ملاصدرا براساس مبانی فلسفی اش همچون: اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، تشکیک وجود و تغییر مناط نیاز معلول به علت براساس وجود و نه ماهیت وجود رابطی را به رابط ارتقا داده و گستره رابط را به کل هستی (ماسوی اللّه) توسعه داده است. در پرتو این نظریه که بر شالوده امکان فقری استوار است، در کنار دستاوردهای جدید فلسفی که در پی دارد، مباحث فلسفی حکمای گذشته نیز با نگاهی جدید بازخوانی می شود. از سوی دیگر، مشی انسان در سیر به سوی کمال سرعت و تعالی می یابد و انسان از ساحت ملک به ملکوت نزدیک می گردد. در سایه اعتقاد به وجود رابط است که انقطاع از خلق رخ خواهد داد، روح اعتماد و امید در آدمی تقویت می یابد و به مقام توکّل دست می یابد، توکّل و اعتمادی که نگرانی را از او دور و قلبش را به ساحل آرامش می رساند. این نوشتار بر آن است تا دستاوردهای نظری و عملی این نظریه مهم فلسفی را بررسی و استنباط نماید.
نقد نظریه فخر رازی در مورد ماهیت داشتن واجب الوجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۸۶
149 - 166
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه فخر رازی مسئله ماهیت داشتن خداوند مبتنی بر بحث اشتراک لفظی یا معنوی وجود است. بر این اساس او دیدگاه اشعری در مورد تفاوت ماهوی و وجودی واجب و ممکن را با براهین اشتراک معنوی وجود ابطال می کند؛ چراکه این دیدگاه مبتنی بر اشتراک لفظی وجود است. انتقادات فخر رازی به برهان ماهیت نداشتن خداوند و استدلال های او در اثبات ماهیت داشتن واجب الوجود، ناشی از مغالطه میان احکام ماهیت با وجود، ذهن با خارج، سرایت دادن حکم مفهوم به مصداق و غفلت از تمایز تشکیکی میان مراتب وجودی است. بدین لحاظ نظریه فخر رازی در این زمینه گرفتار مغالطات متعددی می باشد.
مفهوم خدا در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا بر اساس وجودشناسی، خداشناسی را تبیین می کند و برای اثبات خدا استدلالی مبتنی بر وجودشناسی بیان می کند. اصل مهم وجودی او تمایز میان وجود و ماهیت است. بر اساس این تمایز، موجودات به دو قسم واجب و ممکن تقسیم می شوند. در واجب الوجود تمایز وجود و ماهیت بی معناست و در ممکنات چنین تمایزی برقرار است. پرسش اولیه این است که ابن سینا چه تصوری از خدا دارد؟ مفهوم خدا نزد او چیست؟ ویژگی های آن کدام است؟ مفهوم خدا نزد ابن سینا با دو بیان مطرح شده است «الحقیقه الأول الإنیه» و نیز «واجب الوجود ماهیته آنیته». حال پرسش اصلی این است که این دو عبارت در نتیجة بحث چه تفاوتی باهم دارند؟ آیا این که یک بار ابن سینا واجب تعالی را «انیّت محض» می داند و در جای دیگر از عینیت وجود و ماهیت او سخن می گوید به تناقض گویی دچار نشده است؟ در این نوشتار برآنیم پس از بررسی این دو عبارت به حل این مسئله بپردازیم و برای این امر، از تحلیل ویژ گی های واجب الوجود نیز بهره می گیریم.
احسایی: قول به اصیلین یا اصالت ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
167 - 191
حوزههای تخصصی:
چکیده
با توجه به ظاهر برخی کلمات احسائی، قول به اصالت توأمان وجود و ماهیت را به او نسبت داده اند. اما به راستی آیا احسایی قائل به اصالت وجود و ماهیت با هم بوده یا اصالت ماهیتی بوده است؟ آیا تصور وی از اصالت با تلقی ملاصدرا از این واژه یکی بوده است یا این که دو تصور جداگانه از اصالت داشته اند. اگر متفاوت بوده است آیا باز هم می شود گفت که احسایی قائل به اصیلین به معنای صدرایی بوده است؟ با توجه به اینکه وجود و ماهیت از نظر احسایی معنای خاصی دارد و چنانکه خواهیم دید در جایی وجود و ماهیت را همان ماده و صورت می داند، به قول اصالت ماهیت نزدیک می شود و با تفسیری که از وجود ارائه می کند معلوم می شود که منظور او از وجود معنای اسم مصدری وجود نیست لذا نسبتی که سبزواری به احسایی داده است و وی را قائل به اصالت وجود و ماهیت با هم دانسته، نسبتی صحیح نمی تواند باشد. ما در این نوشتار این مسأله را مورد واکاوی قرار داده ایم و نشان دادهایم که با تامل بیشتر در آثار احسائی نمی توان این نسبت را مورد تأیید قرار داد
<br /> کلید واژگان: احسایی، وجود، ماهیت، اصیلین، اصالت، ملاصدرا.
صورت در معرفت شناسی توماس آکویینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر توماس آکویینی معرفت با واسطه صور تهای ذهنی پدید م یآید. عامل ایجاد معرفت، مشابهت میان صورت ذهنی و صورت شیئ خارجی است و این مشابهت نیز نشان دهنده وحدت صوری میان قوای ادراکی و اشیاء خارجی است. علاوه بر این، صور تهای ذهنی مضمون معرفت را نیز تعیین م یکنند. اما برای شناخت یک فرد جزیی تنها یک صورت مفهومی کافی نیست. از نظر توماس برای ادراک یک فرد جزیی باید صورتی از خود ماده نیز به نوعی در فاعل شناسا حضور داشته باشد و ادراک آن ماده معین به جزییات فردیت م یدهد. مسئله دیگر این است که اگر عقل تنها قادر به درک صور تهایی است که خود ساخته و پرداخته، چگونه می توان مدعی شناخت واقع گرایانه از عالم بود؟ از نظر بعضی از مفسران، صور تها تنها واسطه میان شیئ خارجی و قوای ادراکی هستند، اما خود، متعلق ادراک عقلی واقع نمی شوند. توماس معتقد است متعلق معرفت عقلی ماهیت است که در شیئ جزیی وجود دارد که عقل آن را با ادراک صور تهای خیالی و انتزاع آن از ویژگ یهای کلی بدست م یآورد. بنابراین عقل م یتواند صور تهای جزیی خیالی را نیز ادراک کند.
بررسی ماده اولی از منظر فلسفه اولای ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موافقان و مخالفان ماده اولی به دو نحو در اثبات و نفی آن استدلال می کنند؛ یکی بر اساس آثار ارسطو و شواهد متنی و دیگر بر اساس تحلیل نقش ماده و صورت در فلسفه طبیعی. در این مقاله ماده اولی از منظری دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت، یعنی بر اساس نظام فکری ارسطو در فلسفه اولی. در فلسفه اولی ارسطو پرسش «جوهر چیست» را طرح می کند، زیرا جوهر آنی است که به حسب خود هست و بنابراین با تحلیل جوهر پرسش «موجود چیست» پاسخ داده می شود. او بین جوهر به عنوان موضوع و جوهر به عنوان ذات و ماهیت تمایز قائل است، اما معتقد است رابطه بین این دو رابطه ماده و صورت است و ماده و صورت را نیز بر اساس قوه و فعل توضیح می دهد. ماده بالقوه صورت است و صورت فعلیت ماده است. او بر این اساس از وحدت جوهر دفاع می کند. نزد افلاطون قابل یا موضوع فاقد هر نوع صورت و تعینی است، زیرا اگر تعینی داشته باشد، نمی تواند تعین و صورتی دیگر بپذیرد، چرا که هر تعین و وجودی در مقابل تعین دیگر است، اما ارسطو با طرح قوه و موجود بالقوه معتقد می شود که موضوع چیز خاص و متعینی است، اما قوه تعین و وجودی دیگر را نیز دارد. بنابراین برخلاف افلاطون که قابل وجود را لاوجود می دانست، در نظر ارسطو وجود است که قابل وجودی دیگر است. به عقیده ارسطو دیدگاه افلاطون منجر به جدایی هر چیز از وجودش و خودش می شود. بر این اساس نه تنها ماده اولی در نظام فلسفی ارسطو جایی ندارد، بلکه در تعارض با دیدگاه اوست. ماده اولی که از هر تعینی خالی است، منطبق بر دیدگاه افلاطون است نه ارسطو.
نوع متوسط بودن ماهیت انسان از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخن از هویت و حقیقت انسان در حکمت متعالیه رنگ و بوی تازه ای به خود می گیرد. ملاصدرا با تکیه بر نظریه ها و مبانی ویژه خود از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری و حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس، که حکیمان پیش از وی به آنها راه نبرده بودند، مباحثی را درباره انسان به میان آورد که خاستگاه نوآوری هایی در نظام فلسفی او شد. از جمله مهم ترین این نوآوری ها باید به مسألة حد ناپذیری ماهیت انسان اشاره کرد. صدرالمتألهین بر پایه مبانی پیشین و اشاره به نحوه وجود خاص انسان سخن از دگرگونیِ نوعیِ انسان به میان آورد. براین اساس حیوانِ ناطق، نوع متوسط دانسته می شود و می تواند تحت اجناسِ بهیمی، سبعی، شیطانی و ملکی واقع شود و از انواع گوناگون مندرج در این اجناس برخوردار شود. وی با تکیه بر دریافت خود از ماهیت انسان، به دگرگونی مسائل مهم حکمت پرداخت. این پژوهش معطوف به تبیینِ نظریة تازه ملاصدرا درباره ماهیت انسان و واکاوی مقدمات و مبانی این دیدگاه است.
«موجود» و «وجود» در کتاب الحروف فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فارابی در کتاب الحروفسه معنا برای موجود ذکر می کند که عبارت اند از «مقولات»، «صادق» و «منحاز بماهیة ما فی الخارج» و دو معنای آخر را به عنوان معانی اصلی موجود معرفی می کند. او جهت حفظ جایگاه فلسفی معنای اصطلاح «موجود»، کاربرد آن را به عنوان رابط بین ماهیت موضوع و محمول در قول جازمه موجبه، در زبان عربی جایز و هم ردیف افعال وجودی مانند کان یکون می داند. فارابی موجود -به معنای منحاز بماهیة ما فی الخارج- را دارای دو گونه ماهیت می داند؛ منقسم و غیر منقسم. در ماهیات منقسم، «موجود» بودن شیء به تمام ماهیت آن به نحو غیر تفصیلی است (مانند انسان) و «وجود» یا عبارت است از تمام ماهیت به نحو تفصیلی (مانند حیوان ناطق) و یا اجزای آن جدا از هم (مانند حیوان یا ناطق). او تمام این مباحث را در حرف سؤال «هل» جمع می کند. در فلسفه سؤال هل مقرون به «موجود» است و این «موجود» یا خودش محمول است یا رابط بین موضوع و محمول. با توجه به معانی اصطلاح موجود، در هر دو گونه سؤال در مرحله اول پرسش از صدق در میان است. پس از علم به صدق حرف هلِ مقرون به موجود برای پرسش از وجود (ذاتیات) موضوع که ذات و ماهیت آن را تشکیل می دهند و موجب انحیاز خارجی آن از دیگر موجودات می شوند به کار می رود.
نقد و بررسی دیدگاه میرداماد در اصالت یا اعتباری بودن وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل مبنایی در فلسفه اسلامی بحث اصالت وجود یا ماهیت است که ثمره آن در مباحث صفات، سنخیت و رابطه وجودی میان خلق و خالق است. مشهور برآن است که میرداماد از قائلین به اصالت ماهیت بوده است؛ اما شواهدی در آثار میرداماد از جمله مفاض بودن وجود از خداوند، هم سنخی وجود خدا و وجود ممکنات، بیان برهان صدیقین، تساوق وجود و تشخص، رابطی بودن وجود ممکنات، وعاء بودن دهر برای وجود، مجعول بودن وجود، نظام وحدانی عالم، انقسام موجود به واجب و ممکن وجود دارد که وی را جزء قائلین به اصالت وجود قرار می دهد. جمع بین دو بیان ما را به این نتیجه می رساند که: دعوای اصالت ماهیت یا وجود اختلافی لفظی است، در عبارات میرداماد باید بین اعتبارات مصدری و حقیقی وجود تمییز داده شود، در فلسفه میر تفاوتی بین وجود و تقرر مشاهده می شود تقرر در فلسفه میر همان وجود در فلسفه ملاصدرا است که با جایگزینی آنها اختلاف مرتفع خواهد شد .
مفهوم یکه، مفاهیم تکه و نقش آن ها در تبیین اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان فلاسفه متأخر،آراء و اندیشه های ملاصدرا به ویژه نظریه اصالت وجود، تأثیر به سزایی در مباحث فلسفه به جای گذاشت. ساختار فلسفی پیشین را دگرگون ساخت و نظام ماهوی را کنار زد و در بسیاری از مسائل فلسفی از جمله: جعل ، علیت، حرکت، وحدت، کثرت و... سخنان بدیعی را به جهان فلسفه ارائه کرد.مسئله اصالت وجود، اگرچه در آثار صدرا و تابعین وی به کرّات درباره آن بحث شده است، همچنان از زوایایی اساسی دچار ابهام است. بازخوانی دقیق مسئله ما را به این نتیجه می رساند که اصالت وجود، همسایه بلافصل گزاره اول فیلسوف بلکه تفسیر دقیق تر آن است و پذیرش هر گزاره ای غیر از اصل واقعیت، پس از آن معنا دارد. بعد از پذیرش اصل واقعیت اولین مسئله به لحاظ منطقی، «یکه» یا «تکه» دانستن واقعیت است که تقسیمی ثنائی است و شق ثالث ندارد و اصالت وجود عبارت است از یکه دانستن واقعیت و لذا متعلق اصالت، وجود مطلق است.
بررسی اتحاد وجود و ماهیت در مصداق
منبع:
تأمل سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
39 - 57
حوزههای تخصصی:
بحث اصالت وجود و ماهیت، از زمان مطرح شدن آن توسط میر داماد (ره) و ملا صدرا (ره)، همواره محل نزاع صاحبان اندیشه بوده است، به تبع این نزاع ها با گذشت زمان تفسیر های مختلف و مباحث جدیدی از اصالت وجود و ماهیت شکل گرفته است. اگر منظور از اصالت عینیت و سنخیت باشد، آیا می توان هم وجود و هم ماهیت را اصیل دانست(؟) و اینکه آیا وجود و ماهیت در مصادیق با هم متحدند(؟) آیا ماهیت خودش از سنخ وجود است، یا این که سنخاً به حسب تقرر ماهویش با وجود متفاوت است(؟). در این گفتار سعی شده است، تا به این پرسش ها پاسخ داده شود و به بررسی دو تفسیر ذیل از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت پرداخته شود. 1. «الموجود موجود بالذات و الماهیه موجوده بالعرض»، ماهیت نه مصداق خارجی دارد و نه واقعیت خارجی؛ این همان تفسیری است که بیشتر از فرمایشات علامه طباطبایی و بعضی از شاگردان این بزرگوار مطرح می شود. 2. «الموجود موجود بالذات و الماهیه الموجوده موجوده بالذات»، ماهیت هم مصداق خارجی دارد و هم واقعیت خارجی. به ظاهر می توان گفت که این تفاسیر گوناگون شاید به عبارت خود مرحوم آخوند باز گردد.
تمایز وجود و ماهیت نزد فارابی و مقایسه آن با نظر بوئتیوس در باب تمایز وجود و موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر ارسطو در باب وجود و موجود در طول تاریخ فلسفه، از جانب شارحان و دیگر فلاسفه مشاء بارها مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله شارحان مهم و تأثیرگذار ارسطو در این مورد (در دو جهان مسیحیت و اسلام) بوئتیوس و فارابی هستند. فارابی در سنت فلسفه اسلامی به عنوان نخستین متفکر، پرسش از معنای وجود را به طور جدی مطرح نموده و با گذار از تمایز منطقیِ میان وجود و ماهیت به تمایزی متافیزیکی، امکان تمایز میان واجب و ممکن را طرح و سپس با رویکردی نوافلاطونی به توجیه آفرینش بر اساس نظریه فیض پرداخته است. بوئتیوس نیز به عنوان نخستین متفکر مشایی سنت فلسفه مسیحی است که بحث تمایز وجود و موجود را شالوده فلسفه خود (مخصوصاً در باب مسئله شر) نموده است. او با استفاده از نظریه صورت و ماده، این تمایز را توجیه نموده که شرحی است بر نظر ارسطو در این باب، لیکن با رویکردی الهیاتی. چنین توجیهی وی را بر آن داشته که جهت تبیین مسئله آفرینش و رابطه خالق و مخلوق از نگاه افلاطونی و مسئله بهره مندی او نیز کمک بگیرد. در این نوشتار بعد از تبیین مسئله تمایز، به تحلیل دیدگاه هر دو متفکر در مورد ماهیت این تمایز، انگیزه های نیل به آن و نتایج و پیامدهای آن در فلسفه این دو فیلسوف پرداخته شده است.
تأثیر اصالت وجود بر «حدّ تام» دراندیشة فلسفی ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملّاصدرا معتقد است که «وجود» یگانه امر حقیقت ساز است. این عقیده ملّاصدرا که «اصالت وجود» نام دارد، مبنای فلسفة او را تشکیل می دهد و حتّی بر مبحث «ماهیّت و احکام آن» تأثیر می نهد. پذیرش تأثیرپذیری مبحث ماهیّت و مباحث مرتبط با آن از اصالت وجود́ لازمه هایی، از جمله تأثیرپذیری حدّ تام از اصالت وجود، را در پی می تواند داشت که ضعف ها و اشکال های حد ّتام منطقی را ندارد. در این مقاله، با روشی توصیفی- تحلیلی، امکان تأثیرپذیری حدّ تام از اصالت وجود، به عنوان امر نشان دهندة حقیقت اشیاء را با تکیه بر این فرضیّه ها نشان داده ایم که «حقیقت در فلسفة ملّاصدرا با وجود معنا می یابد و حد نیز که منعکس کنندة حقیقت اشیاء است، قطعاً از وجود تأثیر می پذیرد»، «در فلسفة ملّاصدرا صورت به تنهایی تمام حقیقت شیء واقع می شود و حدّ تام در فلسفة او به منعکس کردن صورت تغییر خواهد یافت» و «در فلسفة ملّاصدرا پایة حد، یعنی ماهیّت، محفوظ مانده و با اجزای مادّه و صورت ظهور کرده است». تأثیرگذاری اصالت وجود بر حدّ تام́ نتایجی، از جمله تحوّل معنای حدّ تام از وجه منطقی اش و گستردگی فایدة حدّ تامّ فلسفی نسبت به حدّ تامّ منطقی، را در پی دارد
در-جهان بودن ماهیت؛ تاملی در نظر صدرا در باب تحقق ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات معاصر اختلاف نظری هست بر سر اینکه آیا از منظر صدرا ماهیت امری در-جهان است یا تنها در-ذهن است. این نوشتار قصد دارد که بر اساس متن های آثار صدرا شواهدی اقامه کند که از منظر صدرا ماهیت امری در-جهان است. مهم ترین تعابیر صدرا که در ظاهر دلالت بر در-جهان نبودن ماهیت دارند، از این قرار هستند: نخست اینکه ماهیت انتزاعی است؛ دوم اینکه ماهیت ذاتا معدوم است؛ و سوم اینکه ماهیت بر وجود حمل می شود. برای نیل به هدف این نوشتار، ابتدا استدلال خواهد شد که اگر سیاق سخن صدرا در نظر گرفته شود، متن هایی که معمولا بر ضد در-جهان بودن ماهیت از منظر صدرا بدان ها استناد می شوند، چنین اشعاری ندارند. علاوه بر این، استدلال خواهد شد که بنا بر شواهد متنی وقتی همه ی متن های صدرا با هم در نظر گرفته شوند، تنها یک خوانش از صدرا ممکن است: صدرا به نحو یکنواختی ماهیت را امری در-جهان تلقی می کند.
بررسی ناسازگاریآراء ملاصدرا در مبحث تشکیک در ماهیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در کتاب الشواهد الربوبیة پس از نفی تشکیک در ماهیت، می نویسد که در کتاب الاسفار از تشکیک در ماهیت جانبداری کرده است. همچنین با وجود تصریح به عدم پذیرش تشکیک در ماهیت در برخی از آثار خود، به نظریاتی مانند نظریة مُثل افلاطونی و اعیان ثابته قائل شده است که عدّه ای لازمة پذیرش آنها را تشکیک در ماهیت دانسته اند. این مقاله با مشخص کردن نظرات مختلف ملاصدرا در مورد تشکیک در ماهیت و بررسی مباحثی که لازمة آنها پذیرش تشکیک در ماهیت است، به تبیین و توجیه این اختلاف نظر پرداخته است. بدین منظور توجیهات مختلفی در مورد این اختلاف نظر ظاهری ملاصدرا مطرح و مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند، این نظرات عبارتند از: تشکیک در ماهیت در مقام دفاع از اشراقیان؛ تغییر دیدگاه در مبحث تشکیک در ماهیت؛تشکیک در ماهیت به معنای ذات؛ تشکیک در مفاهیم مشکک؛ تشکیک در افراد ماهیت؛ تشکیک در ماهیت به تبع وجود.
ماهیت و احکام اراضی موات در فقه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
93 - 113
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به رشد جمعیت، نیاز به زمین به یکی از دغدغه های همگانی تبدیل شده است؛ بنابراین بررسی فقهی اراضی موات ضروری به نظر می رسد، از آنجا که احکام، شرایط، تفاوت ها و شباهت های آن در فقه شیعه و اهل سنت به صورت مدون مورد تبیین نبوده، به روش توصیفی - تحلیلی به تقریب آرای مذاهب خمسه اسلامی پیرامون آن پرداخته شده است. نتایج گویای آن است که اراضی موات نزد فقهای مذاهب خمسه اسلامی به زمینی اطلاق می شود که از آن انتفاعی برده نمی شود. در مالکیت آن فقهای امامیه، حنفیه ومالکیه اذن امام را لازم دانسته، ولیکن نزد امامیه پیرامون مالکیت دو نظریه به چشم می خورد، یکی حق بهره برداری از زمین و پرداخت مالیات و دیگری حق مالکیت و تصرف در آن است و همچنین در ماهیت احیا و شرایط آن امامیه و اهل سنت اتفاق نظر دارند.