مقالات
حوزههای تخصصی:
سلطان قلی قطب شاه که از بازماندگان قراقویونلوها بود، چندی پس از هجرت به هند و پیوستنش به دستگاه حکومت بهمنیان، توانست در 918 هجری قمری حکومت قطبشاهیان را در گلکنده بنیاد نهد. سلطان قلی و جمشید، جانشین او گامهایی در راه استواری این حکومت نوپدید برداشتند. اگرچه قلمرو حکومت قطبشاهیان در دوره این دو حاکم گسترش یافت، به شایستگی تثبیت نشد؛ چنانکه پس از مرگ جمشید به آشوبهای داخلی فراوانی گرفتار آمد و تنها رسیدن ابراهیم به حکومت و دوراندیشیهای وی، این ناآرامیها را پایان داد.
ابراهیم پس از دستیابی به حکومت، نیروهای نظامی و دیوانی را دوباره سازمان داد، قلعه گلکنده را نیز باز ساخت و افزون بر اینها، دولتمرد برجستهای را به نام مصطفی خان اردستانی، به منصب میرجملگی منصوب کرد. حکومت قطبشاهیان، با تلاشهای سلطان ابراهیم قطبشاه و مصطفی خان اردستانی، میرجمله او و پس از دو جنگ با حاکمان بومی دکن و یک جنگ با رامراج، حاکم هندو مذهبِ ویجانگر و شکست خوردن او، به ثباتی درخور دست یافت؛ ثباتی که جانشینان سلطان ابراهیم با بهرهگیری از آن توانستند دوران زرین حکومت قطبشاهیان را بسازند.
بررسى شخصیت و آثار ابوالحسین محمد بنبحر رُهنى کرمانى
حوزههای تخصصی:
بهگمان، همه نوشتهها و کتابهای ابوالحسین رهنى کرمانى، متکلم، فقیه و مورخ نیمه دوم سده سوم و اوایل سده چهارم هجرى از میان رفتهاند، اما با بررسی شماری از آثار رجالى، حدیثى، کلامى و حتى جغرافیایى کهن، به بخشى از آثار از دست رفته وی مىتوان دست یافت. افزون بر این، با بهرهگیرى از سخنان موجود درباره او و سنجش و ارزیابى آثارش، تا اندازهای شخصیت وى را مىتوان شناخت. بر پایه این اطلاعات، اگرچه رهنى بیشتر دوران زندگى خود را در زادگاهش سپرى کرد، سالیان درازی نیز در بغداد به علمآموزی سرگرم بود و با شمارى از دانشمندان بزرگ أنس داشت و کسانی از او دانش میآموختند و به نقل شنیدههای خود از وى میپرداختند. این پژوهش درباره اتهام فساد عقیده به او در کتابهاى رجالى، داوری و نادرستیاش را اثبات میکند.
مؤرخ الکوفة هشام بن الکلبی دراسة فی کتبه الضائعة
حوزههای تخصصی:
یعالج المقال مؤرخ کوفیأ من القرن الثانی الهجری عبر البحث عن مقاطع کتبه المفقودة فی المصنفات اللاحقة عن طریق الروایة الثانیة، مع محاولة دراسة منهجیته التاریخیة وطریقته فی التألیف وفی هذا القسم یتناول البحث علی کتبه الخاصة بتاریخ العرب قبل الاسلام و الحیرة.
روابط امنیتی ـ اطلاعاتی ایران و اسرائیل با تکیه بر سازمانهای ساواک و موساد
حوزههای تخصصی:
برقراری ارتباط میان اسرائیل و دستگاه سلطنت پهلوی و گسترش همکاریهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اطلاعاتی و نظامی این دو حکومت، انگیزه مهمی برای کوششها و حضور صهیونیستها در ایران بود. دولت شاهنشاهی ایران، در اسفندماه 1328 خورشیدی (1949م)؛ یعنی کمابیش یک سال و اندی پس از برپایی دولت اسرائیل، این رژیم را به صورت غیر رسمی و ناآشکار و بدون داشتن سفیر در اسرائیل (دوفاکتو)، رسمی دانست.
اسرائیل از دید جایگاه و وضع ویژه خود، بهویژه نداشتن راهبردهای ژرف و آسیبپذیری آن از تهدیدهای امنیتی و تلاش برای تحقق برتری نظامی بر دیگر کشورهای منطقه، به ارتباطهای امنیتی و اطلاعاتی با کشوری در منطقه نیاز داشت که به پشتوانه آن بتواند خواستهها و هدفهایش را برآورد. ایران از همسایههای کشورهای عربی خاورمیانه بود که شمار فراوانی از اتباع یهودی در آن میزیستند و آزادانه در آنجا به کارهای مذهبی، فرهنگی، اقتصادی خود میپرداختند و از نفوذ و حضور در دستگاه حکومت محمدرضا پهلوی برخوردار بودند و از اینرو، مناسبترین مکان برای فعالیت اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل به انگیزه تأمین امنیت آن به شمار میرفت. بنابراین، نیاز شدید ساواک به آموزشها، ساز و برگ و کارشناسان موساد برای تقویت ساختار خود، زمینهای برای حضور و فعالیتهای گوناگون موساد در ایران فراهم آورد.
تاریخ باستانی عرَبان
حوزههای تخصصی:
سرزمین شبه جزیره، پیرامون مهمترین کانونهای تمدنی تاریخ بشر جای دارد، اما تاریخ باستانی آن بسیار مبهم است و هیچ آگاهی سامانمند و و دقیقی درباره رویدادهای گوناگون دورههای تاریخی این منطقه در دست نیست و از اینرو، بررسی این گذشته پوشیده، تنها با مطالعه کتیبهها و سنگنوشتهها و گزارشهای مکتوب سرزمینهای همسایه آن و شعرها و گزارشهای موجود درباره «ایامالعرب» امکان میپذیرد. همچنین، آشنایی با دگرگونیهای این پیشینه و پیوندهای قبیلهها با یکدیگر و شناخت گروههایی که در درازنای تاریخ این سرزمین به رقابت میپرداختند، برای مطالعه تاریخ آغاز اسلام بهویژه دگرگونیهای دوران زندگی پیامبر اعظم و حوادث سراسر سده نخست هجری ناگزیر مینماید؛ زیرا گمان میرود که تاریخ آغاز اسلام و نخستین سده هجری، بازتولید بسیاری از رقابتها، همگراییها یا کشمکشهای روزگار جاهلیت بوده باشد.
نگاهى به تاریخنگارى مغرب اسلامى
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر سعى دارد در یک بررسى فشرده، ویژگىهای تاریخنگارى مغرب اسلامى (شمال افریقا و اندلس) را با تکیه بر منابع مهم آن حوزه بررسى کند. در این مقاله که با دو رویکرد تاریخپژوهى و اطلاعرسانىِ تاریخى تدوین یافته، مشخصات مدرسه تاریخنگارى این حوزه از جغرافیاى اسلام که کمتر براى ما شناخته است، بهاختصار تبیین میشود. همچنین سعى شده تاریخنگاران مشهور و اثرگذار در این سرزمین به همراه منابع و متون تاریخ آنان معرفى شوند. پیشکسوتى اندلسیان در مقایسه با افارقه و کثرت آنان، از نکتههاى مهم دیگر در مدرسه تاریخنگارى مغرب اسلامى است.