مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
فردوسی
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
93-112
حوزه های تخصصی:
ایرانیان باستان، به مثابه یکی از ملّت های متمدّن و صاحب اندیشه و تفکّر، در طول تاریخ با حکمت و فلسفه در پیوند بوده اند. بازتاب فلسفه و حکمت ایران باستان را می توان به روشنی در اندیشه فردوسی و سهروردی مشاهده کرد. آن گونه که از شواهد پیداست، فردوسی و سهروردی به منابع مشترکی؛ مانند کتاب اوستا یا گفتگو با خردمندان زرتشتی دسترسی داشته اند؛ افزون بر اینکه یکی از آبشخورهای فکری شیخ اشراق، کتاب شاهنامه فردوسی بوده است. سهروردی در کتاب های خود، به گونه ای از پادشاهان اساطیری یاد می کند که گویی شعر فردوسی را به نثر بازگردانده است. در این میان، یکی از پهلوانانی که مورد علاقه فردوسی و سهروردی بوده، کیخسرو است. تمام ویژگی های کیخسرو در شاهنامه فردوسی، با ویژگی های او در اندیشه سهروردی قابل تطبیق است. ویژگی هایی همچون داشتن فرّه ایزدی، خصال نیک انسانی، عدالت، خردمندی، سفر عرفانی و عروج او؛ همگی در اندیشه فردوسی و سهروردی قابل تطبیق است. در پژوهش حاضر، تلاش بر آن است تا با استناد به منابع، به روش مکتب آمریکایی، ضمن بررسی چگونگی تأثیرپذیری سهروردی از اندیشه فردوسی؛ ویژگی های کیخسرو در اندیشه فردوسی و سهروردی مقایسه شود. یافته های پژوهش، بیانگر آن است که سهروردی در وصف ویژگی های عرفانی کیخسرو از شاهنامه فردوسی الگو گرفته است و تمام ویژگی های عرفانی کیخسرو، در اندیشه فردوسی و سهروردی با هم قابل تطبیق است.
بررسی جایگاه اجتماعی سیندخت، رودابه، تهمینه و گردآفرید در شاهنامه فردوسی
منبع:
قند پارسی سال سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶
44-62
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به زندگی اجتماعی چند تن از زنان نامدار شاهنامه (سیندخت، رودابه، تهمینه و گردافرید) با تکیه بر روایت داستان آنان در شاهنامه نگاهی شده است؛ که نشان می دهد این زنان نامدار شاهنامه در کنار مردان بزرگ و پهلوان چه نقش مهم و مؤثری را در صحنه های اجتماعی سیاسی و حتی در صورت لزوم، در میدان جنگ ایفا می کنند. تصویر یک زن آرمانی در شاهنامه، زنی در کنج خانه و یا دلبری زیبا و همسری که صرفاً به ایفای نقش تولید نسل بپردازد، نیست؛ زنان نامدار شاهنامه، انسان های دانا و زیرکی هستند که در تدبیر و راه گشایی و حل چالش های سیاسی و اجتماعی توانمندی های خود را به نمایش می گذارند؛ حتی گاه در این زمینه از مردان نیز پیشی می گیرند و با درایت خاص خود نابخردی ها و بی تدبیری های مردان را جبران می کنند. این زنان همان قدر که در ابراز عشق و دلدادگی واقعی خویش، صادق و آزادوار عمل می کنند؛ برای پاسداشت مرز و بوم خود، با درک صحیح و خردمندانه شرایط، از متوسل شدن به سیاست، زد و بند و حتی فریب و نیرنگ هم ابا نمی کنند. در نهایت می توان گفت هر یک از این زنان دارای ویژگی های شاخصی است که مجموع این ویژگی ها در کنار هم تصویری از زن کامل در شاهنامه ارائه می دهد. سیندخت نماد تدبیر و خرد در اداره امور، گردآفرید اسوه شهامت و سیاست، رودابه نشانگر شور زندگی و آزادگی و صداقت است و تهمینه نیز، عشق و فرزند پروری را به نمایش می گذارد.
چگونگیِ به شاهی رسیدن یزدگرد سوم (ارزیابی منابع تاریخی با تاکید بر شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از منابع عربی- فارسی و منابع خارجی به آغاز پادشاهی یزدگرد پرداخته اند که در این روایات آشفتگی و ناهماهنگی نیز دیده می شود. در این پژوهش داده ها و جزئیات تاریخیِ این منابع سنجش و تحلیل شده و همچنین تفاوت ها و همانندی های آنها آشکار شده است. شاهنامه نیز یکی از منابع تاریخ ساسانیان است و فردوسی با امانتداری و دقت، روایت منبع خود را با جزئیات به نظم کشیده است. برخی ایران شناسان بر ارزش تاریخی شاهنامه پافشاری کرده، اما گروهی آن را غیرتاریخی دانسته اند. فردوسی در این بخش، به منبعِ خود شاهنامه ابومنصوری وفادار بوده و با وجود محدویت های وزن، زبانِ منظوم و نیز چارچوب روایی/داستانی، امانتدارانه و دقیق جزئیات را روایت کرده است. بسیاری از داده های منابع دیگر نیز در شاهنامه وجود دارد که برخی از آنها را فقط فردوسی گزارش کرده است. دیگر منابع، تاریخ بر تخت نشینی یزدگرد را که فردوسی ثبت کرده است، نیاورده اند. آشفتگی های داخلی و ورود تازیان به مرزها، در آغاز داستان و گفت وگوها به خوبی آشکار است. روایت موجود در خدای نامه با یک میانجی به شاهنامه راه یافته و از نگرش های غیرایرانی پیراسته است. این پژوهش می تواند برای پژوهش های این حوزه سودمند باشد و جایگاه شاهنامه را در منابع تاریخی ساسانی پژوهی معتبرتر سازد.
تحلیل گفتمانی دین و دولت در بخش های سه گانه شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال اول زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
177 - 208
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی، اثری عظیم در ادبیات ایرانی است. محتوای آن را اسطوره ها، افسانه ها و تاریخ ایران، از ابتدا تا فتح ایران توسط اعراب مسلمان تشکیل می دهد. رابطه دین و دولت در شاهنامه، به دلیل اهمیت آن در عصر مدرن، از موضوعات مورد علاقه نسل جدید است. در این مقاله، با روش هرمنوتیک نورمن فرکلاف که مبتنی بر سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین است به بررسیِ نسبت دین و دولت در سه دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی شاهنامه پرداخته ایم. در شاهنامه، دولت روندی ثابت و یکنواخت دارد و دین است که با فرازوفرود خود این رابطه را تحت تأثیر قرار می دهد. دولت که همان حکمرانی و جهان داری است ساختار ساده ای دارد، ولی دین به مرور زمان از ساختار ساده به سوی ساختار پیچیده حرکت میکند که همین موضوع رابطه دین با دولت را متحول می سازد و طی زمان، رابطه ساده آن در دوران کیومرث به رابطه ای پیچیده در پایان شاهنامه تبدیل می شود. در این مقاله سعی شده رابطه دین و دولت در شاهنامه با توجه به سه سطح تحلیلی فرکلاف و سه بخش شاهنامه مورد کنکاش قرار گیرد.
بررسی و تحلیل سروده های زن ستیزانه و زن ستایانه شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
97 - 114
حوزه های تخصصی:
ادبیات هر ملتی متأثر از فرهنگ و باورهای اجتماعی است و تأثیر اجتماع بر ادبیات، امری مسلّم است. زن که نیمی از پیکره اجتماع بشری است، در شکل های مختلفی ازقبیل: زن در شکل نوعی خود، مادر، دختر، معشوق، و ممدوح در ادبیات بازتاب یافته است و سخنوران بسیاری به این مقوله پرداخته اند؛ ازاین رو یکی از عرصه های پژوهش، تحقیق درباره دیدگاه های شاعران و نویسندگان درباره زن و بررسی نوع نگاه آنان در این مقوله است؛ این مقاله بر آن است تا شاهنامه فردوسی را از این منظر مطالعه و بررسی کند؛ بدین منظور با بررسی ابیاتی که در آنها درباره زن سخن گفته شده ، به این نتیجه رسیده است که در شاهنامه ابیات فراوانی هست که نگاه مثبتی به زن ندارند و در مقابل ابیاتی که برخی از پژوهشگران آنها را زن ستایانه دانسته اند، درواقع این گونه نیستند و فردوسی باتوجه به فضای حماسی- که یکی از اساسی ترین لوازم آن اغراق است - می بایست به نوعی درباره برخی از زنان سخن می گفت که آنان را غیرعادی و به اصطلاح اَبَرزن نشان دهد. بخش دیگری از ابیاتی که گمان زن ستایانه بودن از آنها می رفت نیز درواقع توصیف زیبایی معشوقه هاست؛ ذکر این نکته که در ادبیات ما، معشوق در بیان زیبایی توصیف می شود نه ستایش، زن ستایانه بودن این ابیات را نیز تردیدآمیز ساخته است. آسیب دیگر ابیات زن ستایانه نگاه گزینشی و غفلت از کلیت روایت است. در پژوهش حاضر برخلاف دیدگاه برخی از پژوهشگران، این نتیجه به دست آمده که نگاه به زن در شاهنامه نگاهی منفی است.
بررسی و تحلیل مؤلّفه های هویّت ملّیِ جغرافیایی و فرهنگی در شاهنامه فردوسی با رویکرد به شخصیّت رستم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹
83-101
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی به دلیل بازآفرینی هویّت ملّی از اهمّیّت ویژه ای برخوردار است. فرزانه طوس با تکیه بر عناصر و مفاهیم هویّت ساز، نقش محوری در پیوند دادن ایرانیان با پیشینه غنی فرهنگی خود داشته است. رستم یکی از شخصیّت های برجسته است که فردوسی با تکیه بر ویژگی های جسمانی و معنوی او، بخش عمده ای از آراء هویّت ساز خود را تبیین کرده است. در این پژوهش، با روش توصیفی -تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای، مؤلّفه های هویّت ملیِ جغرافیایی و فرهنگی که فردوسی از طریق به کارگیری شخصیّت رستم در شاهنامه به مخاطبان خود انتقال داده، بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رستم به عنوان مهم ترین شخصیّت شاهنامه در پیشبرد اهداف ملّی گرایانه فردوسی و ایجاد نوعی هویّت خواهی ایرانی بسیار مؤثّر بوده است. فردوسی، مفاهیم هویّت سازِ جغرافیایی همچون: ترسیم محدوده جغرافیایی کشور ایران؛ نگرش مثبت و تعلّق خاطر نسبت به آب و خاک؛ نگرش نسبت به جایگاه سرزمین ایران در سطح جهان و مرجع دانستن آن؛ آمادگی برای دفاع از آب و خاک در زمان خطر و تعرض به آن؛ علاقه مندی به یکپارچگی سرزمین در آینده و نیز، مفاهیم هویّت سازِ فرهنگی همچون: تربیت فرزند و احترام به میراث گذشتگان را با خلق رستم و بهره مندی از ظرفیّت های رویدادهایی که این شخصیّت تجربه کرده، در شاهنامه بازتاب داده و با مخاطبان خود به اشتراک گذاشته است.
تحلیل شخصیت و نقش زنان در داستان های شاهنامه
منبع:
زن و فرهنگ سال سوم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۹
59-81
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش زنان در شاهنامه فردوسی و بازتاب سیمای آنها در آن، جزو بحث هایی است که همیشه مورد مناقشه اهل فن و تحقیق بوده است. برخی معتقد به زن ستیزانه بودن شاهنامه هستند و برخی دیگر در پی رد این مدعا. هدف از انجام این پژوهش بررسی شخصیت، نقش و تأثیر زنان شاهنامه در داستان های آن است. شخصیت هر یک از زنان شاهنامه منحصربه فرد و یکتاست؛ همچنان که نقش زنان در تمام داستان های شاهنامه یک شکل نیست و دارای تأثیرهای متفاوتی است و نقش آنان در هر دوره، چه اساطیری و چه پهلوانی و چه تاریخی بسامدهای گوناگونی دارد. بررسی شخصیت و نقش زنان در داستان های شاهنامه موجب می شود تا آنها را بهتر شناخته و کنش ها و واکنش های آنان، در راستای داستان ها به درستی مورد بررسی قرار داده شود. این مقاله ابتدا به دیدگاه حاکم بر فضای داستان های شاهنامه نسبت به زنان می پردازد. سپس نقش کلی زنان در شاهنامه را مورد بررسی قرار می دهد. در ادامه به تحلیل و بررسی نقش و شخصیت هر یک از زنان شاهنامه و تأثیر هر یک در روند داستان ها می پردازد.
بررسی تطبیقی شخصیت « سودابه » در «شاهنامه فردوسی » و «لیدی مکبث » در «مکبث شکسپیر
منبع:
زن و فرهنگ سال پنجم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۰
23-40
حوزه های تخصصی:
فردوسی شاعر نامدار ایرانی و شکسپیر شاعر و نویسنده بزرگ انگلیسی، به فاصله تقریباً 600 سال خالق شاهکارهای برجسته و پر از رمز و راز شده اند که هر دو نیز از شهرت و اعتبار جهانی برخوردارند. در آثار فرا ملی آن ها، احترام به انسانیت و مردمی موج می زند. درهر دو اثرحماسه های قهرمانی و دلاوری زیادی وجود دارد.هدف از نوشتن این مقاله نشان دادن نقش زن در این دو اثر ادبی است که انتخاب آن بدلیل شباهت های بین طینت این دو زن است از جمله : پلیدی، حیله گری وگستاخی آنان که تأثیر زیادی بر عملکرد همسرانشان داشته و موجب جنگ، خونریزی و قتل شده است ویا بدنبال خود مختاری و قدرت بوده اند. نگارنده در این مقاله سعی دارد وجوه تشابه و تمایز دو شخصیت «سودابه » در شاهنامه به عنوان زنی خیانت کار، حسود، انتقام جوو وسوسه گر و ازسوی دیگر « لیدی مکبث » در یکی از تراژدی های شکسپیر به نام «مکبث »که داستان غم انگیزی است و در آن کینه، حسد، انتقام، خیانت، آزار
کردارهای شاهان در شاهنامه فردوسی
منبع:
شفای دل سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
79 - 103
حوزه های تخصصی:
شاهنامه نمودار بی بدیل زندگی انسان ایرانی از نخستین روزگاران است. در این اثر ارزشمند بسیاری از جنبه های زندگی بشری، همچون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همراه با جزئیات آن به تصویر در آمده است. در این میان با توجه به اینکه شاهنامه، نامه شاهان ایران است اعمال و کردارهای آنان در کانون توجه قرار می گیرد، از این رو طبیعی به نظر می رسد که مردمان این سرزمین اعمال شاهان خود را مورد سنجش قرار دهند و بر طبق این اعمال، آنان را بستایند و یا نکوهش کنند. در این پژوهش ضمن بررسی و استخراج اعمال شاهان در شاهنامه کوشیده شده است تا به نوعی کردارهای صاحبان تخت و تاج مورد ارزیابی قرار گیرد .در این میان توجه شاهان به برخی اعمال که شرایط اجتماعی و سیاسی اقتضا می کرد بسیار بیشتر بوده است. می توان گفت بیشترین عملی که در شاهنامه صورت گرفته است نامه نوشتن و فرستادن قاصد توسط شاهان جهت انجام امور کشورداری بوده و همین امر سبب شکل گیری بسیاری از روابط گردیده و سهم بزرگی در پیشبرد اهداف شاهان در دوره حکومت خود داشته است.
تأثیر اوضاع عصر فردوسی بر تدوین شاهنامه
حوزه های تخصصی:
شاهنامه ی فردوسی را حماسه ی ملّی و گنجینه ی هویّت ایرانیان دانسته اند. هویّتی که پاسداران آن با حفظ روایات شفاهی و سنن باستانی و انتقال این ذخیره به زمانه ای که شرایط برای بازسرودن شاعرانه ی آن فراهم گشت، توانستند در عهد اسلامی نیز آن را تداوم بخشند. اگرچه دهقانان در حفظ و بازگویی این سنن نقش مؤثّری دارند، اما توانمندی فردوسی در سرودن حماسه ی ملّی و آفرینش اثری جاودانه، نامه ی باستان ایران را به زیباترین شیوه ماندگار کرد. در بررسی این اثر حماسی، با این پرسش مواجه می شویم که آیا تنها ذوق سرشار و قریحه ی ناب فردوسی و حسِّ ملّیّتی او به خلق شاهنامه انجامیده است یا این که اوضاع عصر و زمانه ی شاعر نیز بر پدید آمدن این اثر تأثیرگذار بوده است؟ در این مقاله، با تبیین اوضاع سیاسی، اجتماعی، دینی، ادبی و فرهنگی عصر فردوسی و تأثیر آن بر سروده شدن شاهنامه، بر این یافته تأکید می-کند که، پدید آمدن شاهنامه تابع شرایط روزگار فردوسی بوده است.
مقایسه تحلیلی متن نمایشنامه های برگرفته از داستان سیاوش با روایت فردوسی
حوزه های تخصصی:
شاهنامه به عنوان شاهکار بزرگ ادبی و سند هویّت ملّی به محض انتشار، به رغم موانع و مشکلات، در زندگی مردم راه یافته است. پس از آن، مردم در هر دوره ای متناسب با امکانات و شیوه های زندگی، شکل و قالب خاص برای تداوم شاهنامه برگزیده اند از جمله نقالی و شاهنامه خوانی. این شکل مشهور و کهن با همه ارزشمندی اش، در عصر ما آهسته آهسته جایش را به قالب های دراماتی نوین بخشیده است. بیان هنری و جنبه های دراماتیک شاهنامه نیز به هنرمندان این امکان را داده است که داستان های آن را به گونه های دیگر هنری از جمله نمایشنامه تبدیل کنند. به منظور تبیین ارزش و جایگاه جنبه نمایشی شاهنامه، پنج نمایشنامه مقتبس از داستان سیاوش را برگزیده ایم. برای شناخت، تفکیک و روشنگری در تعیین نقاط ضعف و قوتِ نمایشنامه ها از تقسیم بندی واگنر در شناسایی انواع اقتباس استفاده کرده ایم. این بررسی نشان می دهد نویسندگان نمایشنامه، بیشتر به اقتباس تفسیری متمایل هستند و روی آوردن به اقتباس های قیاسی و جابه جایی، بیشتر مبتنی بر نوگرایی است تا توجه به مخاطبان عمومی.
سهراب در آیینه ی سیاوش (بررسی مکانیسم دفاعی جابه جایی در رفتار عاطفی رستم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، یکی از دقیق ترین و هنرمندانه ترین آثار منظوم تاریخ ادبیات ایران و جهان است. تعّدد شخصیت ها در شاهنامه و نحوه ی کنش و تعاملات میان آن ها مُبین این نکته است که خالق آن به بسیاری از نکات و دقایق روانی و شخصیتی آگاهی داشته و در پرداخت شخصیت های داستانی، توجه لازم را داشته است. رستم، قهرمان ملی ایران، از موثّرترین چهره هایی است که نقش های فراوانی برای ایران می آفریند و گره گشاترین پهلوان در شاهنامه می باشد. این مقاله رستم پیلتن را در ترازوی عاطفه بررسی می کند؛ زیرا او در تراژدی های رستم و سهراب و داستان سیاوش، رقیق ترین عواطف را از خود بروز می دهد و از آنجا که فردوسی نگران سرنوشت و حالات روحی شخصیت های شاهنامه است، با سپردن تربیت سیاوش به رستم و جابه جایی عاطفه ی او به سمت سیاوش، تسلّای روحی و روانی اش را خواستار است. این مسأله توجه و شناخت عمیق نویسنده را به مسائل روانی و شخصیتی آدمی نشان می دهد. ایفای نقش رستم در داستان سیاوش منطبق بر نظریه مکانیسم های دفاعی و مقابله با فشار روانی است. از آنجا که وی نتوانسته است مربّی فرزند خود باشد، حال بر این است که کاستی های وجودی و روانی خود را در مواجهه با سیاوش جبران کند. او سهراب را در آیینه ی سیاوش نظاره می کند و انگیزه ها ی ارضا نشده ی خود را با مکانیسم جابه جا سازی به مجرایی می راند که موجب کاهش تنش های روانی و حفظ عزت نفس او می گردد.
تحلیل کارکردهای سبکی تشبیه در جلد اول شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تالستان ۱۳۹۹شماره ۸۴
121 - 152
حوزه های تخصصی:
بررسی شگردهای بلاغی اثر ادبی از راه های کشف زیبایی های متن است. در مطالعات بلاغی سنتی غالباً با نگاهی جزءنگر تنها به تعیین بسامدها و توصیف آرایه ها و انواع آن هادر متون ادبی بسنده می شد. در مقابل، سبک شناسی بلاغی، رویکردی جدید در بررسی ویژگی های بلاغی متن است که تأثیر آرایه های ادبی را بر کیفیت پردازش موضوع با توجه به آن گونه (ژانر) خاص بررسی می کند. در این رویکرد، ما با مفاهیمی از حوزه نقد، زبان شناسی و مانند آن مواجهیم. در مقاله حاضر، تشبیه در شاهنامه فردوسی به منزله مهم ترین اثر فارسی در گونه ادبی- حماسی، براساس همین رویکرد بررسی شده تا نشان داده شود که فردوسی چگونه توانسته از این امکان زبانی و بلاغی در روایت داستان های شاهنامه سود ببرد. او با علم به تفاوت های گونه حماسه با گونه های ادبی دیگر و ضرورت به کار گرفتن شگردهای خاص بلاغی متناسب با این گونه ادبی با استفاده از برخی تمهیدات زبانی و بلاغی به ویژه تشبیه، توانسته اثری خلّاقه بیافریند. «تشبیه» از آن رو که کانون خیال های شاعرانه در «روایت» است به مثابه مؤلّفه ای سبکی در روایت های شاهنامه بسیار مورد توجه شاعر بوده است. در مقاله حاضر، جلد اول شاهنامه از حیث کاربرد تشبیه با رویکرد سبک شناسی بلاغی در سه بخش بلاغت، اهداف زبانی و روایت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد فردوسی ظرفیت های فراوانی برای تشبیه در نظر گرفته و افزون بر تصویرسازی و زیبایی آفرینی در شاخه های دیگر بلاغی، زبانی و روایت گری نیز از آن بهره برده تا ناگزیر از استفاده از شگردهای ملال آور و مطول تصنّعی دیگر نباشد.
عوامل آموزشی در شاهنامه فردوسی وتأثیر آن بر ادبیات غرب دیدگاهی تطبیقی بر فردوسی و بالتاسار گراسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۸۴)
149-165
این مقاله، به تأثیرات شاهنامه فردوسی بر نویسنده و ادیبِ اسپانیایی بالتاسار گراسیان می پردازد، تأثیراتی که در طی تاریخ به آن کمتر پرداخته شده و یا اصلاً به آن توجهی نشده است. همچنین در ادامه این پژوهش از طرفی بازتاب آثار فردوسی بر تفکر مدرن غرب که از طریق برخی فلاسفه و متفکران اروپایی خاص نمایان شد، مورد بررسی قرار می گیرد و از طرف دیگر در یک دیدگاه مقایسه ای از جنبه های آثار هر دو نویسنده ، تلاش خواهد شد تا میراث فردوسی در اندیشه غربی، به ویژه در جنبه های آموزشی و اخلاقی آن بازنمایی شود.
تحسر ها و تاثر های فردوسی از زمانه
حوزه های تخصصی:
مرگ و بی مرگی در شعر حماسی و عرفانی
حوزه های تخصصی:
قیام بهرام چوبین در شاهنامه ی فردوسی
حوزه های تخصصی:
در نوشتار حاضر سعی شده است، گزارشی مختصر از قیام بهرام چوبین در شاهنامه داده شود و دیدگاه فردوسی درباره ی چگونگی این قیام مطرح گردد. علاوه بر استفاده از شاهنامه ی فردوسی، نگاهی اجمالی به سایر منابع شده و مقایسه ای بین آن ها صورت گرفته است؛ و در این مقایسه نگاه خاص و منحصر به فرد فردوسی در قیام بهرام چوبین بررسی می گردد، زیرا فردوسی در بخش تاریخی شاهنامه با رسیدن به این داستان، دوباره روحیه ای حماسی به آن تنیده و توصیفات او از بهرام چوبین، یادآور قهرمانان بخش حماسی به خصوص رستم است. به همین سبب برخی گزارش ها و دیدگاه های او با سایر موّرخین درباره ی این داستان متفاوت است.
ویرانه نشین مینوی خجستگی و گجستگی جغد در آثار سرآمدان سبک های مختلف شعر فارسی (فردوسی، خاقانی، نظامی، سعدی و صائب)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ هر ملتی از مجموعه ای باورها و اعتقادات شکل گرفته است که به مرور زمان پدید آمده و یا از فرهنگ ها و ملل دیگر وام گرفته شده اند. در باورهای مردم ایران نیز به تبع دیگر ملل جهان، اعتقاداتی وجود دارند که یا ریشه در فرهنگ اصیل ایرانی دارند و یا بر اثر تداخل اعتقادات ملل مختلف با فرهنگ ایرانی به وجود آمده اند. کشور ایران در سه دوره ی زمانی مختلف، مورد هجوم بیگانگان قرار گرفته و علاوه بر ویرانی ها و تلفات مادی و جانی بسیار، از لحاظ فرهنگی نیز تحت تأثیر بوده به طوری که بسیاری از اعتقادات ملل مهاجم، در فرهنگ نژاده ی ایرانی وارد شده است. یکی از باورهای غیر ایرانی، اعتقاد به نحوست جغد و منفور شدن این پرنده ی زیباست که در فرهنگ اصیل ایرانی، نه تنها گجسته نیست، بلکه مینوی هم هست. در این پژوهش، پس از بیان مختصری در مورد فرهنگ ایرانی و فرهنگ های دخیل و نحوه ی ورود آن ها در میان باورهای مردم ایران، به جغد و خجستگی و گجستگی باورهای مرتبط با این پرنده پرداخته شده و تأثیر این باورها در شاهنامه ی فردوسی، دیوان خاقانی، خمسه ی نظامی، کلیات سعدی و دیوان صائب، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و در پایان، نتیجه ی این پژوهش، رسیدن به اصل و ریشه ی اعتقاد ایرانی نسبت به خجستگی این پرنده و میزان تأثیر فرهنگ های دخیل است.
مقایسه موسیقی شعر در گشتاسب نامه دقیقی و فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسیقی شعر،ضرباهنگ اصلی ذات شعر است که درک زیبایی شعر را امکان پذیر می سازد. این مساله در شاهکارهای ادبی نشان از سبک خاص خالق اثر دارد که مورد توجه صاحب نظران و ادیبان قرار گرفته است. در این مقاله به منظور درک ظرافت های موسیقایی در شعر دو حماسه سرای بزرگ، بخش هایی از گشتاسب نامه سروده شده توسط دقیقی و بخشی از شاهنامه فردوسی، از نظر موسیقی شعر مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. منظور از موسیقی در این نوشتار پژوهشی معنای وسیع آن، یعنی فرم و ساخت است. برای بررسی دقیق تر موضوع، هر دو اثر از چهار منظر کلی یعنی: 1.موسیقی بیرونی یا عروض،2.موسیقی کناری یا قافیه و ردیف،3.موسیقی درونی یا آرایه های بیانی، بدیعی و ساختارهای زبانی4.موسیقی معنوی یا همان ساختارهای داستان پردازی و تصویرگری، بررسی شده اند. با ارائه آمارهای دقیق و تحلیل آن ها، به نظر می رسد ابیات فردوسی در هر چهار جنبه از انسجام، تنوع، گستردگی و ارزش ادبی بالاتری برخوردار است و از نظر قافیه و ردیف متنوع تر، موسیقایی تر و هنری تر از ابیات دقیقی است. در آرایه های ادبی، دقیقی بیشتر به ظاهر کلام و صنایع لفظی نظر دارد و فردوسی به عمق کلام، ارتباط های معنایی و آرایه های بیانی توجه کرده است. از حیث داستان پردازی، سخن دقیقی در قیاس با سخن فردوسی، مستقیم تر، مبهم تر و قدیمی تر است؛ اما فردوسی با روایتی واقعی تر، چند بعدی، مفصل تر و با ظرافت ادبی، جذابیت بیشتری ایجاد کرده است.روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی خواهد بود.
نگاه اجمالى به سیماى زن در اساطیر ایرانى
به روانى آب, به گرمی آتش وبه ارزشمندی خاک ایران, فردوسی شاهنامه می سراید. افسانه ها و حماسه ها و تاریخ رفته از یاد را دو باره زنده می کند و در آیینه ای به گسردگی ایران نمایان می سازد. فردوسی چشم ژرفانگر خویش را در ((توس )) خراسان به جهان گشود و با سرودن شاهنامه نور دیده ملت ایران شد و نامی ماندگار در ادبیات حماسی ملل. بیشتر زندگی پر ثمر او در زمان سامانیان و شکوفایی ادبیات پارسی گذشت و دوره شکوه پسیری را با غم از دست دادن فرزند برومند خود , در زمان سلطان غزنوی , محمود , در سخنی و تنگدستی به سرد برد و سر انجام پس از سال رنجی پر شور , شاهنامه را به پایان رسانید و شاهکارهای به یاد گار نهاد و رفت. رفت , اما نمرد که ( تخم سخن ) را پراکنده بود و ( سرو سایه فکنی ) بر افراشته بود. شاهنامه , باز آفرینی نگاشته و بر گزیده است از ( حماسه ) های باستانی و مدارکی تاریخی که با آگاهی های فردوسی از فرهنگ و ادب پارسی و نبوغ و هنر ویژه وی آمیخته گشته است و نه تنها یک منظومه بزرگ حماسی , بلکه سند و کارنامه ء فرهنگی و تاریخی ملت ایران نیز می باشد. در ششاهنامه قهرمانها و شخصیتها نقشهایی گوناگون دارند, گاه جنبه ای ( اسطوره ای )و نمادین و گاه واقعیت تاریخی می یابند. شاهنامه دارای داستانهایی است از قهرمان و پهلوانان , زنان و مردانی که گاه جنبه نمادین و آرمانی دارند و متعلق به دوران اساطیری و پهلوانی می باشند وگاه از واقعیتهای تاریخی , و در همه گونه ء خود بیانگر دیدگاه ( خرد گرایی ) و یاورهای ( بنیادین دینی ) فردوسی , که موجب محبوبیت او در میان ( شعوبیه ) گردید.