فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۱۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
دورة رضاشاه ازنظر میزان استفاده از کیفر تبعید برای مجازات مخالفان خود، شاخص بود که این دوره را از دوره های قبل از خود متمایز می نماید. تبعید ایلات و عشایر در این دوره، یادآور تبعید ایلات متمرد در دوره های گذشته است و تبعید مخالفان سیاست های اصلاحی (نظام وظیفه، اتحاد البسه و کشف حجاب) و نیز دیوانیان منتقد حکومت، تبعید مخالفان و منتقدان حکومت های دیکتاتوری را به ذهن می آورد. در این پژوهش با بررسی گروه های اجتماعی تبعیدیان دورة رضاشاه در پی پاسخگویی به این پرسش هستیم که آیا مولفه های سه گانة (تبعید، تبعیدگاه و علت تبعید) در دورة رضاشاه، الگوی یکسانی از وضعیت تبعیدیان را که ناشی از سیاست واحد حکومت در این موضوع باشد نشان می دهد؟ روش مورداستفاده در این مقاله، روش تحلیل تاریخی با کمک اسناد و مدارک آرشیوی و نیز بهره گرفتن از منابع اصلی است. یافته های این مقاله نشان می دهد که الگوی یکسانی از وضعیت تبعیدیان در دورة رضاشاه دیده نمی شود و تحلیل مولفه های سه گانة پیش گفته نشان می دهد که تبعید در این دورة هم ویژگی های تبعید در حکومت های استبدادی را دارد و هم شاخصه های تبعید در حکومت های دیکتاتوری را.
بررسی فرمانروایی سرتیپ خزاعی در لرستان (1304 و 1305ش/1926 و 1927م) و نقش او در قیام عشایر لرستان در سال 1306ش/1928م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اواخر عصر قاجار، در دوران وزارت جنگ رضاخان، طرح آرام کردن و اسکان دادن ایل های لرستان در متن توجه دولت قرار گرفت. به دنبال این، لشکرغرب به فرماندهی امیراحمدی و با دستور رضاخان در سال 1302ش/1923م به لرستان حمله کرد. امیراحمدی بروجرد و خرم آباد و سایر نواحی نفوذ سران سرکش ایل ها را تسخیر کرد. پس از آن، برای حمایت از جمهوری خواهی رضاخان به تهران رفت و فرماندهی لشکرغرب به سرهنگ شاه بختی واگذار شد. در زمان شاه بختی، سران عشایر لرستان شورش و او را در خرم آباد محاصره کردند؛ با ورود دوباره امیراحمدی، سران شورش متواری شدند. پس از شاه بختی، فرماندهی لشکرغرب به سرهنگ خزاعی واگذار شد. پرسش پژوهش حاضر این است که نوع فرمانروایی سرتیپ خزاعی بر لرستان (1304و1305ش/1925 و 1926م) چه تأثیری بر قیام عشایر لرستان در سال 1306ش/1927م گذاشت؟ فرض پژوهش در پاسخ به این پرسش این است که سرتیپ خزاعی، سیاست خشن تری در برخورد با عشایر نسبت به فرماندهان پیش از خود اعمال کرد که واکنش شدید عشایر را باعث شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که وی با اعدام حدود سیزده تن از سران عشایر لرستان، در برانداختن نفوذ سنتی آنان نقش بسزایی ایفا کرد. عملکرد خزاعی همانند امیراحمدی، موجب فرار بسیاری از خانزادگان به سمت طرهان و پناهنده شدن به حاکم آنجا یعنی علی محمدخان غضنفری شد و وقوع آخرین شورش گسترده طایفه های لرستان را به رهبری حاکم طرهان رقم زد. بررسی حکومت خزاعی در لرستان و اینکه چگونه اقدامات او این شورش گسترده را باعث شدند، در این مقاله مهم هستند.
تحلیل مجازات تبعید در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزا علی اکبرخان داور با به تخت نشستن رضاشاه مأمور اصلاح عدلیه قدیم و تشکیل دادگستری نوین شد. قانون مجازات عمومی 1304ش، قانون محاکمات نظامی مصوب 30تیر1307ش، قانون دیوان جزای عُمال دولت مصوب 22دی1307ش و قانون اصول محاکمات جزایی مصوب 10خرداد1311ش جزء قوانین مصوب این دوره اند. در این قوانین برای برخی از جرائم، کیفر تبعید درنظر گرفته شد. در این قوانین مجازات تبعید جایگزین برخی از کیفرها شد؛ بنابراین در این دوره افزایش استفاده از مجازات تبعید دیده می شود. ازدیاد جمعیت تبعیدی ها در این دوره علاوه بر دلیل پیش گفته، به ماهیت حکومت رضاشاه و نهادهای برآمده از آن مانند شهربانی و ارتش نیز مربوط می شد. این نهادها افراد را رأساً و خارج از تشکیلات دادگستری تبعید می کردند. اصلاحات پهلوی اول مانند (قانون نظام اجباری، اتحاد البسه، کشف حجاب و اسکان عشایر) واکنش گروه هایی از مردم را برانگیخت؛ مجازات به کاررفته دربرابر این مخالفان نیز تبعید بود. تبعید در دوره پهلوی اول ویژگی های خاص خود را دارد و با دوران قبل و بعداز خود متفاوت است. هدف: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر مؤلفه های متشکله حکومت پهلوی اول در گسترش استفاده از کیفر تبعید است. روش/ رویکرد: روش و رویکرد در این پژوهش تحلیل تاریخی مبتنی بر اسناد و مدارک آرشیوی و منابع اصلی است. یافته ها و نتیجه گیری: تبعید در دوره پهلوی اول، هم ویژگی تبعید در حکومت های دیکتاتوری را دارد و هم ویژگی تبعید در حکومت های استبدادی را. استفاده از کیفر تبعید در دوره پهلوی اول نسبت به دوره قاجار گسترش پیدا کرد؛ این موضوع هم در قوانین و مقررات داخلی و هم در موافقت نامه های بین ایران و دولت های همسایه متجلی است.
نقش خوانین و متنفذین در برقراری امنیت در لرستان در عهد پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نابسامانی های اجتماعیِ موجود در لرستان مقارن برآمدن رضاخان و تلاش وی برای برقراری امنیت در کشور، لرستان از جمله مناطقی بود که برقراری نظم و امنیت در آن ضرورت داشت. بافت ایلیِ منطقه، مساعدت بخشی از خوانین و متنفذان محلی موسوم به «خوانین دولتخواه» مهمترین عاملِ توفیق دولت پهلوی اول در تحقق این امر بود. در این مقاله با شیوه توصیفی- تحلیلی، نقش خوانین و متنفذین لرستان در تعامل با دولت پهلوی اول جهت استقرار امنیت در این منطقه مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد این گروه به خاطر رقابتهای درون طایفه ای یا به خاطر حفاظت از منافع خود به همراهی با دولت مرکزی پرداخته و از طریق حفظ نظم و امنیت، ابلاغ و اجرای فرامین دولتی، کمک به رفع عوامل ناامنی، حمایت از عملیات نظامی ارتش در قالب شرکت در لشکرکشی ها، دادن اطلاعات و راهنمایی، تأمین تدارکات، نیروی دولتی را در استقرار امنیت مساعدت نمودند.
تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی – مذهبی بر مهاجرت بلوچ ها از زاهدان به آن سوی مرز (در دوره پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلوچستان از ویژگی های اجتماعی و فرهنگی پیچیده ای برخوردار است. ترکیب جمعیتی شهر زاهدان از ملیت ها، طوایف و اقوام مختلف تشکیل شده و مجموعه ای پیچیده و ناهمگون بوده است. قوم بلوچ بیشترین شمار جمعیت را تا پیش از دوره پهلوی اول داشت ولی به تدریج به دلیل مهاجرت از شمار آنها کاسته شد بررسی زمینه های شکل گیری و تغییرات این ویژگی جمعیتی در شهر زاهدان ضروری است. این نوشتار درصد است تا با بررسی تحلیلی اسناد و منابع کتابخانه ای به این پرسش پاسخ دهد که عناصر اجتماعی و فرهنگی- مذهبی چه تأثیری در روند مهاجرت بلوچ ها از زاهدان در دوره مورد نظر داشتند؟. نتیجه بررسی نشان می دهد، عوامل فرهنگی و مذهبی، از مولفه های بسترساز و تکمیل کننده روند مهاجرت در زاهدان دوره پهلوی اول بود. پیوندهای خویشاوندی و خاستگاه اجتماعی مشترک قوم بلوچ در کشورهای اطراف سبب می شد تا شماری از ساکنان بومی این منطقه که به دلایل اجتماعی و اقتصادی (مانند تنگناهای ناشی از سلسله مراتب اجتماعی و سنن حاکم بر ساکنان بومی) به آن سوی مرزها مهاجرت کنند.
فرآیند قدرت گیری رضاخان با رویکرد نهادگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیند به قدرت رسیدن رضاخان با رویکرد نهادگرایی این مقاله در تلاش است با رویکردی تاریخی- تحلیلی و بر اساس نظریه نهادگرایی (که در آن به نقش و اهمیت نهادها و تاثیرگذاری متقابل نهادها و افراد بر روی همدیگر برای رسیدن به هدفی خاص پرداخته می شود) به تحلیل و تبیین چگونگی قدرت گیری رضاخان از سال 1299 تا 1304ش با کمک نهادهای مهم و تاثیرگذاری مانند ارتش، مجلس و احزاب؛ با توجه به اوضاع نامساعد و متشنج سیاسی - اقتصادی قاجاریه، براساس منابع کتابخانه ای وآرشیوی بپردازد. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به سوالات ذیل است: اولاً ناکارآمدی نهادها و اوضاع ایران قبل از ظهور رضاخان تا چه حدی در قدرت گیری رضاخان تاثیر داشتند؟ ثانیاً در قدرت گیری رضاخان نهادها چه نقش و عملکردی داشتند؟ کلید واژگان: رضاخان ، مجلس، احزاب، ارتش، نهادگرایی در پاسخ به این سوالات باید به ترتیب گفت: اولاً به نظر می رسد عدم کارایی مجالس مشروطه ، تغییر پی در پی کابینه ها و نبود دولت مرکزی توانمند قبل از ظهور رضاخان در فرایند قدرت گیری وی نقش مهمی داشته اند. ثانیاً به نظر می رسد پس از کودتا 1299ش ، رضاخان با کمک و تقویت نهادهایی همچون قشون، احزاب و مجالس چهارم وپنجم شورای ملی توانست به اوج قدرت برسد و حکومت قاجاریه را ساقط نماید.
نقش ساختار سیاسی در شکل گیری احزاب در فاصله سال های 1299-1320 هجری شمسی
حوزه های تخصصی:
در دوران شانزده ساله حکومت پهلوی اول، نوعی حکومت اقتدارگرای بوروکراتیک، ایجاد شد که با اقدامات سرکوبگرانه پلیسی و مصوبات ظاهراً قانونی، موانع بزرگی در برابر ظهور جامعه مدنی، آزادیهای سیاسی و تشکیل احزاب به وجود آورد. این اقدامات، که با همکاری دستگاههای مختلف قدرت از جمله دربار و ارتش پیش می رفت، باعث ایجاد حرکتهای زیر زمینی مانند جنبشهای کارگری و کمونیستی، ناپایداری احزاب سیاسی و فرمایشی شدن مجلس شورای ملی شد. در اواخر دوره سلطنت رضا شاه، جو اختناق و خفقان سیاسی چنان بر کشور سایه گسترده بود که بسیاری از تحصیلکرده های طبقه جدید به انزوای سیاسی یا سکوت کشانده شدند و در اثر این وضعیت، نوعی خمودگی و بی تفاوتی در روحیه مردم نسبت به شرایط سیاسی کشور ایجاد شد. بدین ترتیب شرایط به گونه ای شد که سراسر دوره پادشاهی رضاشاه، بجز کوتاه زمانی در ابتدای آن، خالی از هرگونه ایجاد و فعالیت احزاب و گروههای سیاسی گردید. در این پژوهش سعی شده است با شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسناد بجا مانده از این دوره، به تبیین و تعلیل رابطه بین ساختار سیاسی و شکل گیری احزاب در دوره رضاشاه پرداخته شود.
نقش خاندان رشیدیان در فرایند سیاست و قدرت (1320-1332 ش)
حوزه های تخصصی:
حضور مؤثر خاندان های متنفذ در تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران، امری بدیهی است. به رغم دیکتاتوری رضاشاه این خاندان ها به حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی خود در دوره پهلوی ادامه دادند. یکی از این خاندان ها که دارای قدرت زیادی بود خاندان رشیدیان بود. خاندان نوظهور تاجر مسلک رشیدیان به واسطه وابستگی به سفارت خانه انگلیس به یکی از خاندان های متنفذ و مقتدر سیاسی، اقتصادی عصر پهلوی تبدیل شد. حضور پنهان و پیدای خاندان رشیدیان در کودتاهای سوم اسفند 1299 ش و 28 مرداد 1332 ش نه تنها بر پیدایش سلسله پهلوی تأثیر گذاشته؛ بلکه سبب پایایی این سلسله در دوران پهلوی دوم گردید. حضور فعال رشیدیان ها در کودتای 28 مرداد، سبب پیدایش روابط انتفاعی دوجانبه میان ایشان با پهلوی دوم و دربار او گردید. بررسی خاستگاه قدرت خاندان رشیدیان به عنوان یکی از رابطان و عوامل پیدایش، دوام و قوام سلسله پهلوی در مرحله اول و در مراحل بعد به بررسی عملکرد سیاسی این خاندان از سال 1320 تا 1328 و از 1328 تا 1332 در دو بخش مجزا پرداخته و در نهایت به نقش رشیدیان ها در کودتای 28 مرداد پرداخته می شود. هدف از نوشتن و پرداختن این مقاله بر آن است تا با بهره مندی از روش تحلیلی-تاریخی و استفاده از کتب و اسناد مربوط به خاندان رشیدیان، خاستگاه قدرت و جایگاه ایشان را در فرایند سیاست عصر پهلوی تبیین نماید و نقش و سرانجام افراد تاثیرگذار در حکومت پهلوی را با توجه به اسناد مختلف بررسی نماید.
بررسی جنبش جمهوری خواهی رضاخان؛ زمینه ها و دلایل ناکامی
حوزه های تخصصی:
جمهوری به عنوان یک روش حکومت، یا اداره حکومت است که در سده های هیجدهم ونوزدهم در غالب دموکراسی یا حکومت مردم بر مردم مطرح شده است. پیشینه جمهوری خواهی به دوران پیش از مشروطیت باز می گردد که می توان در آراء اشخاصی چون طالبوف ملکم خان وغیره می توان آن را جست. رضا خان که پس از استعفای مشیرالدوله و خروج قوام السلطنه زمینه را برای رسیدن به مقام نخست وزیری مناسب می دید؛ درصدد برآمد که به شیوه آتاتورک مصطفی کمال پاشا رژیم جمهوری را تأسیس و خود را به ریاست جمهوری انتخاب شود. این در حالی بود که اوضاع آشفته کشور و فقدان امنیت وآرزوی مردم مبنی بر ظهور یک منجی برای نجات کشور از نابسامانی ها که پس از مشروطیت به این سو برفضای اجتماعی و سیاسی کشور سایه انداخته بود، نیاز به روی کار آوردن یک حکومت مرکزی توانمند در ایران به شدت احساس می شد. سؤال این پژوهش این بود که جنبش جمهوری خواهی رضاخانی زمینه ها و دلایل آن چگونه بوده است؟ فرضیه مقاله پیش رو این است که به نظر می رسد ناکامی این جنبش از واپس زدن جامع سنتی ایرانی و استفاده ابزاری رضاخان از آن برای کسب قدرت بوده است.
بررسی قرارداد 1919 با تکیه بر نقش مخالفان قرارداد
حوزه های تخصصی:
انگلستان در اواخر جنگ جهانی اول تنها قدرت صاحب نفوذ در ایران بود. اینک انگلستان توجه اش معطوف به این امر شد که چگونه موقعیت انحصاری خود در ایران را حفظ کند. انقلاب روسیه، خروج روس ها از ایران و ایجاد حکومت کمونیستی در روسیه در تحولات ایران به ویژه د روابط ایران و انگلیس نمی-توانست بی اثر باشد. از اینرو انگلیسی ها به سرکردگی لرد کرزن تصمیم گرفتند روابط خود با ایران را بر پایه های جدیدی استوار نمایند. ثمرة این تصمیم طراحی و انعقاد قرارداد 1919 بود. این مقاله درصدد است با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و شناسایی دلایل انعقاد قرارداد و فهم چرایی مخالفت با آن بپردازد، و به این پرسش پاسخ دهد که اقدام مخالفان داخلی و خارجی در مخالفت با قرارداد می توانست اقدامی مفید برای ایران آن روزگار باشد؟ در عین حال نوشتار حاضر مدعی است که پذیرش قرارداد از سوی وثوق الدوله در شرایط آن روز ایران اقدامی اشتباه نبوده. افزون بر آن مخالفت عده ای از مخالفان با قرارداد صادقانه و ناشی از شناخت صحیح نبوده است.
کاربست سیاست کلاسیک انگلیسی ها در فراز و فرود رضا شاه پهلوی
حوزه های تخصصی:
تبیین چالش های جمهوری خواهی رضاخان در دوره مجلس پنجم
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال بررسی چالش های جمهوری خواهی رضاخان در دوره مجلس پنجم است. بر این اساس، نتایج پژوهش حاکی از آن است که جنبش جمهوری خواهی یکی از مهم ترین تلا ش های روشنفکران و تجددگرایان هوادار رضاخان برای تغییر نظام سیاسی مشروطه به نفع رضاخان و ریاست جمهوری وی بود که با هدف تمرکز سیاسی و ایجاد حاکمیتی مقتدر و مدرن صورت می گرفت. این جنبش در سال 1302 مطرح شد که به دنبال برقراری نظام جمهوری و برکنارکردن سلطنت قاجار بود، اما این جریان، در صورتی می توانست به نتیجه برسد که مجلس شورای ملی نیز با تصویب قانونی راه را برای تشکیل آن هموار می سازد. به این منظور، سردار سپه انتخابات مجلس پنجم را سرعت بخشید و مجلسی مرکب از دو گروه اکثریت هواخواه جمهوری و اقلیت مخالف تشکیل شد، ولی این مجلس به علت وجود مخالفانی چون آیت الله مدرس دچار چالشی جدی در به تصویب رساندن جمهوری خواهی شد. بنابراین جمهوری خواهی رضاخان به دلیل مخالفت گروه های مختلف به شکست انجامید. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی است که از منابع تاریخی دست اول بهره برده شده است.
بررسی تاثیرسیاست های نوسازی رضا شاه برایلات و عشایر لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دورة بیست ساله حکومت رضا شاه در ایران، اقداماتی برای نوسازی جامعه تحقق یافته بود که بر جامعه عشایر، به ویژه عشایر استان لرستان ، تغیرات بسیاری را تحمیل کرد. رضا شاه بدون در نظر گرفتن بنیان های اقتصادی، فرهنگی و نظامی حاکم بر جامعه سنتی عشایر، تصمیم به مقابله با این سنت ها گرفت. او ابتدا شورش های عشایری را سرکوب کرد؛ سپس با اعمال زور و خلع سلاح، عشایر را به یکجانشینی واداشت و فرهنگ و سنن جامعه شهری را بر آنان تحمیل کرد. اجرای این سیاست با بی اعتنایی به مقتضیات زندگی ایلی و عشایری و نبود برنامه پیشرفت و، در حوزة عمل، دخالت و درک نادرست مجریان آموزش ندیده و توجیه نشده ، که اغلب رشوه گیر و خشن بودند، منجر به نارسایی های جدی سیاست عشایری دولت پهلوی اول در میان ایلات و عشایر لر شد.
هدف این پژوهش، بررسی چگونگی اجرای اهداف سیاسی و نظامی سیاست های رضاشاه بر جامعه سنتی عشایر لرستان و شناسایی پیامدهای این سیاست ها و ارزیابی آسیب های آن به جامعه عشیره ای لر است.
تحلیل جامعه شناختی نهادینه نشدن و ناکامی تحزب در ایران از انقلاب مشروطه تا به امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهمترین ریشه ها یا عوامل تاریخی - جامعه شناختی موثر بر ناکامی و عدم تحزب نهادمند در ایران در یک سده اخیر چه بوده اند؟ فرضیه تحقیق: دلایلی همچون درگیر شدگی شدید احزاب در جنگ قدرت، نخبه گرایانه بودن احزاب و فاصله گیری آنها از توده ها و عدم اهتمام به تربیت سیاسی و اجتماعی توده ها، رقابت غیر قاعده مند، غیر نهادمند و ستیزه جویانه احزاب، وابستگی به حکومت و قدرت های خارجی، عدم تعهد عملکردی احزاب به فرهنگ مشارکتی و حکومت اقتدارگرا مانع از تحزب نهادمند و سالم شده اند. در این تحقیق، ناکامی تحزب و عدم تحزب نهادمند به عنوان متغیر وابسته و دلایل یا عوامل تاریخی و جامعه شناختی یاد شده در فرضیه به عنوان متغیرهای مستقل تحقیق هستند. از نظریه های جامعه شناختی سیاسی مرتبط با پیش شرایط نهادی، فرهنگی و اجتماعی مرتبط با تحزب نهادمند برای تدوین فرضیه ها و پاسخ گویی به سوالات و اثبات فرضیه استفاده شده است. نتیجه کلی آن است که آن چه که در یک سده پیش دیده شده است عمدتا رقابت سیاسی و حزبی ناسالم و غیر نهادمند قدرت بنیاد بوده است و این امر، منجر به بی اعتمادی عمومی مردم به احزاب شده است.
نقش رادیو در دوره پهلوی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم فرهنگی
رادیو به عنوان یک رسانه جمعی، نقش بسیار مهمی در فرهنگ و هویت سازی هر جامعه ایفا می کند و به عنوان ابزار تبلیغاتی در جهت نیل به اهداف گفتمان های مختلف می تواند مورد استفاده قرار گیرد. رادیو در دوره رضاخان وارد ایران شد. پهلوی اول برای انتشار و تبلیغ مدرنیسم و مشروعیت حکومت ضد دینی خود از این رسانه بهره برد. او در داخل ایران گفتمان مدرنیسم و ناسیونالیسم و در خارج از کشور گفتمان ناسیونالیسم را با کمک این رسانه تبلیغ می کرد. امّا پس از اشغال ایران توسط متفقین و ایجاد فضای باز سیاسی، برنامه های رادیو نسبت به گذشته مردمی تر شد، امّا با به قدرت رسیدن پهلوی دوم برنامه های رادیو در جهت اهداف سیاسی وی، گفتمان غرب گرایی و ضدّ دینی در جامعه تبلیغ کرد. نقش رسانه رادیو در دوره پهلوی از نوآوری های این مقاله است و روش تحقیق در این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی است.
آخرین تلاش ها برای احیای حکومت اردلان در پایان دورة قاجار و اوایل پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بعد ازسقوط حکومت محلی (امارت) اردلان ها، که از زمان زمان ناصر الدین شاه، حکومت کردستان را در دست داشتند، دوره ای از هرج ومرج و بی نظمی آغاز شد. عباس خان،معروف به سرداررشیداردلان، از شاخة اردلان های روانسر و جوانرود و قرین جاف ها، خواست در رأس حکومت کردستان قرار گیرد و حکومت اردلان ها را احیا کند.این پژوهش اقدامات و تلاش های عباس خان، معروف به سرداررشید ، آخرین بازماندة خاندان اردلان، را برای احیای امارت اردلان ها در اواخر دورة قاجاریه و اوایل پهلوی گزارش می کند.
روش/ رویکرد پژوهش: این مقاله با بررسی منابع کتابخانه ای و اسناد آرشیوی انجام شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: نشناختن تحولات سیاسی و ناتوانی در برقرار کردن مناسبات کارآمد با ایلات و طوایف منطقه و عدم به کارگیری ناتوانی در رهبری سواران مسلح ایلات، محبوبیت اندیشة دولت مرکزی و سیاست رضا شاه برای پایان دادن به قدرت ایل ها موجب ناکامی عباس خان شد و دورانی طولانی از جنگ، فرار، و در نهایت تسلیم و تبعید و مرگ دور از کردستان را برای او در پی داشت.
اداره بلوچستان از طریق حاکمان کرمان (از دوره ناصری تا اوایل پهلوی)
حوزه های تخصصی:
برابرسنجی دلایل نقض بی طرفی ایران در جنگ های جهانی اول و دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت ها در سیاست بین الملل، مطابق نیازهای داخلی، موقعیت جغرافیایی، ژئوپولیتیک، ساختار و عملکرد نظام بین الملل، استراتژی هایی را برای تأمین منافع ملی برمی گزینند. ایران از بازیگرانی بود که در جنگ جهانی اول و دوم، استراتژی بی طرفی را در پیش گرفت؛ اما در هر دو مورد بی طرفی اش نادیده انگاشته شد. در این مقاله می کوشیم با بهره گیری مقایسه ای از مقوله ی بی طرفی در دو دانش حقوق بین الملل و روابط بین الملل، دلایل نقض بی طرفی ایران را بررسی کنیم.
اعتصاب غذا: کنشی نوین در ساختار زندان مدرن (1304 - 1320 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندان یکی از نهادهای کهن در جامعة بشری است که از آن برای حبس مجرمان بهره گرفته می شود. در دوران پیشامدرن این مجازات کم تر استفاده می شد و بیش تر مجازات های جسمی کاربرد داشت. با گسست در ساختار ها، اعم از ساختار های فکری و فیزیکی، کنش های زندان نیز دگرگون شد. در فضای نوظهور، زندانیان واجد حقوقی می شدند که حتی حکومت دیکتاتوری پهلوی اول نیز نمی توانست تمامی آن ها را نادیده بگیرد. حق زندانیان در صرف غذا یکی از این حقوق بود.
مسئلة مقالة حاضر این است که از آن جایی که زندانیان در سیاه چال های پیشین برای دریافت اندکی غذا به هر اقدامی دست می زدند که از گرسنگی تلف نشوند، چرا برخی مواقع در زندان نوین، که معمولاً به زندانیان غذا داده می شود، آن ها از غذاخوردن اجتناب می ورزند و در این راه تا نزدیکی مرگ هم پیش می روند به گونه ای که، زندان ناگزیر می شود از طریق قوة قهریه به آنان غذا بخوراند؟
در مقالة حاضر تکوین و تداوم کنشی تحت عنوان «اعتصاب غذا» در زندان بررسی می شود و با بهره گیری از نظریة «ساخت یابی» آنتونی گیدنز این نتیجه گرفته می شود که خلق چنین کنشی در زندان مولود تحول در ساختار حقوقی و فیزیکی نهاد زندان است. با تحول صورت گرفته، کنش گران صحنة زندان به افرادی متفاوت با قبل تبدیل می شوند و با شأن کنش گری نوین و نیز ساختار نوین زندان تمهیدات لازم برای اعتصاب غذا فراهم می شود. برای سامان چنین کنشی تشریک مساعی و آگاهی زندانیان الزامی بود و چنین خصیصه ای را فقط زندانیان سیاسی به ویژه کمونیست ها داشتند از این رو، اعتصاب غذا کنشی سیاسی و عمدتاً اشتراکی و خاص زندانیان سیاسی محسوب می شد.