مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
تفسیر
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
254 - 273
حوزه های تخصصی:
قرآن آخرین کتاب آسمانی دارای ظاهر و باطن بوده و بر ساحت تفسیر و تأویل استوار شده است. افراد خاصی از علم تأویل بهره مند هستند و جامعه بشری برای دستیابی به آن حقایق در جهت سیر تعالی نیازمند به ایشان می باشد. مکتب تشیع مصداق اتمّ آگاهان از علم تأویل قرآن را معصومان(ع) معرفی می کند و بر این باور است که دانش معصوم(ع) فراتر از علم عادی بوده و دارای مبادی الهی می باشد؛ زیرا متون دینی بر اتصال علم معصوم(ع) به خداوند دلالت دارد. این پژوهش در پی یافتن پاسخ به این سوال هست که انواع تأویلات اهل بیت(ع) در جزء 26 کدام است؟ بنابراین در این راستا روایات اهل بیت(ع) مربوط به جزء 26 قرآن که در تفاسیر روایی البرهان، نورالثقلین، صافی، قمی، الدرالمنثور، فرات کوفی و کنز الدقائق نقل شده است مورد بررسی قرار گرفت و با روش توصیفی- تحلیلی مشخص شد که از مجموع195 آیه در 6 سوره جزء 26، تعداد 25 آیه از تأویل برخوردارند که جمعاً 30 روایت تأویلی از اهل بیت (ع) در ذیل این آیات آمده است. از این 30 روایت، 25 روایت از نوع جری و تطبیق و از دسته ی بیان مصداق مطلق، 3 روایت از نوع جری و تطبیق و از دسته ی بیان مصداق عام و 2 روایت از نوع روایات باطنی می باشد و تأویلات باطنی درباره امیرالمومنین(ع) و ائمه اطهار، شعییان ائمه، دشمن ولایت آل محمد(ص)می باشند.
مطالعات مقایسه ای قرآن و کتاب مقدس: آسیب شناسی و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مروری بر آثار پرشمار مقایسه ای قرآن و کتاب مقدس در ایران نشان می دهد که بسیاری از آنها با معیارهای لازم فاصله دارند و به ندرت می توان پژوهشی را مشاهده کرد که در چارچوب معیارها و ملاک های پژوهش مقایسه ایِ علمی قرار بگیرد. برای بررسی مسائل موجود در این آثار و ارائه راهکارهایی برای حل آنها، در این پژوهش تمام مقالاتِ منتشر شده در زمینه مقایسه قرآن و کتاب مقدس در ده سال اخیر (دهه 1390) را در مجلات علمی -پژوهشی و نیز سه مجله تخصصی در این زمینه (هفت آسمان، مطالعات تطبیقی قرآن کریم و متون مقدس، و الاهیات تطبیقی) بررسی می کنیم. در جریان بررسی به این نتیجه رسیدیم که می توان آسیب های موجود را در دو گروه کلی دسته بندی کرد: ۱. اشکالاتی که در کلیت مطالعات تطبیقی یافت می شوند، مانند عدم التفات به نوع مقایسه،بی مسئلگی، تحصیل حاصل بودن، عدم تبیین وجه انتخاب طرفین مقایسه، روشن نکردن روش تحلیل یا یکسان گرفتن مفاهیم غیریکسان؛ ۲. اشکالات مختص به مطالعات قرآن و کتاب مقدس که یا ناشی از عدم شناخت کافی از متون است یا از فهم نادرست حاصل می شود و یا انتخاب نادرست آیات را دربردارد.همه این موراد با ذکر مثال هایی ملموس توضیح داده می شوند.
بررسی و نقد فهم تأویل آیات قرآن بر اساس مکتب تفکیک
حوزه های تخصصی:
مکتب تفکیک معتقد است که تأویل قرآن فقط از ناحیه ی اهل بیت علیهم السلام منجر به رسیدن به حقایق امور می شود، در این راستا ابتدا نقدی به فهم دقیق معنای تأویل در آثار دانشوران مختلف شده است و به مفهوم «تأویل» به معنای «تفسیر» تأکید شده است و دیدگاه رایج «تأویل» به معنای خلاف ظاهر، هم از حیث معناشناسی و هم با بررسی نمونه های از تأویل های نادرست ملاصدرا و دیگران مورد نقد قرار گرفته است. برخی تناقض های دانشوران مکاتب بشری در گفتار و عملکردنیز، ناصواب بودن دیدگاه رایج را اثبات می کند.
روش شناسی تفسیر «التفسیرالقرآنی للقرآن»
حوزه های تخصصی:
تفسیر قرآن از قرن های نخست مورد توجه دانشمندان علوم اسلامی بوده است. در این میان گروهی تفاسیری مطابق با خواسته های خویش ارائه داده، و گروهی فقط به بیان روایات بسنده کرده و جز آن را نمی پذیرفتند. اما هرچه به دوران معاصر نزدیک تر می شویم، مفسران بیشتر به تفسیر قرآن به قرآن اهتمام می ورزند. در این میان گروهی راه افراط را پیش گرفتند و قرآنیون نامیده شدند و گروهی نیز در مقابل آنان قرار گرفته و به اخباریون شهرت یافتند. قرآنیون، تفسیری جز قرآن به قرآن را قبول نداشته و بر این عقیده اند که چون قرآن، نور و هدایت است جز به وسیله ی خودش تفسیر نمی شود، و تفسیر آن از عهده ی عقل و دانش بشر خارج است. در این میان گروهی نیز برای دلالات قرآنی استقلال قائلند اما نقش سنت را نیز در تبیین برخی آیات قرآن می پذیرند و در تفسیر برخی آیات به سنت متمسک می شوند. عبد الکریم خطیب صاحب «التفسیر القرآنی للقرآن» جزء گروه اخیر است. وی معتقد است مفسران در تفسیر قرآن به بیراهه رفته و به جای روی آوردن به قرآن به امور دیگری تمسک جسته اند. وی در تفسیری که ارائه می دهد اکثراً بر عقل و دانش خود تکیه کرده و گاه به روایات نیز استناد می ورزد. این مقاله درصدد بررسی روش تفسیری خطیب در «التفسیر القرآنی للقرآن» می باشد و سعی شده از جوانب مختلف به بررسی این تفسیر پرداخته شود. این مقاله در ضمن اینکه نشان می دهد این تفسیر - بنا بر اظهارات خود مؤلف- بر روش قرآن به قرآن متکی است، بر استفاده از عقل، به جای دیدگاه های مختلف استوار است. هم چنین نگارنده ی مقاله با ارائه ی شواهدی نشان می دهد که مفسر گرامی گاه بر این روش خود پایبند نبوده و هم چنین مبنای روش خویش را در استفاده از آیات قرآن مشخص نکرده است. به همین دلیل گاه در استفاده از آیات در تفسیر آیات دیگر به خطا رفته است.
آسیب شناسی تفسیر صوفیانه ی قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
در روش شناسی تفسیر دو روش تفسیر ظاهر و تفسیر باطن وجود دارد که تفسیر ظاهر، مبتنی بر مدلول های عرفی و منطقی است و تفسیر باطن در میان اهل تصوف و عرفان به تفسیر عرفانی مشهور است. در حوزه ی معرفت شناختی، عرفان در کشف حقیقت بیش از عقل و استدلال، بر ذوق و اشراق اعتماد نموده است. عرفان اصطلاحی دارای دو جنبه ی فرهنگی و اجتماعی است که تصوف، ظهور اجتماعی اندیشه ی عرفاست. عرفا، تأویل را به معنای باطن قرآن در مقابل تفسیر که همان معنای ظاهری است، به کار می برند. راه رسیدن به تأویل را نیز نه عقل، بلکه کشف و شهود می دانند، که بر حسب اختلاف احوال و اوقات، و تفاوت درجات سلوک، سالک به فهم ها و تأویل های متفاوتی دست می یابد. جریان صوفیانه و عرفانی در تفسیر قرآن کریم بر اساس اندیشه هایی که بر ذهن، فکر و عمل متصوفه و عرفا در هر دوره ای حاکم بوده، متفاوت است. تفسیرهاى صوفیه هم از نظر محتوا، که بازتابى از اندیشه ها و تصورات آنان است، و هم از نظر تنوع سبک، که مجموعه اى از اندیشه هاى فلسفى تا مواعظ عامیانه و ادبیات روایى و شعر را در بر مى گیرد، از دیگر انواع تفسیر متمایز است. لذا در طول تاریخ، جریان تفسیری صوفیانه و عرفانی از یک سو به جهت پاسخ گویی به نیازهای معرفتی مخاطبان و توجه به جنبه های معنوی و تربیتی آن همواره مورد توجه مفسران قرآن کریم قرار گرفته، و از سوی دیگر به جهت وجود انحرافاتی در تأویلات عرفانی، مخالفانی هم داشته و در حوزه های مبنایی، روش شناختی و غایی دارای آسیب هایی است که در این پژوهش با عنوان «آسیب شناسی تفسیر صوفیانه قرآن کریم» مورد بررسی خواهد گرفت.
تفسیر تطبیقی آیه زکات (انما الصدقات)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آیه «انما الصدقات» (توبه: 60) به تبیین مصارف زکات پرداخته و از آیات مورد اختلاف مفسران فریقین است. روش بحث در این مقاله، تفسیر تطبیقی آیه با توجه به تفاسیر فریقین می باشد. هدف آن است که با بررسی مقایسه ای نظرات و دیدگاه های فریقین، موافقات و مؤالفات مذاهب اسلامی درباره آیه مورد نظر روشن گردد. اکثریت علمای فریقین معتقدند که منظور از «الصدقات» صدقه واجب یعنی زکات است. دیدگاه مورد قبول در «لام» که بر سر فقرا آمده است، همان نظر علمای شیعه و نیز حنفی و مالکی است مبنی بر اینکه لام برای بیان مصرف می باشد، نه تملیک. در اختلاف بین فقیر و مسکین به نظر می رسد که حال مسکین از فقیر سخت تر است.مالی که از زکات به صنف عاملین داده می شود به عنوان اجرت عمل (ثمن) نیست بلکه یک حد کفایتی است که به او داده می شود. نسبت به مؤلفه قلوبهم، رقاب، غارم، فی سبیل الله و ابن السبیل هم بعد از بیان آرای فریقین، دیدگاه مختار بیان شده است.
بررسی تطبیقی آیه دوم سوره فتح از منظر مفسران فریقین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر تلاشی است برای معنا شناسی واژه «ذنب» در آیه دوم سوره فتح. ضرورت پرداختن به این پژوهش این است که کلمه ذنب در بیان مفسران و مترجمان معانی متفاوتی دارد؛ به خصوص راجع به کلمه ذنب در آیه دوم سوره فتح، تفسیرهای متعددی از سوی مفسران فریقین نقل شده است و برخی معانی ذکرشده ارتباط مستقیم با عصمت انبیا دارد و عصمت رسول گر امی (ص) را زیر سؤال برده اند؛ لذا در نوشتار حاضر به روش توصیفی و تحلیلی به بررسی آرای مفسران فریقین راجع به معنای ذنب در آیه دوم سوره مبارکه فتح پرداخته شده است. بررسی ها نشان می دهد واژه ذنب در آیه دوم سوره فتح به معنای گناه رسول گرامی(ص) از نگاه مشرکان به کار رفته است، نه به معنای گناه شرعی که عقاب الهی را در پی دارد، و رسول خدا از هر ذنب و اثمی مبرا هستند.
بررسی تطبیقی مفهوم عقل و نقش آن در تفسیر قرآن از نظرگاه آیت الله فاضل لنکرانی و مکتب تفکیک با تکیه بر اندیشه میرزا مهدی اصفهانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسی ترین مسائل در مبانی علوم قرآنی، بررسی نقش عقل و گستره قلمروی آن در فهم و تفسیر قرآن است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است. مقاله حاضر با روش تحلیلی _ تطبیقی به تعریف و شرایط نقش آفرینی عقل از دیدگاه مکتب تفکیک و آیت الله فاضل لنکرانی با هدفِ واکاوی مدعا و اعتبارسنجی ادله آنان درباره نقش عقل در فرایند تفسیر قرآن می پردازد. استفاده از روش اجتهادی در تفسیر قرآن کریم، نقطه اشتراک این دو دیدگاه است؛ با این تفاوت که آیت الله فاضل لنکرانی، ارزش عقل به معنای مصطلح را به منزله قرینه لفظی متصله ای می داند که مخاطب را ملزم به پیروی از آن در همه موارد می کند، درحالی که طرفداران مکتب تفکیک، فقط عقل فطری را که طبق اصطلاح ایشان موجودی نورانی است، در معرفت دینی و تفسیر قرآن مفید می دانند، ولی قرینیتی برای احکام عقل اصطلاحی قائل نیستند؛ لذا هر یک، عقلِ مستفاد در تفسیر را به معنای مصطلح خویش قصد می کنند. به بیان دیگر، هر دو دیدگاه، در نام گذاری عقل به «عقل فطری» اشتراک دارند، اما اشتراک در این واژه تنها اشتراک لفظی است و همان طور که بیان شد، در معنا، مشربی متفاوت از هم برگزیده اند.
بررسی تطبیقی تفسیر ظاهر و باطن قرآن از منظر امام خمینی و آیت الله فاضل لنکرانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
105 - 130
حوزه های تخصصی:
ضررورت و اهمیت پرداختن به مباحث علوم قرآنی، مقدمه ای برای رسیدن به محتوای قرآن و پرده برداشتن از مقاصد اصلی آیات است. یکی از مباحث مهم و مؤثر علوم قرآنی در فهم و تفسیر قرآن، چیستی ظاهر و باطن قرآن است که از جمله موضوعات پیچیده در میان مفسّران و اندیشمندان قرآن پژوه در علوم قرآنی به شمار می رود. حضرت امام خمینی(ره) در جایگاه یکی از صاحب نظران در این مبحث، اصطلاح ظاهر و باطن را ریشه گرفته از روایات دانسته که بسیار مورد توجه و تأکید ائمه اطهار(ع) بوده است. از دیدگاه ایشان، حقیقت قرآن به مراتب، دچار تنزلاتی شده تا به صورت ظاهر و در ظرف الفاظ قرآن درآمده است. این مراتب تنزلات، همان باطن قرآن است. با وجود این که رویکرد غالب حضرت امام در تفسیر باطن آیات قرآن، رویکردی عرفانی است، ایشان نسبت به ظاهر قرآن نیز اهتمام ویژه ای داشتند. آیت الله فاضل لنکرانی(ره) نیز مسئله ظاهر و باطن قرآن را می پذیرد، اما اصل اول در تفسیر ایشان، تعهد نسبت به خصوصیات ظاهری قرآن است. از دیدگاه ایشان، عقل به منزله یک مختصص متصل، ظهور را از معنای حقیقی در معنای مجازی قرار می دهد. در این پژوهش می خواهیم مبانی این دو اندیشمند وارسته را در تفسیر ظاهر و باطن قرآن کریم بکاویم.
فرایندهای مضمون یابی در نقد ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
236-201
حوزه های تخصصی:
اگرچه مضمون یابی جایگاهی مهم در نقد و پژوهش ادبی و هنری دارد، کمتر به عنوان فرایندی روشمند مورد بحث قرار گرفته است. پژوهش های زبان فارسی بیشتر متوجه شرح و معرفی مضمون آثار است تا بررسی فرایندها، روش ها و راهبردهای کشف و فهم مضمون. در مقاله حاضر، با تکیه بر نمونه هایی از نقد آثار ادبی و سینمایی، دو فرایند مستقیم و غیرمستقیم در مضمون یابی شناسایی و معرفی شده است. اولین و رایج ترین فرایند، مضمون را با تکیه بر نشانه های آشکار و معانی صریح متن به دست می آورد. سه مورد از این نشانه های آشکار عبارت است از: گفته های مستقیم متن، عناصر فابیولا و قراردادهای ادبی. این فرایند معمولاً مضمون هایی آشنا و بی نیاز از توجیه و تبیین ارائه می دهد. درمقابل، فرایند غیرمستقیم با تکیه بر معانی ضمنی و برساخته، به مضمون اثر دست می یابد. مهم ترین راهبردهای مورد استفاده در فرایند غیرمستقیم عبارت است از: مفاهیم نهفته در نظریه های ادبی، توجه به شگردهای فرمی، استخراج موتیف های غیرعینی، یا ترکیب این موارد. مضمون های به دست آمده از فرایند دوم به دلیل غرابت، به توجیه دقیق منتقد نیازمند است؛ توجیهاتی که نشانه آگاهی منتقد از راهبردهای مورد استفاده خود است.
مغفولات بلاغت در تفسیر روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش بلاغت از بایسته ترین دانش ها در جهت فهم و تفسیر آیات قرآن کریم است که با شناخت آن می توان به اسرار و ظرافت های کلام الهی پی برد. از آنجا که شناخت شیوه های بلاغی قرآن، بویژه برخی از صنایع گمنام و کم کاربرد، تا حدود زیادی پرده از وجوه اعجاز این کتاب آسمانی بر می دارد و معانی نهفته و گنجینه های پنهان آن را برای مخاطبان آشکار می سازد؛ شایسته است به لطایف و صنایع مغفول این دانش در برخی از متون تفسیری پرداخته شود. نوشتار حاضر پژوهشی است که در آن نگارندگان کوشیده اند پس از معرّفی بلاغت، سیر این علم و ابواب آن، با روش تحلیلی– توصیفی و نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و رجوع مستقیم به تفسیر روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی، آن دسته از زیبایی های ادبی را که از چشم صاحب نظران بلاغت به دور مانده و یا کمتر به آن پرداخته شده است مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. نگارندگان پس از مطالعه، دقت، توصیف و تحلیل نمونه هایی از این تفسیر، نتیجه می گیرند که ابوالفتوح رازی در تفسیر خود از صنایع خاص و کم کاربردی همچون: سیاقت قصه، وجه اتصال، تلوین، تغلیب و...بهره جسته است
نقش مبانی زبان محور در تفسیر پویای اسناد حقوقی بین المللی (با تاکید بر عبارت Task Force)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
71 - 90
حوزه های تخصصی:
واکاوی مفاهیم و معانی موجود در زبان تخصصی حقوق بین الملل مستلزم شناخت عناصر متعددی است که هرکدام در جای خود قابلیت تعریف دارند. زبان های رایج حقوق بین الملل معاصر متشکل هستند از 2 زبان اصلی دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) یعنی انگلیسی و فرانسوی و زبان های رایج سازمان ملل متحد یعنی انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، عربی، روسی و چینی که بنا است متون، اسناد و منابع اصلی حقوق بین الملل به این زبان ها تشریح و منعقد شوند. بنا بر شواهد موجود، به نظر می رسد محققین و اندیشمندان حقوق بین الملل در کشور ما نیز، همچون موارد معدود در برخی کشورها، باید مبانی و عناصر تحلیلی خود را از صرف «حقوقی بین المللی» به «مؤلفه های زبان شناختی شناختی» گسترش دهند تا درک بهتری از نسبت میان معنا منظور متکلمین زبان های حقوق بین الملل، به ویژه انگلیسی و فرانسوی داشته باشند. ازاین رو، هدف مقاله حاضر این است که با روش تطبیقی به واکاوی نگرش زبان شناختی متن و تمایزات ریشه شناختی زبان های رایج در حقوق بین الملل با زبان فارسی پرداخته شود.
اعتبار رأی هیئت عمومی دیوان عدالت اداری در مراجع قضایی و هیئت عمومی دیوان عالی کشور
منبع:
جستارهای نوین حقوق اداری سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
299 - 336
حوزه های تخصصی:
صلاحیت هیئت عمومی دیوان عدالت اداری از جهت صدور رأی، برابر قانون، صلاحیتی منحصربه فرد است. این هیئت عمومی که می تواند رأی وحدت رویه، رأی ایجاد رویه و رأی ابطالی صادر نماید نقش و جایگاه قابل توجهی در نظام حقوقی ما و به ویژه در منابع حقوق اداری و یکنواخت سازی حقوقی در این حوزه پیدا کرده است. همه سخن در این نوشته بر سر ارزش این رأی ها در مراجع قضایی است؛ مراجعی که خود به همراه دیوان عدالت اداری زیر سایه نظارت دیوان عالی کشور هستند که اجرای صحیح قانون در محاکم و یکنواخت سازی اجرای قانون در کشور را می پاید. بر این بنیاد اگر رأیی از هیئت عمومی دیوان عدالت اداری صادر شود، به ویژه رأیی که وحدت رویه و ایجاد رویه است، این پرسش مطرح می شود که ارزشش در مراجع قضایی چیست. چنین به دیده می رسد که رأی هیئت عمومی دیوان عدالت اداری در مراجع قضایی به عنوان یک مستند و استدلال حقوقی قابل ترتیب اثر است که می تواند اقناع پدید آورد یا پدید نیاورد، ولی اگر این رأی با رأیی از مراجع قضایی در تعارض قرار بگیرد یا این که مراجع قضایی با استناد به این رأی و تفسیری مشابه یا متفاوت، دچار تعارض آرا گردند، گرچه در قوانین مرجعی برای رفع تعارض میان رأی مرجع قضایی و رأی هیئت عمومی دیوان عدالت نیست، تنها مرجعی که می تواند این تعارض را حل کند، هیئت عمومی دیوان عالی کشور است. این هیئت عمومی با صدور رأی وحدت رویه می تواند به این اختلاف پایان دهد. این نتیجه در چند رأی وحدت رویه دیوان عالی کشور به شکل یک رهیافت و راهکار رویه قضایی مورد توجه بوده است.
حدود استقلال شورای نگهبان (مطالعه موردی استقلال مالی، اداری، استخدامی و تشکیلاتی شورای نگهبان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی معاصر سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
215 - 235
حوزه های تخصصی:
شورای نگهبان به عنوان یکی از نهادهای اساسی، مانند هر نهاد دیگری، باید دارای استقلال کافی برای انجام وظایف مهم خود باشد؛ ولی حدود این استقلال باید قانونی بوده، از سوی مرجع صالح پیش بینی شده باشد. یکی از وجوه استقلال شورای نگهبان، تصویب مقررات مالی، اداری، استخدامی و تشکیلاتی این نهاد است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مشخص نشده است کدام نهاد این مقررات را برای شورای نگهبان تصویب کند. با توجه به این خلأ، در اوایلِ تشکیل شورای نگهبان، مجلس شورای اسلامی اقدام به تصویب قانون در این حوزه ها نمود که همگی این قوانین به تأیید شورای نگهبان رسید، ولی شورای نگهبان در سال های بعد از نظریات پیشین خود عدول نموده و در نهایت، در تاریخ 19 تیر 1386 با صدور نظریه تفسیری شماره 21934/30/86 و به استناد اصول 4، 91 و 99 قانون اساسی، صلاحیت تصویب مقررات مالی، اداری، استخدامی را به این نهاد اختصاص داده است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی امکان مقررات گذاری شورای نگهبان برای خودش در حوزه های مالی، اداری، استخدامی و تشکیلاتی می پردازد. یافته این پژوهش آن است که با توجه به سکوت قانون اساسی در مورد مقررات گذاری شورای نگهبان و عدم ارتباط این تفسیر با اصول یادشده، صلاحیت عام قانون گذاری مجلس شورای اسلامی همچون روال گذشته در این حوزه حاکم است. همچنین پیشنهاد می شود به طور صریح تصویب مقررات داخلی شورای نگهبان به مجلس شورای اسلامی واگذار گردد.
نقش دیوان دعاوی ایران – ایالات متحده در توسعه حقوق معاهدات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
1123 - 1146
حوزه های تخصصی:
دیوان دعاوی ایران – ایالات متحده، به عنوان یک نهاد داوری موردی بین المللی، در راستای صلاحیت موضوعی اعطایی، رکن شایسته رسیدگی به اختلاف های فی مابین ایران و ایالات متحده در خصوص تفسیر یا چگونگی اجرای هریک از مقررات بیانیه های الجزایر است. از آنجا که «تفسیر»، واسط قاعده و واقعه است، ازاین رو دیوان برای تفسیر، مجاز است تا برای اتصال صحیح قاعده به واقعه، به اصول کلی حقوقی، عرف و تعهدات ضمنی نیز متوسل شود. در این زمینه دیوان تلاش کرد تا در چارچوب قواعد و مقررات حقوق بین الملل معاهدات، با ایجاد رویه قضایی منسجم حکم صادر کند؛ احکامی که سبب افزایش انگیزه دولت های ایران و ایالات متحده، برای تبعیت از اصول و قواعد حقوق بین الملل معاهدات شود. این مقاله بر آن است تا با تجزیه وتحلیل آرای صادره از سوی دیوان، توسعه و تعمیم رویه و عملکرد دیوان در اعمال این اقدام ها را مورد بررسی و مداقه قرار دهد.
تفسیر در کشاکش کلام و کیهان شناسی؛ مطالعه موردی «ستون های آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن در دو آیه مختلف، اما با تعبیری تقریبا یکسان، درباره ستون های آسمان ها سخن گفته است؛ ولی ساختار سخن در این آیات به گونه ای است که مفسران در طول تاریخ آن را به دو شکل کاملا متفاوت فهم کرده اند که یکی حاکی از وجود ستون هایی نامرئی برای آسمان، و دیگری نافی وجود هرگونه ستونی است. این دو تفسیر، هرچند در ظاهر هر یک مبتنی بر تحلیل های ادبی خاص خودشان هستند، اما بررسی های این مقاله نشان می دهد که پذیرش یا رد هر کدام از دو تفسیر فوق، بیشتر از آنکه متکی به قواعد ادبی باشد، مبتنی بر نظریاتی پیشینی در حوزه های کلام و کیهان شناسی و نیز رابطه میان این دو حوزه است. بنابراین، با گذر زمان و وقوع تغییرات یا اصلاحاتی در هر یک از دو حوزه فوق یا ارتباطات میان آنها، چگونگی تفسیر آیه دستخوش تحولاتی جدید می شود. این مقاله با رویکرد تاریخی به بررسی چگونگی وقوع این تحولات تفسیری بر اثر تحولات کلامی و کیهان شناختی در طی چهارده قرن گذشته می پردازد و نشان می دهد که این تحولات را می توان در سه دوره تاریخی مجزا بر اساس تحولات رخ داده در کلام و کیهان شناسی طبقه بندی کرد.
آسیب شناسی دیدگاه هرمنوتیکی محمد مجتهد شبستری در برداشت از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد مجتهدشبستری هرمنوتیک را مبنای برداشت از قرآن قرار می دهد و معتقد است با پیشرفت علوم در عرصه جهانی، روش های گذشتگان در فهم قرآن پاسخگوی مسلمانان نیست. بر اساس نظر مجتهدشبستری، قرآن به عنوان یک متن تاریخی مقدس باید با هرمنوتیک که با حقیقت چگونه فهمیدن سروکار دارد، فهمیده شود و غفلت از مباحث هرمنوتیکی در برداشت از قرآن، اختلافات تفسیری فراوانی را به وجود می آورد. وی بر این اساس اقدام به ارائه برداشت های تفسیرگونه از قرآن کریم نموده که با آسیب های جدی روبروستاین پژوهش با هدف بررسی این آسیب ها و با روش تحلیلی- انتقادی آسیب های مبنایی و روشی دیدگاه هرمنوتیکی مجتهدشبستری در برداشت از قرآن را مورد بررسی قرار می دهد. اندیشه هرمنوتیکی مجتهدشبستری به دلیل عدم ارائه تعریف و ماهیت مشخص به تعارض درونی دچار شده و آسیب مبنایی دارد. همچنین عدم اتخاذ رویکرد واحد در استفاده از هرمنوتیک در مسأله مؤلف محوری، استفاده نابه جا از پیش داوری و پیش فرض و تأثیرپذیری از عوامل بیرونی باعث آسیب روشی در برداشت از قرآن شده است. بنابراین مجتهدشبستری رویکرد واحدی در استفاده از هرمنوتیک نداشته و همین امر نسبی گرایی به دنبال دارد. به همین دلیل نمی توان دیدگاه هرمنوتیکی او را به عنوان مبنا یا روش تفسیری برای قرآن در نظر گرفت.
شباهت ها و تفاوت های تفسیر در حقوق جنایی ماهوی و شکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقوق جنایی ماهوی و شکلی در رویکردهای تفسیری و نیز قاعده های تفسیری عام فرقی با هم نداشته و در این مورد تفاوتی نیز با سایر شاخه های حقوقی ندارند. در حقوق جنایی، دو قاعده تفسیری ویژه وجود دارند (قاعده تفسیر محدود و قاعده تفسیر به سود متهم) که هر چند هسته مشترکی در دو پهنه حقوق جنایی ماهوی و شکلی دارند، قلمرو کاربرد آنها یکی نیست. قاعده تفسیر محدود را می توان به قاعده تفسیر محدودکننده حق شکنی تعریف کرد. با توجه به اینکه اصل قانونمندی جرم و دادرسی عادلانه مفهوم های کانونی یا محوری را به ترتیب در حقوق جنایی ماهوی و شکلی تشکیل می دهند، قاعده تفسیر محدود را می توان در حقوق جنایی ماهوی به قاعده «استوار بر» یا «همسو با» اصل قانونمندی جرم و در حقوق جنایی شکلی به قاعده تفسیر «استوار بر» یا «همسو با» دادرسی عادلانه تعریف کرد. قاعده تفسیر به سود متهم در حقوق جنایی ماهوی در راستای تکمیل قاعده تفسیر محدود و به عنوان آخرین زنجیره فرایند تفسیر نقش آفرینی می کند. این قاعده در پرتو اصل ترازش حق در حقوق جنایی شکلی قلمرو گسترده تری نسبت به حقوق جنایی ماهوی دارد و به شکل قاعده تفسیر سودبنیاد نمود می یابد که در قالب سه قاعده تفسیر به سود متهم، تفسیر به سود بزه دیده و تفسیر به سود جامعه جلوه گر می شود
جایگاه عامل زمان در تفسیر معاهده بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۶
159 - 196
حوزه های تخصصی:
تفسیر یکی از مهم ترین موضوع های حقوق تعهدات بین المللی است که در تنویر دامنه حقوق و تعهدات طرفین نقش مؤثری را ایفا می نماید. ماده 31 کنوانسیون حقوق معاهدات به قواعد کلی تفسیر اشاره دارد. یکی از این قواعد که مورد بحث حاضر قرار می گیرد پاراگراف (ج) بند 3 است که مقرر می دارد: «هر قاعده مرتبط حقوق بین الملل که در روابط بین طرف های معاهده قابل اعمال باشد، همراه با سیاق عبارت در تفسیر مورد توجه قرار خواهد گرفت». اخیراً اعمال مقرره فوق در نزد مراجع بین المللی دارای اهمیت ویژه ای شده است و این حاکی از آن است که دیگر رجوع به اوضاع و احوال زمان انعقاد و زمان ابراز رضایت در تعهد نمی تواند برای سیستم سیال و پویای حقوق بین الملل کافی باشد. این امر به ویژه با برجسته شدن مفاهیم حقوق بشری و ضمانت اجراهایی چون قواعد آمره و تعهدات عام الشمول که منجر به تغییر پاره ای از مفاهیم شده است، نیاز به یک تفسیر یکپارچه را برای متعادل سازی روابط حقوقی موجب شده است. همچنین تفسیر براساس تحولات بعدی و قواعد مرتبط می تواند در رفع تعارض و انسجام حقوق بین الملل مؤثر باشد که امروزه حقوق بین الملل با گونه گونی مواجه شده است.
مطالعه تطبیقی تفسیر موسّع و مضیق از قاعده تفسیر قرارداد به زیان تنظیم کننده در قراردادهای بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۹
137 - 160
حوزه های تخصصی:
محور تفسیر یک قرارداد، تحلیل قصد مشترک طرفین است که برای کشف این اراده به کار گرفتن قواعد تفسیر ضروری است. یکی از قراردادهایی که در آنها تفسیر لازم است عقود الحاقی است مانند عقد بیمه که اختلاف در عبارات و شروط آن بسیار اتفاق می افتد و این امر ضرورت به کارگیری اصول و قواعد تفسیر را در این نوع از قرارداد ها ایجاب می کند. یکی از مهم ترین اصول حاکم بر تفسیر قراردادها، تفسیر به زیان تنظیم کننده است که در اصطلاح لاتین به عنوان "Contra Proferentem rule" شناخته می شود. در این پژوهش سعی شده است به دو گونه تفسیر موسع و محدود از این قاعده و نتایج حاصل از اجرای آن و نیز مزایا و معایب هر یک از آنها پرداخته شود و تأکید اصلی نیز بر روی رویه قضایی امریکا، به عنوان یک کشور دارای نظام کامن لا و با تمرکز در عقد بیمه است. به نظر می رسد با اندکی روشن بینی، می توان همین قواعد را با ملاحظه شرایط تفسیر در نظام حقوقی ایران به کار برد.