چکیده

شاهنامه به عنوان شاهکار بزرگ ادبی و سند هویّت ملّی به محض انتشار، به رغم موانع و مشکلات، در زندگی مردم راه یافته است. پس از آن، مردم در هر دوره ای متناسب با امکانات و شیوه های زندگی، شکل و قالب خاص برای تداوم شاهنامه برگزیده اند از جمله نقالی و شاهنامه خوانی. این شکل مشهور و کهن با همه ارزشمندی اش، در عصر ما آهسته آهسته جایش را به قالب های دراماتی نوین بخشیده است. بیان هنری و جنبه های دراماتیک شاهنامه نیز به هنرمندان این امکان را داده است که داستان های آن را به گونه های دیگر هنری از جمله نمایشنامه تبدیل کنند. به منظور تبیین ارزش و جایگاه جنبه نمایشی شاهنامه، پنج نمایشنامه مقتبس از داستان سیاوش را برگزیده ایم. برای شناخت، تفکیک و روشنگری در تعیین نقاط ضعف و قوتِ نمایشنامه ها از تقسیم بندی واگنر در شناسایی انواع اقتباس استفاده کرده ایم. این بررسی نشان می دهد نویسندگان نمایشنامه، بیشتر به اقتباس تفسیری متمایل هستند و روی آوردن به اقتباس های قیاسی و جابه جایی، بیشتر مبتنی بر نوگرایی است تا توجه به مخاطبان عمومی.

تبلیغات