مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
فردوسی
حوزه های تخصصی:
نهایة الارب فی اخبار الفرس و العرب کتابی است که نام نویسنده/ نویسندگان و زمان تألیف آن مبهم است. در فراهم آمدن این کتاب، نویسندگانی همچون عامر شعبی، ایّوب بن قریّه، عبدالله بن مقفّع، اصمعی و ابوالبختری سهمی داشته اند و سه دورة زمانی (سال 75هـ . ، پیش از سال 142هـ . و حدود سال های 170-193ه.) را می توان برای تألیف آن درنظر گرفت. به هر روی این کتاب - به ویژه بخش هایی که از زبان ابن مقفّع روایت شده است - مهم ترین منبع در شناخت سیرالملوک وی و به تبع آن خدای نامة دورة ساسانی است. از آن جا که شاهنامة فردوسی نیز با واسطة شاهنامة ابومنصوری به خدای نامه می رسد، داستان دارا و اسکندر از نهایة الارب و شاهنامه برگزیده شده تا بتوان به سرچشمة اصلی این دو روایت پی برد. با بررسی تطبیقی داستان اسکندر و دارا در این دو کتاب می توان دریافت که روایت فردوسی در هستة اصلی داستان، دقیقا همان روایت ابن مقفّع است، اما فردوسی با نگرش داستانی مطالبی را که به کار وی نمی آمده، حذف کرده و در عوض جزئیاتی را به آن افزوده است.
حماسه نو در شعر شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر نو حماسی از جمله جریان های عمدة شعر معاصر است که ویژگی های حماسی آن متناسب با شرایط تاریخی دگرگون شده است. احمد شاملو درخشان ترین چهرة این جریان است که ویژگی های حماسی شعرش چشمگیرتر از دیگرشاعران معاصراست. در این پژوهش برای توصیف دگرگونی حماسه، متناسب با نیازهای بیانی تازه، ویژگی های حماسی شعر شاملو به عنوان نمونه ای از حماسة نو، به دو دسته تقسیم شده است: ویژگی های محتوایی (بینش آرمانی، نگرش اومانیستی، عاطفة جمعی، شکل روایی، اسطوره پردازی، عنصر پهلوانی، درونمایه جدال خیر و شر) و ویژگی های زبانی (گزینش واژگان و ترکیبات متناسب با درونمایة حماسی، کهنگی ترکیبات و ساختارهای نحوی، تصاویر اسطوره ای، تصاویر جنگ افزارها، فضاسازی های حماسی، ایجاز، اغراق، تضاد، تناسب، موسیقی با شکوه حماسی). در این بررسی به این نتیجه رسیده ایم که شاملو با حفظ ماهیت خاص شعر خود، شعر حماسی سروده و ویژگی های شعر حماسی او می توانند شاخصه های مهمی در شناخت شعر نو حماسی باشند
آسیب شناسی مقالات حوزة فردوسی و شاهنامه در دهة هفتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی و آسیب شناسی آثار پژوهشی مربوط به فردوسی و شاهنامه با توجّه به تعداد و حجم زیاد چنین آثاری ضروری است. شاهنامه پژوهی در دهة هفتاد نسبت به سال های پیش از آن شتاب چشمگیری به خود گرفته و مقالات متعدّدی با مضامین متنوّع در مجلاّت مختلف به چاپ رسیده است. در این مقاله به بررسی کیفیّت مقالات دهة هفتاد و برشمردن پاره ای از آسیب های مقالات این دهه از جمله بی توجّهی به پیشینة پژوهش، استفاده از چاپ های نامعتبر شاهنامه، به کارگیری زبان نامناسب، توصیفی و سطحی بودن، تکرار، تحمیل معنا به متن، ناآشنایی با داستان ها و شـخصیّت های شاهنامه و ناهماهنگی عنوان با محـتوا پرداخته ایم.
تراژدی سیاوش و پندهای تاریخی (تراجیدیة سیاوش والعبر التاریخیة )
حوزه های تخصصی:
یحظی متلقّو الآداب أثناء تطلعهم علی الأدب بقِیَم أخلاقیة سامیة وعِبَر تاریخیة یحتاج الإنسان لنیلها إلی سنوات بل عصور من التجارب وقد تکون حیاة الشخص ثمنا لما یناله من الخبرات التی تساعده علی سعادته بل علی إسعاد الآخرین أیضا.إن التراجیدیا أو المأساة بالرغم من إثارة الحزن العمیق لدی المشاهد، تأخذه إلی قاعات التفکیر لیتجنب المهالک التی أودت بالبطل التراجیدی إلی الموت أو الهلاک. فمتلقی المسرحیة بعد رجوعه من المسرح یسرّه ما توصل إلیه من قیم کانت روح البطل ثمنا لها.
یلقی هذا المقال نظرة عابرة إلی التراجیدیا ومدلولاتها فی الأدب الدرامی، ثم یتطرق إلی تراجیدیة سیاوش عند الشاعر الإیرانی العملاق الحکیم فردوسی فی ملحمته الشهیرة المعروفة بالشاهنامه، مشیرا إلی شخصیاتها البارزة وما تترکه من أثر علی نفس القارئ. هذا ویقدم المقال غایات فردوسی الأخلاقیة التی تترتب علی هذا الجزء من الشاهنامة.
گذشته زشوّال ده با چهار تأملی در یک بیت تاریخ دار شاهنامه
حوزه های تخصصی:
فردوسی در آغاز داستان اشکانیان می گوید: محمود خراج یک سال را به نیم کاهش داد و خبر آن در چهارده شوّال به طوس رسید و مردم محمود را دعا کردند. کاستن از خراج در چه سالی و علت آن چه بوده است؟ استاد تقی-زاده صدور این فرمان را به مناسبت قحط و غلای خراسان در سال 401 دانسته است. امّا دکتر زریاب خویی برآن بوده است که محمود خراج سال 400 را کاهش داده بود و انگیزة آن غنایمی فراوان بوده است که محمود پس از فتح قلعة بهیم نگر در آن سال بدست آورد. دکتر امیدسالار که سال400 را مستند به قول دکتر زریاب برای تاریخ فتح بهیم نگر پذیرفته اند، در یادداشت های شاهنامه این دو نظر را با یکدیگر تلفیق کرده، تباینی میان آن دو ندیده اند. چون این موضوع به تاریخ نظم نهایی شاهنامه ارتباط می یابد، در این مقاله پس از بحث و بررسی، نتیجه گیری شده است که فتح قلعة مزبور در اوایل ذی قعده 399 یعنی حدود 24 ماه پیش از بروز قحطی خراسان در شوّال 401 پایان گرفته بود. بنابراین نمی توانسته است انگیزه ای برای کاهش خراج در آن سال بوده باشد. کاهش خراج سال 400 نیز بنابر دلایلی پذیرفتنی نیست. بلکه فقط نظر استاد تقی زاده درست است و قرینه ای بیرون از متن شاهنامه نیز آن را تأیید می کند.
تاثیر پذیری فردوسی از کلینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیباجه شاهنامه، سندی است گویا بر عقائد و باورها، اهداف و انگیزه ها و نیز منابع فردوسی در سرایش شاهنامه. در این نوشتار برآنیم تا مستنداً آشکار سازیم که از جمله منابع اصلی حکیم طوس در این دیباجه، کتاب الکافی مرحوم ثقه الاسلام کلینی (م:329 ق) است. مشابهت ها و در واقع یگانگی ها میان مضامین دو کتاب به اندازه ای است که احتمال هر فرضی جز تأثری آگاهانه و عامدانه را به یکسو می نهد و نشان می دهد که فردوسی این حکیم شیعی متألّه چگونه از نخستین و مهم ترین مجموعه حدیثی شیعه، به نحوی هنری، عمیق و آگاهی بخش سود برده و در عین حال هویت فرهنگی خویش و کتابش را معین ساخته است. و البته این تاثر که چنانکه خواهیم دید نه از سر اتفاق و توارد که کاملا آگاهانه و عامدانه بوده است به مخاطبان این پیام را می رساند که غرض از نظم شاهنامه نه احیای داستانهای کهن و فرهنگ فسرده گذشتگان بلکه ریختن فرهنگ ناب اسلامی در ظرف این روایات و انتقال این مظروف اصیل به مردمی است که در روزگار غلبه نامردمی ها امکان آشکار و مستقیم سخن گفتن با ایشان نبود. و ظاهرا همین، سبک و سیاقی شد که بعدها دیگر نویسندگان و شاعران بدان تاسّی جستند و دانه معنا و حقایق مطلوب را در ظرف قصه ها و حکایت ها آوردند و البته مخاطبان را تحذیر دادند که اسیر صورت داستانها نگردند و مظروف را متوجه باشند.
پیوند اسطوره و عرفان؛ برداشت های عرفانی سهروردی از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهروردی از جمله عارفان علاقه مند به حکمت ایران باستان است که در آثار خود به عناصر و شخصیّت های اساطیری ایران بسیار اشاره کرده است. وی از برخی از شخصیّت های اساطیری، مانند «سیمرغ»، «زال»، «رستم» و «اسفندیار» و سرگذشت آنان برداشت های عرفانی کرده و هر یک را نمادی برای بیان حقایق فلسفی و عرفانی خود قرار داده است. در نوشتار حاضر به بررسی مفهوم «خورنه» (فّر)، ارتباط آن با نور محمّدی و سکینه، و یکی شدن این دو مفهوم در اندیشه های سهروردی پرداخته شده است؛ همچنین برخی شخصیّت ها و عناصر حماسی و اساطیری که در آثار رمزی سهروردی صورت عرفانی به خود گرفته اند و سرگذشت آنها تأویل ها و تفسیرهایی به همراه داشته است، بررسی شده اند.
بررسی بسامد مکرر در روایت های زادن زال در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت و روایت پردازی جدا از پیشینه کهن آن، در دهه های اخیر با نظریه های کسانی مانند ژنت، تودوروف و بارت قلمروهای جدیدی را در تحلیل متون گشوده است. ژنت معتقد است نسبت میان زمان متن و زمان داستان وضعیت های گونه گونی را فراهم می آورد که بسامد مکرر یکی از زیرشاخه های آن است. بسامد مکرر نقل چندین باره حادثه ای است که یک بار اتفاق افتاده است. زادن زال، طرد از سوی پدر و پرورش یافتن نزد سیمرغ پس از روایت فردوسی نُه بار دیگر از زبان سام، زال و اسفندیار تکرار می شود اما به شکل ها و نیات مختلف. این موضوع بر پایه زمان روایت تحلیل شده، در کنار آن، جهت تبیین دقیق تر، مباحثی نظیر سطوح روایی و موثق یا ناموثق بودن راوی نیز طرح و بررسی شده است. فردوسی به عنوان راوی تاریخی در روایت گذشته نگر خود به شکل های مختلف مداخله می کند. سپس راویانی که خود شخصیت های روایت هستند، آن روایت را با حذف یا اضافه هایی هدفمند تکرار می کنند که در این میان جدا از روایت سام و زال، روایت اسفندیار تفاوتی بنیادی با بقیه دارد.
تحلیل میتوس های روایی لشکرکشی کیکاوس به مازندران در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت های شاهنامه به ویژه در قسمت پهلوانی دارای ساختاری مشابه است که از اصلی اسطوره ای در شیوه ی روایت پیروی می کند. شخصیت ها، کنش ها و ترتیب وقایع در این روایات به طور فراوانی همساز و همگام با بخش های روایت آن ها است. در این مقاله کوشش شد خوانشی نو با تکیه بر کهن الگوها و نمادهای نظریّه ی یونگ و تلفیق آن با نظرِ نورتروپ فرای درباره ی میتوس های شکل دهنده ی اثر ادبی، در بافت روایت منظومِ ""حمله ی کیکاوس به مازندران"" در شاهنامه ی فردوسی ارائه شود. به همین سبب نمادهای اسطوره ای این حکایت بررسی و مفاهیم آن به استناد بیان شد، سپس نقش این نمادها در پیرفتِ بخش های مختلف حکایت در ارتباط با میتوس های فرای بیان شد. در پایان روشن شد روایت مذکور داری سه بخش ساختاری است که بیانگرِ میتوس های تابستان، زمستان و بهار در نظریه ی نورتروپ فرای است و نمادها و کهن الگوهای هر بخش در خدمت ساختار میتوس همان بخش هستند. چنین رویکردی در دیگر روایت های شاهنامه هم چون حمله ی کیکاوس به هاماوران هم به روشنی قابل مشاهده است.
چین در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران به عنوان کشوری که بر سرزمین های زیاد و مردمان بسیار از فرهنگ های مختلف سلطه داشته و با آنها تعامل داشته است، همواره مورد توجه بوده است. درحقیقت، جایگاه ایران در تاریخ جهان و سهم آن در تاریخ نوع بشر تنها می تواند در پرتو بررسی تماس و تعاملات با قدرت های بزرگ همسایه آن شناخته شود. از جمله این فرهنگ ها، فرهنگ و تمدن چین است. ایران در روزگار پیش از اسلام، به مناسبت های مختلف و از راه های گوناگون با فرهنگ و تمدن چین تماس داشته است و از دوره ای مشخص، سفرایی از ایران به طور مرتب به چین سفر می کردند. این روابط گسترده، جنبه های مختلفی از فرهنگ و تمدن ایران را تحت تاثیر خود قرار داد و شعر فارسی، تجلی گاه این تاثیرات است. شاهنامه فردوسی یکی از منابع مهم برای درک روابط بین ایران باستان و چین و تاثیر این روابط است اما به رغم افزونی مناسبات فرهنگی و اقتصادی و سیاسی ایران با چین در قرون نخستین اسلامی، آگاهی های فردوسی از چین و موقعیت جغرافیایی اش و جلوه های گوناگون فرهنگ و تمدن این کشور ناصحیح است. در حقیقت، فردوسی به مانند صاحبان ماخذ و منابع اطلاعاتی خود و همعصران خویش، از چین اطلاعات دقیقی به ما نمی دهد. اگر شاهنامه را به دو بخش اساطیری و تاریخی تقسیم کنیم، سخت است در آن تمایزی میان چین به عنوان یک کشور تاریخی و سرزمین اساطیری قائل شویم زیرا فردوسی به ندرت بین ترکستان شرقی، چین و شرق دور تمایز قائل شده است. به همین دلیل، پژوهش حاضر بر آن است تا ابتدا جایگاه جغرافیایی چین و ماچین را در شاهنامه فردوسی معلوم نماید و سپس مشخص کند که چین اساطیری و تاریخی در شاهنامه فردوسی چه تفاوت ها و شباهت هایی با یکدیگر داشته اند.
تعبیرپذیری واژه سخن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه به کارگیری زبان در شاهنامه فردوسی همچون آثار دیگر بزرگان ادب فارسی، شیوه ای خلّاقانه و در عین حال منحصر به فرد است. نمونه ای از این خلّاقیت هنگام استفاده از واژه سخن روی می نماید. فردوسی بدون مقید ماندن به کاربرد های متداول این واژه در روزگار وی، قابلیت خاص واژه یاد شده را دریافته است و در درون منظومه هنری خود ظرفیت تعبیریِ بسیار فراخی بدان بخشیده است. هدف پژوهش حاضر آن است تا به منظور تبیین این ویژگی از سروده فردوسی، با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی سی و شش تعبیر برای واژه سخن ارائه دهد و توجه خوانندگان را به گستره مفهومیِ یکی از واژه های حماسه ملی ایران و بازشناسی ظرفیت های آن معطوف سازد. برجسته سازیِ جایگاه واژه سخن در نظام زبانی فرزانه توس که امکان تعبیرپذیری متن را فراهم می آورد و نیز بازنمایی سبک شخصی وی در به کارگیری این واژه که گاه دریافت مفهوم آن را بر عهده مخاطب می نهد و گاه شخصاً به تعبیر آن می پردازد، از اهداف دیگر شکل گیری این پژوهش است.
بازیابی مفهوم ایران زمین در آثار و آراء حمدالله مستوفی قزوینی
حوزه های تخصصی:
حاکمیت ایلخانان مغول بر ایران که در پی فتح بغداد و سقوط خلافت پانصد ساله ی عباسی صورت گرفت، پیامدهای مهمی در عرصه ی فرهنگ و سیاست ایرانیان بر جای نهاد که مهم ترین آن بازیابی هویّت ایرانی و خودآگاهی صاحبان دفتر و دیوان در زمینه ی وضعیت و موقعیت تاریخی و محدوده ی سرزمینی خویش است. حمدالله مستوفی قزوینی از جمله کسانی است که با نگارش آثار ارزشمند در تاریخ، جغرافیا و حماسه سرایی به احیای این هوّیت تاریخی کمک فراوان نمود. او در نزهت القلوبکه اثری جغرافیای است، سرزمین ایران را به عنوان کشوری باستانی با مرزهای مشخص در میانه ی جهان معرفی کرده و به معرفی ایالات آن می پردازد و در ظفرنامه که تاریخی منظوم به سبک فردوسی است، در احیای مفهوم ایران زمین و هویّت ایرانی تلاش فراوان نشان می دهد. در این اثر ارزشمند، بارها از ایران و ایرانیان یاد کرده و در ادامه ی راه خاندان جوینی و رشیدالدین فضل الله با محور قرار دادن ایران، به ایرانی ساختن حاکمان مغول و انطباق آن ها با شاهان باستانی ایران می پردازد. ظفرنامه نشان می دهد که آن چه در اندیشه ی مستوفی می گذرد، تداوم مفهوم ایران زمین براساس آیین شهریاری باستانی در دوره ی اسلامی و ایجاد یک رنسانس ایرانی- اسلامی است.
سبک تاریخ نویسی شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
برخی شاهنامه را به دلیل منظوم یا حماسی بودن و یا وجود بخش های اسطوره ای، متنی تاریخی ندانسته یا دست کم ارزش تاریخیش را کم رنگ انگاشته اند. این جستار به دنبال یافتن پاسخ پرسش هایی دربارة سبک و شیوة تاریخ نویسی شاهنامه، شناخت ویژگی های تاریخ نگارانة آن و نشان دادن ارزش و جایگاه آن در روند تاریخ نویسی ایرانی است. در این مقاله پس از نگاهی به تاریخ نویسی ایران باستان و سده های نخستین اسلامی، ویژگی های سبک تاریخ نویسی شاهنامه بررسی شده است و می توان آن را ادامه دهندة راهی کهن در تاریخ نویسی دانست. روش کار چنین است که پس از واکاوی عناصر و درون مایه های تاریخ نگارانة متن، دلایل و نشانه های اهداف و انگیزه های تاریخ نگارانة فردوسی با آوردن گواه هایی از متن شاهنامه در 6 دسته بخش بندی شده است. سویه های شاعرانه، داستانی و اسطوره ای متن، و نیز اهداف اخلاقی و خویشکاری ملی/ هویتی فردوسی، لطمه ای به سویة تاریخی رخ دادها و اعتبار آنها وارد نساخته است. براساس این یافته ها می توان دریافت که شاهنامه افزون بر دارا بودن ویژگی های تاریخ نویسی ایران باستان و نوزایی آن، این شیوه را به اوج نیرومندی و کارایی رسانده و از این رو تأثیری بسیار بر تاریخ های پس از خود نیز داشته است.
نقد و تحلیل کتاب نقد تطبیقی ادیان و اساطیر در شاهنامة فردوسی، خمسة نظامی و منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، با هدف بررسی و نقد کتابِ نقد تطبیقی ادیان و اساطیر در شاهنامة فردوسی، خمسة نظامی و منطق الطیر، نوشتة حمیرا زمردی، استادیار دانشگاه تهران، فراهم آمده است. حاصل این بررسی این است که اولاً، مبنای کار نویسنده در این کتاب، پذیرش بی علت و غیرعلمی نظریه ای است که از جانب برخی غربیان، در باب ادیان و اساطیر و ارتباطشان با یک دیگر و نحوة پیدایی شان ابراز شده است. ثانیاً، روش کار نویسنده مبتنی بر روش علمی و پژوهشی نیست؛ زیرا در سراسر کتاب در هر بخش، نخست مطالبی از اساطیر ملل گوناگون آورده می شود و آن گاه، با تقطیع ابیاتی از شاهنامه یا آثار نظامی و عطار چنین القا می کند که متون نام برده نیز متأثر از همان اساطیر و درواقع، مبیّن آن هاست. ثالثاً، بی توجهی نویسنده به فردوسی، نظامی و عطار از حیث اعتقاد آگاهانه و راسخ ایشان به اسلام و تجلی فرهنگ اسلامی است که در جای جای آثارشان به چشم می خورد و بینونتی تام با اساطیر و نظریات به اصطلاح اسطوره شناسان دارد. در نتیجه، حاصلِ کار نویسنده تلاشی است برای مشابه جلوه دادن متون سترگ ادب کلاسیک فارسی با دیدگاه های ایدئولوژیک اسطوره شناسان غربی و این که این ها چیزی نیست جز همان اساطیر الاولین.
فردوسی و گفتمان مدرن ایرانی (شاهنامه فردوسی و نقش آن در تکوین هویت ملی ایرانیان در دوره معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شکست سپاه ایران از سپاه روس باب آشنایی ایرانیان با غرب گشوده می شود و گفتمان مدرن (تجدد) به جای گفتمان پیشامدرن (سنت) می نشیند. نتیجه این دگرگونی طرد بسیاری از هنجارهای رایج گذشته و نفی بسیاری از بزرگان پیشین است. نه تنها هنجارهای سیاسی (نابرابری انسان ها و ...) و ادبی (لزوم وزن و قافیه و ...) طرد می شوند، بلکه به بسیاری از شاعران نام آشنا (سعدی، مولوی و ...) نیز روی خوشی نشان داده نمی-شود. تنها استثنا فردوسی و اثر او شاهنامه است که علی رغم تناقضاتش با هنجارهای گفتمان مدرن تجلیل می-شود. اصلی ترین دلیل این بزرگداشت که اوج آن را در برگزاری کنگره هزاره فردوسی می بینیم شکل-گیری دولت مدرن ملی (دولت ملت) و ایدئولوژی ناسیونالیسم به عنوان ایدئولوژی تثبیت کننده دولت ملی مدرن در عصر مشروطه و به خصوص حکومت پهلوی (پدر و پسر) است. تشکیل دولت ملی که هم روشنفکران مشروطه و هم پهلوی ها به دنبال آن بودند نیاز به زمینه هایی چون تاریخ، زبان و سرزمین مشترک (عناصر اصلی ملت سازی) داشت؛ عناصری که بسیاری از آن ها در شاهنامه فردوسی بیش از هر اثر دیگری انعکاس پیدا کرده است؛ دلیل نکوداشت فردوسی را باید در همین مسئله جستجو کرد.
نشانه شناسی تعلیم و تربیت در داستان زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعلیم و تربیت انسان ها در شاهنامة فردوسی که سند معتبر و دیرپای فرهنگ اصیل ایران زمین است، مقام ارزشمندی را در سایة تاریخ داستانی این قوم علم دوست به خود اختصاص داده است. موضوع تعلیم در شاهنامه همواره به شیوة مستقیم و غیر مستقیم در بخش های مختلف به خصوص در داستان زال و رودابه برجسته شده است. در این جستار، نویسندگان برآنند تا با ذکر نمونه هایی، نشانه هایی از انواع تعلیم و تربیت عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی را بر اساس زبان نشانه بر پایة نظریات «بارت»، «لوی استروس»، «کالر»، «دوسوسور» و «اکو» تحلیل کنند و تعالیم انسانی و جهانی را از این داستان استخراج و تبیین نمایند. نتایج این مطالعه نشان می دهد داستان در تربیت عاطفی و اجتماعی به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داراست و انواع دیگر آن در حد تعادل است و با علم نشانه شناسی نیز از نظر ابیاتِ نشانه دار و بی نشانه سازگار است.
طیف های کانونی در تراژدی رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانون روایت در تحلیل شگردهایی که داستان پرداز در خلق داستان های خود از آن ها بهره می گیرد اهمیت فراوان دارد. زاویة دید، با درنظرگرفتن بسط معنایی خود در روایات مدرن، منظری است ویژه که راوی به یاری آن مؤلفه های زمانی مکانی، شناختی عاطفی و ایدئولوژیکی ِجهان داستانش را شکل می دهد و گاه با تغییر و ایجاد تنوع در زاویه های دید و عرضة دیدگاه های گوناگون، مخاطب را به خوانش متن فرامی خواند و درنتیجة تعامل میان راوی، شخصیت و خواننده، داستان روندی پویا می یابد. در داستان «رزم رستم و اسفندیار» راوی با بهره گیری از کانون های گوناگون و متغیر روایی، صحنه ها، حوادث، شخصیت ها، کنش ها، اندیشه ها و احساسات درونی و برونی آنان را به زیبایی و هنرمندانه دربرابر دیدگان ما به تصویر می کشد و با غیاب و حضور خود در پاره های داستان و درهم آمیختن دو شیوة نقل و نمایش، مخاطب را به حضور، ارزش گذاری و قضاوت فرامی خواند. گاه با روایت داستان از دریچة دید شخصیت ها، بر القاء مؤثر و صمیمانة داستان می افزاید و از کانون بدون راوی یا از زبان شخصیت ها به بیان آموزه ها و جهان نگری ویژة خود می پردازد و درنتیجه زمینه برای طرح و تلاقی آرای گونه گون فراهم می آید و از این منظر روایت با بسیاری از روایات مدرنِ امروزی برابری می کند. تحلیل گوشه هایی از این داستان می تواند نبوغ فردوسی را در خلق این شاهکار جهانی به نمایش بگذارد.
بررسی تحول مؤلفه های هویت ملی از منظر اندیشه سیاسی درایران از اسکندرغاصب تا اسکندر ذوالقرنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسکندر مقدونی به عنوان برجسته ترین دشمن ایران زمین سهم مهمی در ادبیات حماسی فارسی دارد. پرداخت جامع و مفصل فردوسی، داراب نامه ی طرسوسی، داراب نامه ی بیغمی و ده ها متن دیگر به زندگی و کارهای او، بخشی از این سهم را شامل می شود. اما این شخصیت تاریخی که درکشورگشایی و نظامی گری به اسطوره ای درادبیات ملل بدل شده، در ادبیات فارسی جایگاهی دوگانه دارد؛ رویه ی نخست آن مربوط به متونی است که عمدتا پیش از قرن ششم تالیف شده اند و سرآغاز آنها هم به دوران پیش از اسلام باز می گردند. در این متون اسکندر گجسته یا ملعون در مقام دشمن قرار دارد، از سوی دیگر، برای توجیه بخشی از اندیشه ی سیاسی ایرانیان باستان، وی به نوعی به نسل دارا (آخرین پادشاه کیانی) متصل می شود. در رویه ی دوم که شاخص ترین تجلی آن در آثار نظامی گنجوی است، شخصیت اسکندر تحولی عظیم پیدا می کند. حکیم گنجه در دو اثر عرفانی خود: شرفنامه و اقبالنامه از اسکندر غاصب، عارفی پیامبر گونه می سازد که البته در جهان گشایی هم ید طولایی داشته است. در این مقاله ، تحول شخصیت اسکندر با توجه به نقش آن در حیات سیاسی ایران، ازمنظر هویتی بررسی شده و نقش دوگانه آن در ادب فارسی، در نسبت با خرد سیاسی ایرانیان سنجیده می شود.
روانشناسی جنگ در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ و عوامل مؤثر بر آن از موضوعات اصلی یک اثر حماسی است و به تبع ، این موضوع بخش اعظم حماسه حکیم فرزانه توس را نیز به خود اختصاص داده است .از آن جایی که نیروی انسانی از مهم ترین عوامل تأثیر گذار بر جریان جنگ است ، شیوه رفتار فرمانده هان و سربازان اساسی ترین نقش را در تعیین جریان جنگ بر عهده دارد و شناسایی و پیش بینی رفتار این افراد مهم ترین عامل در هدایت جریان جنگ است . شناخت روحیات انسان ها ، تحلیل رفتار و پیش بینی رفتار بعدی آن ها که از موضوعات علم روانشناسی است و با آگاهی از این علم می توان رفتار افراد را برای رسیدن به هدفی خاص تحت کنترل درآورد یکی از موضوعات قابل بررسی و پژوهش درشاهنامه است ؛ به عبارت دیگر بررسی و تحلیل روانشناسی افراد نظامی در شاهنامه ما را به دانش روانشناسی این حکیم فرزانه رهنمون می شود . نشان این ادعا شخصیت های واقعی یا پرورده ذهن و اندیشه حکیم توس است که می تواند با به کارگیری اصول و تکنیک های روانشناختی به شیوه ای هوشمندانه و مدبرانه هم رفتار نیروهای خودی را تحت کنترل در آورند و هو با تخریب روحیه افراد دشمن ، مقدمات شکست آن ها را فراهم سازند. هدف پژوهش حاضر ، شناسایی و تحلیل این تکنیک ها و نحوه به کارگیری آنه به وسیله نیروهای جنگی در شاهنامه فردوسی است .
همایون نامه زجاجی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همایون نامه منظومه ای به بحر متقارب و در حدودِ شصت هزار بیت است که سَراینده ای به نام زَجّاجی آن را در سده هفتم سروده. موضوع این اثر با ولادت پیامبر (ص) و رویدادهای صدر اسلام آغاز می شود و با گزارش تاریخ اسلام و ایران تا روزگار ارسلان بن طغرل سلجوقی – البتّه با افتادگی هایی در روندِ روایتِ حوادث- ادامه می یابد. این منظومه دو بخش دارد و تنها نسخه فعلاً شناخته شده از نیمه دوم آن ناقص است و ابیات در پایان ناتمام مانده. همایون نامه به رغم قدمت و حجم آن از منظومه های نسبتاً ناشناخته و کمتر توجّه شده ادب فارسی است و در این مقاله موضوع توجّهاتِ آن به فردوسی و انواعِ تأثّراتش از شاهنامه- که الگوی ادبیِ این اثر و همه منظومه های هم وزنِ آن پس از سده چهارم است- در سه بخشِ: 1.فردوسی و شاهنامه در همایون نامه 2. نامها و داستانهای شاهنامه/ شاهنامه ای در همایون نامه 3. تأثّر و تقلید زَجّاجی از سبک فردوسی، بررسی و با ذکر و تحلیلِ شواهد گوناگون نشان داده شده که زجّاجی آشناییِ دقیقی با زبان و محتوای حماسه ملّی ایران داشته و با وجودِ نقد شخصیّتها و داستانهای پیش از اسلام (مغانه) آن و دعوت مخاطبانش به توجّه به اخبار دینی و مذهبی به جای آنها، به ادبیّت سخن فردوسی معترف و معتقد بوده و بسیار ازآن متأثّر شده است.